پيشگفتار
((بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيم ))
درسال 1376 كه به حج مشّرف شدم ، كتابى به نام ((الج فى السُّنّة )) كه معاونت محترم آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظم رهبرى در تعداد دو هزار نسخه چاپ كرده بود، در مكّه به دستم رسيد. اين كتاب كه در 360 صفحه نوشته شده ، شامل عناوين زيادى است و در آن روايات بسيارى از مهم ترين كتب حديث شيعه و سنّى با ذكر سند و متن عربى گردآورى شده است . وقتى بخشى از آن را مطالعه كردم ، به نظرم رسيد كه گرچه بيان سند براى اهل تحقيق مهم است اما براى عموم مردم ضرورتى ندارد و از سوى ديگر بعضى روايات آن تكرارى است . به علاوه چاپ كتاب در تيراژ دو هزار نسخه فقط براى خواص كه با زبان عربى آشنا مى باشند، كافى است . اما چرا عموم مردم محروم باشند؟
لذا فكر كردم اين كتاب را به فارسى ترجمه كنم و پس از حذف مكرّرات و چشم پوشى از بيان سند، اين كتاب مفيد را كه بيش از هزار حديث در آن گردآورى شده است ، به صورت جزوه اى ساده كه تمام آن را در يك ساعت بتوان مطالعه كرد، در آورم .
از خداوند متعال براى همه كسانى كه در نشر و بيان اسلام در طول تاريخ زحمت كشيده و مى كشند و كسانى كه اصل كتاب را نوشته اند، اجر جزيل خواهانم و اميدوارم اين جزوه با همه اختصارى كه دارد، پر بركت و راهنماى خوانندگان قرار گيرد و ما را در مواقف شريف حج از دعاى خير و طلب مغفرت فراموش نفرمايند.
و السّلام
محسن قرائتى
حج به فرموده امام رضا (عليه السّلام ) :
حج به فرموده امام رضا (عليه السّلام ) : گذشت از مال ، گذشت از جان و گذشت از شهوات است .
حج توجه به خداوند متعال و پاك كردنِ دل از آلودگى هايى نظير قساوت قلب و تنگ نظرى و غفلت و ياءس است .
حج زنده كردن ياد خدا است ، مانور مسلمين و تسكين دلها است .
حج آئينه شفّاف تمام اسلام است ،
حج ميقات و ميعادِ مردم با خداست .
حج جلوه رسالت و مظهر قدرت اسلام است .
حج گسستن از خود و پيوستن به خداست .
حج بالا رفتن از پلّه هاى معرفت و پرواز روح به سوى خداست .
حج رمز وحدت است .
حج كنار زدن مرزهاى جغرافيايى است .
حج تجديد خاطرات ابراهيم (عليه السّلام ) و محمّد (صلّى اللّه عليه وآله ) است .
حج هم بيعت با خداست و هم هجرت به سوى ، طوافِ
حج نشانه عشق است .
سعى صفا و مروه نشانه تسليم و دنبال محبوب گشتن است .
حج همسفر شدن و همسايه شدن با حضرت مهدى (عليه السّلام ) است .
حج نشانه اراده خداوند است كه چگونه به منطقه اى كرامت بخشيده و دلها را به سوى آن گرايش مى دهد.
حج كنار گذاشتن خود، بستگان ، مقام ، لباس ، نام و عنوان است .
حج وصل شدن قطره به اقيانوس و پيوستن فرد به جمع است .
حج ياد آور زحمات پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) و خديجه (عليهاالسّلام ) و شكنجه بلال ها و عمّارها است
در نهج البلاغه مى خوانيم :
انجام حج در منطقه اى خشك و در ميان كوههاى داغ و طواف كردن به گرد سنگهاى كعبه وسيله اى براى قرب به خداوند و تكبر زدايى از انسان و احساس ذلت است . تا انسان بدينوسيله به رحمت خداوند برسد و با طواف خود شبيه فرشتگان شود و اگر خدا مى خواست ، محل حج را در منطقه اى پر آب و درخت و داراى سنگهايى از ياقوت قرار مى داد ولى در آن صورت مردم آزمايش نمى شدند.
در روايات مى خوانيم :
بناى اسلام بر نماز و روزه و حج و زكات و ولايت استوار است ، گرچه اكثر مردم ولايت را رها كرده اند!
در حديث آمده :
حاجى ميهمان خداست ، دعاى او مستجاب و شفاعت او مؤ ثر است و آنچه در راه حج خرج كند، چند برابرش را دريافت مى كند.
O در روايات ، حاجى همانند مجاهد فى سبيل اللّه به حساب آمده و به فرموده روايات بهترين اعمال ، ايمان به خدا و جهاد و حج است .
O حج انسان را از فقر بيمه مى كند و براى حج قبول شده ، جز بهشت پاداشى نيست و بعد از جهاد و نماز، عملى همانند حج شناخته نشده است .
O حج جهاد ضعفاست .
O سرمايه دارى به پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) گفت : من به حج موفق نشدم ، در چه كارى اموالم را خرج كنم تا ثواب حج را داشته باشم ؟
پيامبر (صلّى اللّه عليه وآله ) فرمود: اگر به اندازه كوه ابوقبيس خرج كنى ، به پاداش حج نمى رسى !
