منو ببخش که نادیده گرفتم التماس اون نگاه نگرون رو
منو ببخش که گرفتم به جای دست عاشق تو دست عشق دیگرون رو
منو ببخش که نادیده گرفتم التماس اون نگاه نگرون رو
منو ببخش که گرفتم به جای دست عاشق تو دست عشق دیگرون رو
اگه راهم این روزا از تو یکم دوره ببخش
توی زندگی آدم یه وقتا مجبوره ببخش
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم
هنوزم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم
هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره
هنوزم می گم خدایا کاشکی برگرده دوباره
**************
مهم نیست کی مقصر است
باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است
در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر
جنس من از آهن و از سنگ نیست
من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست
حال دل از من نمیپرسی چرا
حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست
دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم با دوست، معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است
منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار
تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار
اینقدر نگو : اگه ببخشم کوچک می شوم ، اگه با گذشت کردن کسی کوچک می شد ، خدا اینقدر بزرگ نبود .
بوسه ام را می گذارم پشت در
قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
تو بيا , در را تماما باز کن
هر چه ميخواهي برايم ناز كن
من غرورم را شکستم , داشتی ؟
آمدم , حالا تو با من آشتی ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چي ميشد تو هم منو دوستم ميداشتي نا زنين
جاي گريه رو لبام خنده مي كاشتي نازنين
حالا كه قهري باهام ولي بدون دوستت دارم
طاقت قهر ندارم پس آشتي آشتي نا زنين
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به خاطر يافتن مقصر,
زندگي ات را تلخ و سياه نكن.
بگذار آن چه در پايان يك عشق به جاي ميماند
خاطرات خوش باشد با من آشتي كن تا دنيا با من آشتي كند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قهر مكن اي فرشته روي دلارا
ناز مكن اي بنفشه موي فريبا
طعنه و دشنام تلخ اينهمه شيرين
چهره پر از خشم و قهر اينهمه زيبا
ناز تورا ميكشم به ديده منت
سر به رهت مينهم به عجز و تمنا
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هميشه رفتن بهترین نیست
گاهي ميان رفتن وماندن هيچ فرقي نيست
چه قهر باشيم چه آشتي
اصل درست اين است که عزيزان ما در خانه ي دل ما جاي دارند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بهانه ميتراشي و مرا عذاب ميدهي
به روح بي قرار من تو اضطراب ميدهي
دلم پر از گلايه ها تنم اسير درد و خون
ولي تو قهر با دلم براي لحظه اي مكن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم *بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم * بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم * بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ا
چنین گفت زرتشت:...عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار. از تنفر متنفر باش، به مهربانی مهر بورز، با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از تو به يك حرف ناروا نكشم دست
وز سر راه تو دلربا نكشم پا
عاشق زيباييم اسير محبت
هر دو به چشمان دلفريب تو پيدا
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
يه روزي گله كردم من از عالم مستي
تو هم به دل گرفتي دل ما رو شكستي
من از مستي نوشتم ولي قلب تو رنجيد
تو قهر كردي قهرت مصيبت شدو باريد
پشيمون و خستم اگه عهدي شكستم
آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مهم نيست كي مقصر است
باور کن مهم اين است که يادمان باشد عمرمان کوتاه است
در پايان زندگي خواهيم گفت: کاش فقط چند لحظه بيشتر فرصت داشتيم تا خوب بهم نگاه کنيم و همه ناگفته هاي مهر آميز يک عمر را در چند ثانيه بگوييم پس نازنين بيا آشتي كنيم با مهر
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دوستي را دوست، معني مي دهد
قهر هم با دوست، معني مي دهد
هيچ كس با دشمن خود، قهر نيست
قهري او هم نشان دوستي است ...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
جنس من از آهن و از سنگ نيست
من دلم تنگ است و يار دلتنگ نيست
حال دل از من نميپرسي چرا
حال پرسيدن كه ديگر ننگ نيست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار
تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اینقدر نگو : اگه ببخشم کوچک می شوم ، اگه با گذشت کردن کسی کوچک می شد ، خدا اینقدر بزرگ نبود .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
برام بمون ، بهونه باش برای دل سپرد/نزار که آرزوم بشه یه روزی بی تو مردن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم
منو بخشیدی و من چشمامو بستم
تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم
که نیاوردی به روم هر جا دلت رو می شکستم
منو ببخش ، منو ببخش .....
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
منو ببخش عزیزم که از تو می گریزم
می سوزم و خاموشم تو خودم اشک می ریزم....
