صفحه 30 از 51 نخستنخست ... 2026272829303132333440 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 291 تا 300 , از مجموع 505

موضوع: و تو رفتی و من هنوز شرمگین مانده ام(شعرهایی برای عزیز پرواز کرده)

  1. #291
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    حیف انسانم ومی دانم تا همیشه تنها هستم
    تیکه بر جنگل پشت سر
    روبروی دریا هستم
    آنچنانم که نمی دانم در کجای دنیا هستم
    حال دریا آرام و آبی است
    حال جنگل سبز سبز است
    من که رنگم را باران شسته است
    در چه حالی آیا هستم ؟
    قوچ مرغان را می بینم موج ماهی ها را نیز
    حیف انسانم و می دانم
    تا همیشه تنها هستم
    وقت دل کندن از دیروز است یا که پیوستن بر امروز
    من ولی در کار جان شستن
    از غبار فردا هستم
    صفحه ای ماسه بر می دارم
    با مداد انگشتانم
    می نویسم
    من آن دستی که
    رفت از دست شما هستم
    مرغ و ماهی با هم می خندند
    من به چشمانم می گویم
    زندگی را میبینی
    بگذار
    این چنین باشم تا هستم
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  2. #292
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    آرامشی دوباره مرا رنج می دهد
    امشب غزل! مرا به هوایی دگر ببر
    تا هر کجا که می بردت بال و پر ببر
    تا ناکجا ببر که هنوزم نبرده ای
    این بارم از زمین و زمان دورتر ببر
    اینجا برای گم شدن از خویش کوچک است
    جایی که گم شوم دگر از هر نظر ببر
    آرامشی دوباره مرا رنج می دهد
    مگذار در غذابم و سوی خطر ببر
    دارد دهان زخم دلم بسته میشود
    بازش به میهمانی آن نیشتر ببر
    خود را غزل، به بال تو دیگر سپرده ام
    هرجا که دوست داری ام امشب ببر ببر
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  3. #293
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    تو آن شعری که من جایی نمی خوانم
    نمیدانم چرا؟ اما تو را هرجا که می بینم
    کسی انگار می خواهد ز من، تا با تو بنشینم
    تن یخ کرده، آتش را که می بیند چه می خواهد؟
    همانی را که می خواهم، ترا وقتی که میبینم
    تو تنها می توانی آخرین درمان من باشی
    و بی شک دیگران بیهوده می جویند تسکینم
    تو آن شعری که من جایی نمی خوانم، که میترسم
    به جانت چشم زخم آید چو می گویند تحسینم
    زبانم لال! اگر روزی نباشی، من چه خواهم کرد؟
    چه خواهد رفت آیا بر من و دنیای رنگینم؟
    نباشی تو اگر، ناباوران عشق می بینند
    که این من، این من آرام، در مردن به جز اینم
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  4. #294
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    از خانه بیرون می زنم اما کجا امشب!
    شاید تو می خواهی مرا در کوچه ها امشب؟
    پشت ستون سایه ها روی درخت شب
    - می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب
    می دانم آری نیستی اما نمی دانم
    - بیهوده می گردم بدنبالت، چرا امشب؟
    هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما
    - نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب
    ها... سایه ای دیدم! شبیه ات نیست اما حیف!
    ای کاش می دیدم به چشمانم خطا امشب
    هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز
    حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب
    امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
    بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب
    گشتم تمام کوچه ها را، یک نفس هم نیست
    شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
    طاقت نمی آرم، تو که می دانی از دیشب
    باید چه رنجی برده باشم، بی تو، تا امشب
    ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
    آخر چگونه سرکنم بی ماجرا امشب؟
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  5. #295
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    از زندگی از این همه تکرار خسته ام
    از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
    دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
    امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
    دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم
    آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام
    بیزارم از خموشی تقویم روی میز
    وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام
    از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
    از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
    تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
    از حال من مپرس که بسیار خسته ام
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  6. #296
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    من از ميان همه‌ی شما
    منتظر کسی بودم ... که نيامد!
    به گمانم دريا
    چشمی برای گريستن نداشت
    ورنه آن پرنده‌ی بی‌جُفت
    به جای نَم‌نَمِ يکی قطره‌ی باران
    چشمْ به راهِ دو ديده‌ی من
    از دريا نمی‌گريخت.
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  7. #297
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    از کی، کجا، از چه کسی؟
    يک قفل قديمی
    کليدی کهنه
    درگاهی پا به گور.


