سود انباشته هميشه يکي از منابع تامين مالي بلند مدت براي شرکتها بوده است . معمولا شرکتهاي سهامي عام 35% سود خالص ( سود پس از کسر ماليات ) را به حساب سود انباشته منظور مي کنند. از آنجايي که بخشي از سود سالانه به صاحبان سهام داده ميشود و بخشي ديگر به حساب سود انباشته منظور ميگردد هيات مديره ميتواند سياستهاي مربوط به تقسيم سود را به عنوان يک راهنما مورد استفاده قرار دهد.



هدفهاي سياست تقسيم سودهدف اصلي هر واحد تجاري کسب سود و حد اکثر کردن ثروت سهامداران است بنابراين هدف از اجراي چنين سياستي تعيين نقشي است که آن سياست در به حداکثر رسانيدن ثروت سهامداران دارد .

عواملي که بر سياست تقسيم سود اثر ميگذارد :1 – سود انباشته به عنوان يک منبع تامين مالي

2 – ترکيب ساختار سرمايه

3 – نياز سهامداران

4 – محدوديتهاي قانوني

1 - سود انباشته به عنوان يک منبع تامين مالي

اولين موردي که در سياست گذاري تقسيم سود مورد توجه قرار ميگيرد سود انباشته است زيرا اندوخته کردن سود يکي از منابع تامين مالي است .

در همين رابطه ميتوان به موارد زير اشاره کرد :

الف ) هزينه سرمايه - هزينه خاص سرمايه مربوط به سود انباشته از هزينه خاص سرمايه مربوط به اوراق قرضه و سهام ممتاز بيشتر است ولي از اين بابت سود يا بهره مربوط به اوراق قرضه و سهام ممتاز پرداخت نميشود .

ب ) جانشيني براي سهام عادي - اگر سهام عادي در دست عده اي خاص باشد و انتشار سهام جديد از نظر مالکيت مسائلي را به وجود آورد بهتر است براي تامين مالي از سود انباشته استفاده گردد.

ج ) عدم دسترسي به منابع مالي ديگر - مثلا در حالتي که بازاري براي سهام عادي نباشد .

د ) مساله زمان - گاهي اوقات شرکتها مجبورند به خاطر مسايلي مانند تورم انتشار سهام جديد يا اوراق قرضه را به تاخير اندازند در اين حالت بهترين کار استفاده از سود انباشته به عنوان منبع تامين مالي است .

2 – حفظ ساختار سرمايه

معمولا در زمان تدوين سياست تقسيم سود شرکت ميزان و درصد اجزاي تشکيل دهنده سرمايه نيز تعيين ميگردد که به دو عامل بستگي دارد :

الف ) انعطاف پذيري در تامين مالييعني اينکه شرکت تا حد معيني ميتواند از استقراض براي تامين مالي استفاده کند در غير اين صورت ريسک شرکت بالا ميرود و شرکت قادر نخواهد بود در سالهاي بعد از طريق استقراض تامين مالي کند ولي انتشار سهام عادي يا افزايش سرمايه از محل سود انباشته مبنايي ميشود که شرکت در آينده به پشتوانه آن از طريق استقراض ميتواند تامين مالي کند .

ب ) سياست تقسيم سود باقيماندهاگر درصد ترکيب ساختار سرمايه شرکتي مشخص باشد بايد مقدار مشخصي از سرمايه مورد نياز از محل نگهداري سود شرکت تامين شود باقيمانده سود به صاحبان سهام پرداخت خواهد شد يعني سياست تقسيم سود بر اين اساس تدوين ميگردد که آن ميزان از سود شرکت که بر اساس ساختار سرمايه مطلوب مورد نياز نيست به سهامداران پرداخت گردد . اگرچه اندوخته کردن سود براي تامين مالي پروژه هاي سرمايه گذاري باعث کاهش پرداخت سود در همان سال ميشود ولي با شروع بهره برداري از طرح هاي سرمايه اي ميزان سود خالص پرداختي شرکتها در سالهاي بعد افزايش مي يابد .

3 – نياز سهامداران

سومين عامل در تدوين سياست تقسيم سود نياز سهامداران سهام عادي است . اصولا سهامداران يا به اين هدف سهام را خريداري ميکنند که به صورت مستمر و سالانه سود دريافت کنند و يا به اميد منفعت از افزايش قيمت سهام اقدام به خريد سهام مي کنند و يا با هدف دريافت سود و افزايش قيمت سهام سهام عادي خريداري ميکنند .

