این لشگرکشی دولت مرکزی که با خون ریزی توام بود به آرامش نسبی در منطقه منجر شد. پیش از آن که قرن نوزدهم پایان یابد، آخرین تزارهای روس با فتح تاشکند، بخارا، خان نشین خیوه و فرغانه، خان نشین های آسیای میانه را خراج گزار روسیه کردند و تنها بخشی از سرزمین ترکمن ها در کنار مرز ایران باقی ماند. در این زمان دولت روسیه طوایف یموت را که عمده ترین نیروی ترکمن ها محسوب می شد، با دست آویز تامین امنیت راه های تجاری سرکوب کرد. با شکست بزرگ ترکمن در سال 1300 هـ . ق، آخرین نقطه ترکمنستان و بقیه نواحی شمال خراسان (از دریای خزر تا رود تجن) به امپراطوری روسیه اضافه شد. امضا قرارداد تحدید مرز آخال (1301 هـ . ق) بین دولتین ایران و روس، مرز میان دو کشور را از روی نشانه های جغرافیایی تعیین کرد و زندگی ترکمن ها را که در آن هنگام در دو طرف مرز به امر کوچ مشغول بودند، مختل نمود.
با تحدید مرزها، ترکمنان حالت مردمی را یافتند که به دو دولت مالیات می دادند و در یک سو بخشی از خانواده و در سوی دیگر احشام و چوپانان ترکمنی زندگی می کردند. ترکمن ها که نمی خواستند مالیاتی به دولت روسیه بپردازند به ایران مهاجرت نمودند، اما دراین جا نیز با حکومت ایران که مایل به جمع آوری مالیات و محدود کردن قدرت نظامی و پایان دادن به اغتشاشات ترکمن ها بود، مواجه شدند. با این همه، گرچه پس از تحدید مرزها، ترکمن های اترک و گرگان رسما ایرانی محسوب می شدند، اما چنین می گفتند که هیچ ایرانی از مرز قلمرو آنان نمی گذرد، مگر این که ریسمانی به گردن داشته باشد.
درعرصه نبرد مشروطه خواهان و مستبدان، ترکمانان در صف مستبدان و مخالفین مشروطه قرار گرفتند و به غارت شهرها و روستاهای طرف دار انقلاب پرداختند. محمد علی میرزا- پادشاه قاجار- که بر ضد مجلس و مشروطه دست به کودتا زده بود، پس از برکناری، در میان ترکمن ها هم دستانی یافت و آن ها نیز به امید غارت و گسترش نفوذ خود به ولایات هم جوار، با او همراه شدند که با شکست ترکمن ها و پیروزی قوای مجاهدین مشروطه خواه، ترکمن ها به سرزمین های محل سکنای خود عقب نشینی کردند.
در دسامبر 1916 میلادی، سپاهیان روس با آتش و شمشیر در ادامه تعقیب ترکمن های ساکن آسیای میانه که دست به شورش زده بودند، از ولایت استر آباد گذشته و بی رحمانه یموت ها و زنان و کودکانشان را سرکوب کردند. حکومت ایران که قادر به برخورد با این مداخله نظامی روسیه نبود، درمقابل تصرف این نواحی و نیز برخوردهای نظامی عکس العمل نشان نداد و این نواحی عملا به دست روس ها افتاد.
پس از انقلاب اکتبر(1917. م) در روسیه، حکومت شوروی در سال (1918. م) سپاهیان روس را از ایران خارج کرد و مناطق اشغالی را به دولت ایران باز گرداند. ترکمن ها را در درازای تاریخ سراسر جنگ و ستیز، از آن هنگام که در متن های تاریخی برای نخستین بار نام آن ها ذکر شده، همه حکومت ها (حتی آن ها که خود ترکمن بودند) پس از به قدرت رسیدن سرکوب کرده اند. آن ها سال ها بین دو مرز ایران و شوروی سابق در حال رفت و آمد بودند و عملا در تابعیت هیچ کدام قرار نداشتند، گاه خراج گذار این دولت ها بودند و گاه مردم ساکن آن نواحی را غارت کرده و آنان را به عنوان برده خرید و فروش می کردند. ترکمن ها در میان خود نیز با دشمنی، جنگ و ستیز پایان ناپذیری بر سر چراگاه روبرو بودند. چنان که دشمنی بین آتابای ها و گوگلان ها، آتابای ها و جعفربای ها، تکه ها با گوگلان ها و …. پایان ناپذیر به نظر می رسید. این منازعات تا زمانی که اقدامات حکومت ایران یعنی گسیل ارتش به سوی ترکمن های یموت و گوکلان در سال 1303 هـ . ش به آخرین شورش ترکمن ها انجامید، ادامه داشت.
در این شورش، ترکمن ها در پی کسب استقلال سرزمین های ترکمن نشین بودند، که این امر به اتحاد تمامی قبایل ترکمن (یموت و گوکلان) منجر شده بود. از آن رو قبایل ترکمن که قرن ها بر سر آب و مرتع دام با یک دیگر درگیر بودند، دشمنی را کنار نهادند و به منظور ایجاد خود مختاری در نواحی ترکمن نشین، به نفاق بین ایل ها و طوایف پایان دادند. با این همه، با وجود قدرت نظامی قابل توجه ترکمن ها، دولت مرکزی ایران در سال 1304 هـ . ش با روش های مختلف و حمله نظامی و استفاده از سلاح های مدرن و تحریم اقتصادی، آن ها را سرکوب کرد. عده ای ازسران شورشی اعدام شدند و گروهی به آن سوی مرزها گریختند. حکومت مرکزی سرکوب خود را با سوزاندن آلاچیق ها و تخته قاپو کردن ترکمن ها تسریع کرد. گرچه با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین و تضعیف دولت مرکزی، فرصتی کوتاه به دست آمد و گروهی از ترکمن ها نیز به زندگی کوچ نشینی روی آوردند، اما دوران آن کوتاه بود و با قدرت گیری مجدد دولت پایان گرفت. سرانجام فشارهای حکومت بر ترکمنان تعدیل یافت و به سبب جاذبه های اقتصادی و کشاورزی بعد از اصلاحات ارضی (سال 1341 هـ . ش)، گروهی از ترکمن ها به کشت و زرع و عده ای به شهرها روی آوردند. این قوم هم اکنون در صلح و صفا در محدوده استان گلستان زندگی می کنند و بیش تر آن ها یک جا نشین شده اند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)