ناگفته های آمنه بهرامی بعد از بخشیدن مجید
آمنه بهرامی پس از گذشت هفت سال از حادثه و اصرار زیاد برای قصاص بالاخره به آرزویش رسید و حكم قصاص "مجید" همان مرد اسیدپاش صادر شد. در حالی كه رسانه ها و جامعه آماده اجرای قصاص بودند آمنه در یك كلمه گفت: من او را بخشیدم...
آمنه بهرامی از اینكه از همان ابتدا قصد بخشیدن مجید را داشته می گوید. از اینكه اهل قصاص كردن نبوده و فقط می خواسته حكم صادر شود و بعد او را ببخشد.
به گزارش مهر، غروب نیمه پاییز سال 83 آخرین تصویری كه آمنه بهرامی دید چهره مردی بود با ظرف اسید و پس از آن سوزشی كه تمام زندگی آمنه را سوزاند و او را برای همیشه از دیدن محروم كرد.
وی در دادگاه هنگامی كه برای بیستمین بار تقاضای قصاص مجید را كرده بود درباره آخرین نگاهش می گوید: روز حادثه وقتى از محل كارم خارج شدم، یك لحظه با دیدن خورشید احساس كردم این آخرین بار است كه چشمم را به روى زیبایىهاى جهان باز مى كنم.
قرار بود آن شب همراه مادرم براى شركت در مراسم شب قدر به امامزاده برویم اما تصویر "مجید" با ظرف اسید آخرین تصویرى است كه در صفحه ذهنم ثبت شده است. حالا هم به خاطر امنیت جامعه و دختران دیگر، تقاضاى دریافت دیه دیگر اعضاى آسیب دیده بدنم و «چشم در برابر چشم» را دارم. حالا هم فقط تاریكى مى بینم و بس!
او ادامه می دهد: چهار سال تمام در اسپانیا، به امید یافتن ذره اى از بینایى ام بودم در حالى كه چندین روز در اردوگاه آوارگان بودم و خانواده ام قادر به تأمین بقیه هزینه هاى جراحى نبودند یك زن خیرخواه 27 هزار یورو براى درمانم كمك كرد. اما خیرین هم خسته شده اند.
آمنه بهرامی پس از گذشت هفت سال از حادثه و اصرار زیاد برای قصاص بالاخره به آرزویش رسید و حكم قصاص "مجید" همان مرد اسیدپاش صادر شد. در حالی كه رسانه ها و جامعه آماده اجرای قصاص بودند آمنه در یك كلمه گفت: من او را بخشیدم...
آمنه بهرامی در گفتگو با مهر به 10 سوال پاسخ داد. پاسخهایی كه برای مسئولان و جامعه قابل تامل است:
* چه كسانی برای جلب رضایت شما با شما گفتگو كردند؟
- هیچكس. من از همان ابتدا قصد بخشیدن داشتم چون اهل قصاص نبودم فقط می خواستم حكم قصاص صادر شود و بعد متهم را ببخشم.
* گفته شده برخی از سازمانهای حقوق بشر در این مورد با شما گفتگو كرده اند؟
- من حتی برای سازمانهای مدعی حقوق بشر تره هم خرد نمی كنم چه رسد به اینكه بیایند و با من صحبت كنند.
* از اینكه رسانه ها اینقدر به چهره و زندگی تو پرداختند ناراحت نیستید؟
- اتفاقا خیلی هم خوشحال هستم و از همه رسانه ها تشكر می كنم
* چند بار زیر تیغ عمل جراحی رفتید؟
- 16 بار
* برای درمان صورتتان چقدر هزینه كردید؟
- حدود 500 میلیون تومان
* از كجا آوردید؟
- رئیس جمهور قبلی و رئیس جمهور فعلی و تعدادی از خیرین كمك كردند. یك كتاب هم نوشتم بعد امتیازش را فروختم. یك خیریه در نیویورك هم كمك خوبی به من كرد.
* دولت هم به شما كمك كرد؟
- وكیلم گفت قانونی داریم كه دولت در اینگونه حوادث باید قربانی را حمایت كند ولی این قانون اجرا نمی شود! از خیر بیمه تامین اجتماعی هم گذشتیم چون كمكی نكرد.
*پدر شما چه شغلی دارد؟
- بازنشسته صنایع دفاع است.
* خانواده شما به دلیل مصدومیتتان چقدر هزینه كردند؟
- تا جایی كه می دانم پدرم آنقدر وام گرفته كه دیگر نمی تواند وام بگیرد. خانه ما اجاره ای است و مشكلات زیادی داریم.
* آیا بی پولی به سلامتی شما آسیب وارد كرد؟
- بله اگر پول داشتم یكی از چشمانم به موقع عمل می شد ولی عفونت كرد.
* آیا وزارت بهداشت هزینه درمان شما را قبول كرد؟
- در ظاهر قبول كرد ولی گفتند باید پس از درمان در خارج از كشور فاكتور بیاورید و ما هزینه را پرداخت می كنیم. از بیمارستان فاكتور گرفتیم دادیم سفارت ایران ترجمه كرد و بعد به شورای عالی پزشكی دادیم. آنقدر این فاكتور از سال 83 در كشوی میز مسئولان مربوطه مانده كه نوشته هایش كمرنگ شده به حدی كه گفته اند بروم دوباره فاكتور بگیرم.
* الان از رئیس جمهور چه درخواستی دارید؟
- حداقل هزینه های درمانی كه مسئولان قول پرداخت داده بودند را بدهند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)