اگر شرکتي سياستي با ثبات تقسيم سود در نظر بگيرد آن دسته از سهامداران که هدف آنها دريافت سود مستمر سالانه است اقدام به خريد اين سهام خواهند کرد . برخي از شرکتهايي که هر سال مبلغ ثابتي را به عنوان سود سهام پرداخت ميکنند در اجراي اين سياست آثار تورمي را نيز در نظر ميگيرند و سعي ميکنند با توجه به نرخ تورم ميزان سود پرداختي هر سال را افزايش دهند .

ميزان سود سهام پيشنهادي هيات مديره معمولا حاوي اطلاعاتي در مورد سود آوري آتي شرکت است . تغيير غير منتظره سود تقسيمي داراي محتواي اطلاعاتي مهمي است به ويژه زماني که ميزان سود تقسيمي کاهش يابد يا اصلا پرداخت نشود که نشان ميدهد سود سالهاي آتي کاهش خواهد يافت .

4 – محدوديت هاي قانوني

چهارمين عامل که در سياست تقسيم سود اهميت دارد محدوديت هاي قانوني است . معمولا برخي از مقررات به مدير شرکت اجازه نميدهد هر طور که ميخواهد در تعيين و پرداخت سود عمل کند .

دو نمونه از اين قيود عبارت اند از :

الف ) قيد و بند هاي قرارداد وام قرارداد برخي از وام ها به شرکت اجازه نميدهد که بر ميزان سود تقسيمي بيافزايند و حتي گاهي شرکت را مجبور ميکنند تا سود تقسيمي را کاهش دهند .

ب ) شرايط مربوط به سهام ممتازشرکتها تا سود سهامداران ممتاز را پرداخت نکنند نميتوانند سود سهامداران عادي را پرداخت کنند و اگر سهام ممتاز با حق انباشت سود باشد بايد ابتدا سودهاي معوق را پرداخت کنند .



سياست هاي متداول تقسيم سود در شرکتهااکثر شرکتها در سياست تقسيم سود از يکي از سه روش زير استفاده ميکنند :

1 – نسبت سود تقسيمي ثابت

2 – سود ثابت

3 – پرداخت منظم سود ثابت همراه با مبلغ اضافي

1 – نسبت سود تقسيمي ثابت

اين روش به سه قسمت تقسيم ميشود :

الف ) پرداخت درصد ثابتي از سود سالانه

ب ) پرداخت سود سهام به صورت درصد ثابت و مشخصي از سود خالص سالهاي قبل

ج ) انتخاب درصدي از سود تقسيمي مطلوب که قرار است در بلند مدت رعايت شود که درصد سود تقسيمي واقعي ميتواند کمتر يا بيشتر از درصد مطلوب باشد ولي شرکت مي کوشد درصد سود تقسيمي واقعي را نزديک به درصد مطلوب نگه دارد .

2 – سود ثابت

متداول ترين روشي که اغلب شرکتها در سالهاي اخير پيش گرفته اند اين است که سالانه از بابت سود هر سهم مبلغ معيني پرداخت کنند و با افزايش سود شرکت به تدريج بر اين مبلغ بيافزايند . شرکتي که چنين سياستي را اعمال ميکند اين پيام را به سهامداران خود ميدهد که شرکت از نظر سود آوري و قدرت نقدينگي در وضع بسيار خوبي قرار دارد .

3 – پرداخت منظم سود ثابت همراه با مبلغ اضافي

سياست برخي از شرکتها بدين منوال است که هر سال مبلغي را به عنوان سود ثابت پرداخت ميکنند و با افزايش سود شرکت مبلغ اين سود را افزايش ميدهند . مزيت دادن مبلغ اضافي در اين است که شرکت ميتواند حسب ضرورت مبالغ اضافي را قطع کند بدون اينکه از ميزان سود تقسيمي هر سهم بکاهد . عيب اين سياست اين است که توقع سهامداران را بالا ميبرد که اگر اين مبالغ اضافي پرداخت نگردد احيانا قيمت بازار سهام شرکت کاهش مي يابد .

شيوه پرداخت سود سهامدر بعضي از کشورها مانند امريکا سود سهام به صورت فصلي يعني هر سه ماه يکبار پرداخت ميشود در برخي از موارد نيز سهامداران سهام عادي سود تقسيمي را مجددا در همان شرکت سرمايه گذاري ميکنند و به جاي پول نقد سهام دريافت ميکنند .

1 - پرداخت سود سهام به صورت نقد

فرايند پرداخت سود سهام داراي چهار تاريخ مشخص است که عبارت اند از تاريخ اعلام – تاريخ ثبت – تاريخ موثر در بورس – تاريخ پرداخت سود .