O از امامان معصوم (عليهم السّلام ) سؤ ال مى شد كه مال خود را در راه حج مصرف كنيم يا در صدقه ؟ ائمّه (عليهم السّلام ) در پاسخ مى فرمودند: هر دو مورد ولى اگر كم است صدقه دهيد و اگر زياد است ، در حج صرف شود اما هرچه صدقه بدهيد، جايگزين طواف و سعى و وقوف به عرفه نمى شود.
O در روايات زيادى آمده است كه حج وسيله توسعه رزق ، محفوظ ماندن خانواده ، سلامتى بدن ، اصلاح ايمان و پاك شدن گناهان مى باشد.
توسل براى حج
o امام صادق (عليه السّلام ) فرمود: هر كس ، سه روز يكبار سوره حج را بخواند، اميد است كه در همان سال به حج رود و اگر از دنيا رفت اهل بهشت خواهد بود.
O و در جاى ديگر فرمود: هر كس هر روز سوره عمّ يتسائلون را بخواند در همان سال به مكه مى رود.
O در حديث مى خوانيم : هر كس در يك جلسه هزار بار جمله ((ماشاء اللّه )) يا ((لا حول و لا قوة الاّ باللّه )) بگويد، خداوند حج را نصيب او مى كند.
(البته معناى اينگونه روايات اين است كه تلاوت اين سوره ها زمينه توفيق است لكن شرايط ديگرى نيز لازم است ، نظير اينكه مى گوئيم هر كس گواهينامه رانندگى و ماشين داشته باشد به مسافرت هاى زيادى مى رود و ناگفته پيدا است كه شرايط ديگرى از قبيل اراده و تصميم ، وجود جاده و بنزين و سلامتى نيز در رفتن به سفر لازم است ((واللّه العالم )) )
بى خبر نرويد
o پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) فرمود:
سزاوار است سفر حج خود را به دوستانتان خبر دهيد و دوستان نيز به هنگام بازگشت به ديدن شما بيايند.
دعاى سفر
o در روايات از پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) و امامان معصوم (عليهم السّلام ) هنگام وداع و خدا حافظى مسافرين ، دعاهايى آمده است كه معناى آن اين است :
خداوندا؛ همسفر خوبى براى ما قرار بده ، و مشكلات ما را آسان كن ، و دين و دنياى ما را حفظ فرما، و ما را به هر كار خوبى موفق بدار، و عاقبت ما را ختم به خير نما!.
بسيار بجا است كه دعاهايى را خود انسان بخواند و از خداوند استمداد كند و با صدقه و ((آية الكُرسى )) سفر را شروع كند.
همسفر
o در روايات مى خوانيم : با افرادى كه در زندگى و خرج كردن هم افق تو نيستند، مسافرت نكن و با كسانى كه خرج تو را مى دهند، مسافرت نكن زيرا در اينگونه سفرها نوعى ذلّت و حقارت است .
نيازهاى اخلاقى
در سفر تقوى لازم است تا از گناه دورى كنيم ، حلم لازم است تا خود را كنترل كنيم ، خوش اخلاقى لازم است تا سفر را شيرين كنيم ، هماهنگى با ديگران ، مزاح به دور از گناه ، تهيه زاد و توشه بيش از نياز شخصى و هديه كردن به همسفرها، كمك به ديگران و توجه به نماز جماعت در اول وقت از سفارشات اكيد در روايات اسلام است . در ضمن دور از جوانمردى است كه انسان هنگام بازگشت فقط خاطرات تلخ و ناگوار را بازگو كند.
ثواب حج
o در روايات زيادى مى خوانيم :
هر كس قصد حج كند، هر گامى كه براى سفر برمى دارد، گناهى از او كاسته و درجه اى به او اضافه مى گردد و بعد از طواف همه گناهانش بخشيده مى شود.
O امام (عليه السّلام ) به كسى كه در مسجد الحرام نشسته بود و چون حال طواف نداشت غمگين بود، فرمود: مسافر حج از همان لحظه اى كه از خانه بيرون مى آيد گويا در طواف است .
O در حديثى مى خوانيم : سه روز اول سفر سبب محو گناه است و باقى ايام سفر، انسان در حال دريافت درجه است .
هزينه حج
o در روايات مى خوانيم : پاداش خرج كردن يك درهم در حج ، برابر خرج كردن دو ميليون درهم در (غير حج ) راه خدا است و در بعضى روايات معادل يك ميليون و در بعضى برابر هفتصد درهم آمده است . كه شايد اختلاف روايات به خاطر اختلاف زمانها و مكانها و اشخاص باشد.
O در روايات مى خوانيم : ميانه روى همه جا خوب است مگر در سفر حج كه صرفه جويى لازم نيست و اگر شخصى در هزينه سفر حج صرفه جويى كرد، مازاد را صدقه دهد. (و ذخيره نكند).
سوغات آوردن از حج نيز از بودجه حج حساب مى شود و پاداش زيادى دارد.
