صفحه 5 از 40 نخستنخست 12345678915 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 399

موضوع: دل نوشته های خودمونی

  1. #41
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1938
    Array



    گویند کسان بهشت با هور خوشست

    من میگویم که آب انگور خوشست

    این نقد بگیرو دست از آن نسیه بدار

    آواز دهل شنیدن از دور خوشست


    این می چه حرامیست

    که عالم همه زان میجوشند

    یک دسته به نابودی نامش کوشند

    آنان که بر عاشقان حرامش کردند

    خود خلوت از آن پیـــاله ها مینوشند


    آن عاشق دیوانه که این خمار مستی را ساخت

    معشوق شراب می پرستی را ساخت

    بی شک بدهی شراب نوشیدو

    از آن سر مست شد این جهان هستی را ساخت


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  2. 4 کاربر مقابل از Behzad AZ عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #42
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array
    دست ها بالا بود


    هر کس سهم خودش را طلبيد

    سهم هر کس که رسيد داغ تر از دل ما بود

    نوبت من که رسيد

    سهم من يخ زده بود

    سهم من چيست مگر

    يک پاسخ

    پاسخ يک حسرت

    سهم من کوچک بود

    قد انگشتانم

    عمق آن وسعت داشت

    وسعتي تا ته دلتنگي ها

    شايد از وسعت آن بود که بي پاسخ ماند


    67224998810068403187
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. 3 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. #43
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی

    ترابا لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم

    تمام شب

    برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعاکردم

    پس از یک جستجوی نقره ای درکوچه های آبی احساس

    تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام روِیید

    با حسرت جدا کردم

    وتو درپاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی:

    دلم حیران وسرگردان چشمانی است رویایی

    ومن

    تنها برای دیدن زیبایی آن چشم

    تورا در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم

    همین بود آخرین حرفت

    ومن بعد از عبور تلخ و غمگینت

    حریم چشمهایم را به روی اشکی ازجنس

    غروب ساکت ونارنجی خورشید واکردم...

    نمیدانم چرا رفتی؟!!!!!!

    نمیدانم چرا!!!

    شاید خطاکردم!!!!!!!

    وتو بی آنکه

    فکر غربت چشمان من باشی

    نمی دانم کجا؟

    تا کی؟

    برای چه؟

    ومی رفتی........

    وبعد از رفتنت

    باران چه معصومانه می بارید

    وبعد از رفتنت

    یک قلب دریایی ترک برداشت

    و بعد از رفتنت

    رسم نوازش درغمی خاکستری گم شد

    و

    گنجشکی که هرروز از کنار پنجره بامهربانی دانه برمی داشت

    تمام بالهایش غرق اندوه و غربت شد

    و بعد از رفتنت

    آسمان چشمهایم خیس باران بود

    وبعد از رفتنت

    انگارکسی حس کرد

    من بی تو تمام هستی ام ازدست خواهدرفت

    کسی حس کرد

    من بی تو هزاران بار در هرلحظه خواهم مرد

    وبعد از رفتنت

    دریاچه بغضی کرد

    کسی فهمید

    تونام مرا از یاد خواهی برد...

    و من با آنکه می دانم

    توهرگز یاد من را با عبور خود نخواهی برد...

    هنوز آشفته ی چشمان زیبای توام

    برگرد.....

    ببین که سرنوشت انتظار من چه خواهد شد!!!!!!!

    و بعد از این همه طوفان و وهم وپرسش وتردید

    کسی از پشت قاب پنجره آرام وزیبا گفت:

    تو هم در پاسخ این همه بی وفایی ها بگو

    در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم

    ومن در حالتی ما بین اشک وحسرت و تردید

    کنار انتظاری که بدون پاسخ و سرد است

    ومن

    در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل....

    میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر

    نمی دانم چرا؟!!!!!!!

    شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز

    برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم


    10176588181208964292
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. 3 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  7. #44
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array
    سلام.ای مهتاب آسمان شبهای دلتنگی من،

    با این فاصله ای که بین من و تو می باشد

    چگونه پاک کردن آن اشکهای

    روی گونه درخشانت میسر است؟

    ای آسمان آبی من، بین من و تو

    فاصله ای است، پس چگونه دستم

    را بر روی گونه نازنینت کشم و تو را نوازش کنم؟

    آری من ستاره می شوم و به آسمان

    زندگی می آیم تا بر چهره

    درخشانت بوسه بزنم


    67114819896863602279
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. 4 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  9. #45
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    بيا اي بهترين سرود شبهاي باراني فراق من...
    اينچنين مرا تنهاي تنها مگذار.
    من با تو٬ معناي وجود را خواهم يافت.
    خش خش گام هاي سنگين تو را ميشنوم.
    کاش اين فصل خزان٬ زود بهاران شود.
    من٬
    منتظرت خواهم ماند.
    تا بدان لحظه که فرياد زني
    با وجودم به ندايت گوش جان خواهم داد.
    اي بهترين فرياد من.

