كاوشی در ارتباط های بی ضابطه دختران و پسران
«جوانی را قربانی دوستی ها و عشق های دروغین نكنیم»
نوجوانی دوره ای مهم و شاید سرنوشت ساز در زندگی هر فرد است. نوجوان در این مقطع سنی، تحولات سریعی را از جنبه های جسمی و یا روحی و روانی تجربه می كند. او در مرز بین كودكی و بزرگسالی قرار دارد. از این رو با تعارضات متعددی میان این دو دنیا یعنی كودكی و بزرگسالی روبروست. نوجوان به دنبال یافتن خود و هویت واقعی خویش است و از هر فرصتی برای اثبات شخصیت و ابراز قابلیت هایش استفاده می كند. نوجوانی دوره رهایی از وابستگی های خانوادگی و ورود به صحنه اجتماع است. روان شناسان می گویند در این دوران، نوجوان از نظر وابستگی عاطفی، از خانواده جدا می شود و به تدریج استقلال را تجربه می كند. نوجوان بر رفتارها و احساسات خود كمتر تمركز دارد. همین امر موجب می شود كه در این سنین، انجام كارهای آنی و نسنجیده از سوی او افزایش یابد.
مدتهاست وقوع روزانه تعداد قابل توجهی انواع جرایم تجاوز به عنف علیه دختران و زنان جوان، مسئولان انتظامی را نسبت به آگاه سازی این قشر از جامعه هوشیارتر كرده است. جرایمی كه در پی غفلت قربانی و یا به نوعی سهولت اغفال وی از سوی مجرم رخ می دهد و آثار جسمی و روحی زیادی برای او و خانواده اش در پی دارد.
امروزه گسترش برقراری ارتباطات میان دختران و پسران جوان با توجه به آداب و رسوم و فرهنگ سنتی جامعه ایرانی منجر شده تا افرادی در پوشش دوستی های خیابانی با تاكید بر پنهان ماندن این روابط، نقشه مجرمانه خود را عملی كرده و قربانی را در برابر كار انجام شده قرار دهند.
آمار تكان دهنده است. 40 درصد تعرض به بانوان در قالب دوستی های خیابانی و اغلب به بهانه شناخت قبل از ازدواج صورت می گیرد.
با این كه جرم در حال حاضر به عنوان یك جرم جنایی مورد پیگیری قرار می گیرد اما قربانیان تجاوز به عنف برای فاش نشدن ماجرا و از ترس آبرو حاضر نیستند پرونده ای در این خصوص تشكیل دهند كه از این رو هم دسترسی به آمار دقیق با دشواری مواجه می شود و هم مجرمان با كمال وقاحت و جسارت به چنین جرائمی ادامه می دهند و امنیت جامعه را به خطر می اندازند.
وقوع این قبیل حوادث در حالی است كه نقش قربانی را نمی توان انكار كرد؛ زیرا براساس بررسی های صورت گرفته در بسیاری موارد، فرد خود زمینه ارتكاب جرم را برای طرف مقابل ایجاد می كند. مجرمان به بهانه دوستی های خیابانی، قربانیان را به بهانه ازدواج و شناخت اولیه ابتدا اغفال كرده و سپس نقشه شیطانی خود را عملی می كنند.
یك مقام انتظامی در خصوص دوستی های خیابانی و آسیب های اجتماعی معتقد است: در حال حاضر پرونده های متعددی با موضوع روابط خیابانی پیش روی كارآگاهان قرار دارد كه در اغلب آنها دختران و زنان جوان قربانی تبهكاران و شیطان صفتان شده اند.