O در حديث مى خوانيم :
در طول سال هرگاه به سودى رسيديد، كمى كنار گذاريد و بگوييد ((هذا لل حج )) (اين براى حج ) تا با فرا رسيدن فصل حج ، هزينه حج به تدريج جمع شده باشد و براى شما سنگين نباشد.
O در روايات زيادى مى خوانيم :
پولى كه صرف سفر حج مى شود بايد از مال حلال باشد و گرنه حج او مورد قبول واقع نمى شود و به لبّيك او پاسخى داده نمى شود.
كمك به حاجى
o در روايات مى خوانيم : به كسى كه به خانواده زائر خانه خدا رسيدگى كند، پاداش حج داده مى شود.
O امام (عليه السّلام ) به كسى كه محافظ اموال حاجيان در مكه بود، فرمود: ثواب تو از طواف همسفرانت بيشتر است .
مريض نگران نباشد
o امام (عليه السّلام ) به حاجى كه به خاطر كسالت در خانه نشسته بود و توفيق زيارت حضرت رسول اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) را پيدا نكرده بود، فرمود: نشستن تو در خانه بهتر از نماز خواندن تو در مسجد پيامبر است .
حاجى نگران خانواده خود نباشد
o در روايات مى خوانيم : خداوند مشكل خانواده حاجى را حل مى نمايد و اگر مشكل براى اهل او پيش آمد، به نحوى است كه حتّى اگر حاجى در وطن بود، اين حادثه واقع مى شد و حاجى نقشى در نفى آن نداشت .
حج آرزوى مردگان است
o در حديث مى خوانيم : مردگان آرزو دارند كه اى كاش همه دنيا را با انجام يك حج معامله مى كردند.
دعاى حاجى مستجاب است
o رسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله ) فرمود: شخص حاجى و هر كس را كه او برايش استغفار كند مورد عفو قرار مى گيرد و هر گونه دعاى او مستجاب مى شود.
بهترين نوع حج
o گرچه حج انواعى دارد ولى به فرموده روايات متعدد بهترين نوع آن حج تمتّع است و اين همان حج ى است كه ما ايرانيان انجام مى دهيم .
حج را سبك نشماريم
o به فرموده روايات ؛ انجام حج يكبار واجب است و اگر زمانى فرا رسد كه همه مردم آنرا ترك كنند، هلاك مى شوند و اگر مردم رها كردند، بر امام مسلمين است كه آنان را به رفتن حج اجبار كند.
O در روايات متعدد مى خوانيم : هر كس بناى حج دارد عجله كند زيرا شايد بيمارى يا مانعى پيش آيد.
و هر كس سفر حج خود را به تاءخير اندازد تا بميرد، از يك واجب الهى محروم شده و مصداق اين آيه خواهد بود:
((مَنْ كانَ فى هذِهِ اَعْمى ...)) و يكى از شريعتهاى اسلام را رها كرده است .
و هر كس قادر به رفتن حج باشد و بدون عذر نرود تا بميرد، يهودى يا نصرانى مرده است .
و هر كس به گمان رسيدن به دنيا و حل مشكل دنيوى به مكه نرود، خداوند چنان او را در كارش ناموفق مى كند كه حاجيان مناسك خود را انجام داده و به مرز تمام كردن حج رسيده اند، ولى او هنوز مشكل خود را حل نكرده است . زيرا هر كس در راه حق بخل كند چند برابرش را در راه باطل خرج خواهد كرد.
محروم شدن از حج
o در حديث مى خوانيم : كسانى هستند كه خود را آماده حج مى نمايند ولى مرتكب گناهى مى شوند به خاطر گناهى كه انجام داده اند از حج محروم مى شوند.
مردم را دلسرد نكنيد
o در حديث ديگرى آمده : هر كس با شما در باره حج مشورت كرد، او را دلسرد نكنيد كه خطر يك سال بيمار شدن مشاور را در پيش دارد.
O در روايات سبك شمردن حج در كنار خيانت و اعلام جنگ با خدا آمده است .
صرفه جويى و تاءمين بودجه حج
o در حديث است كه حتّى اگر زندگى را با خوردن نان و نمك يا نان و سركه مى گذرانى ، حج را در هر سال فراموش نكن و هر كس حج و عمره پى درپى انجام دهد، از بد مردن و فقر بيمه است و گناهانش بخشيده شده و اگر در سالى هم نتوانست به حج برود، مورد دعاى فرشتگان قرار مى گيرد.
O در روايات مى خوانيم :
كسى كه دو حج انجام دهد، تا آخر عمر در خيرزندگى مى كند.
كسى كه سه حج انجام دهد، فقر به او نمى رسد.
كسى كه چهار حج انجام دهد، سختى قبر نداردو حج او با صورت زيبايى قرين او خواهد بود.
كسى كه پنج حج انجام دهد، خداوند هرگز او راعذاب نمى كند.
كسى كه ده حج انجام دهد، خداوند هرگز از اوحساب نمى كشد.
كسى كه بيست حج انجام دهد، هرگز جهنم رانمى بيند و صداى آن را نمى شنود.
كسى كه چهل حج انجام دهد، خداوند مقام شفاعت به او مى دهد.
كسى كه پنجاه حج انجام دهد، از رفقاى حضرت محمّد (صلّى اللّه عليه وآله ) در بهشت عدن است .