- تاريخ اعلام :

تاريخ اعلام سود روزي است که هيات مديره و يا مجمع عمومي عادي صاحبان سهام ( در ايران ) در مورد سود پرداختي تصميم ميگيرند و نتيجه تصميمات خود را اعلام مي کنند . مثلا مجمع عمومي در تاريخ اول تير در مورد سود تقسيمي تصميم ميگيرد و تاريخ اعلام اول تير است .



- تاريخ ثبت در دفاتر :

سود سهامي که هيات مديره يا مجمع عمومي يک شرکت اعلام ميکند به کسي پرداخت ميشود که در تاريخ معيني نام وي به عنوان صاحب سهم در دفاتر سهام به ثبت رسيده باشد .

- تاريخ موثر :

طبق مقررات کسي که سهام شرکتي را خريداري ميکند چهار روز کاري طول ميکشد تا اين سهام در دفتر سهام شرکت ثبت شود . در نتيجه زماني که سود سهام اعلام ميشود سود به کسي تعلق خواهد گرفت که چهار روز قبل از تاريخ ثبت اقدام به خريد سهام کرده باشد . اگر کسي بعد از تاريخ موثر سهام خريداري کند سود سهام به فروشنده سهام ميرسد .

- تاريخ پرداخت :

پس از اعلام سود تقسيمي و اعلام نام کساني که مطابق دفاتر شرکت مستحق دريافت سود هستند شرکت اقدام به کشيدن چک در وجه سهامداران ميکند .

2 - سرمايه گذاري مجدد سود سهام

بسياري از شرکتهاي بزرگ برنامه هايي را به اجرا ميگذارند که به موجب آن سهامداران ميتوانند به جاي دريافت سود سهام به صورت وجه نقد مجددا در همان شرکت و با خريد سهام جديد سرمايه گذاري کنند که البته ماليات مربوط به آن سود را بايد بپردازند ولي از هزينه هاي مربوط به نقل و انتقال سهام معاف ميشوند . - سهام جايزه :

برخي از شرکتها به جاي پرداخت وجه نقد به سهامداران خود سود سهمي يا سهام جايزه ميدهند . مثلا اگر شرکتي اعلام کند به صاحبان سهام عادي 10 درصد سهام جايزه ميدهد بدان معني است که هر کس که فرضا 10 سهم عادي دارد يک سهم جديد دريافت ميکند . شيوه حسابداري آن نيز بدان صورت است که سود انباشته شرکت به اندازه ارزش بازار سهام جايزه بدهکار و سرمايه و صرف سهام بستانکار ميشود .

- تجزيه سهام :

آثار مالي از تجزيه سهام مشابه سهام عادي است با اين تفاوت که ميزان يا نسبت انتشار سهام جديد در تجزيه سهام بسيار بيشتر از سهام جايزه است . مثلا اگر شرکتي 500000 سهام 1000 ريالي دارد و بخواهد در ازاي هر سهم 2 سهم پرداخت کند در نتيجه پس از تجزيه سهام 1000000 سهم 500 ريالي خواهد داشت . ميبينيم که بر عکس سهام جايزه سود انباشته و صرف سهام تغييري نخواهد کرد .

نکاتي در مورد سهام جايزه و تجزيه سهام 1 – دادن سهام جايزه باعث تغيير ترکيب حسابهاي حقوق صاحبان سهام ميشود ولي بر کل دارايي ها و بدهي ها و حقوق صاحبان سهام تاثيري نخواهد گذاشت . تجزيه سهام فقط ارزش اسمي سهام عادي را کاهش ميدهد و هيچ تغييري در ساختار حقوق صاحبان سهام ايجاد نخواهد کرد .

2 – سهام جايزه و تجزيه سهام ثروت سهامداران را افزايش نميدهد زيرا قيمت بازار هر سهم و سود هر سهم متناسب با مقدار سهام جديد کاهش مي يابد ولي نسبت يا درصد مالکيت سهامداران ثابت خواهد ماند .

3 – سهام جايزه و تجزيه سهام مشمول ماليات نميشوند و با توجه به کاهش قيمت و سود هر سهم متناسب با مقدار سهام جديد اين معافيت مالياتي باعث افزايش ثروت سهامداران نميشود .

4 – سياست تقسيم سود برخي از شرکتها بدين منوال است که هم سهام جايزه بدهند و هم اينکه مقداري از سود سالانه شرکت را به صورت نقدي پرداخت کنند .