این خسارت ها برای آقایان در قالب مالباختگی و برای خانم ها به صورت تعرض و آزار و اذیت به عنف بوده است. بنابراین می توان با صراحت اعلام كرد كه اغلب آسیب ها در روابط خیابانی و اینترنتی متوجه خانم ها بویژه دختران است، چرا كه این روابط معمولا به بهانه آشنایی قبل از ازدواج صورت می گیرد. آمار نیز نشان می دهد كه 70 درصد زنانی كه مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند به بهانه ایجاد رابطه برای آشنایی قبل از ازدواج در دام های شیطانی گرفتار شده اند. تأسف بارتر آن كه اغلب این افراد دختران نوجوان و جوان هستند.
زنان و بخصوص دختران معمولا هنگام برقراری روابط خیابانی یا اینترنتی پنهانكاری می كنند و خانواده هایشان را در جریان دوستی ها و رفت و آمدهایشان نمی گذارند. حال آن كه پلیس همواره بر این نكته تاكید داشته كه جوانان و نوجوانان نباید به اشخاص غریبه اعتماد بی جا كنند و در ذهن خود دوستی های خیابانی و اینترنتی را مبنا و زمینه ای محكم برای تشكیل خانواده قرار دهند؛ چرا كه اگر جوانی به واقع قصد ازدواج دارد و در پی تشكیل خانواده است، نیازی به پنهانكاری ندارد.
حال آنكه اگر هر گونه رابطه و تداوم آن زیر نظر خانواده ها و با كسب مشاوره از افراد صلاحیت دار انجام شود، قطعاً تبعات ناخوشایند آن برطرف خواهد شد.
براساس گزارشهای رسیده از پرونده های تجاوز به عنف، اغلب دختران جوان به دنبال دوستی های پنهان و دور از چشم خانواده، بعضا تحت تأثیر قرصهای موسوم به اكس و یا به بهانه دیدار با خانواده طرف مقابل و یا به قصد تفریح در جاده های خارج از شهر به مناطق متروكه و خالی از سكنه رفته و در همان جا از سوی یك یا چند نفر مورد تعرض قرار می گیرند. معمولا یافتن ردپایی از مجرمان به دلیل آنكه اغلب دارای هویتهای جعلی هستند بسیار سخت است، و بررسی آمار جرایم اتفاق افتاده در این حوزه بر لزوم توجه و دقت بسیار زیاد نوجوانان و جوانان در نوع برقراری این گونه روابط تأكید دارد.
پرونده های بررسی شده در پلیس آگاهی نشان می دهد كه مقدمات جرم علیه قربانی را رفتارهای وی فراهم كرده است، یعنی یك دختر جوان از ماهها قبل با مجرم بر مبنای دوستی های خیابانی یا آشنایی قبل از ازدواج، به دور از چشم خانواده ارتباط داشته است.
متأسفانه در فرهنگ ایرانیان، آسیب های اجتماعی، تربیتی و روانی چنین دوستی هایی بیشتر متوجه دختران است و مرد ایرانی بدون هیچ گونه محدودیتی، تجربه های متنوع این دوستی ها را پشت سر می گذارد. اما دختر ایرانی، اگر یك نمونه چنین دوستی با جنس مخالف را تجربه كند، تا پایان عمر، شأن و حرمت خویش را از دیدگاه خانواده و جامعه از دست می دهد و برچسب ناشایست بودن را با خود حمل می كند و آثار سوء این تجربه منفی پس از ازدواج هم به نوعی در زندگی اش نمایان می شود.
غرایز دوران بلوغ
به گفته روانشناسان بیداری غرایز و شدت حالات هیجانی در دوران نوجوانی باعث گرایش دختران و پسران به دوستی با جنس مخالف می شود. در این دوران داشتن دوست، اعتماد به خود را تأیید و تقویت و نیازهای عاطفی و احساسی را تا حدی تأمین می كند؛ در صورتی كه پیوند دوستی گسسته شود، شخص نسبت به ارزش های وجودی خود دچار شك و تردید می شود.
بعضی از پسران، داشتن دوست دختر را نوعی محبوبیت، قدرت اجتماعی و موفقیت برای خود به حساب می آورند و متقابلا برخی دختران ارتباط با پسران را نوعی جذابیت برای خود تلقی می كنند. متأسفانه اكثر قریب به اتفاق این دختران تصور می كنند كه این دوستی ها به ازدواج منتهی می شوند.
