نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: قلعه بابک خرمدین ( قلعه جمهور )

  1. #1
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    قلعه بابک خرمدین ( قلعه جمهور )

    92868836076767020897

    راه ورود به دژ گذری است از سنگ‌های منظم طبیعی که راه عبور یک نفر است، معبر در فاصله‌ی ۲۰۰ متری دروازه‌ی دژ و در برابر آن قرار دارد. دو برج در طرفین دروازه قرار دارد که جایگاه...
    بذ یا قلعه جمهور معروف به قلعه بابک در ارتفاعات شهرستان زیبا و توریستی کلیبر و در بلنداهای باختری شعبه‌ای از رود بزرگ ارس قرار دارد. کلیبر خود یکی از شهرستان‌های آذربایجان شرقی است که به علت واقع شدن در ناحیه کوهستانی و وجود درختان زیاد و آب روان ناشی از چشمه‌سارهای کوهستانی، بسیار زیباست.

    این دژ بر فراز قله‌ی کوهستانی، با ‌کمابیش ۲۳۰۰ تا ۲۷۰۰ متر بلندا از سطح دریا. و اطراف دژ را دره‌های ژرفی با گودی ۴۰۰ تا ۶۰۰ متر فرا گرفته‌ است و تنها از یک سو راهی باریک و سخت برای دسترسی به این دژ وجود دارد.راه کلیبر به دژ با این‌که از ۳ کیلومتر تجاوز نمی‌کند ولی بسیار دشوار است و به هنگام گذر، باید از گردنه‌ها و گذرهای خطرناکی عبور کرد.

    راه ورود به دژ گذری است از سنگ‌های منظم طبیعی که راه عبور یک نفر است، معبر در فاصله‌ی ۲۰۰ متری دروازه‌ی دژ و در برابر آن قرار دارد. دو برج در طرفین دروازه قرار دارد که جایگاه دژبانان بود. یکی مخروطی و دیگری گرد از سنگ‌های تراشیده با ملاط ساروج که در بلندی آن‌ها، دژبانان به تمام جوانب دژ اشراف دارند برای ورود به کاخ دژ از راهی باریک تا کمابیش یکصد متر بلندی از صخره باید بالا رفت. در چهار سوی بنا، چهار برج دیده‌بانی به صورت نیمه استوانه ساخته شده است که جایگاه دژبانان و دیده‌بانان بود که هر جنبنده‌ای را تا کیلومترها از فراز دره‌ها و کوهپایه‌ها زیر نظر می‌داشتند.

    برای نفوذ به داخل، تنها راه ورود، دروازه اصلی است. و از کوهستان امکان وارد شدن به دژ وجود ندارد.با گذر از دروازه‌ی ورودی و پشت سر گذاشتن بارو، جهت رسیدن به دژ اصلی، باید از گذرگاهی باریک که حدود ۱۰۰ متر فراز را به همراه دارد گذشت، تا به داخل ورودی دژ رسید. مسیری سخت که از یک سو به دره است با جنگل‌های تنک و ژرفایی حدود ۴۰۰ متر که به تیغه و دیواره تا قعر دره ادامه دارد. پس از صعود، برای ورود به دژ اصلی از مدخلی دیگر با پلکان‌هایی نامنظم باید گذشت. بنای دژ دو طبقه و و در پاره‌ای جاها سه طبقه می‌باشد. در طرفین مدخل دو ستون مشخص است که پس از تالار اصلی است که ۷ اتاق در اطراف آن قرار دارند که به تالار مرکزی راه دارند. در قسمت شرقی دژ تاسیسات مرکبی از اطاق و آب‌انبارها ساخته شده است. محوطه‌ی داخلی آن به‌وسیله‌ی نوعی ساروج غیر قابل نفوذ گردیده بود که به هنگام زمستان از آب و برف پر می‌شد و آب مورد نیاز دژنشینان را تامین می‌کرد.

    در سمت شمال غربی دژ، پله‌هایی سرتاسری وجود دارد که اکنون ویران شده است و بخش‌هایی از آن از خاک بیرون مانده است و تنها راه صعود به بخش‌های مرتفع‌تر بناست که محوطه وسیعی است و احتمالا جایگاه سربازان بوده که از آن‌جا به همه چیز و همه‌جا تسلط کامل داشته‌اند. از همین‌جا بوده است که بابک خرم‌دین آن دلاور بی‌نظیر به مدت ۲۲ سال لشکریان سه خلیفه ستمگر و انسان‌کش عرب، یعنی ‌هارون‌الرشید، مامون و معتصم را معطل کرده و شکست داده بود.

    از آثار معماری و روش چفت و بست سنگ‌ها و ملات ساروج و اندود دیوارها، از نوعی گچ و خاک، می‌توان به یقین اظهار داشت که ساختمان این دژ در روزگار اشکانیان و یا شاید ساسانیان ساخته شده است. بدین ترتیب می‌توان گفت دژ جمهور از دوران قدیم محکم و استوار بر بلندپایه‌ترین قله‌های آذربایجان خودنمایی می‌کرده و هنوز به عنوان جایگاه بابک خرم‌دین و یکی از نمونه‌های استقامت و پایداری آذربایجانیان و ایرانیان برابر عرب‌ها و جزو بزرگ‌ترین نمونه‌های معماری ایران محسوب می‌شود.