  10. 3 کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  11. #46
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    آرزوی خورشید کافی برای تو می کنم که افکارت را روشن نگاه دارد بدون
    ِ توجه به اینکه روز چقدر تیره است
    آرزوی باران کافی برای تو می کنم که زیبایی بیشتری به روز آفتابیت بدهد
    آرزوی شادی کافی برای تو می کنم که روحت را زنده و ابدی نگاه دارد
    آرزوی رنج کافی برای تو می کنم که کوچکترین خوشی ها به بزرگترینها تبدیل شوند
    آرزوی بدست آوردن کافی برای تو می کنم که با هرچه می خواهی راضی باشی
    آرزوی از دست دادن کافی برای تو می کنم تا بخاطر هر آنچه داری شکرگزار باشی
    آرزوی سلامهای کافی برای تو می کنم که بتوانی خداحافظی آخرین راحتری داشته باشی

  12. 3 کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  13. #47
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    بین آدم ها

    چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها
    چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها
    کسی به حال شقایق دلش نمی سوزه
    و او هنوز شکوفاست بین آدمها
    کسی به خاطر پروانه ها نمی میرد
    تب غرور چه بالاست بین آدمها
    و از صدای شکستن کسی نمی شکند
    چه قدر سردی و غوغاست بین آدمها
    میدان کوچه دل ها فقط زمستانست
    هجوم ممتد سرماست بین آدمها
    ز مهربانی دل ها دگر سراغی نیست
    چه قدر قحطی رویاست بین آدمها
    کسی به نیست دل ها دعا نمی خواند
    غروب زمزمه پیداست بین آدمها
    و حال اینه را هیچ کسی نمی پرسد
    همیشه غرق مداراست بین آدمها
    غریب گشتن احساس درد سنگینی ست
    و زندگی چه غم افزاست بین آدمها
    مگر که کلبه دل ها چه قدر جا دارد
    چه قدر راز و معماست بین آدمها
    چه ماجرای عجیبی ست این تپیدن دل
    و اهل عشق چه رسواست بین آدمها
    چه می شود همه از جنس آسمان باشیم
    طلوع عشق چه زیباست بین آدمها
    میان این همه گلهای سکن اینجا
    چه قدر پونه شکیباست بین آدمها
    تمام پنجره ها بی قرار بارانند
    چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها
    و کاش صبح ببینم که باز مثل قدیم
    نیاز و مهر و تمناست بین آدمها
    بهار کردن دل ها چه کار دشواریست
    و عمر شوق چه کوتاست بین آدمها
    میان تک تک لبخندها غمی سرخ ست
    و غم به وسعت یلداست بین آدمها


    17654100892685777109
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  14. 3 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  15. #48
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array
    دوست دارم
    دوست تو باشم ‌کسی به رنگ دغدغه هایت

    ‌کسی که صدایت را می شنود و دلهره هایت را می شناسد
    و خوب می داند تنهایی تو چه طعمی دارد ‌
    دوست دارم صدایم و نگاهم وجودت را در هاله ای از آرامش فرو ببرد
    دوست دارم بدانی که خنده ات آرزویم است
    حتی اگر اشک توی چشمهایم باشد.

  16. 3 کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  17. #49
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    وقتی گریبان عدم
    با دست خلقت می درید
    وقتی ابد چشم تو را
    پیش از ازل می آفرید
    وقتی زمین ناز تو را
    در آسمانها می کشید
    وقتی عطش طعم تو را
    با اشکهایم می چشید
    من عاشق چشمت شدم
    نه عقل بود ونه دلی
    چیزی نمی دانم از این
    دیوانگی و عاقلی
    یک آن شد این عاشق شدن
    دنیا همان یک لحظه بود
    آن دم که چشمانت مرا
    از عمق چشمانم ربود
    وقتی که من عاشق شدم
    شیطان به نامم سجده کرد
    آدم زمینی تر شد و
    عالم به آدم سجده کرد
    من بودم و چشمان تو
    نه آتشی و نه گلی
    چیزی نمی دانم از این
    دیوانگی و عاقلی
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  18. 3 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  19. #50
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array
    واژه هاي درون قلبم را يك به يك مرور مي كنم
    عشق
    اشك
    انتظار
    بيقراري
    ديوانگي
    آرزوهاي محال
    نگاه عاشقانه
    و...
    اما باز هم يك واژه را كم دارم
    آن واژه تو هستي

    آري من باز هم ( تو ) را كم دارم

  20. کاربر مقابل از Sara12 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 5 از 40 نخستنخست 12345678915 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/