اگر بینم که غمگینی

ز چشمت اشک می بارد

زمین و آسمان را زیر و رو سازم

و بنیادش بر اندازم




اگر بینم که غمگینی

به قلبت آیه های یاس بنشسته

چنان فریاد خواهم زد

که تا عرش الهی را بلرزاند




اگر بینم که غمگینی

نگاهت سرد و خاموش است

رَوم پیش خدا خواهم

مرا زندانی زندان غمهای جان سازد

تو را آزاد گرداند




اگر بینم که غمگینی

َرَوم در آسمان ، در قعر جنگلهای بی پایان

کلید رمز خوشبختی به دست آرم

به زیر پایت اندازم

که تو لبخند شادی را به لب آری!