راز 2 هووی سوییسی در ترجمه ایمیل مرد ایرانی
به یک دارالترجمه رفتم تا متنهای این زن را ترجمه کنند. او برایش متنهای عاشقانه فرستاده بود و گفته که بیصبرانه منتظر است تا به سوییس برود. وقتی موضوع را با محمود در میان گذاشتم او با پررویی گفت در سوییس 2 زن دارد و با هر دوی آنها زندگی میکند. من که دیگر نتوانستم این وضع را تحمل کنم تصمیم گرفتم از او شکایت کنم
وطن امروز: ترجمه ایمیل یک زن اروپایی کافی بود تا راز ازدواج پنهان مرد ایرانی در سوییس فاش شود.
زن ایرانی وقتی پی برد شوهرش با وجود خسیس بودن برایش هوو آورده است با طرح شکایتی وی را به دادسرا کشاند. چندی پیش زن 30 سالهای به شعبه سوم دادسرای شمیرانات مراجعه کرد و به بازپرس گفت: «6 سال پیش از طریق خالهام با شوهرم که «محمود» نام دارد آشنا شدم. با وجود اختلاف سنی 20 سالی که بین ماست خالهام ادعا کرد در یک میهمانی با وی آشنا شده و شنیده وی با مرگ همسر سوییسیاش میخواهد با یک زن خوب ایرانی ازدواج کند و خالهام مرا به وی معرفی کرده است.
آن روز با محمود به رستورانی لوکس در شمال تهران رفتیم. محمود ثروت زیادی دارد. در سوییس چند خانه و رستوران دارد، سالی چند بار به سوییس میرفت و بعد به تهران بازمیگشت. در شمال تهران هم یک خانه ویلایی بسیار مجلل دارد. ساعت سوییسی که در دستانش بود بیش از 25 میلیون تومان ارزش داشت. میگفت در زندگی همه چیز دارد و حتی برای تفریح آخر هفته به انگلیس هم میرود اما همیشه احساس تنهایی میکند.
میگفت چند سال پیش در سوییس با دختری ازدواج کرده اما او بر اثر تصادف جانش را از دست داده و پس از مرگ او بسیار تنها شده است. محمود به من گفت با دیدن عکس من دلباختهام شده و قصد ازدواج دارد».
وی افزود: «موضوع را با خانوادهام مطرح کردم و محمود به خواستگاریام آمد. ثروت محمود چشمان پدر و مادرم را بست و آنها با اینکه در ابتدا به خاطر تفاوت سنی زیادمان مخالف بودند اما با دیدن او رضایت دادند و یک هفته پس از خواستگاری من و محمود به عقد یکدیگر درآمدیم و برای ماه عسل به سوییس رفتیم.
در آنجا محمود رستوران و خانههایش را به من نشان داد که از پدر تاجرش به او ارث رسیده بود. یک هفته در آنجا بودیم و پس از بازگشت زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. حدود 6 سال است که با محمود زندگی میکنم و از او 2 بچه دارم. در این مدت محمود بارها به بهانه کار به سوییس رفته و مرا تنها گذاشته است. او با اینکه ثروت زیادی دارد اما بسیار خسیس است؛ برای یک خرید کوچک باید التماس کنم تا به من پول بدهد».
وی ادامه داد: «او ثروت زیادی دارد و اگر اراده کند بهترین خودروها را برایم میخرد اما من با وامی که از بانک گرفتم یک خودروی رنو خریدم! او اصلا توجهی به من ندارد. خرج بچههایش را نمیدهد و این وضع مرا آزار میدهد. بارها میخواستم از او جدا شوم اما به خاطر بچههایم پشیمان شدم. چارهای نداشتم جز اینکه بسوزم و بسازم».
وی ادامه داد: «روزها به سختی میگذشت تا اینکه یک روز که از لپتاپ محمود استفاده میکردم تا به اینترنت بروم ناگهان دیدم که ایمیل محمود باز است و برای کنجکاوی همه ایمیلهایی که برایش فرستاده بودند را خواندم و در بین آنها یک ایمیل ناشناس دیدم که نام یک زن سوییسی بود و بارها برایش متن سوییسی و عکسهای خودش را فرستاده بود. اعصابم بههم ریخت. نمیتوانستم خیانت را هم تحمل کنم. زندگی برایم سیاه شده بود.
به یک دارالترجمه رفتم تا متنهای این زن را ترجمه کنند. او برایش متنهای عاشقانه فرستاده بود و گفته که بیصبرانه منتظر است تا به سوییس برود. وقتی موضوع را با محمود در میان گذاشتم او با پررویی گفت در سوییس 2 زن دارد و با هر دوی آنها زندگی میکند. من که دیگر نتوانستم این وضع را تحمل کنم تصمیم گرفتم از او شکایت کنم».
پس از شکایت این زن، دستور احضار مرد ثروتمند صادر شد و وی گفت که حاضر نیست در کنار این زن زندگی کند و مهریهاش را هم میپردازد. میگفت این زن بهانهگیر است و هیچ علاقهای به او ندارد.
بررسیهای قضایی در این پرونده ادامه دارد تا زوایای پنهان آشکار شود. این در حالی است که مرد ثروتمند، تعهد داده نفقه همسر و فرزندانش را بزودی پرداخت میکند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)