نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9

موضوع: داستان ها و دست نوشته های دوست عزیزمون MeLuDi

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #2
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض مترسک خوشبخت ( نویسنده خودم )

    مترسک داشت فکر میکرد که خوشبخت ترین مترسک دنیاست
    چون تازه با یک کلاغ کوچولو دوست شده بود:
    - من خیلی تنهام آخه فقط شبیه آدمام ولی اونا من و از خودشون نمی دانن آخه فکر می کنن من جون
    ندارم.پرنده ها هم فکر می کنن من آدمم می ترسن و پیشم نمی آن.
    - خوب من هم خیلی تنهام چون سیاهم پرندهای دیگر باهام دوست
    نمی شن.
    - باز هم می آی بهم سر بزنی؟ آخه خیلی تنهام.....
    - آره هر روز می آم ما خیلی خوشبختیم که هم دیگر را پیدا کردیم...
    ولی صدای کشاورز تمام رویای مترسک و کلاغ را خراب کرد:
    -خانم فردا یادم بنداز این مترسک را بسوزونیم هم سرما داره شروع می
    شه هم پرندها ازش دیگر نمیترسن.
    بعد هم با چوب افتاد دنبال کلاغ ولی اشک کلاغ برای مترسک اولین و
    آخرین هدیه عمرش بود که روی لباسش باقی مونده بود.



    نویسنده : مهسا ( مترسک تنها )


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. 5 کاربر مقابل از M.A.H.S.A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/