پسران نسبت به جنبه غریزی تخیلات خود غافل باقی نمی مانند، اما دختران در این دوستی ها معمولا به دنبال عشق آرمانی و رمانتیك هستند. آنها این عشق را آسمانی و پاك می دانند و خیانت در آن را گناهی بخشش ناپذیر می شمارند. با این توصیف، دوستی های دختر و پسر ایرانی كمی شباهت به دوستی موش و گربه دارد.
متأسفانه این دوستی ها بدون شناخت واقعی جنس مخالف و براساس هیجانات و احساسات سطحی و زودگذر شكل می گیرد. دختران جوان باور نمی كنند كه چنین پسرانی معمولا تنوع طلب هستند و پس از مدتی كوتاه، سراغ طعمه ای دیگر می روند و همه وعده های به ظاهر عاشقانه را فراموش می كنند.
استاد مطهری می گوید: «(این نوع روابط) هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد... با توجه به این كه روح بشر فوق العاده تحریك پذیر است. اشتباه است كه گمان كنیم تحریك پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد. هیچ فردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس (و رفاقت های هوس آلود) سیر نمی شود. تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون به نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها و به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد كه امروزه در دنیای غرب بسیار به چشم می خورد.» هرگونه ارتباط و دوستی دختر و پسر تا زمانی كه نامحرم هستند از دیدگاه شرع ممنوع است.
از مراجع عظام پرسیده شده است كه «نامه نگاری با نامحرم و طرح مسائل عشقی یا شهوانی در نامه و... چه حكمی دارد؟
فرموده اند: جایز نیست و از هر كاری كه موجب مفسده است اجتناب شود. این گونه روابط خلاف تقوا و ایمان و معنویت را نابود می كند. علی(ع) فرمود: «لایجتمع الشهوه و الحكمه ؛ شهوت و حكمت با هم جمع نمی شوند و در جای دیگر تصریح كرد كه «قرین الشهوه مریض النفس معلول العقل؛ كسی كه با شهوت همراه شود جان و عقلش بیمار می شود».
استاد مطهری می نویسد: «جوانی كه از دیدن رویی زیبا و مویی مجعد به خود می لرزد و از لمس دستی ظریف به خود می پیچد، باید بداند جز جریان مادی جوانی در كار نیست. این گونه عشق ها به سرعت می آید و به سرعت می رود، قابل اعتماد و توصیه نیست، خطرناك و فضیلت كش است تنها با كمك عفاف و تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است كه آدمی سود می برد.
عوامل برقراری ارتباط های خیابانی
به گفته كارشناسان اجتماعی ارتباط های مخفی و پنهانی بدترین شكل این روابط محسوب می شود و باید راه های منطقی دیگری را جامعه پیش روی نوجوانان «دختر و پسر» در حد لزوم قرار داد. نتیجه حاصل از روابط پنهانی، عوارض و تبعات منفی بی شماری است كه متأسفانه گریبانگیر دختران و پسرانی می شود كه خواسته یا ناخواسته خود را در معرض اینگونه رابطه ها قرار داده اند و دقیقاً منطبق با تجربیات تلخی است كه پس از مدتی كوتاه یا طولانی به دست آورده اند.
در جامعه كنونی ما هر روز شاهد نابسامانی ها و آشفتگی های روانی فراوانی هستیم كه دختران و پسران پس از ایجاد رابطه با جنس مخالف خود به آن دچار می شوند.
