سرّ آفرینش شیطان چه بود ؟!
طبق آیات الهی هرچیزی در آفرینش دلیلی داشته و در نظام آفرینش هیچ چیز بدون دلیل و هدف آفریده نشده و باید بدانیم که :
1- خداوند همه چیز را بجا و خیرآفریده و راه هدایت را نیز به خوبی ترسیم نموده است و اگر انسان کژ راهه را برگزیند خود مسئول است و در پیروی از شیطان هیچ جبر و زوری وجود ندارد . زیرا در واقع شیطنت شیطانی زیانی به بندگان نمی رساند بلکه می تواند نردبان ترقی انسان باشد مگر آنکه انسان خود پیروی از شیطان را برگزیند .
2- تسلط شیطان بر انسان محدود است ، او می گوید همه را گمراه خواهم ساخت ، مگر بندگان خالص تو از میان آنان را . خداوند نیز از تسلط محدود شیطان چنین یاد می کند : « إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَكَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِینَ »[1]
3- سیطره و حکومت شیطان تنها بر گروهی است که سرپرستی و رهبری شیطان را پذیرفته اند .
خداوند می فرماید: او را برکسانی که ایمان آورده اند و بر پروردگارشان توکل می کنند ، تسلطی نیست . تسلط او فقط بر کسانیست که وی را به سرپرستی بر می گیرند ، و برخداوند شرک می ورزند .
4- ارتباط شیطان با انسان تنها در حد « دعوت» و « اجابت» است . به این معنی که شیطان انسان را به معصیّت دعوت می کند ، اما در پذیرش این دعوت هیچ اجباری ندارد .
مر ا برشما هیچ کس تسلطی نبود ، جز اینکه شما را دعوت کردم و شما دعوت مرا اجابت نمودید ، پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید
به فرموده خدا ، ما انسان را به هر دو راه خیر و شر هدایت نمودیم . این انسان است که باید با اختیار خود دعوت خیر الاهی را بپذیرد و به دعوت شیطان پشت پا نهد . شیطان در قیامت در پاسخ کسانی که به او اعتراض می کنند و او را مسئول گمراهی خویش می شمارند چنین می گوید : " مر ا برشما هیچ کس تسلطی نبود ، جز اینکه شما را دعوت کردم و شما دعوت مرا اجابت نمودید ، پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید ".[2]
5- وجودشیطان عاملی برای آزمایش انسان است . علامه طباطبائی شیطان را از خدمتگزاران نوع بشر معرفی می کند و وجود او را از ارکان نظام عالم انسانی که بر سنت اختیار استوار است ، می شمارد .
امیر مومنان(علیه السلام ) می فرماید : « خداوند متعال برای نشان دادن استحقاق شیطان به غضب ربانی و تکمیل دوران آزمایش او و عمل به وعده خویش ، مهلتی به خود شیطان داد و فرمود : تو ای شیطان از جمله کسانی هستی که به آنان مهلت داده شده است ».
6- ضرورت وجود شیطان از نظر نظام کلی روشن شد . اگر شیطان و دعوت او به بدی نباشد ، هیچ عمل صالحی انجام نمی گیرد . عمل صالح وخوب بودن ، نشان دهنده این راز است که نفس امّاره و شیطانی هست و امکان رفتن به راه شیطان وجود دارد . ولی انسان صالح از میان دو راه ، راه راست را بر می گزیند .
درواقع رمز وجهت برتری انسان نسبت به دیگر موجوادات نیز در همین داشتن عقل و اختیار است که او می تواند خوب و بد را تشخیص داده و یکی را انتخاب کند .
7- البته خداوند انسان را در برابر طوفان وسوسه های شیطان ، تنها رها نساخته و برای مقابله و خنثی سازی وسوسه های شیطان نیروهای فراوانی را قرار داده است . عقل ، فطرت ، وجدان ، پیامبران و فرشتگان الهی را می توان از امداد رسانان انسان در مقابله با شیطان شمرد .