كسانى كه در وسعت روزى و سلامتى كامل هستند و خانه خدا را زيارت نمى كنند از فيض بزرگى محرومند.
O در روايات مى خوانيم : هنگامى كه ابراهيم (عليه السّلام ) بناى كعبه را تمام كرد، مردم را به حج فراخواند و انسان هايى كه هنوز خلق نشده بودند (در عالم ذرّ يا مشابه آن ) هر كس به هر تعداد كه به آن حضرت لبّيك گفت ، به حج موفق مى شود.
شرط قبولى حج
البته حج زمانى ارزش دارد كه همراه با معرفت پيامبر (صلّى اللّه عليه وآله ) و اهل بيت پيامبر (عليهم السّلام ) باشد.
هديه كردن طواف
o در روايات مى خوانيم : طواف استحبابى انجام دهيد و ثواب آن را به ديگران هديه كنيد، همان گونه كه براى حج نيابتى پاداشهاى زيادى است و پاداش اينگونه حج هم براى نايب است و هم به شخص متوفّى مى رسد.
انواع حاجيان
البته همه زائران خانه خدا يكسان نيستند و پاداش آنها نيز يكسان نيست . بعضى براى سياحت و تفريح ، بعضى براى تجارت ، و بعضى براى زيارت واقعى به مكه مى آيند و الطاف خداوند نسبت به هر يك به گونه اى است ، بعضى در حد بخشش گناهان گذشته و بعضى در حد تاءمين مال و خاندان .
بهترين ماه براى عمره
علاوه بر حج به فرموده روايات ، براى هر ماه يك عمره وارد شده است و بهترين ماهها براى عمره ، ماه رجب است و عمره ماه رمضان و ماه رجب ثواب حج را دارد و اگر كسى دو عمره انجام دهد خداوند گناهان ميان اين دو عمره را مى بخشد.
لباس احرام
o امام رضا (عليه السّلام ) مى فرمايد: فلسفه و دليل پوشيدن لباس احرام ، ايجاد حالت خشوع و آمادگى براى دخول در حرم ، دور شدن از زرق و برق دنيا و زينتها و لذتهاى آن ، صبر و پايدارى در برابر محرّمات و امثال آن است و شايد به خاطر همين احترام خاص حرم است كه به غسل و مسواك و كوتاه كردن مو و ناخن سفارش شده است .
O در حديث مى خوانيم : خداوند به لبّيك گويان خطاب مى كند:
همانگونه كه شما چيزهايى را بر خود حرام كرديد، من هم آتش دوزخ را بر شما حرام مى كنم .
O در روايات براى تكرار جمله ((لبّيك )) پاداشهاى زيادى كه از جمله آن بخشودگى گناه است ، بيان شده و در گفتن لبّيك ، بلند كردن صدا براى مردان مورد سفارش روايات است .
اسلام براى مكه و اطراف آن (حرم ) حساب جداگانه اى باز كرده است به حدّى كه اگر مجرمى به مكه پناهنده شود، نبايد دستگير شود. لكن مى توان از جهت غذا و امثال آن او را در فشار قرار داد تا از حرم خارج شود و سپس او را دستگير و مورد تنبيه قرار داد.
احترام مكه
o مكه شهرى است كه مورد دعاى حضرت ابراهيم (عليه السّلام ) بوده و به فرموده روايات خاك و سنگ و درخت و كوهش از ديگر مناطق برتر است و خداوند در قرآن با جمله ((وَ هذَا الْبَلَدِ اْلاَمين )) به آن قسم خورده است .
O تاريخ احترام مكه ، به فرموده روايات ، از ابتداى آفرينش آسمانها و زمين تا روز قيامت است .
O مكه جايى است كه صيد در آن جايز نيست و حتى تيغ و بوته آن نبايد از زمين كنده شود.
O مكه اولين نقطه زمين است كه از زير آب بيرون آمد و پديدار شد و نام ديگرش ((بكّه )) است ، زيرا در آنجا مردان و زنان شانه به شانه در طواف هستند.
O به فرموده امام جواد (عليه السّلام ) در حين نماز ممكن است زنى در مقابل شما و زنى در سمت راست و زنى در سمت چپ شما قرار گيرند در حالى كه اين شكل در ساير مناطق مكروه است .
كلمه بكّه به معناى شانه به شانه خوردن و تزاحم است .
O در بعضى روايات بكّه را نشانه بكاء و گريه گنهكاران و مكه را به معناى گسترش زمين از زيركعبه دانسته اند و در بعضى روايات بكّه را اطراف كعبه و مكه را تمام شهر دانسته اند.
O اين شهر مقدس نمازش صد هزار برابر و انفاقش صد هزار برابر پاداش دارد. آنگونه كه نماز در مدينه ده هزار برابر و انفاق در آن ده هزار برابر محسوب مى شود و نماز در كوفه هزار برابر و انفاق در آنجا هزار برابر جاى ديگر است . در اين شهر راه رفتن عبادت و غذا خوردن ثواب روزه دارد.