جوانان به دنبال جامعه آرمانی و تازه ای هستند كه در آن آزادتر در روابط اجتماعی باشند، گرچه فروپاشی برخی از سنت ها در فرآیند توسعه ضروری است، اما زیاده روی در این راه موجب سردرگمی، بلاتكلیفی و گاهی بریدگی فرهنگی می شود. برخی از جوانان خیلی زود متوجه این خطر می شوند و بلافاصله به فكر چاره می افتند و در نتیجه از ارزش ها و معنویت ها فاصله نمی گیرند، ولی متأسفانه عده ای غرق در ورطه بی قیدی، رفاه طلبی و لذت جویی می شوند و ناچار در دام خودپرستی افراطی گرفتار می شوند و راه افسار گسیختگی و بی بند و باری را در پیش می گیرند.
زمانی كه خانواده و جامعه نقش اساسی خود را جهت یاری دادن به نسل جوان برای یافتن هویت سالم، مثبت، پویا و سازنده به خوبی ایفا نكنند، نسل جوان با آشفتگی هویت و خلاء وجودی مواجه می شود و برای كاهش اضطراب و رهایی از بحران هویت و سرگشتگی، به این دوستی ها تن می دهد. جوان در تصور و توهم خویش، از طریق دوستی با جنس مخالف می خواهد به آرامش برسد.
ناتوانی خانواده و جامعه در پاسخگویی صحیح و به موقع به نیازهای اساسی نسل جوان عامل دیگری جهت شكل گیری دوستی های خیابانی است. امنیت، احترام، محبت و مورد توجه قرار گرفتن از جمله نیازهای روانی انسان است كه متأسفانه به دلیل سرگرم شدن خانواده ها و جوامع به فراهم ساختن امكانات اقتصادی، این دو نهاد انسان ساز از هنر عشق ورزیدن و احترام گذاردن به نوجوانان محروم می شوند.
عامل دیگر، فقر فرهنگی و نشناختن هویت واقعی جنس مخالف است؛ شاید این عامل محصول نشناختن قدر خویشتن توسط دختران جوان باشد. دختران اگر به قداست، ارزش، اهمیت و كرامت خویش واقف شوند و در مورد جنس مخالف، رفتاری توام با متانت و بزرگ منشی و بی اعتنایی داشته باشند و به سادگی در برابر خواسته های جنس مخالف تسلیم نشوند، فرصتی برای انحراف به وجود نمی آید.
به گفته رئیس مجتمع قضایی خانواده «برخی از دختران و پسران جوان با این انگیزه به سوی دوستی های متقابل كشیده می شوند كه فكر می كنند اگر در زندگی نسل گذشته (والدین آنها) اختلافاتی بروز كرده و تنش هایی وجود داشته ناشی از عدم شناخت آنان بوده و اگر آنها قبل از ازدواج با همسر آینده خود رابطه داشته باشند، می توانند جلوی بروز چنین مشكلاتی را بگیرند و به خوشبختی برسند.
دختران و پسرانی كه بر اثر یك عشق زودگذر یا یك هوس خیالی، در كوچه و خیابان با یكدیگر به اصطلاح دوست می شوند، نمی دانند كه سرانجام عشق آنها شكست و جدایی است، زیرا احساسات و غرایز بر این گونه آشنایی ها و ازدواج ها حاكم است، نه عقل و منطق و شناخت واقعی، حتی در دوستی هایی هم كه هر دو طرف با نیت و هدف ازدواج پای در این راه می گذارند كمتر دیده شده كه به سرانجام خوبی برسند. این دختران و پسران با همه مخالفت هایی كه به طور معمول از سوی والدین شان ابراز می شود، زندگی مشترك را آغاز می كنند، ولی غافل از این واقعیت هستند كه زیر یك سقف زندگی كردن و با هم بودن اصل مهم زندگی نیست.»