منو ببخش اگه خیلی بهت بدی کردم ...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گر تو را از ابلهی کردم رها ، برمن ببخش/بر سر پیمان نه بر مهر و وفا ، بر من ببخش
راه ورسم عاشقی را نا بلد چون کودکان/اشتباه و ناروا کردم خطا ، بر من ببخش
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من رو ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم بلکه تو لایق ارامش هستی من ارامش تو رو حتی به ارامش خودم نیز ترجیح میدم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
منو ببخش که نادیده گرفتم التماس اون نگاه نگرون رو
منو ببخش که گرفتم به جای دست عاشق تو دست عشق دیگرون رو
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگه راهم این روزا از تو یکم دوره ببخش
توی زندگی آدم یه وقتا مجبوره ببخش
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم
هنوزم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم
هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره
هنوزم می گم خدایا کاشکی برگرده دوباره
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
بوسه ام را می گذارم پشت در
قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
تو بیا , در را تماما باز کن
هر چه میخواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم , داشتی ؟
آمدم , حالا تو با من آشتی ؟
چی میشد تو هم منو دوستم میداشتی نا زنین
جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین
حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم
طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نا زنین
به خاطر یافتن مقصر,
زندگی ات را تلخ و سیاه نکن.
بگذار آن چه در پایان یک عشق به جای میماند
خاطرات خوش باشد با من آشتی کن تا دنیا با من آشتی کند
قهر مکن ای فرشته روی دلارا
ناز مکن ای بنفشه موی فریبا
طعنه و دشنام تلخ اینهمه شیرین
چهره پر از خشم و قهر اینهمه زیبا
ناز تورا میکشم به دیده منت
سر به رهت مینهم به عجز و تمنا
همیشه رفتن بهترین نیست
گاهی میان رفتن وماندن هیچ فرقی نیست
چه قهر باشیم چه آشتی
اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند
بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی
به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی
دلم پر از گلایه ها تنم اسیر درد و خون
ولی تو قهر با دلم برای لحظه ای مکن
بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم *بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم * بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم * بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم
چنین گفت زرتشت:…عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار. از تنفر متنفر باش، به مهربانی مهر بورز، با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش
از تو به یک حرف ناروا نکشم دست
وز سر راه تو دلربا نکشم پا
عاشق زیباییم اسیر محبت
هر دو به چشمان دلفریب تو پیدا
یه روزی گله کردم من از عالم مستی
تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی
من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید
تو قهر کردی قهرت مصیبت شدو بارید
پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم
آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم
مهم نیست کی مقصر است
باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است
در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر
دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم با دوست، معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است …
جنس من از آهن و از سنگ نیست
من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست
حال دل از من نمیپرسی چرا
حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست
منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار
تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار
اینقدر نگو : اگه ببخشم کوچک می شوم ، اگه با گذشت کردن کسی کوچک می شد ، خدا اینقدر بزرگ نبود .
برام بمون ، بهونه باش برای دل سپرد/نزار که آرزوم بشه یه روزی بی تو مردن
منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم
منو بخشیدی و من چشمامو بستم
تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم
که نیاوردی به روم هر جا دلت رو می شکستم
منو ببخش ، منو ببخش …..
منو ببخش عزیزم که از تو می گریزم
می سوزم و خاموشم تو خودم اشک می ریزم….
منو ببخش اگه خیلی بهت بدی کردم …
گر تو را از ابلهی کردم رها ، برمن ببخش/بر سر پیمان نه بر مهر و وفا ، بر من ببخش
راه ورسم عاشقی را نا بلد چون کودکان/اشتباه و ناروا کردم خطا ، بر من ببخش
من رو ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم بلکه تو لایق ارامش هستی من ارامش تو رو حتی به ارامش خودم نیز ترجیح میدم
منو ببخش که نادیده گرفتم التماس اون نگاه نگرون رو
منو ببخش که گرفتم به جای دست عاشق تو دست عشق دیگرون رو
اگه راهم این روزا از تو یکم دوره ببخش
توی زندگی آدم یه وقتا مجبوره ببخش
دوستي را دوست، معني مي دهد
قهر هم با دوست، معني مي دهد
هيچ كس با دشمن خود، قهر نيست
قهري او هم نشان دوستي است ...
جنس من از آهن و از سنگ نيست
من دلم تنگ است و يار دلتنگ نيست
حال دل از من نميپرسي چرا
حال پرسيدن كه ديگر ننگ نيست
چنین گفت زرتشت:...عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار. از تنفر متنفر باش، به مهربانی مهر بورز، با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)