- هفته نامه سلامت نوشت:
داریوش ارجمند از معرفی بینیاز است. آنقدر فیلم و سریال در کارنامهاش دارد که جایی برای ذکر همه آنها نیست. بازیگر فیلمهای «ناخدا خورشید»، «کشتی آنجلیکا»، «سگکشی» و مجموعه «امام علی (ع)، این روزها با فیلم «جرم» و سریال «ستایش» باز هم در مقابل دیدگان مردم قرار رفته است. داریوش ارجمند میگوید از خودش زیاد کار کشیده و نقشهای سختی که برعهده گرفته، سلامتش را به خاطر انداخته است. او در این گفتوگو از خود و نگرانیهایش در مورد تربیت فرزندان و وضعیت جامعه سخن میگوید.
آقای ارجمند! بعضیها با نقشهایی که از شما دیدهاند، فکر میکنند آدم خشنی هستید.
این مشکلات، اقتصادی است. وقتی مادر هم باید کار کند و پدر دو شیفت کار میکند، خود به خود تربیت فرزند رها میشود. اگر زندگی مرفهی داشته باشیم، به اندازه کافی وقت داریم تا به بچهها رسیدگی کنیم. پدرهای ما دو شیفت کار نمیکردند و مجبور نبودند عصرها بروند در آژانس کار کنند.
ظاهر من به گونهای است که همه اینطور تصور میکنند ولی هرکس با من نشست و برخاست میکند متوجه میشود که اصلاً خشن نیستم. شما بگویید میان شخصیتهایی که در «کشتی آنجلیکا»، «اعتراض»، «ناخدا خورشید» یا «امام علی (ع)» بازی کردهام، کدامش خشن است؟ اینها حرفهایی است که برایم در آوردهاند. بههرحال در همین فیلمهایی که گفتید خشونت وجود دارد. این تصور از آنجا پیش میآید که من نقشهایم را با قدرت بازی میکنم، حتی اگر نقش یک گدا را بازی کنم، قدرتمندانه بازی میکنم. من با قدرت و شکوه بازیگری بازی میکنم. اولین چیزی که بازیگر لازم دارد، اعتماد به نفس است. بعضیها آن را با غرور و پروریی اشتباه میگیرند. اعتماد بهنفس، یعنی شناخت نسبت به خود.
بعد از سریال امام علی (ع) و به خاطر نقش مالک اشتر که ایفا کردید، جامعه به شما به عنوان الگو نگاه میکند. این الگوسازی را در کار تلویزیون و سینما قبول دارید؟
الگو به معنای تقلید را قبول ندارم اما الگویی داریم که ربطی به بازی مالک اشتر ندارد. یعنی داریوش ارجمند فارغ از نقش مالک اشتر باید الگو باشد. ما به عنوان هنرپیشه، مسئولیت بزرگی داریم. فقط خوب یا بد بازی کردن مهم نیست. ما نمیتوانیم هر کاری دلمان خواست بکنیم و معتاد و منحرف و قمار باز باشیم و بگوییم فقط فیلمهایمان مهم است و همانها را تماشا کنید. از کوزه همان برون تراود که در اوست.
آیا فیلمها و سریالها هم باید الگوسازی کنند؟ یعنی میتوانیم بگوییم خشونتهای اجتماعی به دلیل نمایش فیلمها و سریالهای خشن اتفاق میافتد؟
وقتی پدرومادر وظیفهشان را فراموش کردهاند، تقصیر تلویزیون چیست؟ همه نشستهایم تا تلویزیون بچههایمان را تربیت کند. وظیفه والدین این است که نگذارند بچهها زیاد تلویزیون تماشا کنند. تلویزیون یک ابراز چند وجهی است که در غرب به عنوان یک ابزار اقتصادی و سرگرمی عمل میکند. ما با اینکه به تلویزیون ابعاد فرهنگی و آموزشی دادهایم، هنوز کلی مشکل داریم. ریشه این مشکلات، اقتصادی است. وقتی مادر هم باید کار کند و پدر دو شیفت کار می کند، خود به خود تربیت فرزند رها میشود. اگر زندگی مرفهی داشته باشیم، به اندازه کافی وقت داریم تا به بچهها رسیدگی کنیم. پدرهای ما دو شیفت کار نمیکردند و مجبور نبودند عصرها بروند در آژانس کار کنند.
