صفحه 82 از 208 نخستنخست ... 327278798081828384858692132182 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 811 تا 820 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #811
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 239

    تاريخ: 9/7/58

    فرمان امام خمينى به ثقة الاسلام سجادى‏

    جناب مستطاب ثقه الاسلام سيد الاعلام آقاى آسيد محمد سجادى اصفهانى دامت افاضاته‏

    بسمه تعالى

    با توجه به سابقه‏اى كه جنابعالى از وضع اهالى جنگزده كشور لبنان داريد و به وضع آن منطقه آشنا هستيد، مقتضى است مسافرتى به آنجا نموده و از نزديك اوضاع مردم مستضعف منطقه را بررسى كرده و آشنا شويد و براى رسيدگى و كمك ايشان گزارش تهيه نمائيد تا انشاء الله تعالى از طريق دولت اقدامى در اين مورد بشود. از خداى تعالى قطع ايادى دشمنان را از كشورهاى اسلامى و موفقيت همگان در راه پيروزى اسلام خواستارم.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  2. #812
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 240

    تاريخ: 9/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از فرماندهان نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى و خانواده‏هاى شهداى پاوه‏

    اميدوارم نام اين شهدا در نامه‏اى كه اسم شهداى بدر و كربلا نوشته شده، ثبت شود

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    همانطورى كه در حديث وارد شده است كه كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا در جهات مختلفه‏اى كه اين عبارت افاده مى‏كند يك جهتش هم همين حزنى است كه براى ما تقريباً هر روز از مشاهده معلولين، مشاهده مادرهاى داغديده، پدرهاى فرزند از دست داده، برادرهاى برادر كشته شده و بالاخره شهدائى كه در راه اسلام از دست رفته‏اند براى ما هر روز يك روز عاشورا است و من نمى‏دانم چطور از شما برادرها و خواهرها كه عزيزان خودتان را كه عزيزان ما هم بودند از دست داديد، چطور تسليت بگويم و چطور عذرخواهى كنم. شما مى‏دانيد كه اسلام آنقدر عزيز است، آنقدر بزرگ است كه پيغمبر اسلام و اهل بيت آن بزرگوار، هستى خودشان را،همه چيز خودشان را در راه اسلام فدا كردند، ماهم كه پيرو آئين مقدس هستيم و پيرو پيغمبر اسلام و ائمه اسلام هستيم، اگر يك مقدارى فداكارى كنيم و در راه اسلام همانطور كه آنها فداكارى كردند، ما هم فداكارى كنيم، براى ما هر چند سخت باشد لكن يك آسايش فكرى است. من از شما آقايان و خانم كه از راه‏هاى دور و جاهاى مختلف كشور آمديد، من به شما تسليت مى‏گويم و از شما تشكر مى‏كنم و دعاگوى همه شما هستم و از خداى تبارك و تعالى براى شهدا رحمت و براى شماها سلامت و سعادت طلب مى‏كنم. اميدوارم كه اين شهدا، در نامه‏اى كه اسم شهداى بدر و كربلا نوشته مى‏شود اسم اينها نوشته شده باشد و براى شماها هم همانطور كه باز ماندگان كربلا واحد و امثال اينها بودند و اجر داشتند شماهم در شمار آنها نامتان به ثبت برسد و چون آقايان جمعيت‏تان هم زياد است من معذرت مى‏خواهم و بيشتر مزاحمتان نمى‏شوم. من دعاگوى همه شما هستم و همين طور خدمتگزار همه شما و اميدوارم كه خداوند دعاهاى همه ما را در حق همه مستجاب كند و خدمت‏هاى همه را براى اسلام بپذيرد.

    والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  3. #813
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 241

    تاريخ: 10/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى به مناسبت سالروز هجرت ايشان از نجف اشرف به پاريس‏

    خداوند در همه مسائل از اول نهضت تا حالا با ما و با شما و با ملت ايران همراهى فرمود

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من مختصرا قصه اى كه واقع شد عرض مى‏كنم. ما كه از تركيه وارد عراق شديم و بعدهم وارد نجف، از طرف دولت عراق كرارا آمدند و اظهار داشتند كه عراق مال شماست و هر جا باشد، هر جا بخواهيد هر كارى داشته باشيد انجام مى‏دهيم، تا دولت‏ها تغيير كرد، يكى پس از ديگرى تغيير كرد و منتهى شد به اين اواخر كه ما مقتضى ديديم بيشتر از آن مدت در عراق فعاليت بكنيم. كم‏كم دولت عراق به طور تدريج در صدد جلوگيرى شد.

    ابتدا چند نفرى در منزل ما به عنوان حفاظت، شايعه هم درست مى‏كردند كه اشخاصى آمده‏اند براى ترور شما، بلكه يك دفعه گفتند پنجاه نفر آمده‏اند كه من گفتم آن متنش دليل بر دروغ بودن است براى آنكه ترور پنجاه نفرى هيچ وقت نمى‏شود، بايد يك نفر بيايد كم كم مامورها زياد شدند، باز هم همين كه ما مى‏خواهيم حفاظت كنيم لكن من از اول به بعضى دوستان مى‏گفتم قضيه حفاظت نيست، قضيه مراقبت از اين است كه ما چه مى‏كنيم.

    كم كم از بغداد يك وقت رئيس امن آمد، او آدم ملايمى بود و صحبت‏هايش هم همه تعارف بود و اينكه شما هر كارى بخواهيد بكنيد مانعى ندارد و هر عملى انجام بدهيد مانعى ندارد و فلان، ايشان رفت و بعد از چند روز يك نفرى ديگرى آمد كه گفتند او مقدم است بر آن رئيس امن، ايشان به طور رسمى به ما گفت كه ما چون يك معاهداتى، تعهداتى با دولت ايران داريم از اين جهت نمى‏توانيم تحمل كنيم كه شما اينجا فعاليت مى‏كنيد و شايد امروز همان مقدار گفت و روز بعدش باز آمد و بيشتر و گفت كه نبايد شما چيزى بنويسيد يا در منبر صحبتى بكنيد يا نوارى پر كنيد و بفرستيد براى اينكه اين مخالف تعهدات ماست، من به او گفتم كه اين يك تكليف شرعى است كه به من متوجه است، من هم اعلاميه مى‏نويسم و هم در موقعش در منبر صحبت مى‏كنم و هم نوار پر مى‏كنم و به ايران مى‏فرستم و اين تكليف شرعى من است، شما هم هر تكليفى داريد عمل كنيد. بعد صحبت‏هائى كرد و چه بالاخره منتهى شد به اينكه من همچو علاقه‏اى به يك محلى ندارم من هر جايى كه بتوانم خدمت بكنم، آنجا خواهم رفت نجف پيش من مطرح نيست كه من آنجا بمانم. گفت كه شما هر جا برويد همين مسائل

    صحيفه نور ج 9 صفحه 242

    هست يعنى جلوگيرى مى‏شود. گفتم كه من (در صورتى كه هيچ در ذهن من اين نبوده، آنوقت هم نبود) مى‏روم خارج، من مى‏روم پاريس كه مملكتى است كه آن ديگر وابسته به ايران و مستعمره ايران نيست. البته ناراحت شد اما حرفى نزد. بعد آقاى دعائى هم بودند آنجا براى ترجمه آقاى دعائى كه الان سفير هم بعد من ديدم كه اينها بنا دارند كه با دوستانمان بدرفتارى كنند، گفته بودند (آقاى دعائى گفت به من) كه ما با خودش كارى نداريم. لكن ما آنهائى كه اطراف او هستند چه خواهيم كرد، چه خواهيم كرد. من خوف اين را داشتم كه به اينها صدمه‏اى وارد بشود. به آقاى دعائى گفتم كه شما براى من برويد، تذكره ببريد و ويزا بگيريد، البته قبلا هم يك دفعه ايشان برده بود پيش رئيس امن، ايشان با ناراحتى گفته بود كه شما مى‏خواهيد ما را با فلانى طرف بكنيد؟ نه، نمى‏دهيم، لكن اين دفعه ويزا دادند براى خروج و ما مى‏خواستيم به سوريه برويم كه آنجا اقامت كنيم لكن اول بنا گذاشتيم كويت برويم و از كويت كه دو، سه روز مانديم برويم به سوريه و هيچ هم در ذهن من اين نبود كه به فرانسه بروم. بنابراين گذاشتيم. بين الطلوعين يك روزى با هم ما تحت مراقبت مامورين آنجا، از در كه من بيرون آمدم آقاى يزدى را ديدم، آقاى يزدى از همان در كه من آمدم بيرون ديگر همراه ما بود تا حالا، بعد حركت كرديم طرف كويت و به سرحد كويت كه رسيديم، بعد از يك چند دقيقه‏اى كه مثل اينكه حالا روابط بود با ايران، چه بود، نمى‏دانم، گمانم اين است كه رابطه با ايران بود، آمد آن مامور و گفت كه نه، شما نمى‏توانيد برويد كويت. من گفتم به او بگوئيد كه خوب ما مى‏رويم از اينجا به فرودگاه، از آنجا مى‏رويم. گفت خير، شما از همين جاكه آمديد از همين جا بايد برگرديد. از همانجا برگشتيم ما آمديم به عراق و شب بصره بوديم و فردايش در بغداد و من در بصره بنابراين گذاشتم كه نروم به ساير بلاد اسلامى براى اينكه احتمال همين معنا را در آنجاها مى‏دادم، بنا گذاشتيم برويم فرانسه و بعد در همانجا هم يك حالا بصره بود يا بغداد يادم نيست) اعلاميه‏اى باز من نوشتم خطاب به ملت ايران، وضع رفتنمان، كيفيت رفتنمان را برايشان گفتم. ما هيچ بنا نداشتيم كه به پاريس برويم. مسائلى بود كه هيچ اراده ما در آن دخالت نداشت. هر چند بود و تا حالا هر چه هست و از اول هر چه بود، با اراده خدا بود. من هيچ براى خودم يك چيزى كه، عملى كه خودم كرده باشم، يك چيزى براى خودم قائل باشم نيستيم، براى شما هم قائل نيستم، هر چه هست از اوست، كارهائى كه مى‏شود كه ما اصلاً در ذهنمان نمى‏آمد كه اين كار مثلاً بايد بشود، مى‏شد و مى‏ديديم كه نتيجه دارد. در همين آخر كه مى‏آمديم تهران و آقايان هم به عنوان وزارت بودند، حكومت نظامى اعلام كردند، من اصلاً نمى‏دانستم كه اينهابراى چه حكومت نظامى اعلام كرده‏اند، بعد به ما گفتند، لكن به ذهنم آمد كه ما بشكنيم اين حكومت نظامى را. آنها روز اعلام كردند كه از ظهر به آن طرف حكومت نظامى و من نوشتم و شكسته شد و بعد ما فهميديم كه توطئه بوده است، اين حكومت نظامى براى اين بوده است كه بعدش مستقر بشوند در خيابان‏ها، نظامى‏ها و قوائى كه دارند و شب كودتا كنند و همه ماها و شماها را از بين ببرند. اين را هم خدا كرد، هيچ ما در ذهنمان يك مسأله‏اى نبود، ما به حسب آن عادت كه نبايد حكومت نظامى اينقدر باشد و مى‏دادم مخالفت كنند. ما در پاريس كه وارد شديم، البته دوستانمان آنجا آقايانى كه بودند همه به ما محبت