برای اینکه حکمت خلقت این موجود موذی را بیشتر لمس کنیم خوب است که به این داستان توجه کنید :
حضرت سلیمان «على نبینا و آله و علیه السلام » عرض كرد : خدایا تو مرا بر جن و انس و وحوش و طیور وملائكه و دیوها مسلّط كردى ، ولى یك خواهشى از تو دارم و آن اینكه اجازه دهى بر شیطان هم مسلّط شوم و او را زندانى و حبس كنم و به غل و زنجیرش بكشم كه این قدر مردم را به گناه و معصیت نیندازد .
خطاب رسید : اى سلیمان مصلحت نیست .
عرض كرد : خدایا وجود این معلون براى چه خوبست ؟!
ندا آمد : اگر شیطان نباشد كارهاى مردم معطل مى ماند ، عقب مى افتد ، كار مردم پیش نمى رود...
عرض كرد : خدایا من میل دارم این ملعون را چند روزى حبس كنم .
خطاب رسید : حالا كه اصرار دارى ؛ بسم اللّه ، او را بگیر .
حضرت سلیمان « على نبینا و آله و علیه السلام » فرستاد او را آوردند ، غل و زنجیرش كردند و به زندان انداختند .
حضرت كارش زنبیل بافى بود ، زنبیل درست مى كرد و مى برد بازار مى فروخت و از این راه نان خود را در مى آورد . « در حالى كه در خبر است كه هر روز چهار هزار شتر و پنج هزار گاو و شش هزار گوسفند در آشپزخانه حضرت طبخ مى شد ، با وجود این حضرت خود زنبیل بافى مى كرد و نان خود را تهیه می کردند ».[3]
یك روز زنبیل درست كرد و به خدمتگزاران داد كه ببرند بازار بفروشند و قدرى آرد جو با پولش بخرند تا نان بپزد و تناول كند . آن روز خدمتگزاران دیدند ، بازارها بسته اند . خبر آوردند : آقا بازارها بسته است ، حضرت فرمود : مگر چه شده ؟! براى چه بسته است ؟! گفتند: نمى دانیم ، زنبیل ها ماند ، و حضرت آن روز را با آب افطار كردند .
روز بعد باردیگرغلامان را فرستاد زنبیل ها را به بازار ببرند و بفروشند . باز خبر آوردند كه بازارها بسته و مردم به قبرستانها رفته و مشغول گریه و زارى هستند .
خدایا چه شده مردم چرا دل به كاسبى نمى دهند ؟!
خطاب رسید : «اى سلیمان تو دلال بازار را گرفتى و زندان كردى ، نگفتم : مصلحت نیست شیطان را زندانى كنى ؟» .
حضرت سلیمان دستور داد ، شیطان را آزاد كردند ، صبح كه شد ، دید مردم صبح زود به در مغازه هایشان رفته اند و مشغول كسب و كار شده اند .
پس اگر شیطان نباشد امورات دنیا نظم نمى گیرد . قدرت پروردگار را مشاهده مى كنید ؟! از همین دشمن هم جهت نظم امور استفاده كرده است [4] .
شیطان؛ استاد آرایشگری اعمال زشت
وسوسه در مقام عمل زمانی است كه انسان میخواهد كاری را برای لذت ، بهرهمندی و یا فرار از رنج و درد ، انجام دهد. اگر لذت یا بهرهای كه انسان میخواهد آن را به دست بیاورد حرام باشد ، شیطان با وسوسه ، آن لذت و بهره را در نظر انسان بسیار بالا و بزرگ جلوه میدهد . شیطان به سراغ همه انسانها میآید ، گاهی میشود انسان نسبت به چیزی علاقه پیدا كرده و آن چیز برای او جذابیت پیدا میكند . گویا كسی به او میگوید این خیلی بیش از آنچه او فكر میكند زیباست . مَثَل معروفی میگوید “سركه ی دزدی ، شیرینتر از حلواست !” سركه ی ترش چون دزدی است ، تصور میكند شیرین است . این عاملی است كه شیطان برای انسان تزیین كرده و آن را بیش از حد جلوه میدهد . قرآن میفرماید : كار شیطان زینت دادن و آراستن عمل زشت است ؛ در جایی كه عمل زشت است ، آن را زیبا نشان میدهد .
