اژدها در نخستین چهره، سیمای «فرمانروای بیگانه اژدروشی» را به خود میپذیرد که با تازش بر ایرانشهر و چیرگی بر پادشاه این سرزمین، فرمانروایی را در دست میگیرد، زندگی مردمان و ستوران آنان را تباه، باران و آب را دربند و خشکی و نیاز را بر سرتاسر زمین حکمفرما میسازد. این فرمانروای دژکامه انیرانی با رزمافزار جادویی و سپند قهرمان بیهمتایی از تبار پادشاهان نیکوی ایرانی، تباه میگردد. آشتی، آرامش و زیبایی ارمغان پادشاهی نیک قهرمان بر ایران زمین است. روایت کارزارهای «فریدون و ضحاک»، «اسفندیار و ارجاسپ تورانی» (هر دو به نقل شاهنامه) و داستان نبرد پادشاهانی همچون «منوچهر، زو و کی خسرو با افراسیاب اژدهاوش» را میتوان در شمار گونههایی جای داد که اژدها با چهرهی پادشاه دژکامة انیرانی پدیدار میگردد.
در کنار سیمای فرمانروای بیگانهٔ بیدادگر، اژدر در برخی دیگر از روایات حماسی اژدهاکشی چهرهی دیگری را نیز نمایان میسازد. بر پایه این داستانها، او همچون «مار یا سوسمار مهیب و غول آسایی» است که توصیف تنومندی پیکر و سهمناکی کردارش با گزافه، اغراق و مقیاسهای فرابشری درمیآمیزد و خانه در بیشههای شگفت انگیز، کوهستان خشک یا آبهای شور دارد. بدین گونه او با چنگالهایی مرگبار و دم آهنج، بالهایی بزرگ و سیاه، گاه پیکری روئینتن و نیز با آتش سوزانی در کام خود به سوی مردمان و ستوران آنها میتازد و آنان را میاوبارد (= میبلعد). پادشاهان یا پهلوانان بزرگ ایران زمین به یاری گرز جادویی خویش به کارزار با اژدر بیم افزا برمیخیزند و نیروی تباهی و ویرانی را در پیکر سیاه و سهمناک اژدها سرد و خاموش میسازد.
روایات پیکارهای هوشنگ با دیوان مزندر و اژدهای خونین چشم (بنا بر شاهنامه)، فریدون و اژی دهاکه (بر پایه ادبیات اوستایی)، گرشاسپ با اژدهای شاخدار، دیو آبزی گندرو (بنا بر متون اوستایی) و ازدهاگ (بر پایه ادبیات پهلوی)، سام با اژدهای کشف رود (بر پایه شاهنامه)، رستم و اسفندیار با اژدران سهمگین خان سوم هفتخان (بنا بر شاهنامه) و سرانجام داستان کارزار رستم با اژدهای روئینتن مشرقزمین را میتوان در شمار گونههایی جای داد که اژدها با چهرهٔ یک «جانور زهرآگین آتشین دم غول آسا» پدیدار میگردد.
اما در روایات تاریخی-افسانهای ایران زمین، اژدهایان آتشین دم جای خود را به جانوران زیانکار و ددان اژدروشی میدهند که بیشههای ایرانشهر یا دشتهای سرزمینهای همجوار را با پلیدی و مرگ میآلایند. بیشتر این ددان که در دامنة کوههای بلند، بن دریاهای ژرف یا بیشههای شگفت انگیز خانه دارند، مردان را میدرند و زنان و دختران پادشاه و بستگان او را میربایند و از آن خود میسازند. در این گونه روایات با تباهی مردمان، ستوران، پدیدههای نیکوی گیتی یا مرگ همسر یا دختر زیبارویی شاه به دست ددان اژدهافش، پهلوانانی همچون رستم (در روایات ماندایی و عامیانه)، گشتاسپ، اسفندیار (در روایت عجائب المخلوقات طوسی)، اسکندر مقدونی، اردشیر پاپکان، بهرام گور و بهرام چوبین به کارزار بر میخیزد و آنها را تباه میسازند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)