کامیار _ الو ، بفرمایین !
_ الو ، کامیار !
کامیار _ زود بگو گرفتارم ! پشیمون شدی میخوای بیای !؟ آدرس رو یاداشت کن . سه راه امین حضور ، نرسیده به پل امیر بهادور ، کوچه اعتماد السلطنه ، منزل آقای جی جی باجی الممالک ! یاداشت کردی ؟
_لوس نشو کارت دارم !
کامیار _ بیا اینجا کارت رو بگو ! آدرس صحیح رو یاداشت کن ، فرمانیه ....
_ کامیار ! کله ت گرمه ؟!
کامیار _ این چیزایی که اینجا من دیدم و شنیدم و خوردم ، اگه توام میخوردی و میدیدی و میشنیدی خیلی جاهات آتیش میگرفت ! گوشی ، گوشی !
" بعد انگار با یکی دیگه داشت حرف میزد ."
کامیار _ نه حاجی جون ، دیگه بسه مه ! ترکیدم از بسکه خوردم ! مثل زهرمارم میمونه واموندهٔ ! چی هس این ؟!
_کامیار ! کامیار !
کامیار _ آاا....! زهرمار و کامیار ! مگه نمیبینی دارین تعارف تیکه پاره میکنیم ؟!
- حواست به من هس ؟!
کامیار _ گوشی ، گوشی !
" دوباره با یکی دیگه شروع کرد به حرف زدن ."
کامیار _ بابا میام الان ! تو برو تو ایوون الان منم میام ! ببین !..... از این یکی درشون برو ! اون ور بابات اینا واستادن !
" بلند داد زدم ."
_ کامیار !!
کامیار _ مرض ! پرده گوشم پاره شد ! چی میگی تو ؟!
_ چه خبره اونجا ؟ صدا به صدا نمیرسه !
کامیار _ چیزی نیس . موزیک آوردن ، بگو ببینم چی شده ؟
_ شماره ژاکلین رو میخواستم !
کامیار _ ژاکلین رو میخوای چی کار ! پاشو خودت تنها بیا ! اینجا اینقدر هس که به ژاکلین نمیرسه ! فقط بیا !
_ ژاکلین رو کار دارم دیوونه !
کامیار_ معدنش اینجاس آا ! بیا از عمده فروشی خرید کن که تک فروشی اصلاً به صرفه نیس !
_ میگی یا نه !
کامیار_ به درک ! یاداشت کن ! تقصیر منه که میخوام دستت رو بذارم تو دست وارد کننده ش ! بنویس بدبخت گدای یه دونه یه دونه خوار ! آدم اگه چیزی میخواد بخره میره از یه فروشگاه عمده فروش ، مصرف سالش رو تهیه .....
_ میگی با اون رو سگم در بیاد ؟!
کامیار_ یاداشت کن بابا ! گوشی گوشی !
" دوباره شروع کرد با یکی حرف زدن ."
کامیار_ پسر عمومه ! به جون تو ! اسمش سامانه ، لیدا می شناستش ! نه بابا ، اهل این جور جاها نیس ! مرتاضه ! الانم یه بادوم خورده چله نشسته ! روزی یه خرما میخوره و یه بادوم ! بازوش اندازه این انگشت کوچیکه منه ! آره ، اهل دهلی نوئه ! تو خود خود هند به دنیا اومده و تحصیلاتش رو تو یکی از معابد به اتمام رسونده و برگشته دوباره هند ! الان سه سال و نیمه که تو یه معبد گوشه نشینی اختیار کرده ! اما ارادهای دارهها ! هزار تا دختر یه گوشه واستاده باشن ، نگاشون نمیکنه ! یه الاغ تارک دنیایی که نگو !
_ کامیار !
کامیار_ اه ....! داشتم بیوگرافی تو واسه این خانما میگفتم !
_ خجالت نمیکشی ؟!