در آن جایی كه باید انسان كاری نیك انجام دهد كه مقداری هزینه و زحمت و فكر و تلاش نیاز دارد ، شیطان دست به كار شده و شروع به ترساندن وی میكند . میگوید : “این كار را نكن، خودت را خسته نكن ، این خیلی زحمت دارد ، حالا بگذار باشد تا فردا ببینیم چه میشود . نیاز نیست به آن فقیر كمك كنی، دیگران هستند كه به او كمك كنند . بیهوده پولها را خرج نكن ، خودت محتاج میشوی !” از همین رو سفارش شده اگر میخواهید كار خیری انجام دهید ، فوری آن را انجام دهید . شیطان دو کار اصلی دارد: یكی تزیین كارهای زشت و گناه و دیگری ترساندن و تخویف از انجام كارهای خوب .
مکالمه ای در قرآن ذکر شده که دانستنش می تونه تلنگری برای ما باشد که انشاءالله ازاین موجود رجیم دوری گزینیم .
آن ، مکالمه و گفتگوی مردم گمراه شده با شیطان در جهنم است : گمراهان خطاب به شیطان میگویند : تو بودی كه ما را گمراه كردی . شیطان در پاسخ میگوید : هنر من آن بود كه به شما وعده دروغ دادم سپس آشكار میشد كه وعدههای من توخالی و پوچ است اما شما فریب وعدههای دروغ من را میخوردید . من كسی را به زور مجبور به گناه نكردم جز آن كه شما را دعوت كردم تا بیایید ، با آن كه میدیدید وعدههای من خلاف و دروغ است اما باز ، فریب میخوردید . در پایان نیز شیطان اعتراف میكند كه هم من و هم شما گناهكاران مقصریم . نه من میتوانم به فریاد شما برسم و نه شما میتوانید به فریاد من برسید[5] .
شیطان دو کار اصلی دارد: یكی تزیین كارهای زشت و گناه و دیگری ترساندن و تخویف از انجام كارهای خوب
كوچك شمردن گناه ، رمزهایی از دام شیطان
مواظب باشیم كه حرمتهای الهی را حفظ كنیم . هیچ گناهی را كوچك نشماریم. این سّر نیافتادن در دام شیطان است. اولین چیزی كه باعث میشود انسان از مسیر صحیح منحرف بشود و آهسته آهسته به راه شیطان كشیده شود ،“استصغار الذنب” یعنی کوچک شمردن گناه است . زمانی كه انسان به بهانههای گوناگون ، یك نگاه حرام ، یک دروغ کوچک به توجیه خودش مصلحتی ! را كوچك شمارد ، پس از مدتی به گناه اعتیاد پیدا می کند و دیگر گناه نکردن برایش غیر ممکن و یا حداقل بسیار سخت می شود .
شیطان و تهدید به فقر و دعوت به فحشا
شناخت شیطان و آگاهی از حضور او ، کار چندان دشواری نیست و بسیاری از وسوسههای شیطان را میتوان با دقت در ردپای او در کردار و گفتار، به راحتی پیدا کنیم . برای مثال ، چنانچه از قرآن کریم برداشت میشود ، «تهدید به فقر» و «دعوت به فحشا» ، دو نشانه آشکار حضور شیطان است . آنگاه که آدمی میخواهد انفاق کند و صدقه بپردازد و نیز هنگام پرداخت حقوق واجبش چون زکات وخمس مالش ، معمولاً شیطان با یادآوری این نکته ی موهوم که فقر و تهیدستی و کم پولی در راه هست ، میکوشد او را از خیر بزرگ بیبهره کند . همچنین هرگاه میل به فحشا و منکرات در آدمی پدید میآید ، حضور خدا کم رنگ است و چیزی جز وسوسه شیطانی درمیان نیست . این دو وظیفه شوم شیطان ، در آیهای از قرآن کریم چنین آمده است : « الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ؛ شیطان شما را (به هنگام انفاق) وعده فقر میدهد (از فقر میترساند) و به فحشا دعوت میکند »[5] .
پی نوشتها:
1- حجر / 42
2- ابراهیم / 22
3- داستانهای سوره ی حمد ، میر خلف زاده
4- ابراهیم / 22
5- بقره / 268
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)