ماجرای دزدي که هم پول گرفت هم رضايت!
متهم در حالي که حلقه هاي قانون بر دستانش گره خورده بود تحت الحفظ مامور انتظامي از خودرو پياده شد اما قبل از او شاکي پرونده وارد دادگاه شد و در کمال ناباوري، رضايت نامه اي نوشت و به قاضي عليزاده داد و گفت: من از اين سارق گذشت کردم و اميدوارم خدا هم از گناه او بگذرد!
خراسان: دزدي که قرار بود در آخرين جلسه دادگاه محاکمه و راي قانوني براي او صادر شود از شاکي پرونده اش هم رضايت گرفت؛ هم پول!
ساعت ۹ صبح روز گذشته قرار بود جوان ۳۹ساله اي که به اتهام سرقت در و پنجره زنداني شده بود در آخرين جلسه دادگاه در شعبه ۱۳۱ محاکمه شود و آخرين دفاعيات خود را بيان کند تا راي قانوني در مورد وي صادر شود.
متهم در حالي که حلقه هاي قانون بر دستانش گره خورده بود تحت الحفظ مامور انتظامي از خودرو پياده شد اما قبل از او شاکي پرونده وارد دادگاه شد و در کمال ناباوري، رضايت نامه اي نوشت و به قاضي عليزاده داد و گفت: من از اين سارق گذشت کردم و اميدوارم خدا هم از گناه او بگذرد!
اما ماجرا به همين جا ختم نشد شاکي وقتي از دادگاه بيرون آمد راهي دفتر شعبه شد و ۵۰هزار تومان روي ميز يکي از کارمندان گذاشت او درحالي که از کارمند مذکور خواهش مي کرد گفت: اين پول را به سارق بدهيد تا پس از آزادي از زندان مخارجي داشته باشد. همه حيران مانده بودند که چگونه شاکي پرونده سرقت که پس از مدتي دوندگي و حضور در جلسات دادگاه توانسته ارتکاب سرقت را اثبات کند هم اکنون علاوه بر اعلام رضايت، پولي هم به سارق اموالش مي دهد!!
شاکي پرونده گفت: من نمي خواهم با دزد اموالم روبه رو شوم بنابراين خواهش مي کنم شما اين پول را به او بدهيد و با گفتن اين جمله از دفتر دادگاه بيرون رفت. لحظه اي بعد متهم که با لباس زنداني وارد دادگاه و متوجه ماجرا شد اشک چشمانش را پوشاند، بغض گلويش را گرفت و نمي دانست در برابر اين گذشت شاکي چه بگويد!
پول ها را در جيبش گذاشت و فقط رو به آسمان دستانش را بلند کرد. وقتي ماجرا را از او پرسيديم گفت: شاکي را نمي شناسم از تاريخ 90.3.19 به خاطر سرقت توسط ماموران انتظامي کلانتري سجاد دستگير شدم و مدتي نيز در پليس آگاهي بودم که پس از آن با صدور قرار قانوني از سوي مقام قضايي روانه زندان شدم. امروز آخرين جلسه دادگاه بود و من بايد سال هاي زيادي از عمرم را در زندان سپري مي کردم خودم هم نمي دانم چه شده است فقط اين را مي دانم که من ديشب در زندان از اعمال گذشته ام توبه کردم! تا فرزندانم بيشتر از اين گوشه و کنايه هاي ديگران را که «پدرت دزد است» تحمل نکنند.