اَحَد
يكى، اين لفظ گاه فرد نكره از آن اراده شود، مانند »و اذا حضر احدكم الموت« و »لاتقطع على احد حديثه« و »و لم يكن له كفوا احد« . و گاه خلاف تعدد از آن قصد شود، مانند: »قل هو اللَّه احد« در قبال عقيده باطله تعدد آلهه چنان كه ثنويه و عيسويه و مشركان برآنند.
متكلمان را در اين واژه اصطلاحى خاص است (و لامشاحة فى الاصطلاح) مى‏گويند: احد از اسماءالحسناى الهى و بيانگر مفهوم تجزيه‏ناپذيرى ذات خداوند و بى‏مانندى او است.
ابن اثير در نهايه نقل مى‏كند كه يكى از صحابه هنگام دعا به دو انگشت به خدا اشاره مى‏كرد ، پيغمبر (ص) فرمود : »اَحِّد اَحِّد« (يكى كن ، يكى كن) يعنى با يك انگشت اشاره كن .
از امام باقر (ع) نقل شده كه : احد تنهائى كه بى همتا باشد ، واحد و احد (مفهوما) به يك معنى بود ، و واحد چيزى جدا از چيزهاى ديگر است كه از چيزى نشأت نگرفته وبا چيزى ديگر متحد نگردد ولذا گفته‏اند ريشه اعداد واحد است ولى خود واحد عدد نيست وعدد از دو آغاز مى‏شود (زيرا عدد مصدر وبه معنى شمارش است و »يك« را نتوان شمرد) . (بحار:222ج3)
بعضى گفته‏اند احد اخص از واحد است كه واحد هم به يكتاى بى همتا گويند وهم به يكتاى با همتا ولى احد يگانه‏اى را گويند كه بى همتا بود . (فرهنگ معارف اسلامى)