    صحيفه نور ج 9 صفحه 243

    كردند، منجمله آقاى حبيبى تشريف داشتند، آقاى بنى صدر بودند، آقاى قطب زاده بودند، آقاى يزدى كه همراهمان بودند و دوستانى كه در آنجا بودند و بعد هم در خود پاريس يك جائى بود كه من گفتم اينجا مناسب ما نيست، رفتيم به همان دهى كه نزديك بود، آنجا هم از اطراف كم كم هى آمدند، البته دولت فرانسه ابتدائا حالا چه جور بود، يك قدرى احتياط مى‏كرد لكن بعدش نه، به ما محبت كردند و ما مطالبمان را در پاريس بيشتر از آن مقدارى كه توقع داشتيم منتشر كرديم و گاهى خبرگزارى‏هاى آمريكا مى‏آمدند آنجا و ما صحبت مى‏كرديم و به من مى‏گفتند كه اين در تمام آمريكا و يك مقدارى هم در خارج آمريكا پخش مى‏شود.

    ما مسائل ايران را، آنكه واقع بود در ايران، آن مسائلى كه بر ملت گذشت، آنجا گفتيم و قشرهاى مختلفى كه از دوستان و جوانان ايران در خارج بودند از همه اطراف هر روز تقريباً دسته‏اى، دسته‏هايى مى‏آمدند و آن هم اسباب باز تقويت ما بود، آنها هم فعاليت مى‏كردند، صحبت مى‏كردند، مجالس داشتند. ما اخيرا كه بنا گذاشتيم كه بيائيم به ايران، فعاليت‏هاى شديد شروع شد براى آنكه نيائيم ايران، البته قبلش هم از طرف دولت آمريكا و آنها خيلى پيغام‏ها مى‏دادند كه بعضى وقت‏ها خودشان مى‏آمدند، يك نفر مى‏آمد به عنوان مى‏گفت من بازرگانم، لكن معلوم بود كه يك مرد سياسى بود و صحبت‏ها مى‏كرد كه شما حالا نرويد به ايران، حالا زود است رفتن به ايران، نورس است الان، بعد هم كه پشتيبانى از شاه مى‏كردند زياد و بعد هم كه شاه رفت و شاه سابق رفت و بختيار وارث بحقش يعنى در جنايت جاى او بود، آنوقت هم فعاليت‏ها شروع شد به اينكه شما نيائيد به ايران، حتى از ايران كه به وسيله از كجا بود به وسيله دولت فرانسه براى ما آوردند خواندند كه شما حالا نيائيد ايران و اسباب چه هست و چه مى‏شود، اگر شما برويد به ايران حمام خون راه مى‏افتد و از اين حرف‏ها زياد زدند و اين اسباب اين شد كه من در ذهنم آمد كه رفتن ما به ايران براى اينها يك ضررى دارد. اگر چنانچه نفع داشت برايشان و مى‏توانستند كه ما وقتى رفتيم ايران فورا ما را توقيف كنند، اين حرف‏ها را نمى‏زدند مى‏گفتند بيائيد ايران. ما عازم شديم و آمديم و خداى تبارك و تعالى در همه مسائل از اول نهضت تا حالا با ما و با شما و با ملت ايران همراهى فرمود و يكى از بزرگترين همراهى‏هائى كه خداى تبارك و تعالى با ملت ما كرد اين بود كه اينها را از مقابله جدى منصرف كرده. اگر اينها مى‏خواستند كه مثلاً مثل حالاى افغانستان رفتار مى‏كنند، خوب خيلى زياد ما ضايعه داشتيم كه بكوبند و بزنند و چه بكنند، حالا رعبى در دل بسياريشان افتاد يا چه شد كه انصراف حاصل شد و بحمدالله تا اينجا كه رسيده است خوب بوده است، ضايعه بوده است اما كم بوده است و آن چيزى كه ما دريافتيم زياد بوده است و من اميدوارم كه از اين به بعد هم با همت آقايان، آقاى بازرگان و آقايان وزراء كه من همه‏شان را علاقه دارم و اكثرشان را مى‏شناسم و اميدوارم كه همه دست به هم بدهند و اين بار را به منزل برسانند.

    آمال ما اين است كه همه جا احكام اسلامى جارى باشد

    و من از ملت ايران مى‏خواهم كه كمك كنند به اين نهضت، كمك كنند به اين دولت، امروز

    صحيفه نور ج 9 صفحه 244

    دولتى است كه خدمتگزار مردم است، مثل دولت‏هاى سابق نيست كه مى‏خواست تحميل به مردم بشود، خواست كه ذخائر مردم را به باد بدهد. اين دولتى است كه مى‏خواهد حفظ كند ذخائر ملت را، مى‏خواهد حيثيت ملت را حفظ كند و خواهد خدمت كند به ملت، البته در يك همچو موقع و انقلابى مخالفين هم زياد هستند مادامى كه آنهائى كه منافع خودشان را در خطر مى‏بينند وجيبشان رفته است، اينها زيادند و ريشه‏هائى هستند كه متفرق هستند در كشور و البته كارشكنى مى‏كنند و تبليغات سوء مى‏كنند لكن ملت بايد بداند كه انشاء الله ما پيروز هستيم و خواهيم مطلب را به آخر رساند و خواهيم مملكت را يك مملكت مستقل، آزاد، اسلامى متحقق كنيم و آمال ما اين است كه احكام اسلام در همه جا، در همه قشرها، در همه وزارتخانه‏ها، در همه مملكت هر جا كه هست، در بازارها، در كشاورزى‏ها، در دور و نزديك يك مملكت، همه جا احكام اسلامى جارى باشد و آقايان وزراء توجه دارند البته كه مملكت اسلامى است، نبايد در وزارتخانه‏ها يك چيزى كه بر خلاف اسلام است، بر خلاف مصالح مملكت است، خداى نخواسته عمل بشود، تصفيه بايد بشود اين وزارتخانه‏ها و اين مملكت و همه جا.

    مادامى كه نيت ما خالص است و براى خداست، خداى تبارك و تعالى با ماست و پيروز خواهيم شد

    و بايد انشاء الله با قدرت و با حسن نيت كه بحمدالله داريد، اين مملكت اداره بشود و انشاء الله مسائل حل بشود و مسلما مادامى كه نيت ما خالص است و براى خداست، خداى تبارك و تعالى با ماست و پيروز خواهيم شد، چنانچه در اين راه قدرت بزرگى كه در مقابل ما بود و پشتيبان او تمام قدرت‏ها اعم از ابرقدرت‏ها و غيره بودند لكن چون حسن نيت بود و مردم متحول شده بودند به آن مردمى كه در صدر اسلام بود، الان هم زن‏ها به من مى‏گويند، بعضى زن‏ها، كه شما دعا كنيد كه ما شهيد بشويم براى كردستان، بعضى از زن‏ها مى‏آمدند اينجا مى‏گفتند كه شما اجازه بدهيد ما برويم كردستان، برويم در آنجا جنگ بكنيم من گفتم نه، صلاح نيست، خود ملت، خود ارتش كار را انجام مى‏دهد. يامثلاً زن‏ها و مادرهائى كه بچه‏هايشان شهيد شده است مى‏گويند ما مفتخر هستيم و يكى دوتاى ديگر كه داريم اينها را هم مى‏خواهيم شهيد بشوند و دعا كنيد كه شهيد بشوند. اين يك تحولى بود كه، همان تحولى كه در صدر اسلام بين مسلمين حاصل شده بود كه شهادت را براى خودشان فوز مى‏دانستند و نمى‏ترسيدند از اينكه كشته بشوند، كشته شدن را شهادت مى‏دانستند، دنيا را راه عبور مى‏دانستند، عالم آخرت را مستقر و مقر انسانى مى‏دانستند. از اين جهت اين پيروزى ما مرهون همچو تحول روحى است كه در مردم پيدا شد و الا ما كه نه اسلحه داشتيم و نه نظام بود در كار و نه يك كارهائى داشتيم كه مطابق اصول جنگى و اينها باشد، فقط چيزى كه بود ايمان در مردم بود و بحمدالله وحدت كلمه و من مى‏خواهم از خداى تبارك و تعالى كه اين وحدت كلمه محفوظ بماند و انشاء الله تمام مشكلاتمان حل شود.

