سلام خدا جونم
چقد دلم واست تنگ شده .اونقد كه بينمون كلي قدمهاي نرفته باقي مونده
تو كه نزديكم هستي و لي من گاهي وقتا ازت دور مي شم. اما دوباره بهت نگاه مي كنم
به صدات گوش مي دم بدون اينكه ازت چيزي بخوام چون خيلي ازت خجالت مي كشم
چون تنها كسي كه مي تونه دستامو بگيره تا دوباره بلند بشم تويي
خداي مهربونم
منو ببخش از اينكه غفلت مي كنم از اينكه نداي بودنت رو بعضي وقتا
فراموش مي كنم ببخش
بزرگ من
بزرگي تو هميشه منو اميدوار مي كنه .وقتي اشكامو توي دستات جمع مي كني
كه ارومم كني منو بيشتر به مهربونيت به بزرگيت به بخششت اميدوارتر مي كنه
خداي مهربونم
مي دونم حتي اگه اشكاي من فقط واسه لحظه اي باشه كه دارم با تو حرف مي زنم بازم
تو فراموشم نمي كني و بغضاي كهنه رو يكي يكي از دلم بيرون مي كني
دلم مي خواست مي تونستم ذره اي از نعمتهاتو به خوبي شكر گذاري كنم
اما افسوس كه با غفلتهام همه رو از بين مي برم
خداي من هستي من
كمكم كن
بايد هنوز خيلي چيزا ياد بگيرم ...
شكر مي كنم نعمتهاي داده و نداده را
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)