رجایی ادامه می دهد: «برای ساختن زندگی پرازمهر و محبت و تربیت فرزندانی سالم، پذیرفتن واقعیات زندگی و این كه بتوان با آنها كنار آمد، از زندگی زیر یك سقف و در كنار هم بودن مهم تر است. این قبیل همسران بعد از گذشت مدتی كوتاه از زندگی و فروكش كردن تب و تاب عشق های ظاهری، تازه با حقایق زندگی روبه رو می شوند و هر كدام از آنها چهره واقعی خود را نشان می دهند. تمام آن مسائلی كه در روزهای دوستی برای آنان قابل تحمل بود و شاید هیچ كدام از آن موارد اصلاً جلوه ای برایشان نداشته به یكباره مهم می شوند و تازه درمی یابند كه نمی توانند با فردی كه دارای چنین رفتاری است زندگی كنند.
به گفته مشاوران خانواده در این گونه روابط فقط دخترها نیستند كه متحمل ضرر و خسارت های جبران ناپذیری می شوند، پسرها نیز به نوبه خود زیان های عاطفی، روحی و گاه جسمی مشابهی را متحمل می شوند. از آنجا كه چنین مواقعی به دخترها بیشتر صدمه وارد می شود. از این رو دختران جوان باید قدرت نه گفتن را در خود تقویت كنند و به این گونه دوستی ها یا عشق های سراب گونه و بی اساس پاسخ منفی دهند. فریب حرف های عاشقانه، ظاهر آراسته یا پیام های احساسی را نخورند تا با احساساتشان بازی نشود.
چه باید كرد؟
امروزه آشنایی دختران و پسران از چت های اینترنتی، مهمانی های خصوصی، پارك، خیابان و حتی دانشگاه آغاز شده و پدر و مادر با نادیده گرفتن، یا بی توجهی به موضوع در نهایت در مقابل عمل انجام شده ای قرار می گیرند كه در بهترین حالت آن، اصرار دختر یا پسر به ازدواج با فردی فاقد شرایط لازم است.
این گونه دوستی ها در یك نگاه و معمولا در مكان های عمومی مثل خیابان ها و پارك ها شروع می شود و افراد در این موارد هیچ گونه شناختی نسبت به یكدیگر ندارند. البته در تمامی ازدواج ها با زمینه دوستی ها، طلاق صورت نمی گیرد و بعضی از آنها هم زندگی بادوام و موفقی دارند.
به گفته دكتر رنجبر، روانشناس، خانواده ها با نظارت بر ارتباطات فرزندانشان بخصوص دختران جوان و شناخت بیشتر از آنها می توانند تا حد قابل توجهی از آسیب های احتمالی جلوگیری كنند.
از طرفی دختران جوان باید هوشیار باشند كه دوستی های خیابانی و روابط پنهان كه بعضا از طریق اینترنت، چت، ارسال پیام های كوتاه از طریق تلفن همراه آغاز می شود، خود شروعی برای ارتكاب جرم است؛ زیرا مروری بر پرونده های موجود در آگاهی نشان می دهد، خطاهای رفتاری، افراد را در دام شكارچیان مجرم گرفتار می كند.
پیش از هر چیز باید خانواده ها به نقش حیاتی خودشان در برابر فرزندان آگاه شوند تا بتوانند الگوهای صحیح رفتاری را به فرزندان ارائه دهند و هویتی سالم و پویا به آنها هدیه كنند. والدین باید به نیازهای عاطفی و روحی فرزندان و شیوه های صحیح پاسخگویی به این نیازها واقف شوند.
كلام آخر اینكه نوجوانی كه شخصیتش در خانواده گرامی داشته می شود و عضو موثر خانواده به شمار می آید، روانی آرام و درونی مطمئن دارد. او با باور داشتن خود، در خویش احساس حقارت و كمبود نمی كند. اینگونه نوجوانان می كوشند كه مورد تحقیر و سرزنش دیگران قرار نگیرند و كرامت خویش را با انجام رفتارهای نامناسب از دست ندهند.
امام علی(ع) در این مورد جمله زیبایی دارد و می فرماید: «كسی كه شرافت معنوی و كرامت نفس خود را باور دارد، خویشتن را با ارتكاب گناه، خوار و حقیر نمی كند.»
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)