    صحيفه نور ج 9 صفحه 245

    اكنون كم كارى حرام است‏

    و هم آقايان وزرا و خصوصاً وزير نفت زياد توجه داشته باشند كه در آن محلى كه هستند خيلى بايد با دقت عمل بكنند و بايد اشخاصى هم كه در آنجا هستند و كارگرانى كه در آنجا هستند و كارمندانى كه در آنجا هستند پشتيبانى كنند از ايشان. ايشان مردى است صادق و محتاط كه من در احتياط ايشان يك قدرى اشكال دارم لكن آدم درستى، محتاطى است و انشاء الله اميدوارم كه در آنجا به طور شايسته عمل بكنند و من از كارمندان و كارگران نفت مى‏خواهم كه پشتيبانى كنند، كار كنند براى مملكت و كم كارى نكنند، تعطيل نكنند، الان مملكت ديگر مال خودشان است، نفت از خودشان است، هدر نمى‏رود، به مصالح مملكت خرج مى‏شود، وقتى كه مال خودشد موظفيم كه همه‏مان خدمت بكنيم.

    الان مملكت مثل عائله خود ما هست همانطورى كه ما براى عائله‏مان بايد با محبت عمل بكنيم، الان بايد ما براى مملكتمان با محبت، هم آقايان وزراء و هم مردم و هم كارگران و كارمندان و گاهى من مى‏شنوم كه در ادارات يك قدرى كم كارى هست، گاهى بيكارى هست و اين موجب تعجب من است. اگر چنانچه خداى نخواسته اينها از رژيم سابق هستند و مى‏خواهند براى آنها خدمت كنند، خوب موظفند آقايان كه آنها را يادداشت كنند اسم‏هايشان را و تصفيه كنند و اگر چنانچه اينطور نيست و خود مردم هستند و علاقه دارند به اسلام و علاقه دارند به مملكتشان، من نمى‏فهمم كسى علاقه داشته باشد به مملكتش و آنوقت از مملكتش اجر ببرد و عمل نكند. خوب يك اجرتى كه اينها مى‏گيرند در مقابل عمل است، اگر عمل كم بكنند حرام است اين اجرت، جايز نيست استفاده بكنند از اين. بنابراين آنهائى كه اعتقاد به اسلام، اعتقاد به مملكت خودشان، اعتقاد به اين نهضت دارند، آنها بايد عمل بكنند، بلكه زياد بكنند عملشان را كه جبران بكند اين چيزهايى كه در سابق بود و اين نقيصه‏هايى كه در سابق بود جبران بشود. كم كارى اصلش ديگر معنا ندارد، حالا بايد پركارتر بشوند، دو مقابل كار بكنند. شما مى‏بينيد كه ادارات، مى‏بينيد كه الان قشرهاى مختلفى مى‏روند حتى در بيابان‏ها خدمت مى‏كنند، مى‏روند در مدارس خدمت مى‏كنند، به ادارات هم بايد خدمت بكنند تا مزد و اجرتى كه مى‏گيرند اجرت مشروع باشد. من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه همه ما را بيدار كند و همه ما را خدمتگزار اين ملت و همه ما را به سعادت و سلامت، اين راه را كه راه الى آخرت و الى الله است با سلامت طى بكنيم كه در وقتى كه در معرض حساب واقع مى‏شويم، حسابمان سالم باشد و آبروى ما در پيشگاه خدا و اولياى خدا نريزد. خدا همه شما را حفظ كند. و با سلامت و سعادت مشغول عمل باشيد.

    والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  4. #814
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 246

    تاريخ: 11/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع پرسنل ژاندارمرى

    عيد ملت مستضعف روزى است كه مستكبرين دفن شوند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    روز مباركى است. همه روز ما بعد از انقلاب و بعد از سرنگونى رژيم فاسد مبارك است. همه روز ملت ما عيد است و مبارك. روزهائى كه بر ملت ما گذشت همه ديديد و اين روزها كه همه قشرها هماغوش هم و برادرانه با هم هستند، مى‏بينيد. روزهائى كه بر ملت ما گذشت كه قواى طاغوتى با ملت مى‏كردند كه ديديد و امروز را مى‏بينيد كه قواى اسلامى در آغوش ملت و برابر ملت رژه مى‏روند و ملت ما براى آنها دست مى‏زنند، شادى مى‏كنند. عيد ملت مستضعف روزى است كه مستكبرين دفن شوند. عيد ملت ما روزى است كه ريشه‏هاى فسادى كه امروز در بعض از نقاط ايران هستند از بين بروند و مى‏روند. من امروز را به همه ملت و به همه قواى انتظامى و خصوص برادرانى كه امروز از ژاندامرى اينجا آمده‏اند تبريك عرض مى‏كنم و براى همه شما سعادت و سلامت مى‏خواهم.

    اين بركت اسلام است كه شما را با هم پيوند داده است‏

    احساس نمى‏كنيد كه امروز با آن روزهائى كه با ملت مواجه مى‏شديم و ملت شما را نمى‏پذيرفت فرق دارد؟ احساس نمى‏كنيد كه اين بركت اسلام است كه شما را با هم پيوند داده است؟ و من اميدوارم كه اين پيوند تا آخر برقرار باشد و شما ارتش اسلامى و ژاندارمرى اسلامى و قواى انتظامى اسلامى باشيد و هميشه در خدمت ملت و ملت پشتيبان شما. ملت ايران، ملت نجيبى است، ملت بزرگى است و ملت قدرتمندى است و از شما پشتيبانى مى‏كند و شما را برادر خود مى‏داند و ما همه را برادر خود مى‏دانيم و به همه خدمتگزار هستيم. ما از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهيم كه اين ملت ما را با همين شور و شعفى كه براى پيشبرد نهضت دارند نگه دارد و همه را با شور و شعف به سوى يك دولت اسلامى بزرگ و يك قدرت بزرگ اسلامى به پيش ببرد. خداوند ملت ما را به سعادت دنيا و آخرت برساند و همه را با همين قدرتى كه دارند به پيش ببرد و همه را خدمتگزار همه بكند و از خدمت‏هائى كه به اسلام و به كشور خود مى‏كنند، به همه قدرت و عظمت عنايت كند و اجر عنايت كند. خداوند همه شما را حفظ كند.

    والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  5. #815
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 247

    تاريخ: 11/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان بى‏سيم مخابرات مركز تهران‏

    حق پيروز است و مادامى كه در مسير حق باشيم پيروزيم‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    گفتيد حق پيروز است. حق پيروز است و مادامى كه در مسير حق باشيم پيروزيم. باطل منكوب است و مادامى كه در طريق باطل است منكوب خواهد بود. مواجهه حق و باطل در اين زمانى كه ما بوديم اين دو مطلب را ثابت كرد. ملت حق بود و مقابل ملت صفوف باطل. باطل مجهز به همه جهاز نظامى و جنگى و حق بدون اينكه از جهازات جنگى ظاهرى و از ساز و برگ جنگى برخوردار باشد، با مجهز بودنش به ايمان و حق پيروز شد، پس حق پيروز است. ما شاهد بوديم او را. شما حق بوديد كه فرياد مى‏كرديد ما اسلام را مى‏خواهيم و كفر و شرك و چپاولى و زورگوئى را نمى‏خواهيم. آنها باطل بودند و در مقابل شما ايستاده بودند و مى‏خواستند آن رژيم را حفظ كنند. هم قدرت‏هاى داخلى و هم قدرت‏هاى عظيم خارجى و هم وابستگان داخلى، چه از اهل قلم و بيان و چه از اهل عمل و ساز و برگ جنگى، معذلك ملت ما با قدرت الله اكبر بر اين ساز و برگ‏هاى بزرگ جنگى آنها غلبه كرد و پيروز شد و حق پيروز شد و هميشه حق پيروز است. لكن ما بايد فكر اين باشيم كه مسيرمان مسير حق باشد. ملت ما در يك جنبش اسلامى كه همه قشرها را گرفته بود، زن‏ها، مردها، بچه‏ها، بزرگ‏ها در خيابان ريختند و با نداى حق و اراده مصمم حق طلبى غلبه كردند بر باطل و پيروز شدند بر باطل. اگر اين مسير حق را حفظ بكنيد، ملت اين مسير را حفظ بكند پيروز خواهد بود، براى اينكه حق باشد حق هست، و اگر خداى نخواسته انحرافى از حق پيدا بشود، حق پيروز است، لكن ما حق نيستيم، قاعده حق پيروز است، صحيح است. موسى با يك عصا غلبه كرد بر فرعون و پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم با دست خالى با يك عده معدود، ساز و برگ هيچ چيز نداشتند، منزل هم نداشتند، يك عده‏اى بودند كه توى مسجد آنهائى كه اصحاب صفه يك دسته‏اى بودند كه از باب اينكه هيچ منزل نداشتند، هيچ چيز نداشتند آمدند همه با هم توى مسجد يك گوشه‏اى از مسجد را منزل قرار داده بودند و اصحاب صفه به ايشان مى‏گفتند. در جنگ‏ها وقتى كه اينها مى‏رفتند، هر چند نفرشان هم يك اسب و يك شتر داشتند، لكن حق بودند و حق پيروز است. همين عده معدود كم بر امپراطورى روم و ايران كه آنوقت تمام تقريباً، معمولاً تحت نفوذ اين دو امپراطورى بودند، غلبه كردند، شكست‏شان دادند، عده معدود كم، لكن حق بودند و ايمان داشتند با ايمان پيش بردند. مادامى كه ما حق باشيم پيروز هستيم.