O براى درك ماه رمضان در مكه و ختم قرآن در مكه و گفتن سُبحانَ اللّه پاداشهاى زيادى است كه به فهرست آن در اينجا بسنده مى كنيم :
1- يك روز روزه گرفتن در مكه مساوى روزه يك ماه محسوب مى شود.
2- راه رفتن در مكه عبادت است .
3- درك كردن يك ماه رمضان و انجام نماز و روزه آن مساوى با درك كردن صد هزار ماه رمضان است .
4- ختم قرآن در مكه ، پاداشى همچون ديدن پيامبر (صلّى اللّه عليه وآله ) و مشاهده جايگاه خود در بهشت را دارد.
5- گفتن سبحان اللّه در مكه به منزله انفاق خراج وماليات عراقَين (بصره و كوفه ) در راه خداست .
6- سجده در مكه به منزله غلتيدن در خون خود درراه خدا است .
7- تحمل يك روز بيمارى در مكه به منزله شصت سال عبادت كردن است .
8- خوابيدن در مكه به منزله تلاش در ساير شهرهاست .
O به فرموده بعضى روايات ، هر يك روز ماندن قبل از اعمال حج بهتر از دو روز ماندن بعد از اعمال حج است .
دهه اول ماه ذى الحجّة
o در روايات براى اين ده شب ارزشى همچون روز جمعه و ماه رمضان و شب قدر بيان شده و عبادت در اين ايام همچون جنگ در راه خدا با زبان روزه شمرده شده است .
O همچنين در اين ايام به ذكر خدا و خواندن سوره اخلاص سفارش شده و عبادت در اين ايام مورد قبول پروردگار است .
پاداش اعمال حج
o به فرموده پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ):
1- هنگام خروج از منزل براى هر گامى ، يك پاداش ثبت و يك گناه محو مى شود.
2- براى هر لبّيك گفتن ، 10 پاداش ثبت و 10 گناه محو مى شود.
3- براى طواف ، نجات از عذاب مقرر شده است .
4- براى دو ركعت نماز طواف ، 2000 ركعت نمازمقبول ثبت شده است .
5- براى سعى صفا و مروه ، پاداش كسى است كه پياده به مكه رفته باشد و كسى كه 70 برده مؤ من را آزاد كرده باشد.
6- براى توقف در صحراى عرفات ، عفو تمام گناهان است حتى اگر به عدد شنهاى بيابان باشد.
7- براى هر سنگريزه كه به ستون شيطان پرتاب وهر قطره خونى كه عيد قربان از گلوى حيوان خارج مى شود، پاداشى بزرگ براى انسان مقدّر مى گردد. و همين كه اعمال حج تمام شد، فرشته اى به او مى گويد: گذشته تو بخشيده شد و تو بايد از نو عمل خود را شروع كنى .
O در حديث مى خوانيم : كسى كه هفت بار دور خانه خدا طواف كند و دو ركعت نماز بخواند، خداوند شش هزار پاداش به او مى دهد و شش هزار گناه او را محو مى كند و شش هزار درجه به او مى دهد و شش هزار حاجت او را برمى آورد.
O در بعضى روايات به جاى شش هزار هفتاد هزار آمده است .
O در كنار كعبه صد و بيست اجر نهفته است : براى طواف كنندگان 60 رحمت ، براى نماز گزاران 40 رحمت و براى كسى كه به كعبه نگاه كند 20 رحمت است .
O در روايات دعاهايى در حال طواف وارد شده كه بهترين آن صلوات بر پيامبر (صلّى اللّه عليه وآله ) و خواندن آيه :
((ربَّنا اتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنةً و فِى الا خِرةِ حَسَنةً وَ قِنا عَذابَ النّار)) است .
O در روايات كسانى كه پرده كعبه را گرفته اند، به مجرمانى تشبيه شده اند كه دامن ديگرى را مى گيرند تا او را ببخشد.
O در حديث مى خوانيم :بين ركن و مقام ((در مسجدالحرام )) و بين قبر و منبر پيامبر -
(صلّى اللّه عليه وآله ) ((در مسجد النبى )) باغى از باغهاى بهشت است .
مراد از ركن و مقام ، فاصله ميان حجر الاسود و درب كعبه كه نامش حطيم است ، مى باشد زيرا در آنجا فشار مردم زياد است و بدن و پاى انسان كوبيده مى شود و در ايام خلوت ، بهترين جاى مسجد براى نماز همانجا است .
O در مسجد الحرام بهترين جاها مابين ركن و مقام است ، بعد از آن مقام ابراهيم (عليه السّلام ) بعد از آن حجر اسماعيل (عليه السّلام ) و بعد همه مسجد و هرجا كه به كعبه نزديكتر باشد.
حجر الاسود
o حجر الاسود مركز حراست از پيمانها است . خداوند از مردم به ربوبيت خود پيمان گرفت و آنان گواهى دادند و اين حجر الاسود گواه بود و هر كسى در برابرش قرار گيرد، اعلام وفادارى به آن پيمان مى كند.
در دعاى برابر حجر الاسود مى خوانيم :
((اَمانَتى اَدَّيْتها وَ ميثاقى تَعاهَدتُهُ لِتَشَهَد لى بِالْمُوافاة ))
o اين حجر در قيامت گواه بر وفاى مردم است .
