(ذ)
ذمه: حقي كه شخص بعهدة ديگري دارد.
(ذ)
ذمه: حقي كه شخص بعهدة ديگري دارد.
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
(ر)
رابطة حقوقي: بستگي حقوقي دو يا چند شخص و نيز بستگي حقوقي شخص با اشياء و اموال و حقوق و منافع را گويند
راشي:كسيكه براي اقدام به امري با امتناع از انجام امري كه از وظايف مأموران و مستخدمان دولت است وجه يا مالي بدهد
راهن: رهن دهنده، عقد رهن، عقدي است كه بموجب آن، مديون مالي را براي وثيقه به راهن دهد.
ربح: به معني ربح پول و يا نزول استعمال ميشود.
رسمي: عمل رسمي عملي است كه منسوب به دولت است.
رشوه:دادن مالي است به مأمور رسمي يا غير رسمي دولتي به منظور انجام كاري از كارهاي اداري يا قضايي
رشيد: كسيكه داراي وصف رشد است در مقابل غير رشيد يا سفيه استعمال ميشود هر رشيدي عاقل است ولي هر عاقلي رشيد نيست.
رقبه:عنوان املاك غير منقول
رهن: عقدي است كه به موجب آن، مديون مالي را براي وثيقه به دائن ميدهد.
فك رهن: خروج مال مورد رهن از حالت وثيقه بودن
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
(ز)
زيان: در معني ضرر به كار ميرود.
زيان ديركرد: به معني خسارت تأخير تأديه است.
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
(س)
سازش: تراضي طرفين دعوي بر فيصلة نزاع معين در دادگاه و با دخالت دادرس
سب: در فقه از جرايم ضد شرع است و عبارت است از ناسزا گفتن.
سبب: خويشاوندي است بين دو نفر كه براثر رابطة زناشويي بوجود ميآيد.
سرقت: ربودن مال و اشياء منقول غير بدون رضاي او بر خلاف حق
سرقفلي: پولي كه مستأجرثاني به مستأجر سابق در موقع انتقال اجاره بلاعوض ميدهد و همچنين مستأجر اول به موجر مالك ميدهد
سرمايهگذاري: تخصيص اعتبار ومصرف آن براي هدفهاي معين ومخصوص
سفته: عبارتست از سند تجارتي كه به موجب آن امضاء كننده تعهد ميكند در موعد معين يا عندالمطالبه در وجه حامل يا شخص معين و يا بحواله كرد آن شخص كارسازي نمايد اسم ديگر آن فته طلب است.
سفيه: كسي است كه تصرفات او در اموال و حقوق مالي خود عقلائي نباشد.
سقوط: تنزل و از بين رفتن حق را گويند.
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
سكني: حق انتفاع هرگاه به صورت سكونت منتفع در مسكن متعلق به غير باشد آن را سكني نامند.
سلطه: عبارتست از اختيار قانوني شخص بر اشياء يا اموال يا اشخاص ديگر.
سلف: بيعي كه ثمن آن حال و مبيع آن مؤجل باشد.
سلم: بيعي كه ثمن آن حال و مبيع آن مؤجل باشد.
سند: عبارت از نوشتهاي است كه در مقام دعوي يا دفاع قابل استناد باشد.
سهم: حصة شريك در مال الشركه
سهو: غفلت از چيزي بطوري كه با كوچكترين يادآوري متنبه گردد. هر سهوي اشتباه است ولي هر اشتباهي سهو نيست.
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
(ش)
شارع: قانونگذار و مقنن
شاكي :كسيكه از دست ديگري به يكي از مقامات رسمي مرجع شكايت، تظلم شفاهي يا كتبي ميكند.
شاهد: كسيكه شاهدت بر امري ميدهد.
شبه عقد: عبارت است از يك عمل ارادي كه قانون آن را منع ننموده و بدون اينكه عقدي منعقد گردد ايجاد تعهد در مقابل غير نمايد.
شخص: كسي كه موضع حق قرار گيرد مانند انسان و شركت تجاري
شخص حقوقي: عبارت است از گروهي از افراد انسان يا منفعتي از منافع عمومي
شخص حقيقي: به معني شخص طبيعي است.
شخص طبيعي: اشخاص انساني را گويند كه موضوع حق و تكليف ميباشند.
شرط: امري است محتمل الوقوع در آينده كه طرفين عقد يا ايقاع كننده، حدوث اثر حقوقي عقد يا ايقاع را متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع نمايد.
شرع: به معني قانون است.
شركت: اجتماع حقوق چند مالك در شيئي معين به نحواشاعه
شريك: كسي كه با يك يا چند نفر ديگر در شيئي يا اشياء معيني به نحو اشاعه ذيحق است.
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
(ص)
صحت: يك عمل حقوقي است و عبارت از مطابقت آن عمل با شرايط قانوني ميباشد.
صداق: مهر
صراف: بازرگاني كه معاملات پولي ميكند.
صغير: كسي كه به سن 18 سال تمام نرسيده باشد.
صلح: عقدي است كه در آن طرفين توافق بر امري از امور كنند بدون اينكه توافق آنها معنون به عنوان يكي از عناوين معروف عقود باشد.
صيغه: در عقود وايقاعات تشريفاتي الفاظ معين را گويند كه عقد يا ايقاع بدون آن الفاظ درست نيست.
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
(ض)
ضامن: متعهد در عقد ضمان را گويند.
ضمان: به معني عقد ضمان است و عبارت است از اينكه شخصي مالي را كه بر ذمة ديگري است به عهده بگيرد.
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
(ط)
طلب: تعهدي كه بر ذمة شخصي به نفع كسي وجود دارد.
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
(ظ)
ظهرنويس: عبارت است از اينكه دارندة سند دين و مخصوصاً تجاري در پشت سند دستور يا اذن ميدهد كه سند را به شخص ديگري بدهد.
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)