    صحيفه نور ج 9 صفحه 248

    حق بودند به اين است كه ما همه چيزمان را اسلامى كنيم، عقائدمان عقائد اسلام باشد، ايمان را در قلبمان تقويت كنيم، اعمالمان را تطبيق بدهيم با اسلام، با قرآن و اخلاقمان را مهذب كنيم، تطبيق بدهيم با اسلام. اگر اينطور بشويم ما حقيم و حق هم پيروز است ولو اينكه در ميدان كشته بشويم، ولو اينكه عقب‏نشينى كنيم، لكن پيروزيم براى اينكه مكتب‏مان پيروز است، حق است و حق پيروز، مسيرتان مسير حق باشد.

    اين تحول روحى كه در ملت پيدا شد، باعث پيروزى شد

    امروز كه ملت ما بحمدالله قدرت‏هاى بزرگ را كنار زده و قدرت دست دولت و ملت آمده است كوشش كنيد دولت و هم ملت، هم دادگاه‏ها و هم پاسدارها و هم شهربانى‏ها و هم لشكرى‏ها و كشورى‏ها، ادارات، همه كه مسيرشان را مسير حق قرار بدهند تا پيروز بشوند. آن روزى كه ديديد ما خدا نخواسته رو به شكست رفتيم بدانيد كه از حق داريم كنار مى‏رويم. مادامى كه اين نهضت جلو رفت و همه با هم بدون اينكه نظر بكنند به اينكه چه دارند و چه عائد من مى‏شود و اداره‏ام چه جور اداره‏اى است، كسبم چه جور است، بدون نظر به اين و آن وقتى كه به خيابان‏ها ريختيد در مقابل تانك و توپ هيچ فكر اين نبوديد كه امشب وقتى بروم منزل رختخوابم چه جورى است، نمى‏رفتيد منزل يا شامم چه جورى است، شام هم نمى‏خورديد، در اين بوديد كه حق را غلبه بدهيد بر باطل و حق بوديد و غلبه داديد. حالا كه بحمدالله يك پيروزى نسبى دستتان آمده است و قدرت به دست شما آمده است بايد فكر اين باشيد كه حق را اجرا بكنيد. اگر قدرتمند در اين زمان بخواهد با قدرت خودش قدم بردارد، ملاحظه حق را نكند، اين باطل مى‏شود و باطل منكوب است در مقابل حق، فكر اين باشيد كه اين سنت تا اينجا كه آمده است با كلمه حق و با اراده حق، با تحولى كه در جوان‏هاى ما چه زن و چه مرد پيدا شد كه شهادت را آرزو مى‏كردند و حالا هم مى‏كنند، حالا هم بعضى از خانم‏ها مى‏آيند مى‏گويند كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم، بعضى از برادرها مى‏گويند كه دعا كنيد ما شهيد بشويم. اين تحول روحى و فكرى كه در ملت همه طبقاتش پيدا شد همه هم يك مطلب را دنبال كردند و آن جمهورى اسلامى، اين باعث پيروزى شد براى اينكه حق بود و حق پيروز است. اين را بايد حفظ كنيد. من كه اينجا نشستم و شما كه در ادارات يا در جاهاى ديگر هستيد و من از شما تشكر مى‏كنم كه وقتى كه پاريس بوديم اين مخابرات به ما خيلى كمك كردند، مطالب ما را در عين حالى كه آنوقت همه چيز تحت قدرت آنها بود و تحت كنترل بود، حتى آنوقتى كه تعطيل هم كرده بودند، آنها حرف‏هاى ما را رساندند به همه جامن خيلى از ايشان تشكر مى‏كنم و آنها سهم بزرگى در پيروزى ما داشتند و پيروزى خودشان، لكن بايد اين مطلب حفظ بشود. شما هر جا هستيد، ما هر جا هستيم آن كارى كه انجام مى‏دهيم، آن كار، كار حق باشد، دنبال حق برويم، دنبال اين نرويم كه يك كارى پيدا كنيم منفعتش زياد باشد، يك كارى بكنيم عنوانش زياد باشد، اين منفعت‏ها و اين عنوان‏ها همه اينها ازبين خواهد رفت، آنكه باقى مى‏ماند حق است كه باقى مى‏ماند. كارى بكنيد كه اين حق را حفظ بكنيد و اين

    صحيفه نور ج 9 صفحه 249

    نهضت را با اجتماع و با حق جلو ببريد. و من اميدوارم كه اين حق محفوظ بماند و همه شما مريد و مؤفق باشيد و اين نهضت را به جلو ببريد و پيروز كنيد انشاء الله خداوند همه شما را سلامت نگه دارد و حفظ كند و ما و شما را در راه حق هدايت كند.

    و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  6. #816
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 250

    تاريخ: 12/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از نمايندگان مجلس خبرگان و پاسداران مسجد الحسين (ع)

    شما نهضت اسلامى را يارى كرديد خدا هم شما را يارى كرد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من وقتى مواجه با اين چهره‏هاى اسلامى انسانى و خواستنى مى‏شوم احساس غرور مى‏كنم. من شما را همچو مى‏يابم كه براى اسلام در همه جا حاضر هستيد. آيه‏اى را كه آقا قرائت كردند: ان تنصرواالله ينصركم ويثبت اقدامكم اگر يارى بكنيد خدا را، يارى خدا يارى احكام خداست، يارى قرآن كريم است و يارى جمهورى اسلامى است، اگر چنانچه يارى كنيد خدا را، خدا هم شما را يارى مى‏كند، اين يك قضيه كه يارى مى‏كند و شما اين قضيه را در عين ديديد كه شما يارى كرديد اسلام را و يارى كرديد احكام اسلام و يارى كرديد نهضت اسلامى، جمهورى اسلامى را و خداوند يارى كرد شما را.

    اگر يارى خداوند تعالى نبود، چطور امكان داشت شما بدون اسلحه، بدون ساز و برگ جنگى و بدون يك نظام غلبه كنيد به آنهائى كه خودشان همه چيز داشتند و همه قدرت‏ها در دست آنها بود و قدرت‏هاى شيطانى خارجى هم پشت سرشان ايستاده بود و تأييدشان مى‏كرد، لكن شما را خدا نصرت داد. آنهائى كه غفلت دارند از اين معنا كه يك اراده بزرگ در عالم هست و همه چيز تحت آن اراده هست، اينها برايشان اين معما حل نشدنى است. چطور شد كه يك ملت بدون هيچ ساز و برگ بر يك همچو قدرت‏هاى بزرگ غلبه كرد و همه را بيرون راند، اينها غافلند از اينكه يك اراده‏اى فوق همه اراده‏هاست و خداى تبارك و تعالى وعده كرده است به مردم اگر چنانچه نصرت كنيد خدا را، خداوند نصرت مى‏كند شما را. آنهائى كه به ماوراء طبيعت اعتقاد ندارند براى آنها اين مسائل معماست، اما براى ما كه قائل به يك همچو قدرتى هستيم و با برهان قوى ثابت كرديم يك همچو قدرتى را، هيچ معما نيست، معما پيشمانيست اين مسائل.

    خداوند يارى كرد شما را، يارى خداوند كافى است، اگر يارى خداوند نبود، چطور در ظرف يك مدت كوتاهى يك ملتى كه هر كدام يك خيال خاصى براى خودشان داشتند، هر طبقه‏اى يك آمال و آرزو، يك برنامه اى داشتند يكدفعه همه مجتمع شدند در يك، اگر نصرت خدا نبود، چطور يك ملتى كه از يك پاسبان مى‏ترسيد، يك پاسبان اگر در بازار آمد اجازه به خودش نمى‏داد كه بگويد ما امروز مثلاً بيرق نمى‏زنيم براى او، يك همچو چيزى در ذهنشان نمى‏آمد، به خودش همچو اجازه‏اى

    صحيفه نور ج 9 صفحه 251

    نمى‏داد، اگر يارى خدا نبود، چطور همين ملت با همين وضع يكدفعه ريختند بيرون گفتند ما اصلاً سلطنت نمى‏خواهيم، سلطنت رژيم دو هزار و پانصد ساله ما نمى‏خواهيم، اين نصرت‏هاى خداست. شما شايد گاهى اختيار، خودتان نداشتيد، اگر نصرت خدا نبود، چطور ذهن اينها را منصرف كرد از اينكه مقابله با همه قدرت‏ها بكنند. اگر اينها با آن قدرتى كه دردست داشتند مقابله كردند و همانطور كه الان در افغانستان براى برادرهاى مسلمين، اينطور مسائل پيش است، اينها را خداى تبارك و تعالى منصرف كرد و يك رعبى در دلشان انداخت، يك انصرافى برايشان حاصل شد كه مقابله نكنند، مقابله هم بكنند مقابله‏هاى خيلى جدى نباشد، اين انصرافى بود كه خدا در قلب اينها ايجاد و رعبى بود كه ايجاد كرد، ترسيدند، يعنى يك قدرت بزرگ شيطانى از يك ملت بى‏ساز و برگ ترسيد و نتوانست مقاومت بكند.