O حجر الاسود در روز اول سفيد بود و به خاطر تماس گناهكاران سياه شد.
مقدار طواف
o بهترين كار در مسجد الحرام طواف است كه اگر توان دارد، 365 طواف (به عدد ايام سال ) و اگر قدرت ندارد 364 شوط معادل 52 طواف (به عدد هفته هاى يك سال ).
ولى اگر قدرت ندارد يا مراعات سايرين را مى كند، به هر مقدار كه مى تواند طواف كند.
O در روايات مى خوانيم : يك طواف قبل از شروع اعمال حج از هفتاد طواف بعد از مراسم حج بهتر است .
O و نيز مى خوانيم : اولين كارى كه حضرت مهدى (عجّل اللّه فرجه ) در مسجد الحرام براى پياده كردن عدالت انجام مى دهد، آن است كه دستور مى دهد كسانى كه طواف مستحبى انجام مى دهند، محل طواف را براى كسانى كه طواف واجب انجام مى دهند، خالى نمايند.
O به فرموده روايات طواف كردن از طرف رسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله ) و فاطمه زهراء (سلام اللّه عليها) و امامان معصوم ، مورد رضايت ائمه اطهار (عليهم السّلام ) است .
O در حديث مى خوانيم : شخصى نگران مالى كه نزد ديگران داشت بود. به امام صادق (عليه السّلام ) نگرانى خود را گفت . حضرت فرمود: هر گاه به مكه رفتى ، براى هر يك از عبد المطلب ، ابو طالب ، عبداللّه ، آمنه و فاطمه بنت اسد يك طواف انجام بده و دعا كن ، مال به تو برمى گردد. او اين عمل را انجام داد و همين كه از مسجد الحرام خارج مى شد، بدهكار خود را ديد كه به او گفت : بيا و مال خود را از من بگير.
حجر اسماعيل
o در كنار كعبه و حجر اسماعيل ، قبر اسماعيل و هاجر و هفتاد و هفت پيامبر (صلوات اللّه عليهم ) است كه به قصد حج آمده اند و در مكه از دنيا رفته اند و در همانجا مدفون گرديده اند. و در روايتى آمده است كه اين انبيا از سختى و گرسنگى جان داده اند.
O در حديث مى خوانيم : حجر اسماعيل ديوارى است كه حضرت اسماعيل (عليه السّلام ) دور قبر مادرش بالا برد تا قبر مادرش زير پا نباشد و مقام ابراهيم سنگى است كه حضرت ابراهيم (عليه السّلام ) براى بالا بردن كعبه روى آن ايستاد.
O به فرموده روايات در آبى كه از ناودان كعبه مى ريزد، خداوند شفا قرار داده است .
O به فرموده روايات ، سعى صفا و مروه به خاطر آن است كه ابراهيم (عليه السّلام ) به فرمان خداوند هاجر و نوزاد خود را در ميان آن كوههاى داغ در كنار كعبه رها كرد ورفت . مادر كودك را به زمين گذاشت و روى كوه صفا رفت و فرياد زد: آيا همدمى هست ؟ (غربت و تشنگى و گرمى هوا او را پريشان كرده بود). سپس هفت بار (از صفا به مروه و از مروه به صفا) اين مسير را طى كرد. كودك از تشنگى پا به زمين مى زد، ناگهان از كنار كودك آبى جوشيد و به دنبال آن پرندگان و افرادى پيدا شدند.
O به فرموده روايات ؛ مكانى در روى زمين بهتر از صفا و مروه نيست ، زيرا در آنجا هر متكبرى به ذلّت در مى آيد و براى توقف بر كوه صفا بركاتى از جمله زياد شدن مال مطرح شده و دعاهايى براى سعى ميان صفا و مروه وارد شده است ولى در روايات مى خوانيم كه در چند مورد هر دعايى كه خواستيد، بخوانيد: از جمله در عرفات و صفا و مروه و در كنار كعبه (مستجار).
عرفات
o در روايات مى خوانيم : نام سرزمين عرفات به خاطر آن است كه جبرئيل (عليه السّلام ) آداب حج را در اين سرزمين به ابراهيم (عليه السّلام ) ياد مى داد و او مى گفت : شناختم ، و معرفت پيدا كردم .
و توقف از ظهر تا غروب در عرفات به خاطر آن است كه حضرت آدم (عليه السّلام ) در اين زمان خلاف فرمان خدا كرد. و خارج شدن از عرفات در غروب به خاطر آن است كه در غروب حضرت آدم (عليه السّلام ) با دريافت كلماتى توبه كرد و توبه اش قبول شد. و توقف در عرفات به منزله توقف به دَرِ خانه است ، چون حرم و مسجد الحرام خانه او است و براى انابه و تضرّع ، كنار درِ خانه مناسب تر از خود خانه است .
O به فرموده روايات : هر كس در زمين عرفات حاضر شود، قطعاً بخشيده مى شود و خداوند با كسانى كه در عرفات حاضرند، بر فرشتگان مباهات مى كند و هيچ شب و روزى بخشيده شدگان از قهر الهى بيش از بخشيده شدگان در شب و روز عرفه نيست و بزرگترين گناه آن است كه كسى گمان كند خداوند روز عرفه در صحراى عرفات او را نبخشيده است .
