آيه 19 :
أَوْ كَصَيّبٍ مِّنَ السَّمَآءِ فِيهِ ظُلُمَتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌيَجْعَلُونَ أَصَبِعَهُمْ فِى ءَاذَانِهِم مِّنَ الصَّو عِقِ حَذَرَالْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَفِرِينَ
ترجمه:
يا چون (گرفتاران در) بارانى تند از آسمانند كه در آن، تاريكىها و رعدوبرقى است كه از ترس صاعقهها وبيم مرگ، انگشتان خود را در گوشهايشان قرارمىدهند. و(لى) خداوند بر كافران احاطه دارد.
تفسیر:
خداوند، منافق را به اشخاصِ در باران ماندهاى تشبيه كرده كه مشكلاتبارانِ تند، شب تاريك، غرّش گوش خراش رعد، نور خيره كنندهى برق، و هراس وخوف مرگ، او را فرا گرفته است، امّا او نه براى حفظ خود از باران پناهگاهىدارد و نه براى تاريكى، نورى و نه گوشى آسوده از رعد و نه روحى آرام ازمرگ.
نکته ها:
1- منافقان غرق در مشكلات و نگرانىها مىشوند، و در همين دنيا نيز دلهرهو اضطراب و رسوايى و ذلّت دامن گيرشان مىشود. «ظلمات و رعد و برق»
2- منافقان از مرگ مىترسند. «حذر الموت»
3- منافقان بدانند كه خداوند بر آنها احاطه دارد و هر لحظه اراده فرمايد،اسرار و توطئههاى آنها را افشا مىكند. «و اللّه محيط بالكافرين» [201]
4- سرانجام نفاق، به كفر منتهى مىشود. «و اللّه محيط بالكافرين» لذا درجاى ديگر قرآن مىفرمايد: «ان اللَّه جامع المنافقين و الكافرين فى جهنمجميعاً» [202]
201)نگاهى به عملكرد و سرنوشت منافقان در جريان انقلاب اسلامى ايران، نشانهاىروشن براى اين آيه است. دلهره، تفرقه، شكست، آوارگى، غربت، بىآبرويى،پناهندگى به كفّار و طاغوتها و جاسوسى، نتيجهى اعمالشان بود. آنان بااستفاده از شعارها و شخصيتهاى مذهبى، خيال پيروزى داشتند؛ »استوقد نارا«ولى با خنثى شدن توطئهها و آگاه شدن مردم از سوء نيت آنان، خداوند آنانرا گرفتار سر درگمى وتفرقه و بىخبرى از واقعيتها و حقايق نمود. »ذهباللّه بنورهم« آنان چون شنيدن اخبار و سخن حقّ را از علما تحريم مىكنندبه منزله كران هستند، و چون دريافتهاى درونى خود و حقايق را بازگونمىنمايند مانند افراد لالند، و چون چشم ديدن پيشرفت و پيروزى اسلام راندارند، كورند. و در اثر لجاجت و تعصّب مصداق »لايرجعون« مىباشند. ولىپيروزىها مثل برق و نهيب مردم و آيات افشاگر همانند رعد و صاعقه، آنان رابه وحشت واضطراب انداخته است.
202) نساء، 140.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)