    اينها نصرت‏هاى الهى است كه به حسب نظر كسى كه يك قدرى تامل در اطراف قضايا بكند واضح است كه همه نصرت خدا بود، همه اين پيشرفت‏ها نصرت خدا بود. جمله دوم ويثبت اقدامكم شما توجه كنيد كه همين حالا شما با قدرت و قوه ايمان آمديد و نصرت خدا را كرديد، چنانچه خدا هم نصرت كرد شما را و پيش برديد، لكن اگر نصرت خدا بكنيد يك چيز ديگر هم دنبالش هست و آن اين است كه قدم‏هاى شما را ثابت نگه مى‏دارد. اگر چنانچه خداى نخواسته نصرت را شما فراموش كنيد و گمان كنيد مطلب تمام است، گذشت ديگر و برويد سراغ كارتان، هر كسى مشغول گرفتارى‏هاى خودش بشود و از آن نصرت الهى كه بايد بكند نصرت به اسلام و احكام اسلام غفلت كند، آن نصرت سابق چون كرديد، نصرت هم داد لكن اگر نصرت از آنجا قطع بشود، يعنى نصرت شما قطع بشود، قدم‏هاتان ديگر ثابت نمى‏ماند. بخواهيد قدم ثابت بماند، تعقيب كنيد به برنامه‏اى كه تاكنون داشتيد، تعقيب كنيد، ما بين راه هستيم.

    آگاه باشيد كه توطئه‏گران مخالف اسلام وارد شوراها نشوند

    الان ملاحظه بكنيد كه يك مسأله مشكلى كه پيش ما هست و بايد آگاه بشويد همه و آگاه كنيد همه را و علماء اسلام آگاه كنند همه را، قضيه شوراهاست. قضيه شوراها را يك امر سطحى و يك امر كوچك نشمريد. اين شوراها اختياراتى دارند كه به واسطه آن اختيارات توانند مسائل ما را ضايع كنند و مى‏توانند مسائل اسلامى را جلو ببرند. بدانيد كه الان دنبال اينكه اعلام اين شده است كه شوراهاى شهر را بايد تشكيل بدهند، دستجاتى كه مخالف با نهضت اسلام هستند و از اسلام ترسند، از احكام اسلام مى‏ترسند، اينها در صدد توطئه هستند كه يك افرادى را جا بزنند، افرادى كه از خودشان است، همفكر خودشان است جا بزنند به ملت و ملت را اغفال كنند براى رأى دادن به آنها.

    روزى است كه امروز كه بايد هم علماء اسلام و هم مردم متفكر و هم همه طبقات و درست اين چشم‏هاشان را باز كنند و افرادى كه انتخاب مى‏كنند، افرادى كه شناسائى از قبل داشته باشند. هر كسى در هر شهرى هست افرادى را از سابق مى‏شناسد، در زمان رژيم افرادى را مى‏شناسد، مى‏داند

    صحيفه نور ج 9 صفحه 252

    اينها اهل توطئه نبودند، اسلامى بودند و روشن بودند در امور اسلامى و خائن نبودند، چپگرا نبودند، راستگرا نبودند، به صراط مستقيم اسلامى بودند، هر كس در هر شهرى هست افراد را بشناسد، از افرادى كه درست بشناسيد كه اينها چه مردمى هستند، چه اشخاص بازارى و چه اشخاص ادارى و چه اشخاص روحانى، هيچ فرق نمى‏كند، بايد بشناسيد كه اين آدم در اين مدتى كه زمان طاغوت بود، چكاره بود اين، اگر او را درست هر كسى در محيط خودش شناسائى كرد اشخاصى را، آنوقت علمائى كه آنجا هستند، در بلاد هستند و اشخاصى كه از بازارى‏ها و معتمدين بازار و عرض كنم اينها هستند، دانشگاهى‏ها، دانشجوها اين افراد را معرفى مى‏كنند به مردم. افراد بايد اولاً، مسلمان باشند و ثانياً، معتقد به نهضت باشند، امين باشند در كارهايشان، ايمان حقيقى داشته باشند، متعهد باشند نسبت به احكام اسلام، سوابق انحراف و سوء نداشته باشند. از روحانيون هم بايد تعيين بشود، از اهل بازار هم بايد باشد، از آن صنف‏هاى ديگر هم بايد باشد، لكن همه بايد در اين معنا شركت داشته باشند كه مسلم و البته آنهائى كه غير مسلم هستند براى خودشان شوراهائى ممكن است تعيين كنند، لكن مسلم و متعهد به اسلام، متعهد به اين نهضت، معتقد به اين نهضت، مخالف با طاغوت و انحراف چپ و راستى نداشته باشد، نه به طرف آنجور سرمايه‏دارى برود و نه چپ باشد، مستقيم و اسلامى، دلسوز براى اين ملت. اگر مسلمان باشد و متعهد باشد، آن براى ملت دلسوز است، خيانتكار نيست، با امانت كارش را انجام مى‏دهد. هر كارى بخواهد براى آن شهر خودش انجام بدهد، به مصلحت افراد آن شهر، به مصلحت خود آن شهر، به مصلحت اسلام عمل مى‏كند.

    غفلت در انتخاب افراد، كشورى را به فساد مى‏كشد

    و اگر خداى نخواسته در اين مسأله غفلت بكنيد، يا روحانيون غفلت بكنند، يا خطبا غفلت بكنند، يا فضلا غفلت بكنند، يا دانشگاهى‏هاى متعهد غفلت بكنند، يا بازارى‏ها غفلت بكنند، يا كشاورزان و كارگران غفلت بكنند و يك اشخاصى كه بر خلاف مسير ملت است، بر خلاف مسير اسلام است پيدا بشود، ممكن است كه يك شهرى را به فساد بكشد و ممكن است بعد از او يك مملكتى به فساد كشيده بشود. اگر غفلت بكنند از اين معنا و علماء بلاد غفلت بكنند از اين امر، اهل منبر غفلت بكنند، علمائى كه در اطراف هستند، اهل علم كه در اطراف هستند، دانشگاهى‏ها، دانشجوها همه غفلت از اين بكنند كه يك افرادى كه سرنوشت يك شهر را شما مى‏خواهيد به يك عده بدهيد، سرنوشت همه چيز شهر را به يك عده مى‏خواهيد بدهيد، بايد يك كسى باشد كه هم سررشته داشته باشد از امور و هم امين و معتقد به نهضت باشد. اين يكى از مسائل بزرگى است كه ما الان مواجه آن هستيم فعلاً و بعدش هم مسائل ديگرى پيش مى‏آيد و مابين راه هستيم الان، الان مسائلى پيش داريم كه يكى يكى بايد درست بشود و تا آن مسائل درست بشود، ما نرسيديم به آن مطلبى كه جمهورى اسلامى است.

    صحيفه نور ج 9 صفحه 253

    خبرگان نبايد تحت تاثير قلم‏ها و قدم‏هاى خلاف اسلام قرار بگيرند

    الان شما ملاحظه كنيد كه در همين مجلس خبرگان كه آقايان اهل علم و علما وعده ديگرى هستند، بعض افراد هستند كه فكرشان فكر اسلامى نيست، يا اگر فكر اسلامى باشد، اسلام را درست نمى‏دانند چه است. اينها الان در مسائلى اشكال تراشى مى‏كنند ولو مواجه با اين است كه اكثريت مخالف با آنها هستند، لكن در عين حالى كه اكثريت مسلم و طرفدار اسلام و اسلام را مى‏دانند چه است، معذلك يكى، دو نفر وقتى كه در يك محلى باشند كه همه‏شان همچو هستند الا يكى دو نفر اشكال تراشى مى‏كنند و چوب لاى چرخ مى‏گذارند ولهذا من بايد به آقايان، هم به آقايان اهل خبره، مجلس خبره عرض مى‏كنم كه تحت تأثير قلم‏ها و قدم‏هائى كه برخلاف اسلام دارد برداشته مى‏شود، واقع نشويد، شما مسائل را آنطورى كه فهميديد كه براى اسلام است، اسلام را تقويت كنيد، خدا ناصر شماست خداوند يارى مى‏كند ان تنصروالله ينصركم ويثبت اقدامكم نصرت خدا بدهيد، خدا ناصر شماست.

    مخالفين با ولايت فقيه در واقع با اسلام مخالفند

    به حرف‏هاى آنهايى كه برخلاف مسير اسلام هستند و خودشان را روشنفكر حساب مى‏كنند و مى‏خواهند ولايت فقيه را قبول نكنند، گوش ندهيد. اگر چنانچه فقيه در كار نباشد، ولايت فقيه در كار نباشد، طاغوت است يا خدا يا طاغوت. يا خداست يا طاغوت، اگر به امر خدا نباشد، رئيس جمهور با نصب فقيه نباشد، غير مشروع است، وقتى غير مشروع شد، طاغوت است، اطاعت او، اطاعت طاغوت است، وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتى از بين مى‏رود كه به امر خداى تبارك و تعالى يك كسى نصب بشود. شما نترسيد از اين چهار نفر آدمى كه نمى‏فهمند اسلام چه است، نمى‏فهمند فقيه چه است، نمى‏فهمند كه ولايت فقيه يعنى چه. آنها خيال مى‏كنند كه يك فاجعه به جامعه است. آنها اسلام را فاجعه مى‏دانند نه ولايت فقيه را. آنها اسلام را فاجعه دانند، ولايت فقيه فاجعه نيست، ولايت فقيه تبع اسلام است.