O مهم ترين كار در روز عرفه دعا است و اگر روزه گرفتن در اين روز موجب سستى در دعا مى شود، روزه هم استحباب ندارد.
O خواندن دعاى امام حسين (عليه السّلام ) در عرفات و دعاى امام سجاد (عليه السّلام ) در عرفه و دعاهاى ديگر پاداش بسيارى دارد.
O اولياى خدا در آن صحرا به ديگران دعا مى كردند و مى گفتند: هر دعايى كه به ديگران مى شود، صد هزار برابرش به خود انسان باز مى گردد و فرشتگان براى او دعا مى كنند و البته انسان در استجابت دعاى خود شك دارد ولى در استجابت دعاى فرشتگان شكى نيست .
مشعر
o به فرموده روايات ؛ عرفات درب اول خانه است كه انسان با توقف و دعا آمادگى حضور پيدا مى كند و مشعر درب دوم است كه انسان با دعا و زارى آمادگى خود را بيشتر مى كند و در منى قربانى به درگاه خداوند هديه مى كند و موى خود را كوتاه و خود را پاك و آماده حضور و طواف مى نمايد.
منى
o جبرئيل در اين مكان به حضرت ابراهيم (عليه السّلام ) فرمود: آرزوى خود را اظهار كن ((تَمَنّ)). منى در حج به منزله توقف در راهروى خانه است . و در روايات مى خوانيم : اگر بدانيد به چه كسى وارد شده ايد، به بخشودگى خود يقين پيدا مى كنيد.
O در منى منادى الهى ندا مى كند كه اگر مى خواستيد من از شما راضى شوم ، راضى شدم .
O به فرموده روايات ؛ روز عيد قربان و روز بعداز آن كه مردم در سرزمين منى هستند، از بزرگترين ايام است .
رمى جمرات
براى پرتاب سنگريزه به ستون شيطان در سرزمين منى تعبيراتى در روايات آمده است از جمله :
O اين عمل ذخيره شما در قيامت است .
O اين عمل نور است
o در اين عمل خروج از گناه است .
O در اين عمل كسب ثواب است .
O به فرموده روايات ؛ سنگريزه ها بايد محكم ، بكر، پاك ، به اندازه بند انگشت باشد و بهتر است انسان با وضو رمى كند.
قربانى
o بهترين كار در عيد قربان ، (حتى براى كسانى كه به حج مشرف نشده اند) قربانى كردن است . خداوند ريختن خون قربانى را دوست دارد.
O قربانى فداى انسان از رفتن به دوزخ مى شود و با ريختن اولين قطره خون قربانى ، گناهان انسان بخشيده مى شود.
O قربانى كردن از نشانه هاى ايمان است .
(زيرا با تقسيم گوشت قربانى دل فقرا شاد مى شود)
مسجد خيف در منى
o به فرموده روايات ؛ هزار پيامبر در مسجد خيف نماز خوانده اند و براى ذكر و نماز در آن مكان مقدس سفارشاتى شده است .
طواف وداع و آب زمزم
o در روايات به طواف وداع و آشاميدن آب زمزم سفارش شده و دعاهايى وارد شده است .
O حضرت على (عليه السّلام ) فرمود: بهترين آب زمين ، زمزم است .
O زمانى كه پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) به مدينه هجرت كرده بودند، آب زمزم را براى ايشان هديه مى آوردند. به فرموده روايات ؛ آب زمزم داروى هر دردى است .
مرگ در حج
o كسانى كه در سفر حج از دنيا بروند، بهره خاصى دارند. مثلاً:
اگر در حال رفتن به مكه باشد، بخشيده مى شود.
اگر در حال احرام باشد، در قيامت لبّيك گويان محشور مى شود.
اگر در يكى از دو حرم (مكه و مدينه ) از دنيا برود، در قيامت در امان است .
و اگر در حال برگشت از دنيا برود، تمام گناهانش بخشيده مى شود.
ضمانت بهشت
o هر كس در سفر حج از دنيا برود، خداوند تا روز قيامت ثواب حج را براى او ثبت مى كند. همانگونه كه اگر رزمنده اى در راه جبهه از دنيا برود، خداوند پاداش جهاد را تا قيامت براى او قرار مى دهد.
O حضرت على (عليه السّلام ) فرمود: من براى كسانى كه در راه حج ، زكات ، عيادت بيماران ، جهاد، حج و نماز جمعه از دنيا بروند، بهشت را ضمانت مى كنم . و در حديث ديگرى است كه هر كس در مكه يا مدينه از دنيا برود، در قيامت حساب از او برداشته مى شود.
O در روايات براى مردن در مدينه توجه خاصى شده است . تا آنجا كه پيامبر (صلّى اللّه عليه وآله ) مى فرمايد: اگر كسى لحظه آخر عمرش را در مدينه باشد، من شفيع او خواهم بود.