    پاپک یا بابک خرم‌دین مرد اصیل آذربایجانی، شیرمردی که ۲۲ سال در برابر تجاوز ننگین اعراب به خاک میهن، مردانه مقاومت و ایستادگی کرد و در نهایت با نیرنگ از پا درآمد. بابک در سر سودای بزرگی دوباره ایران را داشت. با کشته شدن او، پیروانش در سراسر ایران، مبارزه با سلطه‌ی اعراب را پی گرفتند. به بهانه‌ی سالگرد تولد او در تیر ماه که یادآور یکی از حماسه‌های تاریخی ایرانیان توسط بابک خرم‌دین است، در دژ بابک در کلیبر هر ساله مراسمی‌برپا می‌گردد. در این مراسم از سراسر ایران مردم حضور دارند و نمی‌توان مدعی شد که گروهی خاص در آن شرکت داشته‌اند. آری بابک خرم‌دین متعلق به همه‌ی ایرانیان است.

    بابک خرمدین و پانترکها!!!!

    همان گونه که می‌دانیم، پان ترکها بارها بی پایه بودن سخنها و نظریاتشان را به اثبات رسانیده اند. از ترک خواندن نظامی ‌گنجوی و مادها گرفته تا ترک خواندن رستم!!!
    همان برچسب‌ها را امروز، درباره‌ی پاپک خرمدین می‌گویند. و این نیز از همان گزینه‌هایی است که می‌تواند تنها باعث به ریشخند گرفته شدن آنها شود. نخست اینکه بابک نه بزبان ترکی سخن می‌راند و نه اینکه از نژاد آغوز و ترک بود. در آن زمان در آذرآبادگان، زبان پهلوی آذری رواج داشت. (بر پایه‌ی پژوهشهایی که تا کنون انجام شده هیچ نشانی از زبان ترکی در آذربایجان پیدا نشده، از پیش از ۳۰۰ سال پیش) دو اینکه نام پاپک یک نام اصیل ایرانیست. این نام بارها در شاهنامه آمده، این در حالیست که هیچ گاه در منابع ترکی از آن نام برده نشده. سه اینکه به نامهای یاران او (آذین، رستم) و همچنین آیین او (پیرو مزدک و جاویدان پور شهرک و خرمدینی) و زادگاه پدرش (مدائن پایتخت ساسانیان) که نگاه بیندازیم، به آسانی در می‌ابیم که بابک یک ایرانی و بود و نه ترک و آغوز.

    سعید نفیسی مورخ سالهای ۱۱۶-۱۱۷ می‌نویسد:
    «سرزمینی که بابک خرم دین در آن سال‌ها فرمانروایی داشته از سوی مغرب همسایه‌ی ارمنستان بوده و بابک در ارمنستان نیز تاخت و تازهایی کرده است به همین جهت با شاهان ارمنستان رابطه داشته و تارخ نویسان ارمنی آگاهی‌های چندی درباره وی داده اند. از آن جمله یکی از کشیشان وارداپت واردان یا وارتان که در ۱۲۷۱ میلادی و ۶۷۰ قمری در گذشته در کتابی که بنام «تاریخ عموم» نوشته و از مآخذ پیش از خود بهره مند شده است، مطالبی دربارۀ او دارد. ارمنیان نام بابک را گاهی «باب»، گاهی «بابن» و گاهی «بابک» ضبط کرده اند. وارتان در حوادث سال ۸۲۶ میلادی و ۲۱۱ قمری می‌نویسد: «درین روزها مردی از نژاد ایرانی به نام باب که از بغتات) بغداد) بیرون آمده بود بسیاری از نژاد اسماعیل (ارمنیان در آن زمان به تازیان اسماعیلی و از اسماعیلی‌نژاد می‌گفتند) را به شمشیر از میان برد و بسیاری از ایشان را برده کرد و خود را جاودان می‌دانست. در جنگی که با اسماعیلیان کرد به یکبار سی هزار تن را نابود کرد. تاگغارخونی آمد و خرد و بزرگ را با شمشیر از میان برد. مأمون هفت سال در سرزمین یونانیان (خاک روم) بود و دژ ناگرفتنی لولوا را گرفت و به بین النهرین بازگشت …»
    دشمنان ترک بابک: معتصم (خیلفه‌ی ترکزاد، یعنی دارای مادری ترک) و سرداران ترک معتصم: ایتاخ٬ بوغا٬ اشناس. گروهی بابک خرمدین و افشین را هم‌پیمان دانسته و گروهی آن دو را از روز نخست دشمن دانسته‌اند. افشین از آسیای ‌میانه بوده است و تبارش ایرانی ِ سغدی.
    به هر رو، می‌بینید که جهالت و نادانی بیگانه‌پرستان تا به کجا رسیده است که با وجود چنین اسناد صریحی که بابک را ایرانی/ پارسی خوانده‌اند٬ اینان گمان می‌کنند بابک ترک بوده و برای چیره ساختن زبان ترکی می‌جنگیده است! در حالی که دشمنان بابک مزدوران ترک بودند و در حالی که زبان ترکی صدها سال بعد به وسیله‌ی زردپوستان آسیای میانه‌ای مهاجر و مهاجم در آذربایجان گسترش داده شد. کهن‌ترین آثار ترکی نیز متعلق به مغولستان و سپس به زبان ایغوری مانوی هستند. آشکار است که هیچ شباهتی میان این ترک‌های اصیل و هم‌میهنان ترکزبان ولی غالبأ ایرانی‌تبار آذری وجود ندارد.
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/