  7. #817
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 256

    تاريخ: 12/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان طايفه نقشبنديه كردستان و علماى آنها

    واجب الهى است كه با هم براى ساختن ايران پيوسته باشيم‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من از شما آقايان كه زحمت كشيديد و براى تفقد از من تشريف آورديد تشكر كنم. شما مى‏دانيد كه در ظرف پنجاه و چند سال حكومت اين سلسله به همه اقشار ملت چه گذشت، چه مصيبت‏هائى كه ملت ما از آن سلسله نديد و چه جناياتى كه اينها نكردند، چه خيانت‏هائى كه به بيت المال نكردند. اينها تمام خيانت‏ها و جنايت‏ها را به همه اقشار ملت كردند و ذخائر ما را برداشتند و فرار كردند. ما الان در يك وضعى واقع هستيم كه همه اوضاع ايران از اقتصاد تا فرهنگ، تا ارتش، همه چيزش در خطر و آشفته است. بر همه ما اقشار ملت در هر مقامى كه هستيم واجب است، واجب الهى است كه با هم پيوسته باشيم و با هم يكدست و يكدل و يك جهت براى ساختن ايران خراب. تاكنون ما دزدها را بيرون كرديم، قلدرى‏ها را ملت ايران شكست به قدرت ايمان و اسلام، الان وقت سازندگى است كه اهميتش بيشتر از آن قدم اول است و امروز است كه يك روز حساسى است كه بر ملت ايران مى‏گذرد و بر كشور ما كه بايد همه با هم همصدا بدون هيچ اختلاف و بدون هيچ اغراض شخصيه قيام كنيم و اين كشور از سر و از نو بسازيم.

    بر شما مردم كردستان و علماء كردستان به حسب وظيفه ملى و شرعى است كه اگر چنانچه آنجا نغمه‏هائى از جهال و يا از مفسده جوها در اين امور بلند شد، بدانيد كه اين از حلقوم اجانب است. آنها مى‏خواهند اين اختلاف را ايجاد كنند تا باز برگردند به حال اول، منتها به فرم ديگر. بايد بيدار باشيد، بايد هوشيار باشيد، اسلام را در نظر بگيريد، قرآن را در نظر بگيريد، همه با هم به دست واحد و يد واحده، همه با هم قيام كنيد و اسلام را تقويت كنيد.

    والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  8. #818
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 257

    تاريخ: 14/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اساتيد و كاركنان دانشگاه صنعتى شريف

    تا وابستگى فكرى هست ما نمى‏توانيم استقلال پيدا كنيم‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    گرفتارى ما در اين وقت يك گرفتارى كوچكى نيست. آنها سعى كردند كه ترياك بدهند به اين ممالك شرقى و خصوصاً آنجاهائى كه ذخائر بيشتر دارند. اينها سعى كرده بودند كه همه چيزى كه از غرب وارد مى‏شود يك نوع خاصى باشد، فرهنگ استعمارى وارد كنند به ايران و آن را با تبليغات دامنه دارى كه همه شما مى‏دانيد عاشق آن بكنند، به اسم حقيقت و دموكراسى خاص به ممالك استعمارى و نيمه استعمارى وارد كنند و به اسم دموكراسى غربى بخورد ما بدهند، همه چيزهائى كه اينها به اسم ترقى و تعالى و آزادى و دموكراسى و فرهنگ وارد كرده‏اند، همه چيز اينها به طرز خاصى وارد شده است. اينطور نيست كه همين آزادى كه در ايران در زمان پدر و پسر در ايران وارد كردند، اين آزادى باشد كه در غرب هست، يا اين دموكراسى كه ادعا مى‏كنند و در ايران هم تعقيب كنند و حالا بازيخورده‏ها و يا غرض ورزها دامن به آن مى‏زنند، اين دموكراسى است كه در غرب پيش خود آنها هست، اينها همه وارداتى هستند يعنى آزادى كه براى ايران و براى ممالك شرقى آنها تحويل آنها دادند، عبارت از آزادى در امورى است كه موجب تباهى ملت ما و جوان‏هاى ما شده است.

    شما ملاحظه كرديد زمان رضاخان را، آن زمان قبل او را يادتان نيست و زمان پسر خلفش كه از آن خبيث‏تر بود يادتان است كه آزادى كه براى ما آوردند و به ما به قول خودشان اعطاء كردند، آزادى در رفتن مراكز فساد، سينماها به آنطور كه خودشان درست كرده بودند، اينهمه مشروب فروشى‏هائى كه در سرتاسر ايران و خصوصاً بيشتر در مركز درست كرده بودند، قضاياى مطبوعات و راديو تلويزيون به آن معانى كه آنها هستند، آزادى مجلات با آن وضع انحراف كننده، تمام چيزهائى بوده است كه نقشه كشيدند و براى ممالكى كه خواهند تحت نفوذ خودشان يا استعمارى باشد يا نيمه استعمارى، استعمار نو باشد، همه اين چيزها را به طور مفيد درست كردند. در تمام اين مدت يك قلم آزاد نبود كه يك مطلبى كه به صلاح كشور است بنويسد و يك آدم قادرنبود يك خطابه، يك صحبت بكند و اظهار مصالح امور و مفاسد را بكند، يك روزنامه نبود كه در آن، آن مفسده‏هائى كه در ايران دارد واقع مى‏شود و آن چپاولگرى‏هائى كه در داخل و خارج دست به هم دادند و دارند مى‏كنند، بنويسد. راديو و تلويزيون هر وقت كه صحبت بود از چيزهاى ترقيات ايران و رسيدن به دروازه تمدن و آن مسائل كه ما

    صحيفه نور ج 9 صفحه 258

    را به تباهى مى‏كشد. آزادى كه وارد كردند آن نحو وارد كردند، آن نحو آزادى بود، نه آزادى به معناى واقعى. دموكراسى كه وارد مى‏كنند در اينجا همان قسم است، نه آن است كه واقعيتى داشته باشد كه واقعاً اينها بخواهند مملكت ما آزاد باشد و بخواهد يك نفر حكومت كند، حكومت مردم به مردم باشد، اصل اين مسائل پيش آنها مطرح نيست، آنى كه پيش آنها مطرح است اين است كه در كدام كشور ذخائر كه مى‏شود از آن چاپيد چقدر بيشتر از ديگرى دارد، يا مثلاً فلان كشور به سبب موقعيت جغرافيائى‏اش چطور است كه اگر او تحت سلطه ما باشد، مسائلى كه آنها مى‏خواهند كدام بهتر است براى آنها. مع الاسف نويسنده‏هاى ما، بعضى از روشنفكرهاى ما، بعضى از نويسنده‏هاى ما، بعضى از اشخاصى كه تحصيلكرده هستند، اينها هم يا اين است كه واقعاً از حرف‏ها و تبليغاتى كه در ظرف پنجاه سال اخير ياد شده است گول خوردند و غفلت دارند از مطلب و يا بعضى از آنها با علم واطلاع به اينكه مسأله اين طورى است دامن به آن مى‏زنند، يعنى اجير آنها هستند. لهذا مملكت ما الان يك مملكتى است كه اين طورى است دامن به آن مى‏زنند، يعنى اجير آنها هستند. لهذا مملكت ما الان يك مملكتى است كه اين طورى آن را درست كردند، به صورت يك غربزدگى، نه به معناى واقعى كه در غرب است، اينجور نيست كه يك چيزى كه در غرب است، از مسائل، از علوم، از اينها، عينش هم در اينجاست. اينها دانشگاه را مى‏خواهند تا يك حدود معينى جلو ببرند، آن هم محتواى اخلاقى در آن درست نباشد و محتواى دينى در آن نباشد، محتوايش علمى هم، علمى به آن معنائى كه پيش خودشان هست نباشد، نمى‏خواهند اينها كه در ايران يك طبيبى تربيت بشود كه آن طبيب بتواند يك كارى بكند، حتى آن طبيب‏هائى هم كه تا آن حدود تربيت شده‏اند، مردم را به اينها بدبين كردند. تمام حرف‏ها اين است كه تا يك كسى لوزه‏اش هم فرض كنيد كه درد مى‏گيرد، اين راه مى‏افتد براى انگلستان، راه مى‏افتد براى اروپا. از آن طرف تبليغ كردند كه شما هيچ نداريد، خودتان چيزى نيستيد، از آن طرف هم نگذاشتند كه ما اين استعدادهائى كه داريم و جوان‏هاى ما استعدادهائى كه دارند رشد كنند. از همه اطراف ما را وابسته كردند و تا اين وابستگى فكرى هست در ما كه همه نظرمان به اين است كه همه چيزمان را از غرب بايد بياوريم و هر وقت هم كه هر چيزى پيدامى كنيم غرب بايد اين را معالجه بكند، تا اين وابستگى هست ما نمى‏توانيم استقلال پيدا كنيم، هيچ نحو استقلالى حاصل نمى‏شود الا اينكه ما خودمان را بشناسيم. ما خودمان هم فرهنگ داريم خودمان هم همه چيز داريم و احتياج به غرب در اين امور نداريم و آنى كه به ما مى‏دهند، آن نيست كه واقعيت رشد آورى باشد، آن است كه ما را مى‏خواهند در يك حدى نگه دارند. همين اشخاصى كه در آلمان فرستاده اين را براى رسيدگى و براى تحصيل چيز اتمى، پيش من در پاريس كه بودم دستجاتشان مى‏آمدند و مى‏گفتند كه اين اولاً ديگى كه در اينجا دارند، طرح كردند درست كنند براى ايران، مضر است اگر درست بشود و ثانياً ماها كه آمديم اينجا، ما را نمى‏گذارند اصلاً بفهميم (خود اينها يك حرف ديگر داشتند) نمى‏گذارند تحصيل كنيم، نمى‏گذارند بفهميم. وضع اين طورى بوده است و هست. تا ما از اين فكر اينكه ما همه چيزمان از غير است و ما بايد وابسته باشيم، شما اگر شنيده باشيد يكى از آن گويندگانى كه يك وقت هم در سنا بود، شايد يك وقتى رئيس سنا بود، حالا من يادم نيست، اين يك آدم معروفى است در صدر مشروطيت، تا حالا هم، تا وقتى

