گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
چو بیایی کشدم عشق و نیایی کشدم غم من که بایست بمیرم چه بیایی چه نیایی
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
چو بیایی کشدم عشق و نیایی کشدم غم من که بایست بمیرم چه بیایی چه نیایی
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
كاش از شاخه ي سرسبز حيات
گل اندوه مرا می چيدی
كاش در شعر من ای مايه ي عمر
شعله ي راز مرا می ديدی
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
با تو بودن هميشه پرمعناست
بی تو روحم گرفته و تنهاست
با تو يک کاسه آب يک درياست
بی تو دردم به وسعت صحراست
با تو آسان هزار کار خطير
با تو ممکن جهاد با تقدير
بی تو با غم برهنه همچون کوير
با تو يک غنچه دشتی از گلهاست
با تو بودن هميشه پرمعناست
ای تو ! تعريف ناپذيرترين
بی تو من کوچک و حقير ترين
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
نغمه ي درد
اين منم ، اي غمگساران اين منم
اين شرار سرد خاكستر شده ؟
اين منم اي مهربانان اين منم
اين گل پژمرده ي پرپر شده ؟
اين منم يا نغمه يي كز تار عشق
جست و غوغا كرد و خاموشي گرفت ؟
اين منم يا نقش صدها آرزو
كاين چنين گرد فراموشي گرفت ؟
خنده بودم بر لبان زندگي
ناگهان در وحشتي پنهان شدم
ناز بودم در نگاه آرزو
اشك خونين درد بي درمان شدم
در كف بد مست بودم جام و او
بر سر سنگي شكست اين جام را
چهره شد تاريخ غم تقويم درد
بس كه بردم محنت ايام را
اين منم ؟ نه ! من كجا و غم كجا ؟
خنده هاي جانفزاي من چه شد ؟
از چه رو اين گونه افسردم چرا ؟
جان شادي آشناي من چه شد ؟
از چه چون لعلش به دستم بوسه داد
جان دگر شيدا نشد رسوا نشد ؟
از چه چون اشكش به پايم اوفتاد
شور عشقي در دلم پيدا نشد ؟
از چه چشمم ، از نگاه او گريخت
اشتياق ديده را ناديده كرد ؟
از چه دل ، در پاسخ سرمستيش
سر گراني كرد و ناسنجيده كرد
هيچ باور مي كنيد اي دوستان
كاين منم ، اين شاخه ي بي بر منم ؟
اين منم اين باغ بي روح خزان
اين منم اين شام بي اختر منم ؟
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
و چه بي قافيه من مي گريم
و چه پر غم لب من مي خندد
و پر از اندوه است
بغض سنگين وجودم امشب.
غم ِِ اين حادثه ي شوم ِ شبانه
كه ميان ِ تن ِ من رخنه نموده
بغض را مي شكند
اشك را مي ريزد.
چشم من اشك آلود
قلب ِ من خون آلود
و سياهي امشب
زير مهتاب وجودم جاري ست.
نورِ خورشيد هم اگر مي تابيد
چشمه ي تگرگي چشم مرا
ناتوان بود كه پرنور كند.
اين همه غم كه ز من مي شنوي
شاد باش
كه با تو من هم شادم.
لبخند بزن كه از تو من خندانم.
دوست دار كه دوستت مي دارم.
با توام دوست! كه از تو زنده ام.
با توام يار!
كه با تو بيدار.
با تو شاد و با تو من پر نور
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
من از آن حُسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده ی عصمت برون آرد زلیخا را !
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
اين كه ميگويند كمي عاشق شوم
اينكه مي گويند كمي جاهل شوم
كس چه مي داند كه من ويرانه گشتم
از فراق عشق او، با جاهلي همسايه گشتم....
ببخشيد اگر بد بود في البداهه بود....
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
قفس داران سكوتم را شكستند
دل دائم صبورم را شكستند
به جرم پا به پاي عشق رفتن
پر و بال عبورم را شكستند
مرا از خلوتم بيرون كشيدند
چه بي پروا حضورم را شكستند
تمنا در نگاهم موج مي زد
ولي روياي دورم را شكستند
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
كاش مي شد لحظه اي از خود گريخت
مثل برگ از اضطراب شاخه ريخت
كاش مي شد پلك ها را بست و خفت
چشم را از وحشت ديدن نهفت
كاش مي شد لحظه اي از ياد برد
بغض را تا لحظه ي فرياد برد
كاش مي شد گريه را با خنده گفت
اشك را با قهقهي ديگر نهفت
گل : سرآغاز خط پژمردگي
شوق : جاي خالي افسردگي
زندگي : ويرانه اي از ساختن
بر صليب روز و شب جان باختن
كاش مي شد عاشقي از سر گرفت
راه سوي مقصدي ديگر گرفت
در نگاه خسته شب را دار زد
با زبان مردمك ها جار زد
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
من بیشتر از آن گوشه ی دنج
آن گوشه ی مهربان که عطر چای در فضا می پیچد
و طراوت داغ ِ چای در فنجان سرازیر می شود
کنجی نمی خواهم.
من بیشتر از آن سقف بلند
که تو و مهربانی ات در آن خیمه زده اند
و سایه سار نوازشت را ارزانی ام می کنند
پناهی نمی خواهم.
من بیشتر از آن لحظه ی آرام
که عمق حضورت زیر پوست انگشتانم بازی میکند
ساعتی نمی خواهم.
مرا به عطر چای گرمی که در سیاه چادرت می پیچد مهمان کن
که من جز نوازش سایه ی مهربانت، آفتابی نمی خواهم.
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)