O در دعاى سجده و بين اذان و اقامه مى خوانيم :
((اَلّلهُمَّ اجْعَلْ قَلبى بارّاً و رزقى دارّاً وَ اجْعَلْ لى عَنْد قَبْرِ نَبِيّكَ مُستقرّاً وَ قَراراً))
مدينه
o در روايات مى خوانيم : بهتر است اول اعمال حج را انجام دهيد و بعد به مدينه برويد، زيرا تمام حج ، زيارت پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) است و نرفتن به مدينه جفا است .
O يك ماه رمضان در مدينه از هزار ماه رمضان در شهرهاى ديگر بهتر است و بودن يك جمعه در مدينه از هزار جمعه در مناطق ديگر بهتر.
O به فرموده روايات ؛ مكه حرم خدا و مدينه حرم پيامبر (صلّى اللّه عليه وآله ) و كوفه حرم على ابن ابى طالب (عليهماالسّلام )) است و هر ستمگرى سوء قصدى نمايد، قلع و قمع مى شود.
O در روايات آمده است ؛ پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) از خداوند متعال براى اهل مدينه بركت خواست ، همانگونه كه حضرت ابراهيم (عليه السّلام ) براى اهل مكه . و براى كسى كه در مدينه دست به قتل بزند يا به قاتلى پناه دهد، لعنت فرستاد.
O امام صادق (عليه السّلام ) فرمود: مساحت مسجد النّبى در زمان حضرت 3600 ذراع بوده است و مابين منزل پيامبر (صلّى اللّه عليه وآله ) و منبر مسجد، باغى از باغهاى بهشت است و نماز خواندن در مسجد النّبى برابر ده هزار نماز به حساب مى آيد.
زيارت پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله )
o پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) فرمود: هر كس مرا زيارت كند، شفاعت من از او واجب و جزاى او بهشت است و زيارت من بعد از وفاتم ، مثل زيارت من در زمان حياتم مى باشد، و اگر نتوانستيد مرا زيارت كنيد، از راه دور به من سلام كنيد كه به من مى رسد. زائر من در قيامت همسايه من خواهد بود.
O و فرمود: هر كس من و يا يكى از ذرّيه ام را زيارت كند، در قيامت به زيارتش مى روم و او را از شدايد نجات خواهم داد.
O وعده بهشت در روايات براى زيارت پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) و على بن ابى طالب و امام حسن و امام حسين (عليهم السّلام )، در يك جا آمده است .
يادگارهاى مدينه
o در روايات مى خوانيم كه امامان ما گلايه داشتند كه آثار پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) را تغيير داده اند
تنها مسجد قبا و مسجد احزاب و مَشربه اُمّ ابراهيم و مسجد فضيخ باقى مانده است . و شما رفتن به اين اماكن را فراموش نكنيد.
مسجد قبا
o پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) سواره و پياده به اين مسجد مى رفتند و اين همان مسجدى است كه ((اُسِّس عَلَى التَّقوى )) است . و نماز در آنجا مساوى با انجام يك عمره است .
مسجد غدير
o هنگام برگشتن از مكه ، در كنار سرزمين غدير مسجدى به نام مسجد غدير بوده كه امامان ما دستور مى دادند كه در آن مسجد نماز خوانده شود.
علامت قبولى حج
o پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) فرمود: علامت قبولى حج آن است كه انسان از گناهانى كه قبل از سفر مرتكب مى شده است دست بردارد و اگر همان رفتار و گناهان قبلى را انجام دهد، حج او برگردانده مى شود.
بيمه تا چهار ماه
o در رواياتى مى خوانيم : خداوند تا چهار ماه گناه حاجى را ثبت نمى كند و امامان ما به آيه : ((فَسيحوا فِى الاَرضِ اَرْبعَةَ اشْهُرٍ)) استدلال كرده اند كه اگر خداوند براى مشركين چهار ماه را آزاد گذاشت ، براى مؤ منين نيز اين تخفيف وجود دارد.
O و در روايات مى خوانيم : تا انسان گناه نكند، نور حج در او وجود دارد و كسى كه حج را انجام دهد، مانند روزى كه از مادر متولد شده پاك و بخشيده است .
O در بعضى روايات آمده است : شرط اين بخشش آن است كه مردم از دست و زبان حاجى در امان باشند.
تذكّرات :
1- به فرموده بعضى روايات بعد از انجام مراسم حج زود به وطن خود بازگرديد تا علاقه و عشق شما به مكه كم نشود.
2- نيّت برگشتن به مكه را در سال آينده داشته باشيد كه سبب طول عمر خواهد بود.
يزيد (لعنة اللّه عليه ) هنگامى كه حج خود را انجام داد، اشعارى گفت ؛ به اين مضمون كه اگر از مكه خارج شويم ، تا عمر دارم در هيچ سالى براى حج و عمره نخواهم آمد. و خداوند عمرش را كوتاه كرد.
3- مستحب است كه زائر خانه خدا در باز گشت ازحج به كسانى كه به ديدن او مى آيند وليمه دهد.
4- كسى كه به زيارت حاجى آيد در حالى كه غبارسفر بر او باشد، گويا حجر الاسود را دست كشيده است . پس تا حاجى گناهى مرتكب نشده است ، هر چه زودتر به ديدن او برويد و او را احترام نماييد و ميان چشم و پيشانى او را ببوسيد.
((و السّلام ))
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)