وسوسه؛ میکروب بیماری‌زای شیطان


ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد؛ هم چنانکه امام علی علیه‌السلام فرموده است: «خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است، دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد، رام می‌گردند؛ همواره چنین بوده و هست که خداوند متعال در هر برهه‌ای از زمان و در زمان‌هایی که پیامبری در میان مردم نبوده است، بندگانی داشته و دارد که در سر ضمیر آن‌ها با آن‌ها راز می‌گوید و از راه عقل‌هایشان با آنان تکلم می‌کند».
242793222281232062371105611321912320717013
اثرات یاد خدا در زندگی آدمی


یاد خدا از زیباترین و بهترین جلوه‌های عبودیت و اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین طریق بندگی و سلوک الی الله است. اگر یاد خدا در رفتار و زندگی آدمی طلوع کند، آثار ارزشمندی از خود به جای می‌گذارد؛ همچنان که غفلت از آن نیز سبب بروز آثار زیانباری می‌گردد.
روح و هدف عبادت


ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد؛ هم چنانکه امام علی علیه‌السلام فرموده است: «خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است، دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد، رام می‌گردند؛ همواره چنین بوده و هست که خداوند متعال در هر برهه‌ای از زمان و در زمان‌هایی که پیامبری در میان مردم نبوده است، بندگانی داشته و دارد که در سر ضمیر آن‌ها با آن‌ها راز می‌گوید و از راه عقل‌هایشان با آنان تکلم می‌کند».(1).
یاد خدا مایه حیات قلب است، مایه روشنایی دل، مایه آرامش روح، موجب صفا و رقت و خشوع و بهجت ضمیر آدمی و باعث بیداری و آگاهی و هوشیاری انسان است.
خود یابی


در عبادت و یاد خداست که انسان، خود را پیدا می‌کند و خود را واقعاً باز می‌یابد. بنابراین یکی از شرایط باز یافتن خود، شناختن و باز یافتن علت و خالق و موجد خود است. انسان نمی‌تواند خود را جدا از علت و آفریننده خود به درستی درک کند و بشناسد. علت واقعی هر موجود که مقدم بر وجود اوست، از خودش به خودش نزدیک‌تر است: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا اْلإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ»؛ «ما انسان را آفریدیم و وسوسه‌های نفس او را می‌دانیم و ما به او از رگ قلبش نزدیک‌تریم».(2).
انسان آنگاه خود را دارد و از دست نداده که خدا را داشته باشد. آنگاه خود را به یاد دارد و فراموش نکرده که از خدا غافل نباشد و خدا را فراموش نکند. خدا را فراموش کردن ملازم است با خود فراموشی: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»؛ «و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آن‌ها را به» خود فراموشی گرفتار کرد، آن‌ها فاسقانند. (3).
رهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می‌افتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را می‌بینند و) ناگهان بینا می‌گردند و (نا پرهیزگاران را) برادرانشان (از شیاطین) پیوسته در گمراهی پیش می‌برند و باز نمی‌ایستند


قوت قلب

یاد خدا سبب قوت قلب انسان است، مخصوصاً وقتی که انسان در شرایط سختی قرار می‌گیرد، یاد کردن خدا که انسان از قدرت الهی استمداد کند، روحیه انسان را قوی می‌کند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللّهَ کَثیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که (در میدان نبرد) با گروهی رو به رو می‌شوید، ثابت قدم باشید و خدا را فراوان یاد کنید، تا رستگار شوید».(4).
بینایی و روشنایی


وسوسه‌های نفس و شیطان همانند میکرب‌های بیماری زاست که در همه وجود دارند، ولی به دنبال بنیه‌های ضعیف و جسم‌های ناتوان می‌گردند تا در آنجا نفوذ کنند، اما آن‌ها که جسمی سالم و نیرومند و قوی دارند، این میکرب‌ها را از خود دفع می‌کنند. در روایات کراراً به اثر عمیق ذکر خدا در کنار زدن وسوسه‌های شیطان اشاره شده است؛ حتی افراد بسیار با ایمان و دانشمند و با شخصیت همیشه در مقابل وسوسه‌های شیطانی احساس خطر می‌کردند و از طریق مراقبت با آن می‌جنگیدند. خداوند نیز می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ * وَ إِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فی الغَیِّ ثُمَّ لا یُقْصِرُونَ»؛ «پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می‌افتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را می‌بینند و) ناگهان بینا می‌گردند و (نا پرهیزگاران را) برادرانشان (از شیاطین) پیوسته در گمراهی پیش می‌برند و باز نمی‌ایستند».(5) پرهیزکاران در پرتو ذکر خدا از چنگال وسوسه‌های شیطانی رهایی می‌یابند و این در حالی است که گناهکاران آلوده که برادران شیطانند، در دام او گرفتارند.
141439625356383175335015717715699141200
مایه آرامش دل‌ها


یاد خدا در زندگی مؤمن جایگاه ویژه‌ای دارد و در پرتو آن می‌تواند به آرامش حقیقی دست یابد. آرامش در پرتو یاد خدا آنگاه نصیب مؤمن می‌شود که زمینه قلبی و باطنی آن را فراهم کند؛ یعنی آنچنان دلش را از ناپاکی‌ها و زشتی‌ها و کدورت‌های معنوی پاک کند که بتواند حضور خدا را در دل خود احساس کند. نشانه این پاکی احساس، ترس به هنگام شنیدن یاد خداست. اگر انسان به آن مطلوب حقیقی برسد، به سعادت و آرامش حقیقی می‌رسد: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیمانًا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ * أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَریم»؛ «مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دل‌هایشان ترسان می‌گردد و هنگامی که آیات او بر آن‌ها خوانده می‌شود، ایمانشان فزون‌تر می‌گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند. آن‌ها که نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آن‌ها روزی داده ایم، انفاق می‌کنند. (آری) مؤمنان حقیقی آن‌ها هستند؛ برای آنان درجاتی (مهم) نزد پروردگارشان است و برای آن‌ها، آمرزش و روزی بی نقص و عیب است».(6).
هم چنانکه خداوند در جای دیگری می‌فرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ «آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد».(7) رسیدن به هیچ مطلوبی به انسان آرامش حقیقی نمی‌دهد؛ بلکه آرامش موقتی است، اما وقتی او را شناخت، عدم سنخیت میان خود و او را درک می‌کند و حالت بیزاری در او پیدا می‌شود و در می‌یابد که تنها حقیقتی که اگر به او برسد دیگر محال است نسبت به او بیزاری پیدا کند، خداوند متعال است.
بهترین پشتوانه صبر و استقامت


صبر و استقامت نیاز به پشتوانه دارد و بهترین پشتوانه، یاد خدا و ارتباط با مبدأ علم و قدرت جهان آفرین است. یاد مداوم و تسبیح مستمر همچون قطره‌های حیات بخش باران بر سرزمین قلب و جان آدمی می‌ریزد و آن را سیراب می‌کند، نشاط و حیات می‌بخشد و به استقامت در مقابل مخالفان لجوج دعوت می‌کند: «فَاصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ * وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ»؛ «در برابر آنچه آن‌ها می‌گویند شکیبا باش و پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب تسبیح و حمد پروردگارت را به جا آور و در بخشی از شب او را تسبیح کن، و بعد از سجده‌ها».(8).

پی نوشت ها:
1. نهج‌البلاغه، خطبه 222.
2. ق: 26.
3. حشر: 19.
4. انفال: 45.
5. اعراف: 201 و 202.
6. انفال: 4-2.
7. رعد: 28.
8. ق: 39 و 40.
زهرا رضاییان
بخش قرآن تبیان