من یك مادر هستم، مادری دردمند كه پس از چند سال زندگی مشترك كه حاصل آن 2 دختر 3 و 7 ساله است، مجبور شدم همه آرزوهایم را فدا كنم تا شاید فرزندانم روزی كه خواستند مادرشان را به قضاوت بنشینند، بر خود ببالند كه ایثار و از خودگذشتن برای خوشبختی آنها، آن هم در جوانی تنها از در قاموس عشق مادر می‌گنجد و نه غیر آن.
زنی كه به دستور رئیس قوه قضاییه حكم زندانش متوقف شد ،‌ با ارسال نامه ای از قاضی پرونده اش درخواست كرد اجازه ندهند با تهمت ناروا در حسرت فرزندان خود بمیرد.

اواسط تیرماه این زن به جرم ربودن فرزند خردسالش به 15 سال زندان محكوم می‌شود اما در پی درخواست این زن محكوم و به دستور آیت الله لاریجانی ،‌حكم وی متوقف و قرار شد پرونده‌اش مورد بررسی مجدد قرار گیرد.

براساس محتویات پرونده، این زن متهم است پس از جدایی از شوهرش، افرادی را اجیر كرده بود تا دختر 7 ساله‌اش را از پدر وی بربایند، اما مادر كودك با رد این اتهام می‌گوید كه برای سرپرستی فرزندش، حكم حضانت از دادگاه داشته است.

به گزارش آینده ، متن نامه این مادر بدین شرح است :


سلام آقای قاضی!

نمی‌دانم حوصله خواندن نامه مرا خواهی داشت یا خیر؟ من زن هستم اما پیش از آن كه از این واژه برای معرفی خود استفاده كنم می‌خواهم به واژه مقدس‌تری به نام «مادر» اشاره كنم.

آقای قاضی!

هر سال روزی كه مصادف با ولادت دردانه هستی حضرت زهرا(س) است واژه مادر زیر لب‌ها زمزمه می‌شود و بوسه فرزندان بر دستان چروكیده آنها التیام‌بخش آلام درونی مادرانی می‌شود كه مدام در اندیشه خویش عشق به فرزندان را والاترین داشته خویش می‌دانند.

آقای قاضی!

من یك مادر هستم، مادری دردمند كه پس از چند سال زندگی مشترك كه حاصل آن 2 دختر 3 و 7 ساله است، مجبور شدم همه آرزوهایم را فدا كنم تا شاید فرزندانم روزی كه خواستند مادرشان را به قضاوت بنشینند، بر خود ببالند كه ایثار و از خودگذشتن برای خوشبختی آنها، آن هم در جوانی تنها از در قاموس عشق مادر می‌گنجد و نه غیر آن.

آقای قاضی!

آن روز كه در یكی از بوستان‌های همین تهران كه مردمانش با هم غریبه‌اند با ضرب و جرح شوهرم خود را روی كودك خردسالم انداختم تا از ضربات مشت پدرشان آسیب نبیند تا یك قدمی فلج شدن پیش رفتم و سرانجام نیز مجبور شدم با پرداخت 70 میلیون تومان (شما بخوانید رشوه) او را راضی به طلاق كنم و برای تهیه این پول چوب حراج به زندگی پدر و مادر پیرم زدم.

آقای قاضی!

اما این پایان ماجرا نبود، تهدیدها از سوی شوهر سابقم ادامه داشت و سرانجام او به من تهمت زد كه فرزندم را ربوده‌ام. آیا یك مادر می‌تواند فرزندش را برباید؟ و این شكایت در حالی مطرح شد كه من حكم حضانت فرزندانم را گرفته بودم.

پس از شكایت ابتدا قرار منع تعقیب صادر شد و سپس با شكایت شوهرم و چند وكیل مدافع وی، پرونده به دادگاه بدوی رفت و بدون حضور من قاضی شعبه مرا به 15 سال زندان محكوم كرد كه 10 سال از مدت محكومیت به جزای نقدی مبدل شد.

آقای قاضی!

با این حكم من ماندم و دنیایی از ناامیدی، این كه برای تظلم‌خواهی به سراغ رئیس قوه قضاییه رفتم و با سعه‌صدر بالاترین مقام قضایی، دستور رسیدگی به پرونده این بار در شعبه 32 دادگاه تجدیدنظر صادر شد.

اكنون واله و سرگردان، دلتنگ كودكانم هستم كه مردی حتی لبخند فرزندانم را از من دریغ كرده است.

آقای قاضی!

من یك مادر هستم و به حرمت مادران اجازه ندهید با تهمت ناروا در حسرت فرزندانم بمیرم؛ همین!

با احترام ـ یك مادر