کامیار_ بده بهشون معرفی ت کردم ! الان همه شون دارن راه میافتن بیان زیارتت ! میگن آدم با این خصوصیات اخلاقی حتما معجزه هم میکنه !
_ میگی یا نه ؟!
کامیار_ بنویس بابا ! دویست و .....
" یاداشت کردم که گفت "
_ میگم بلند شو بیا اینجا . هم بادوم هس ، هم مغز بادوم و هم .....
" تلفن رو قطع کردم و شماره ژاکلین رو گرفتم . خدایی شد که خودش تلفن رو جواب داد ."
_ الو ، سلام .
ژاکلین _ سلام ، بفرمایین.
_ من سامان هستم ، پسر دایی ....
ژاکلین _ حالتون چطوره ؟! اتفاقا الان تو فکرتون بودم ! میخواستم یه زنگ بزنم خونه گندم اینا که .....
_ تلفن که نزدین ؟!
جاکلیلن _ هنوز نه ! چطور مگه ؟!
_ خواهش میکنم فعلا تلفن نکنین ! پدر و مادرش نمیدونن که از خونه رفته !
ژاکلین _ متوجه نمیشم !
_آخه گندم اومده بود خونه پدر بزرگم . از اونجا گذاشته و رفته . ماهام فعلا به پدر و مادرش چیزی نگفتیم که نگران نشن .
ژاکلین _ پس هنوز بر نگشته ؟!
_ هنوز نه .
ژاکلین _ شمام پیداش نکردین ؟!
_ نه تا حالا نتونستیم .
ژاکلین _ ازش خبر ندارین ؟ شاید پلیس ....
_ نه ، نه ! فعلا لزومی نداره . تا حالا چند بار تلفنی باهاش حرف زدم .
ژاکلین _ چی میگه ؟ چرا برنمی گرده ؟
_ فعلا عصبانی و ناراحته . ببخشین مزاحمتون شدم ، یه سوالی ازتون داشتم .
ژاکلین _ بفرمایین خواهش میکنم .
_ شما یادتون میاد سال اول دانشگاه رو ؟
جاکلیلن _ چیش رو ؟
_همون مساله اخراج و اون چیزا !
ژاکلین _ آره ، چطور مگه ؟!
_ یادتونه یه نفر گندم رو لوی داده بود ؟
" یه مکث کرد و بعد گفت "
_ یادمه .
_ کی بود اون ؟
ژاکلین _ یه دختر بود ، یه دانشجو .
_ چرا اینکار رو کرد ؟
ژاکلین _ یه دختری بود که بدون کنکور وارد دانشگاه شپده بود ! هر خبری تو دانشگاه میشد ، گزارش میداد . ماهام بعدا فهمیدیم .
_ چه جور دختری بود ؟
ژاکلین _ از همین دخترا دیگه ! میدونین که ! ظاهرش یه جور بود و باطنش یه جور دیگه ! آشنای تمام پسرای دانشگاه !!
_ متوجه شدم ، اسمش چی بود ؟
ژاکلین _ چطور مگه ؟!
_ فکر میکنم ، البته فقط یه فکر ! شاید رفته باشه سراغ اون !
ژاکلین _ سراغ اون برای چی ؟!
_ شاید برای انتقام !
" یه کمی سکوت کرد و بعد گفت "
_ میدونین ، پشت اون تو دانشگاه خیلی گرم بود ! خبر چین بود دیگه !
_ الان کجاس ! هنوزم همون طور؟
ژاکلین _ آره . فکر میکنم . البته یه خرده خودشو جمع و جور کرده .
_می تونین اسم و آدرسشو بهم بدین ؟
ژاکلین _ خودم ندارم اما سعی میکنم براتون پیداش کنم .
_ خیلی خیلی ممنون ژاکلین خانم .
ژاکلین _ پیداش کردم بهتون زنگ میزنم .
_ شماره منو دارین ؟
ژاکلین _ دارم اما اگه دوباره بگین بهتره .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)