من به تنهایی میاندیشم
و به دیوار بلندی که میان من و توست
در حریم قفس خاموشم
-آه ... ای خوب ترین صیاد
به اسارت چه سرودی دارم!
و چه اندوهی!
که مبادا روزی
تو به من رخصت پرواز دهی
و مرا از قفس آزاد کنی
و همین رنج مرا خواهد کشت
و همین رنج مرا.....