خداوندا - خدایا
چرا هر گاه که اشکانم
ز جور دوستان جاری است؟
به روی دامنت یارب
دو چشم خیس من جاری است
چرا هر گاه که لبخند روی لب دارم
سراغ ازتو نمی گیرم؟
چرا هنگام خوشحالی
شریکت من نمی دانم؟
نمی دانم - نمی دانم
فقط دانم
یکی بنده گنهکارم
و تو آنقدر بزرگواری
مرا هرگز ز درگاهت نمی رانی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)