ایه :
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوآءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
ترجمه:
همانا كسانى كه كفر ورزيدهاند، براى آنها يكسان است كه هشدارشان دهى يا هشدارشان ندهى. آنها ايمان نخواهند آورد.
تفسیر:
قرآن، بعد از متّقين، كفّار را معرّفى مىكند. آنها كه در گمراهى و كتمانِ حقّ، چنان سرسختند كه حاضر به پذيرش آيات الهى نيستند. [134]چنانكه گروهى از آن كافران معاند، در برابر دعوت پيامبران، زبان قال وحالشان اين بود: «سواء علينا أوَعَظتَ ام لم تكن من الواعظين» [135] براى ما وعظ و نصيحت تو اثرى ندارد، فرقى ندارد كه پند دهى يا از نصيحت دهندگان نباشى.
اگر زمينه مساعد ومناسب نباشد، دعوت انبيا نيز مؤثّر واقع نمىشود.
باران كه در لطافت طبعش، خلاف نيست در باغ لاله رويد و در شورهزار، خَس
134)كفر«، به معناى پوشاندن و ناديده گرفتن است. به كشاورز و شب، كافرمىگويند. چون كشاورز دانه و هسته را زير خاك مىپوشاند و شب فضا را دربرمىگيرد. كفران نعمت نيز به معنى ناديده گرفتن آن است. شخص منكر دين، بهسبب اينكه حقايق و آيات الهى را كتمان مىكند و يا ناديده مىگيرد، كافرخوانده شده است.
135) شعراء، 136جواب قوم هود در برابر آن حضرت.
نکته ها:
1- لجاجت و عناد و تعصّب جاهلانه، انسان را جماد گونه مىكند. «سواء عليهم»
2- روش تبليغ براى كفّار، انذار است. اگر انذار و هشدار در انسان اثرنكند، بشارت و وعدهها نيز اثر نخواهند كرد. «سواء عليهم ءانذرتهم ام لمتُنذرهم»
3- انتظار ايمان آوردنِ همهى مردم را نداشته باشيد. [136] «...لا يؤمنون»
136)در آيهى 103 سوره يوسف مىفرمايد: »وما اكثر النّاس ولو حَرصتَ بمؤمنين«هر چند آرزومند و حريص باشى، بسيارى از مردم ايمان نخواهند آورد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)