صفحه 33 از 43 نخستنخست ... 23293031323334353637 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 321 تا 330 , از مجموع 428

موضوع: دل ت ن گ ی

  1. #321
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    این ترانه بوی نان نمی‌دهد
    بوی حرف دیگران نمی‌دهد
    سفرهء دلم دوباره باز شد
    سفره‌ای که بوی نان نمی‌دهد
    نامه‌ای که ساده و صمیمی است
    بوی شعر و داستان نمی‌دهد:
    با سلام و آرزوی طول عمر
    که زمانه این زمان نمی‌دهد
    کاش این زمانه زیر و رو شود
    روی خوش به ما نشان نمی‌دهد
    یک وجب زمین برای باغچه
    یک دریچه، آسمان نمی‌دهد
    وسعتی به قدر جای ما دو تن
    گر زمین دهد، زمان نمی‌دهد!
    فرصتی برای دوست داشتن
    نوبتی به عاشقان نمی‌دهد
    هیچ کس برایت از صمیم دل
    دست دوستی تکان نمی‌دهد
    هیچ کس به غیر ناسزا تو را
    هدیه‌ای به رایگان نمی‌دهد
    کس ز فرط های‌و‌هوی گرگ و میش
    دل به هی‌هی شبان نمی‌دهد
    جز دلت که قطره‌ای است بیکران
    کس نشان ز بیکران نمی‌دهد
    عشق نام بی‌نشانه است و کس
    نام دیگری بدان نمی‌دهد
    جز تو هیچ میزبان مهربان
    نان و گل به میهمان نمی‌دهد
    ناامیدم از زمین و از زمان
    پاسخم نه این ، نه آن،نمی‌دهد
    پاره‌های این دل شکسته را
    گریه هم دوباره جان نمی‌دهد
    خواستم که با تو درد دل کنم
    گریه‌ام ولی امان نمی‌دهد

    قیصر امین پور


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #322
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    عــجـب صـبــری خدا دارد ! ...


    اگر من جای او بودم .


    همان یک لحظه ی اول ، که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ، جهانرا با همه زیبایی و زشتی ، برروی یکدگر ، ویرانه میکردم .


    اگر من جای او بودم .


    که در همسایه صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ، نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ،بر لب پیمانه میکردم .


    اگر من جای او بودم .


    که میدیدم یکی عریان و لرزان و دیگری پوشیده از صد جامه رنگین زمین و آسمانرا واژگون مستانه میکردم .


    اگر من جای او بودم .


    نه طاعت میپذیرفتم ،نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،پاره پاره در کف زاهد نمایان ،سبحه صد دانه میکردم .


    اگر من جای او بودم .


    برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،آواره و دیوانه میکردم .


    اکر من جای او بودم .


    بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان ، سراپای وجود بی وفا معشوق را ، پروانه میکردم .


    اگر من جای او بودم .


    بعرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ،تا که میدیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده خواری میفروشد ،گردش این چرخ را وارونه ، بی صبرانه میکردم .


    اگر من جای او بودم .


    که میدیدم مشوش عارف و عامی ، ز برق فتنه این علم عالم سوز مردم کش ،بجز اندیشه عشق و وفا ، معدوم هر فکری ، در این دنیای پر افسانه میکردم .


    چرا من جای او باشم .


    همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد ، وگرنه من بجای او چو بودم ،یکنفس کی عادلانه سازشی ، با جاهل و فرزانه میکردم .


    عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد !


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #323
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    تو را نگاه می کنم
    خورشید چند برابر میشود و روز را روشن می کند!
    بیدار شو
    با قلب و سر رنگین خود
    بد شگونی شب را بگیر
    تو را نگاه می کنم و همه چیز عریان میشود
    زورق ها در آب های کم عمقند...
    خلاصه کنم:دریا بی عشق سرداست!
    جهان این گونه آغاز میشود:
    موج ها گهواره ی آسمان را میجنبانند
    تو در میان ملافه ها جا به جا میشوی
    وخواب را فرا می خوانی
    بیدار شو تا از پی ات روانشوم
    تنم بی تاب تعقیب توست!
    می خواهم عمرم را با عشق تو سرکنم
    از دروازه ی سپیده تا دریچه یشب
    می خواهم با بیداریِ تو رویاببینم!
    پلالوار


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #324
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    من‌ آن‌ خاكم‌ كه‌ عاشق‌ می‌شود

    سر تا پای‌ خودم‌ را كه‌ خلاصه‌ می‌كنم، می‌شوم‌ قد یك‌ كف‌ دست‌ خاك‌ كه‌ ممكن‌ بود یك‌ تكه‌ آجر باشد توی‌ دیوار یك‌ خانه، یا یك‌ قلوه‌ سنگ‌ روی‌ شانه‌ یك‌ كوه، یا مشتی‌ سنگ‌ریزه، ته‌ته‌ اقیانوس؛ یا حتی‌ خاك‌ یك‌ گلدان‌ باشد؛ خاك‌ همین‌ گلدان‌ پشت‌ پنجره.