    تو چه می‌خواهی از خودت؟
    تکليفت چيست؟
    اصلا مجاز و استعاره و اين پَرت و پَلاها ...!
    ببين عزيزم
    اصلا چرا آمدی ... وقتی می‌دانستی
    پايانِ راه ... پُر از سوال و احتمالِ تهديد است؟!
    از کی، از کجا، از چه کسی ...؟ همين حرف‌ها!
    هيچ، بزن زيرِ هر چه گفته‌ای
    هرچه شنيده‌ای، هرچه ديده‌ای
    هرچه خوانده‌ای، هرچه از هرچه از هرچه ...!
    بگو من نبودم.
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  8. #298
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام
    من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام ری‌را
    ميان راه فقط صدای تو نشانیِ ستاره بود
    که راه را بی‌دليلِ راه جسته بوديم
    بی‌راه و بی‌شمال
    بی‌راه و بی‌جنوب
    بی‌راه و بی‌رويا

    من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام
    اسامی آسان کسانم را
    نامم را، دريا و رنگ روسری ترا، ری‌را
    ديگر چيزی به ذهنم نمی‌رسد

    من که کاری نکرده‌ام
    فقط از ميان تمام نامها
    نمی‌دانم از چه "ری‌را" را فراموش نکرده‌ام

    آيا قناعت به سهم ستاره از نشانیِ راه
    چيزی از جُرم رفتن به سوی رويا را کم نخواهد کرد؟
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  9. #299
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    متن کامل ری را

    من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام ری‌را
    میان راه فقط صدای تو نشانیِ ستاره بود
    که راه را بی‌دلیلِ راه جسته بودیم
    بی‌راه و بی‌شمال
    بی‌راه و بی‌جنوب
    بی‌راه و بی‌رویا


    من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام
    اسامی آسان کسانم را
    نامم را، دریا و رنگ روسری ترا، ری‌را
    دیگر چیزی به ذهنم نمی‌رسد
    حتی همان چند چراغ دور
    که در خواب مسافرانْ مرده بودند!
    من راه خانه‌ام را گم کرده‌ام آقایان
    چرا می‌پرسید از پروانه و خیزران چه خبر
    چه ربطی میان پروانه و خیزران دیده‌اید
    شما کیستید
    از کجا آمده‌اید
    کی از راه رسیده‌اید
    چرا بی‌چراغ سخن می‌گوئید
    این همه علامت سوال برای چیست
    مگر من آشنای شمایم
    که به آن سوی کوچه دعوتم می‌کنید؟
    من که کاری نکرده‌ام
    فقط از میان تمام نامها
    نمی‌دانم از چه "ری‌را" را فراموش نکرده‌ام


    آیا قناعت به سهم ستاره از نشانیِ راه
    چیزی از جُرم رفتن به سوی رویا را کم نخواهد کرد؟


    من راهِ خانه‌ام را گم کرده‌ام بانو
    شما، بانوْ که آشنای همه‌ی آوازهای روزگار منید
    آیا آرزوهای مرا در خواب نی‌لبکی شکسته ندیدید
    می‌گویند در کوی شما
    هر کودکی که در آن دمیده، از سنگ،‌ ناله و
    از ستاره، هق‌هقِ گریه شنیده است
    چه حوصله‌ئی ری‌را!
    بگو رهایم کنند،‌ بگو راه خانه‌ام را به یاد خواهم آورد
    می‌خواهم به جایی دور خیره شوم
    می‌خواهم سیگاری بگیرانم
    می‌خواهم یک‌لحظه به این لحظه بیندیشم ...!


    - آیا میان آن همه اتفاق
    من از سرِ اتفاق زنده‌ام هنوز!؟
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  10. #300
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    سلام!

    حال همه‌ی ما خوب است

    ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،

    که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويند

    با اين همه عمری اگر باقی بود

    طوری از کنارِ زنده‌گی می‌گذرم

    که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و

    نه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!



    تا يادم نرفته است بنويسم

    حوالیِ خواب‌های ما سالِ پربارانی بود

    می‌دانم هميشه حياط آن‌جا پر از هوای تازه‌ی باز نيامدن است

    اما تو لااقل، حتا هر وهله، گاهی، هر از گاهی

    ببين انعکاس تبسم رؤيا

    شبيه شمايل شقايق نيست!

    راستی، خبرت بدهم

    خواب ديده‌ام خانه‌يی خريده‌ام

    بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار ... هی بخند!

    بی‌پرده بگويم‌ات

    چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد

    فردا را به فال نيک خواهم گرفت

    دارد همين لحظه

    يک فوج کبوتر سپيد

    از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد

    باد بوی نام‌های کسان من می‌دهد

    يادت می‌آيد رفته بودی

    خبر از آرامش آسمان بياوری؟

    نه ری‌را جان

    نامه‌ام بايد کوتاه باشد

    ساده باشد

    بی حرفی از ابهام و آينه،

    از نو برای‌ات می‌نويسم

    حال همه‌ی ما خوب است

    اما تو باور نکن!
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


صفحه 30 از 51 نخستنخست ... 2026272829303132333440 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/