    صحيفه نور ج 9 صفحه 259

    كه مرد هم جزء معاريف بود، اين گفته بود كه ما هيچ چيزمان درست نمى‏شود مگر همه چيزمان انگليسى باشد، تا ما همه چيزمان را به فرم انگلستان درست نكنيم، درست نمى‏شود. حالا اين آدم اينقدر بى‏شعور بوده است كه اين تبليغاتى كه كردند، در مغزش وارد شده است و اعتقادش اين معنا بوده است، يا اينكه از وابستگان انگلستان بوده است، مى‏خواسته است اين حرف‏ها را تبليغاتى كه مى‏كند، اين هم جزء تبليغاتش باشد. ما الان در يك وقتى واقع شديم كه جوان‏هايى كه به دست ما تحويل داده شده است، جوان‏هائى است كه همه فرم غربى داشته‏اند و بايد تعويض بشوند، مغزها بايد عوض بشوند. اقتصادمان عرض كنم فرهنگ‏مان، همه چيزمان از آنجا آمده بود، نه به آنطورى كه پيش خود آنهاست. شما وارد هستيد و مى‏دانيد كه اينهائى كه مى‏روند در خارج از ممالك شرقى براى تحصيل، آن ديپلمى كه به آنها مى‏دهند، يعنى اينها را زود به ايشان اجازه و جواز مى‏دهند، لكن آنهائى كه خودشان در ممالك خودشان هست اينطور نيست. كسى كه در آنجا ديپلم گرفته، ديپلم فرم شرقى گرفته، اجازه ندارد در آنجا مطب باز بكند، نبايد آنجا مطب باز بكند، او بايد بيايد ايران، در ايران يا در ساير ممالك شرقى مطب باز كند.

    وضع اين طورى بوده است و ما را اين طورى بار آوردند. الان كه بيدار شده است بحمدالله مملكت و چشمش را باز كرده است به همه آشفتگى، به همه چيزهائى كه آشفته است، منتها خودتان مى‏بينيد، مى‏بينيد كه آنجا چقدر خرابى هست كه بهتر و بيشتر از ما اطلاع داريد، ديگران هم محيط خودشان را مى‏بينند كه همان گرفتارى‏ها و همان مسائل هست چنانچه در سطح مملكت برويد، راجع به اين بيچاره‏ها و اين مستمندها، هر كس از هر طرف، هر گروهى كه از هر طرف آمده است پيش من مى‏گويد كه هيچ كس مثل آنجائى كه ما هستيم عقب افتاده نيست. اين براى اينكه همان محل خودش را ديده و تبليغاتى كه شده است كه اين تمدن بزرگ، خيال مى‏كند كه خوب، به استثناء اينجا جاهاى ديگر همه تمدن بزرگ است. اين يكى هم همان محل خودش را ديده، آن يكى هم همان، همه جا اينطور است. من وقتى كه مى‏آيند اينجا و شكايت مى‏كنند كه نه ما آب داريم، نه آسفالت داريم، نه بهدارى داريم، نه چه داريم، مى‏گويم آقا شما برويد تهران يا قم زاغه‏نشين‏هاى تهران را ملاحظه كنيد ببينيد آنها بدتر است حالشان يا شما. بنابراين بوده است كه اين ممالك را ذخائرش را ببرند و خودشان عقب مانده و بعكس مفلس و بيچاره باقى بمانند. الان ما وارد شديم در اين مملكتى كه، يعنى اين ديوار بزرگ را شكستيد شما و رفتيد آن طرف ديوار مى‏بينيد هيچ نداريد و هر چيز داريد خراب است. اگر هم ما همين مسأله هيچ نداريم بود، بهتر مى‏توانستيم اداره‏اش كنيم تا خرابكارى مأمور خرابكارى بودند. درست نوشته است اين مرد كه مأموريت براى وطنم، صحيح است، اما چه مأموريتى، اين مأموريتى كه انجام داد، اينجور مأموريت داشت. الان شما آنطور آن طرف ديوار كه رفتيد هر جا برويد مى‏بينيد خراب است، وزارتخانه‏هايش خراب است، ادارات خراب است، فرهنگش خراب است، اقتصادش خراب است، همه چيزش ديگر.

    صحيفه نور ج 9 صفحه 260

    اينها مى‏ترسند كه مبادا احكام اسلام در ايران پياده شود

    آن چيزى را كه از همه چيز بيشتر به آن توجه داشتند اين است كه ايمان مردم را از دستشان بگيرند. آنها از ايمان مى‏ترسند، از ايمان به خدا مى‏ترسند، از اسلام مى‏ترسند. شما ملاحظه كرديد كه وقتى صحبت جمهورى اسلامى شد، هياهو در آمد از همين نويسنده‏هاى به ظاهر مسلمان ما، از همين‏ها هياهو درآمد كه خوب ديگر اسلامش چيست، همان جمهورى. معلوم بود از اسلام مى‏ترسند، لازم نيست يك اسلامى باشد، جمهورى دموكراتيك باشد، جمهورى دموكراتيك. دموكراتى به ما اعطا كردند، اين را مى‏خواهند اينها. اينها از آن چيزى كه مى‏ترسند اين است كه مبادا يك وقتى اسلام و احكام اسلام در ايران بيايد تا كلاه اينها پس معركه باشد، آنهائى كه انحراف دارند، اينها را نپذيرد اسلام چنانچه نمى‏پذيرد.

    الان همه ما، همه شما و همه قشرهاى ملت مؤظف هستيم كه هر كدام در هر محلى كه هستيم آنجا را اصلاًحش كنيم و از همه بالاتر همين قضيه آموزش و پرورش و قضيه دانشگاه و قضيه تعليم و تربيت است كه ما در اين جهت از همه جا از همه جهات بيشتر احتياج داريم كه اصلاًح بشود. طرح بايد بدهيد، فكر بكنيد - عرض مى‏كنم مشورت بكنيد، اشخاصى كه علاقه دارند به اين كشور، اشخاصى كه وابسته نيستند به اين رژيم سابق و به شرق و غرب، اينها را جمع بكنيد و با هم مطالعه كنيد، طرح بدهيد تا انشاء الله عمل بشود و بلكه انشاء الله ما بتوانيم، البته يك برنامه طولانى، به اينجور نمى‏شود، بتواند اين را با يك برنامه طولانى متحول كند اين فرهنگ را به يك فرهنگ صحيح. اگر هست، يك علم صحيح باشد، نه اينجاست كه يك علمى براى ما آوردند كه ما را تا يك حدودى نگه دارند و باز به ما نشان ندهند. اين چيز را شما ببينيد، الان اينهمه چيزى كه از اين خارج خريدند، اينهمه توپ و تفنگ و طياره و كذا و كذا ميلياردها كه از خارج خريدند، ايران كسى نيست كه بفهمد استعمالش كند و يا نداريم كسى را، درست ما را تربيت نكردند، آنها نخواستند ما بفهميم كه اين فرض كنيد طياره‏اى كه فلان جور است، بايد چه جور به كارش انداخت، يا اسلحه‏هاى خاصى كه آنها دارند، بسيارى از آن اسلحه‏هاست كه اصلاً ايران نمى‏تواند، نه اينها، شرق نمى‏تواند، دست خودشان است اسرارش، اسرارش را به ما نمى‏گويند. پول را از ما گرفتند، ميلياردها پول از ما گرفتند، اينها را هم آوردند اينجا، ما هم نمى‏توانيم استعمال كنيم. براى چه آوردند؟ براى اينكه اگر يك وقتى يك جنگى واقع بشود بين خودشان و روسيه، پايگاه داشته باشند. اينجا، هم پول را آنها گرفتند، هم براى خودشان چيزى درست كردند. مصيبت‏ها يكى دو تا نيست. ما بايد،

  9. #819
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 263

    تاريخ: 14/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع سرپرست و كاركنان راديو و تلويزيون

    جمهورى اسلامى بايد محتوايش هم اسلامى باشد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    خوب است كه حالا آقايان مجتمع‏اند و آقاى قطب‏زاده هم هستند. من كراراً اين مطلب را تذكر دادم كه جمهورى اسلامى يك لفظى نيست كه محتوا نداشته باشد يك لفظى است كه بايد محتوا داشته باشد و محتوايش هم اين است كه تمام دستگاه‏هاى دولتى و ملى و تمام قشرهاى كشور اسلامى بشود. اگر بنا شد مثلاً دادگسترى اسلامى نباشد، ماليه اسلامى نباشد، هر جا دست بگذاريد اسلامى نباشد اين شكست نهضت است و بدتر از اول است، براى اينكه با رژيم شاهنشاهى و طاغوتى خلاف اسلام بود، حالا با جمهورى اسلامى خلاف اسلام است و اين دو تا خيلى فرق دارد.