    یك‌ كف‌ دست‌ خاك‌ ممكن‌ است‌ هیچ‌ وقت، هیچ‌ اسمی‌ نداشته‌ باشد و تا همیشه، خاك‌ باقی‌ بماند، فقط‌ خاك.
    اما حالا یك‌ كف‌ دست‌ خاك‌ وجود دارد كه‌ خدا به‌ او اجازه‌ داده‌ نفس‌ بكشد، ببیند، بشنود، بفهمد، جان‌ داشته‌ باشد. یك‌ مشت‌ خاك‌ كه‌ اجازه‌ دارد عاشق‌ بشود، انتخاب‌ كند، عوض‌ بشود، تغییر كند.
    وای، خدای‌ بزرگ! من‌ چقدر خوشبختم. من‌ همان‌ خاك‌ انتخاب‌ شده‌ هستم. همان‌ خاكی‌ كه‌ با بقیه‌ خاك‌ها فرق‌ می‌كند. من‌ آن‌ خاكی‌ هستم‌ كه‌ توی‌ دست‌های‌ خدا ورزیده‌ شده‌ام‌ و خدا از نفسش‌ در آن‌ دمیده. من‌ آن‌ خاك‌ قیمتی‌ام. حالا می‌فهمم‌ چرا فرشته‌ها آن‌قدر حسودی شان‌ شد.
    اما اگر این‌ خاك، این‌ خاك‌ برگزیده، خاكی‌ كه‌ اسم‌ دارد، قشنگ‌ترین‌ اسم‌ دنیا را، خاكی‌ كه‌ نور چشمی‌ و عزیز دُردانه‌ خداست. اگر نتواند تغییر كند، اگر عوض‌ نشود، اگر انتخاب‌ نكند، اگر همین‌ طور خاك‌ باقی‌ بماند، اگر آن‌ آخر كه‌ قرار است‌ برگردد و خود جدیدش‌ را تحویل‌ خدا بدهد، سرش‌ را بیندازد پایین‌ و بگوید: یا لَیتَنی‌ كُنت‌ تُراباً. بگوید: ای‌ كاش‌ خاك‌ بودم...
    این‌ وحشتناك‌ترین‌ جمله‌ای‌ است‌ كه‌ یك‌ آدم‌ می‌تواند بگوید. یعنی‌ این‌ كه‌ حتی‌ نتوانسته‌ خاك‌ باشد، چه‌ برسد به‌ آدم! یعنی‌ این‌ كه...
    خدایا دستمان‌ را بگیر و نیاور آن‌ روزی‌ را كه‌ هیچ‌ آدمی‌ چنین‌ بگوید


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #325
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    کاش وقتی زندگی فرصت دهد



    گاهی از پروانه ها یادی کنیم



    کاش بخشی از زمان خویش را



    وقف قسمت کردن شادی کنیم



    کاش گاهی در مسیر زندگی



    باری از دوش نگاهی کم کنیم



    فاصله های میان خویش را



    با خطوط دوستی مبهم کنیم



    کاش وقتی آرزویی میکنیم



    از دل شفاف مان هم رد شود



    مرغ آمین هم از آنجا بگذرد



    حرف های قلبمان را بشنود


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #326
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    دلت اينجا دلت آنجاست ميدانم دلت با ما ولی تنهاست ميدانم


    دلت آزرده از طوفان پايزيست دلت آشفته چون درياست ميدانم


    دلت يک شام باران خورده را ماند دلت غمگين ولی تنهاست ميدانم


    دلت داغ شقايق را به دل دارد دلت سوزان دلت صحراست ميدانم


    دلت داستان يک فصل طولانيست دلت صبح شب يلداست ميدانم


    دلت آکنده از عطر عبادتهاست دلت سجاده معناست ميدانم


    دلت ميراث دار رنج محنتهاست دلت دردی کش ميناست ميدانم


    دلت دولت سرای عشق و الفتهاست دلت عاشق دلت شيداست ميدانم


    دل پاکت دل گسترده و بازت برابر با همه دنياست ميدانم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #327
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    مرا بسپار در یادت به وقت بارش بارا
    نگاهت گر به ان بالاست و در رقص دعا
    قلبت مثال بید میلرزد
    دعایم کن که من محتاج محتاجم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  10. #328
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    هنوز از خنده می ترسم
    که با هر خنده ای گویا
    صدای پای درد و غم
    صدای گریه و ماتم
    به دالان دل سردم
    چه خوف انگیر و یکباره
    به گوشم می رسد ناگاه
    نمی دانم بخندم یا به چشم تر بیندیشم
    بگیرم جام مستی یا به درد سر بیندیشم
    نمی دانم چرا هر گاه
    دلی از خنده لبریز است
    بهاری این چنین خوش را
    ختام سخت پاییز است
    چه می شد یا شود این بار
    دگر پایان هر خنده
    چنین خورشید تابنده
    غروب گریه و ماتم
    نباشد تا ابد روزی
    که دیگر جای دلسوزی
    بدون هیچ دلسوزی



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  11. کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  12. #329
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    چه بی تابانه می خواهمت
    ای دوریت
    آزمون تلخ زنده به گوری
    چه بی تابانه تو را طلب می کنم
    و فاصله
    تجربه ای بیهوده است


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  13. کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  14. #330
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    وقتی دستان گرمت را در دستانم حس می کنم

    ترکهای قلبم بهبود می یابند و کینه ها در دلم

    به عشق تبدیل می گردد

    ای تنها تکیه گاهم ، هرگز بی پناهم مکن..


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  15. کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 33 از 43 نخستنخست ... 23293031323334353637 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/