سکوت و رنج تنهایی شکستنها
و دست خویش بر گیسوی بردنها
ترا تا انتهای رویش گلهای وصلت دوست می دارم
ترا تا چشمک مستانه نرگس
ترا تا روزگار رقص گلها دوست می دارم...
دیرگاهی است که غم مهمانم
رنج هم همقدم در گذر از جاده ی تاریک غم است
من پر از داغ شقایق در دشت
پرم از ناله کبوتر در باغ!
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)