:!::!::!:
اي خدا طالب كلام توأم
تشنه‏ام تشنه سلام توأم
تو همه حاجت و جواب مني
بر طرف ساز هر حجاب مني
تو سزاوار سجده عشقي
تو حواله كننده رزقي
چاره ساز قلوب پُر آهي
راه ساز هر آنچه گمراهي
تو كرامت كننده فضلي
در فضيلت دو دست پر بذلي
تو كريمي تو ناصري تو حليم
تو حكيمي تو قادري تو عليم
تو عزيزي تو مؤمني تو مجيد
تو ودودي تو مبدعي تو معيد
تو حبيبي تو خالقي تو مجيب
تو حسيبي تو رازقي تو رقيب
تو جليلي تو بارئي تو جميل
تو وكيلي تو صاحبي تو كفيل
تو مفتح تو مقتدر تو كبير
تو مفرّج تو منتقم تو مجير
تو گشاينده گره‏هايي
تو زداينده غم مايي
تو به ما لطف هل اتي كردي
ختم پيغمبران عطا كردي
پدري داده‏اي چنان مولا
مادري داده‏اي چنان زهرا
تويي آن منعم و تويي ذوالمن
تو به ما داده‏اي حسين و حسن
تو به ما داده‏اي همه حاجات
بانويي همچو عمّه سادات
اي تو داده به شيعه شيون و شين
كاشف الكرب داده‏اي به حسين
دل ما را تو كرده‏اي عاشق
آفريدي تو شيعه صادق
تو دل نرم داده‏اي به رضا
خواهري شبه زينب كبري
تو به ما داده‏اي ولايت را
نعمت پاك مرجعيت را
شكر هر نعمتي تو را بايد
پس چرا مهدي‏ات نمي‏آيد
قدرت شكر كوه نعمت نيست
علت طول عصر غيبت چيست؟
گر گناهان ماست سدّ ظهور
ظلمت ما ببر به آيه نور
مناجات شب قدر
اي خدا اي فاتح هر مشكلم
وي همه آرامش جان و دلم
بشنو از دل راز يك بي آبرو
ده مجال گفتگويم، گفتگو
در شب احيا به تو رو كرده‏ام
خويش را با توبه همسو كرده‏ام
گرچه عمري با گنه بنشسته‏ام
گرچه قلب صاحبم بشكسته‏ام
صبر كن، از كيفر من بر حذر
تا كنم در خويش تجديد نظر
بهر تو خود را مهيا مي‏كنم
توبه را در خويش احيا مي‏كنم
هر كه بايد رفت چون فرزند نوح
توبه بايد، توبه از نوع نصوح
چونكه امشب بامنيبين زيستم
راضي از عمر گذشته نيستم
بر تو عمري بدگماني داشتم
بهر شيطان آشنائي داشتم
چون بگيرم آينه در دست خويش
فاش بينم، فاش، روي پست خويش
گرچه دل بد كرده تكفيرش مكن
بنده‏ات برگشته تحقيرش مكن
هركه بر حال خراب خود رسيد
پيش از مردن حساب خود رسيد
هر كه گيرد آينه در پيش رو
كرده‏هاي خويش بيند مو به مو
خويش را بيند كه خود با خود چه كرد
تا بداند سخت بايد توبه كرد
بايد از بگذشته‏ها عبرت گرفت
دست را بر زانوي همت گرفت
حال بايد وادي تحليف رفت
يا علي گفت و سوي تكليف رفت
سخت بايد نفس را بشكست و ماند
عهد و پيمان با شهيدان بست و ماند
همچنان بار شهيدان مبين
مانده انبان يتيمان بر زمين
راه ما راه شهيدان خداست
كيست پرسد اي خدا مهدي كجاست
گرچه دل شرمنده است از روي تو
اي خدا با مهدي آمد سوي تو
نيستم اينك از الطافت خدا
سينه‏اي دارم شبستان خدا
يا حليم امشب كه من سرگشته‏ام
يا علي گويان سويت بر گشت‏ام
:!::!::!: