يك دستنوشته كمياب متعلق به «چارلي چاپلين» كه اولين تلاشهاي اين نابغه سينماي كمدي به سمت فيلمهاي ديالوگدار را نشان ميدهد، بهتازگي كشف شد.
هفته گذشته در رونمايي از آرشيو خانوادگي «چارلي چاپلين»، يك متن 50 صفحهاي دستنويس كشف شد كه نشانه اولين تلاشهاي اين چهره نامدار سينما براي ورود به دنياي فيلمهاي ديالوگدار است.
به گزارش روزنامه گاردين، اين متن دستنوشته اثري طنز درباره كولونيزم است كه برگرفته از سفر «چاپلين» به جزيره بالي اندونزي در سال 1932 است.
وي قصد داشت فيلمي با نام «بالي» بسازد كه در صورت تحقق اولين فيلم او ميبود كه همراه با ديالوگ بود، اما سرنوشت اينگونه رقم خورد كه فيلم «ديكتاتور بزرگ» در سال 1940 كه از شاهكارهاي چاپلين است اين عنوان را در اختيار بگيرد.
«سر چارلز اسپنسر چاپلين» از بزرگترين كارگردانان، آهنگسازان و بازيگران آثار كمدي در عصر «هاليوود كلاسيك» سينماي آمريكا بود.
«چاپلين» بهراستي از خلاقترين و تأثيرگذارترين شخصيتهاي عصر فيلمهاي صامت بود كه همزمان با بازيگري در فيلمهايش، كارگرداني، تهيهكنندگي و ساخت موسيقي آنها را نيز برعهده داشت.
وي 65 سال از عمر 88 سالهاش را وقف سينما و دنياي سرگرمي كرد كه شروع آن از سالن ويکتوريا انگلستان بهعنوان پسربچهاي پنج ساله آغاز شد و تا سن 88 سالگي ادامه يافت. يكسال پس از مهاجرت همراه خانوادهاش از انگلستان به آمريكا، «چاپلين» كه بهواسطه مادرش، علاقه فراواني به بازيگري پيدا كرده بود، براي اولينبار در فيلم «در تلاش معاش» بازي كرد كه البته چندان موردقبول مديران كمپاني «كياستون» قرار نگرفت.
با اينحال آنها تصميم گرفتند فرصت دوبارهاي به چاپلين جوان بدهند. وي در سن 24 سالگي در دومين فيلماش با نام «مسابقات اتومبيلراني كودكان» بازي كرد. سبك خاص راهرفتن سنگين او در اين فيلم و همچنين فيلم بعدياش «مخمصه غريب ميبل» سخت موردتوجه تماشاگران قرار گرفت و محبوبيت ويژهاي پيدا كرد.
سال 1915 آغاز دوران حرفهاي بازيگري «چاپلين» بود كه با عقد قرارداد جديد با استوديوهاي جديد و راهاندازي كمپاني فيلم خودش همراه بود. يك سال بعد، «چاپلين» با دريافت دستمزد 670 هزار دلار، طي مدت 18 ماه، 12 فيلم كمدي براي كمپاني «ميوچال فيلم» ساخت كه جزء تأثيرگذارترين فيلمهاي كمدي تاريخ سينما محسوب ميشوند كه از معروفترين آنها ميتوان به «خيابان آرام»، «ساعت يك صبح»، «ماجراجو» و «سمساري» اشاره كرد.
تكنيكهاي خاص فيلمسازي «چارلي چاپلين» تا زمان حيات او براي همه ناشناخته باقي ماند و هرگز درباره آنها صحبتي نميكرد. در سال 1983، شش سال بعد از مرگ چاپلين بود كه يك مستند انگليسي با نام «چاپلين ناشناخته» به بررسي دقيق سكانسها و هنر فيلمسازي چاپلين پرداخت.
وسواس بسيار زياد «چاپلين» در اينكه بازيگران فيلمهايش حتما آنچه او درنظر دارد را بازي كنند، از دلايلي بود كه وي در مقايسه با ديگر رقبايش، مدت طولانيتري را وقف ساخت فيلمهايش ميكرد.
در اين سالها، چاپلين برخي از آثار ماندگارش چون «پسربچه» (1920)، «زائر» (1923) و «دوشفنگ» (1918) را ساخت. وي بهواسطه مشغلهكاري زياد كه همزمان براي استوديو شخصياش و ديگر استوديوها فيلم ميساخت، كمتر فرصت پيدا ميكرد تا خودش نيز نقشي بازي كند. «زن پاريسي» (1923)، «جويندگان طلا» (1925) و «سيرك» (1928) ازجمله فيلمهاي دهه 30 بودند كه چاپلين نقش كوتاهي در آن بازي كرد.
پيش از ورود به عصر فيلمهاي ناطق، «چاپلين» در سال 1931 «روشناييهاي شهر» و در سال 1936 نيز «عصر جديد» را ساخت كه بهراستي از ماندگارترين آثار او هستند.
فيلمهاي ناطق و همراهبا ديالوگ «چارلي چاپلين» با شاهكار معروفاش، «ديكتاتور بزرگ» در سال 1940 آغاز شد. هرچند اولينباري كه صداي چاپلين را تماشاگران شنيدند، در سكانس پاياني فيلم «عصر جديد» بود كه آواز نامفهومي از چاپلين شنيده ميشد.
با وجود شكوفايي دوران فيلمهاي ناطق در دهه 30، چاپلين همچنان سينما را يك هنر پانتوميك ميدانست و عقيده داشت كه بازي بسيار بيشتر از كلمات و ديالوگها از سوي تماشاگر درك ميشود.
وي با فيلم «لايملايت» در سال 1972 جايزه اسكار بهترين موسيقي را كسب كرد، هرچند چند دهه بعد از ساخت آن بود كه با تأخير حدودا 30 ساله در لسآنجلس اكران شد.
«چاپلين» در سال 1929 در دو بخش بهترين بازيگر و بهترين كارگردان كمدي براي فيلم «سيرك» نامزد جوايز اسكار بود، اما برگزاركنندگان جوايز اسكار با خارجكردن نام او از فهرست نامزدها، تصميم گرفتند تنها يك اسكار افتخاري به وي اعطا كنند.
اين كمدين بزرگ 42 سال، در سال 1972 دومين جايزه افتخاري اسكار را گرفت و براي اولينبار در مراسم حضور يافت. در تاريخ برگزاري اسكار، «چاپلين» ركوردار طولانيترين مدت تشويق ازسوي حضار است كه 5 دقيقه به طول انجاميد.
«چارلي چاپلين» دو فيلم آخرش را در لندن ساخت؛ «سلطاني در نيويورك» در سال 1957 و «كونتسي از هنگكنگ» در سال 1967 كه كارگرداني، نگارش فيلمنامه و تهيهكنندگي آنها برعهده خود چاپلين بود. فيلم «كونتسي از هنگكنگ» با بازي «مارلون براندو» و «سوفيا لورن»، آخرين حضور چاپلين در عرصه سينما بود.
«چاپلين» پس از خداحافظي از بازيگري، بين سالهاي 1969 تا 1976، موسيقي فيلمهاي صامتاش را ميساخت و آنها را دوباره عرضه ميكرد. وي روز چهارم مارس 1975 بهجهت سالها خدمت هنري به جامعه انگلستان از سوي ملكه اليزابت دوم به مقام شواليه رسيد و لقب «سر» را دريافت كرد.
سلامت جسماني چاپلين تقريبا پس از پايان ساخت فيلم «كونتسي از هنگكنگ» و بهطور شديدتر پس از دريافت جايزه اسكار در سال 1972 روبه وخامت گذاشت. از سال 1977 بود كه او بر روي «ويلچر» مينشست و سرانجام روز 25 دسامبر 1977 در سن 88 سالگي درگذشت.
وي طي چند دهه فعاليت سينمايي موفق به كسب جوايز متعددي چون جايزه اسكار بهترين موسيقي براي «لايملايت» در سال 1973، جايزه اسكار افتخاري در سال 1972، نامزد اسكار بهترين فيلمنامه در سال 1948 براي «آقاي وردو»، نامزد اسكار بهترين بازيگر مرد و بهترين فيلمنامه در سال 1941 براي «ديكتاتور بزرگ»، جايزه اسكار افتخاري در سال 1929 براي فيلم «سيرك»، جايزه افتخاري از انجمن كارگردانان آمريكا، جايزه ربان نقرهاي بهترين فيلم خارجي از انجمن روزنامهنگاران فيلم ايتاليا در سال 1953 براي «لايملايت»، جايزه شير طلاي افتخاري ونيز در سال 1972شد.
از مهمترين آثار كارنامه فيلمسازي چارلي چاپلين ميتوان از «ولگرد»، «شغل»، «بانک»، «مامور آتشنشاني»، «خيابان آرام»، «زندگي سگي»، «دوشفنگ»، «پسربچه»، «زائر»، «زن پاريسي»، «جويندگان طلا»، «سيرک»، «روشناييهاي شهر»، «عصر جديد»، «ديکتاتور بزرگ»، «موسيو وردو»، «لايملايت»، «سلطاني در نيويورک»، «کنتسي از هنگکنگ»، «خانهبهدوش»، «پروفسور» و «طبقه مرفه» نام برد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)