    لزوم اسلامى بودن راديو تلويزيون به خاطر موقعيت حساس در جامعه‏

    اگر مثلاً دستگاه تلويزيون، راديو، اينها يك نقصى داشته باشد، اين را ديگر نمى‏گويند رژيم طاغوتى كذا، اين را مى‏گويند كه جمهورى اسلامى كذا و آن وقت هم قضيه راديو تلويزيون فرق دارد با قضاياى ديگر. ممكن است در يك وزارتخانه يك مطلب خلافى باشد اگر ده سال ديگر هم مردم نفهمند، اما راديو تلويزيون اگر يك كار خلافى بشود و بخواهد يك چيزى باشد كه برخلاف شرع، برخلاف مسير ملت يك چيزى نمايش بشود يا گفته بشود، همان روز اول و ساعت اول همه كشور (الان كه همه جا راديو هست، تلويزيون شايد اكثر جاها باشد) سرتاسر كشور يكدفعه ملتفت مى‏شوند كه يك همچو مسأله‏اى است. از اين جهت اين دستگاه حساسترين دستگاهى است كه در مملكت‏مان بوده است، يعنى از حيث اينكه در راديو تلويزيون هم چشم مى‏بيند هم گوش مى‏شنود، آن هم در يك سطح وسيع همه جائى و راديو در خارج هم پخش مى‏شود و همه آنجاهائى كه موجش مى‏رود اطلاع بر او پيدا مى‏كنند و اگر خداى نخواسته اين دستگاه يك وقتى نقيصه داشته باشد يعنى بر مسير ملت نباشد، بر مسير اسلام نباشد، اين خطرش بيشتر از اين است كه وزارت فلان بر مسير اسلام نباشد. اين وقتى بر مسير اسلام نباشد، سرتاسر ايران و بسيارى از كشورها مى‏فهمند كه اين بر مسير اسلام نيست و براى آنهائى كه غرض دارند، منعكس مى‏كنند كه رژيم شاهنشاهى لفظاً رفته، معنا باز هست. باز قلم‏ها و قدم‏هائى كه خواهند اين رژيم را، اين نهضت را آلوده كنند و اشكال كنند، آنها به كار

    صحيفه نور ج 9 صفحه 264

    مى‏افتند و اگر يك مطلب باشد، يك مطلب را بزرگش مى‏كنند و چندين برابر و روى اساس تلويزيون نمى‏آيند صحبت كنند، روى اساس اسلام مى‏آيند صحبت مى‏كنند. اشكال، حالا اين است. در زمان طاغوت هر كارى هم كه واقع مى‏شد، هر چه هم خرابكارى بود كارى به اسلام نداشت. يك رژيم مخالف اسلام بود و كار خلاف اسلام مى‏كرد. رژيم خلاف اسلام كار خلاف اسلام مى‏كند. از اين جهت در آن وقت خطر كم بود و خطر متوجه به اسلام نبود، به جمهورى اسلامى نبود، اما امروز خطر متوجه به اسلام و به جمهورى اسلامى و اسلام است و لهذا يك وظيفه بزرگى به دوش ملت و همه ماست. اگر من يك كار خلافى بكنم، اگر شما يك كار خلافى بكنيد، هر كس كار خلافى بكند، اين خلاف در جمهورى اسلامى واقع مى‏شود و اگر يك دستگاهى به اين وسيعى و به اين حساسى يك كار خلاف اسلام بكند يا بر خلاف مسير ملت يك كارى انجام بدهد و يك برنامه‏اى انجام بدهد، اينها نمى‏آيند حساب بكنند به اينكه تلويزيون اينطور است، راديو اينطور است، حساب مى‏كنند كه جمهورى اسلامى اينطور است. بنابراين حيثيت اسلام، حيثيت جمهورى اسلامى بسته به اين دستگاه هاست، يكى‏اش هم دستگاه تلويزيون و راديو است كه بيشتر از جاهاى ديگر بستگى دارد. از اين جهت همه بايد سعى بكنيد و اولاً تفاهم حاصل بكنيد. در سطح راديو تلويزيون، اختلافات هميشه بر خلاف مسير اسلام است. اختلاف نكنيد با هم، يك دسته‏اى هستيد مسلمان و مى‏خواهيد كه خدمت بكنيد، اشكال تراشى به هم بكنيد، اين به او، او به او، و اسباب اين بشود كه يك وقت يك دستگاهى در او اختلاف حاصل بشود، خلافكارى حاصل بشود و به نتيجه نرسد، براى اينكه يك نتيجه عكس بشود تفاهم بكنيد، دستجات مسلمين هستيد، دستجاتى تفاهم داريد به حسب عقائد باهم مسيرتان يك مسير است. مختلف نيست مسيرتان، تفاهم كنيد و با هم برادرى كنيد و با برادرى و برابرى كارها را انجام بدهيد، وقتى همه با هم مجتمع باشيد و با برادرى بخواهيد كار را انجام بدهيد كار زود انجام مى‏گيرد و خوب انجام بدهيد، كار زود انجام مى‏گيرد و خوب انجام مى‏گيرد. اگر بنا باشد يك دسته‏اى از آن طرف بكشند يك دسته‏اى از آن طرف بكشند اختلاف بشود، نه كار انجام مى‏گيرد و نه اگر انجام بگيرد خوب انجام مى‏گيرد، خوب هم انجام نمى‏گيرد. بنابراين يكى از كارهاى مهم اين است كه دستگاه را يك دستگاه توحيدى كنيد و همه با هم مجتمع و براى خدا انجام بدهيد و اگر چنانچه يك افرادى هستند كه مى‏خواهند اخلال بكنند، مى‏خواهند خلاف مسير اسلام عمل بكنند، چه بكنند، آنها را بايد چه بكنند؟ تدريجاً بايد آنها را، به تدريج البته، بدون اينكه درگيرى حاصل بشود به تدريج اينها هم كنار بروند كه يك دستگاه اسلامى بشود و يك تبليغات اسلامى و يك دستگاهى باشد آموزنده براى مملكت، براى ملت. اين دستگاه‏ها را مى‏بينيد كه از بچه‏هاى كوچولو تا بزرگ‏ها و پيرمردها و پيرزن‏ها پايش مى‏نشينند و نگاه مى‏كنند، اين دستگاه اگر آموزنده باشد، اگر فيلم‏ها يا عرض مى‏كنم كه خطابه‏ها يا اخبار جورى باشد كه آموزنده باشد، اين بچه كوچولو هم از حالا تربيت مى‏شود، يك تربيت صحيح و اگر چنانچه خداى نخواسته يك خلافى در او باشد، آن بچه‏ها كه كوچكند، از اول تربيت فاسد مى‏شوند و اين هم به عهده شماست تربيتش. اين دستگاه يك چيزى است كه مثل سيارى

    صحيفه نور ج 9 صفحه 265

    مى‏ماند كه همه جا برود، منتها در يك وقت همه جا مى‏رود و همه هم گوش مى‏كنند. چون بچه‏ها علاقه دارند به نگاه كردن به اين عكس، نگاه به اين فيلم‏ها، آنها پايش نگاه مى‏كنند اگر فيلم يك فيلم آموزنده باشد، اين بچه‏ها تربيت مى‏شوند به تربيت صحيح و اگر يك فيلمى باشد كه برخلاف باشد و عرض مى‏كنم انحراف كننده باشد، بچه‏ها تربيت مى‏شوند به ترتيب انحرافى، بزرگ‏ها هم همين طور. بنابراين مسؤوليت است، الان مسؤوليت خدائى است، مسؤوليت اخلاقى است، مسؤوليت ملى است، همه مسؤوليت‏ها الان به عهده اين دستگاه است و انشاء الله اميدوارم كه با هم تفاهم كنيد، با هم دوستى و برادرى داشته باشيد، به نظر كينه به هم نگاه نكنيد - عرض مى‏كنم كه اشخاصى هم كه خداى نخواسته انحراف دارند، موعظه كنيد و انشاء الله برگردند، اگر يك وقت هم افرادى باشند كه ديگر قابل موعظه نيستند و قابل برگشتن نيستند، به تدريج اينها كنار گذاشته بشوند تا انشاءالله يك دستگاه صحيح، خوب، آموزنده و تربيت كننده باشد و آبروى اين نهضت محفوظ بماند به واسطه اعمال شما. خدا همه شما را انشاء الله توفيق بدهد، مؤفق باشيد. من هم براى همه دعاگو هستم و خدمتگزار همه شماهستم انشاء الله.

    والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  10. #820
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 266

    تاريخ: 16/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان انستيتو تكنولوژى بابل

    براى تحقق جمهورى اسلامى از اين به بعد هم در نهضت پيشقدم باشيد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من توفيق و سلامت شما آقايان را كه از راه دور آمديد براى ملاقات، از خداوند تعالى مسئلت مى‏نمايم و مجاهدات جوان‏ها را، جوان‏هاى همه ايران و خصوص شما جوانان را تقدير مى‏كنم و اميدوارم كه اسم شما در دفتر امام زمان سلام الله عليه ثبت بشود و شما جزء مجاهدين اسلام باشيد. انشاء الله از اين به بعد هم در اين نهضت شركت داشته باشيد، در امورى كه براى اسلام پيش مى‏آيد پيشقدم باشيد. انشاء الله بشود كه يك دولت اسلامى و يك مملكت اسلامى به تمام معنا تحقق پيدا كند با دست شما جوان‏ها و همه در پناه اسلام به خير دنيا و آخرت برسيد. انشاء الله خداوند همه شما را توفيق عنايت كند.

    والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 82 از 208 نخستنخست ... 327278798081828384858692132182 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/