اعتیاد به مواد افیونی
اما این مفّرح افیونى که هم طبقه حاکم و هم مردم ایران از همه اقشار بدان عادت داشتند، همان است که شاه اسماعیل دوم را از پاى درآورد. درست دانسته نیست که عادت به افیون و مفرح افیونى و شربت کوکنار از چه هنگام در ایران رواج داشت؛ هر چه باشد، این بلاى خانمان سوز پیش از عهد صفوى به ایران آورده شده بود و درست از آغاز این عهد در ایران و هند رایج بود.
در آثار پزشکان و دارو شناسان اسلامى استفاده از افیون در تهیه بعضى معجونها و مفّرحها توصیه شده، اما نه به قصد نشأه و «کِیف» بلکه براى دارو و درمان، گمان مىرود که استعمال آن در ایجاد لذت از مرده ریگهاى دوره مغولان و مقارن همان ایامى باشد که بنگ در ایران رایج شده بود، چنانکه به کار بردن «عرق» از دوران تیموریان به بعد در ایران متداول شد و در عهد صفویان نیز به کار رفت «حافظ ابرو، ذیل ظفر نامه، طبع پراگ، ص 23». مفّرحى که از شیره کوکنار (افیون) با زعفران و دارچین و بعضى ادویه دیگر به صورتهاى مختلف تهیه مىشد و «تریاک» یا «مفّرح افیونى» مىنامیدند، از عهد شاه طهماسب به بعد در ایران به کار برده شد. غیر از این مفّرح، جوشاندهاى نیز از کوکنار و بنگ و حشیش و بعضى ادویه هندى فراهم مىآمد که به «آب کوکنار» معروف بود و آن هم از عهد شاه طهماسب به کار رفت. آب کوکنار، جوشانده سکرآور وحشتناکى بود که استعمال زاید آن به مرگ منتهى مىشد.
ترکیب دیگرى هم از همین قبیل وجود داشت که به صورت «حَبّ» فراهم مىآمد؛ مانند حبّ فلونیا که ترکیبى بود از بنگ و حشیش و آن هم ایجاد سِکر شدیدى مىکرد و گروهى از خلق بدان معتاد بودند.
در دوران پادشاهان اخیر صفوى، مراکز مهمى از بازرگانى افیون در ایران وجود داشت که نه تنها در داخل کشور فعالیت مىکرد، بلکه مبداء صدور تریاک به قلمرو عثمانى از یک سو و هندوستان از سویى دیگر بود. از آن میان، دو مرکز یزد و اصفهان بیشتر از دیگر نقاط فعال بودند. استعمال افیون و بنگ و حشیش بعد از دوره صفوى، همچنان در ایران و کشورهاى مجاور ادامه یافت و پیشگیریهاى دولت ایران میان سالهاى 1300 تا 1357 ق / 1922 تا 1979 م و حتى منع کشت خشخاش به مدتى محدود، و مبارزه آشکار و پنهان با تجارت تریاک و دیگر مواد مخدر هم مانع از استفاده از این مواد و جلوگیرى از این بلیه جان شکار نشد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)