تنها اگر به خلوت رويا نشسته ام
شادم كه با خيال تو تنها نشسته ام
چون باغبان به پاي تو اي غنچه مراد
در بوستان عمر شكيبا نشسته ام
با داغ سينه سوز به دامان زندگي
مانند لاله در دل صحرا نشسته ام
دارم دلي شكسته و موجي ز اشك و خون
با قايق شكسته به دريا نشسته ام
گفتم به غم كه خانه ي ويرانه ات كجاست
گفتا ببين كه در دل شيدا نشسته ام
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)