من آن میرم،که از دست تو، صد فریاد خواهم زد
فسونها هر زمان،با خاطر ناشاد، خواهم زد
هزاران طعنه بر جان کندن فرهاد خواهم زد
به بازار قیامت خواهم آمد،داد خواهم زد
دگر بر دل منه داغ،این اسیران جگر خون را!