شما میگویید از دست رفتن سلامت روانی جامعه به دلیل مشکلات اقتصادی است؟
بله، ما چقدر به روح و روان جامعه اهمیت دادهایم؟ این همه روزنامه ورزشی و برنامه زنده ورزشی داریم، فراموش کردهایم که «توانا بود هر که دانا بود» یعنی چه. شرط اول، دانایی است. اخلاق و منشی که در ورزش زورخانهای ما وجود دارد، کجاست؟ ما با اسکی و تنیس هم میتوانیم جسممان را پرورش دهیم اما این یک کفه ترازوست. در کفه دیگر برای سلامت روان و روحیه جامعه چه داریم؟ همه چیز را در جسم خلاصه کردهایم یک میلیارد تومان به یک فوتبالیست میدهیم که جامعه چه داریم؟ همه چیز را در جسم خلاصه کردهایم یک میلیارد تومان به یک فوتبالیست میدهیم که جامعه سالم شود؟ به نظرم در کشور ما منافذ عدل در حرفههای گوناگون نسبت به هم مسدود شده است. بچهای که پدرش 20 سال است که از صبح تا شب کار معلمی میکند، وقتی ثرورت یک فوتبالیست 20 ساله را میبیند، دنبال مفهوم عدالت میگردد. من همیشه به همسرم گفتهام در روز قیامت باید مرا ببخشی چون نتوانستهام چیزی برای تو فراهم کنم ولی در عوض توانستهام به وجهه و شخصیت دیگری دست پیدا کنم.
شما به سلامت جسمیتان هم به همین اندازه اهمیت دادهاید؟
سلامت جسم هم پیببریم اگر تفکر در ما نباشد، تفاوتی با حیوان نداریم. جسم و روان مکمل یکدیگرند. من سعی میکنم به موقع به اوضاع جسمیام رسیدگی کنم ولی بعضیها وقتها سر پروژه هستم و نمیشود. کار را تعطیل کرد. در خارج از ایران قبل از تولید هر فیلم، هنرپیشهها را چکاپ میکنند. من 40 سال مرتب پیپ میکشیدم. یعنی روزی حدود 50 گرم توتون پیپ مصرف میکردم. 3 سال است که آن را ترک کردهام. من عاشق پیپم بودم، تا جایی که خیلیها الان که مرا بدون پیپ میبینند، حیرت زده میشوند. 4 سال پیش قلبم را آنژیو کردم و دیدم مشکلی ندارم و همچنان پیپ را دست گرفتم. اما یک سال بعد یکپاره تصمیم گرفتم ترکش کنم و به راحتی این کار را انجام دادم. عادت بدی بود. من توتون خاصی میکشیدم که باید به خاطرش همه تهران را میگشتم. اسیرش شده بودم. فکر میکردم پیپ کشیدن ذهنم را مترکز میکند.
و در این 3 سال متوجه تغییر حالتان شدهاید؟
حالم خیلی بهتر است ولی به طور کلی از بدنم خیلی زیاد کار کشیدهام. جسم ما ودیعهای است در دست ما. من سفیر اهدای عضو در بیمارستان مسیح دانشوری به ریاست دکتر علی اکبر ولایتی هستم. معتقدم آدمها باید به اعضای بدنشان به عنوان یک امانت نگاه کنند. وقتی این اعضا میتواند جان افراد دیگری را نجات دهد.
پس باید سعی کنیم خودمان را سالم نگه داریم. من در روند اهدای عضو، معنی «بنی آدم اعضای یک پیکرند»را به خوبی فهمیدم. اگر بنی آدم اعضای یک پیگر نبودند. ممکن نبود بتوان عضوی از بدن یک فرد را در بدن کسی دیگر گذاشت. باید این فرهنگ را در ایران جا انداخت. متأسفانه یک جای کار ما میلنگد که 3 جوان 18 ساله، قهرمان ورزشیمان را با چاقو میکشند. در یک جا تلاش میشود تا انسانها با اهدای عضو همدیگر را نجات دهند و در یک خیابان،40 ضربه چاقو به یک دختر میزنند.
عدالت فقط در اقتصاد خلاصه نمیشود. عدالت یعنی در حقوق فردی و نسبت به همه تعادل رعایت شود. تعادل یعنی اینکه اگر یک پا نداشته باشیم، میلنگیم و باید چوپ دستمان بگیریم. ما باید سریعتر فکری به حال جامعهمان بکنیم. یک راه آن، برخورد با خاطیان و مجرمان است. ولی این راه حل اصلی نیست. ما در دبستان معلم موسیقی داشتیم. موسیقی یعنی تلطیف روح. باید برگردیم و این مقولات را از دبستان شروع کنیم. یک نکته دیگر اینکه، اشاعه کلمه «انتقام» در جامعه خیلی بد است،به هر بهانه و از سوی هر کسی که میخواهد باشد. اگر ما اشاعه انتقام ندهیم، آن 3 جوان به خاطر یک مسئله طبق اجتهاد خودمان دست به انتقام بزنیم؟ انتقام را نباید در جامعه تبلیغ کنیم؛ به خصوص باهنر و در تلویزیون.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)