صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 31

موضوع: مشكاة الانوار فى غرر الاخبار

  1. #1
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض مشكاة الانوار فى غرر الاخبار






    نام كتاب : مشكاة الانوار فى غرر الاخبار
    مؤلف : ابوالفضل على بن حسن بن فضل طبرسى
    مترجمان : عبداللّه محمّدى - مهدى هوشمند
    پيشگفتار
    بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
    الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ و الصلاة على خاتم الا نبياء أ فضل المرسلين محمّد و آله الطاهرين و السّلام على أ صحابه المنتجبين .
    دومين سند دين پس از قرآن مجيد حديث است ، اين سند معتبر بالاترين سهم را در اين زمينه در معرفى و يادگيرى معارف اسلامى داشته ، و ميراثى ماندگار از جانب معصومان عليهم السّلام به پيروان و شيفتگان و تشنگان اين معارف عاليه مى باشد.
    حفظ و حراست از اين ميراث ماندگار در حال حاضر- كه زمان غيبت حجت حق و صاحب اصلى آن است - به عهده عالمان و محدثان و ناشران حديث است ، كه اين مهم را به روشهاى متفاوت و گوناگونى از قبيل تصحيح كتب حديث ، ترجمه و شرح و تعليق بر احاديث و چاپ و نشر آن به گونه اى قابل توجه انجام مى دهند.
    در حقيقت نتيجه اين حفظ و حراست است كه پاسخگوى بسيارى از پرسشها و نكات مبهم و نامفهوم در ذهن اصناف انسانها خصوصا نسل جوان مى باشد، كه مى توانند با مطالعه و دقت در تأ ليفات حديثى پاسخ مجهولاتشان را بدست آورده و از نورانيت كلام معصومين عليهم السّلام نيز بهره مند گردند.
    در زمينه اهميّت اين گوهر گرانبها علماء و اهل فن نظرات گويايى دارند، مثلا، مرحوم كلينى - رحمة اللّه عليه - حديث با علم دين برابر است ، زيرا بدون توجه نمودن به احاديث شناخت معارف اسلامى ممكن نيست ، و شناخت دين بدون شناخت حديث غير ممكن خواهد بود.
    اين مهم ، از يك طرف در طول تاريخ باعث شده كه در مقابل حركتى ضد ارزش و ضد دين پديدار گردد، و با تمام وجود سعى در محو و از بين رفتن اين ارزش دينى كند، و ما واقفيم كه حفظ و نگارش حديث در قرون اوليه به سختى انجام مى شده ، و حتى در طول تاريخ نيز انديشه دسالين همواره در پى وارد آوردن خدشه به پيكره اين ميراث بوده است .
    با توجه به مطالب فوق مى توان به مطلب ديگرى نيز پى برد، و آن عبارت از نورانيّتى است كه اين احاديث در دل و روح انسان بوجود مى آورد، در زيارت جامعه مى خوانيم كه (كلامكم نور و امركم رشد)، كلام معصوم عليهم السّلام نور است ، و باعث نورانيت در دلهاى مشتاقان و حاملانش ‍ مى شود، زيرا سخن معصوم سخن خداست ، شاهد بر اين مدعا سخن رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله است كه مى فرمايد: ((من در بين شما دو گوهر گرانبها را به امانت گذاردم ، كتاب و سنت ، تا زمانى كه در پناه اين دو باشيد طعم گمراهى را نخواهيد چشيد)).
    پرواضح است كه مراد از سنّت كلمات معصومين عليهم السّلام است ، همانانى كه حجت خدا بر زمينند، فرمانشان فرمان خداست ، و به همين دليل است كه در قرآن مجيد صريحا اشاره به وجوب اطاعتشان آمده ، همان جا كه مى فرمايد: از خدا و رسولش و اولو الامر اطاعت كنيد، زيرا كه نافرمانيشان موجب اضلال و بدبختى و پريشانى است .
    و بدين جهت براى اجراى كامل احكام خداوند، وعده ظهور حضرت حجّت (عج ) را به مسلمين داد تا دين خدا را نصرت و يارى نمايد، و حقايقى را كه بر ما پنهان است آشكار نمايد، و هنگامى كه آن منجى قيام كند اين عرصه خاكى به نور الهى منوّر گردد.
    با اين وجود، در عصر غيبت وظيفه حفظ و حراست از اين ميراث پربها وظيفه اى بس دشوار و پرمخاطره است ، كه اين امر خطير و سنگين بر دوش ‍ تمامى كسانى كه پى به اهميّت مطلب برده اند، و توفيق پردازش به آن را دارند سنگينى مى كند.
    اينجانب نيز در اين راستا سعى نمودم با همه تقصيرها و كاستى هايى كه دارم ، و بديهى است كه هيچ انسانى خالى از خطا و اشتباه نيست ، گام در اين مسير نورانى نهم ، و خوشه اى از اين خرمن پرفيض برچينم .
    به همين جهت به سفارش بعض از بزرگان به احياى اين كتاب شريف ((مشكاة الا نوار في غرر الا خبار)) همت گماشتم ، و با پشتوانه و كمك گرفتن از مدد الهى و مراجعه به مصادر اسلامى اين كتاب به زيور تحقيق و طبع مزيّن گرديد.
    بنا بر اين ، اگر به راه راست و مستقيم رفتم به فضل و كرم حق بود، و اگر اشتباهى رخ داد از خداوند اجر كوششگران را آرزو دارم ، وَ ما تَوْفِيقِي إِلاّ بِاللّهِ.
    مختصرى از احوالات مؤ لّف
    بزرگان تاريخ و زندگى نگاران در احوال مرحوم شيخ اجلّ مؤ لّف بزرگوار ((مشكاة الانوار)) زياد نوشته اند، صاحب رياض مى نويسد:
    شيخ ثقة الا سلام أ بو الفضل على بن الشيخ رضى الدين أ بي النصر الحسن بن الشيخ أ بى على فضل بن حسن بن فضل طبرسى ، فاضل عالم فقيه محدّث جليل صاحب ((مشكاة الا نوار)) از سيد جلال الدين أ بي على بن حمزه موسوى و غيرش نقل حديث مى نمود آنچنان كه از ((مشكاة الا نوار)) برمى آيد.
    و آن بزرگوار داراى تأ ليفاتى است ، از جمله آن كتاب ((كنوز النجاح )) در دعا و نيايش است كه از ابن طاوس در كتاب ((المجتني من الدعاء المجتبى )) از اين كتاب نقل كرده است ، و همچنان شيخ اجل كفعمى نيز در كتاب ((المصباح )) از اين كتاب نقل مى نمايد .
    و اين شيخ محترم فرزند شيخ أ بي على طبرسى صاحب تفسير جليل ((مجمع البيان )) مى باشد. و كتاب ((مشكاة الا نوار)) جهت تكميل كتاب پدرش ‍ ابو نصر حسن بن فضل ((مكارم الا خلاق )) نگاشته شد.
    بنا بر اين نسب مؤ لف چنين است :
    أ بو الفضل علي بن رضي الدين أ بي نصر حسن بن امين الدين أ بي علي الفضل بن الحسن الفضل الطبرسي است كه به غلط كتاب را نسبت به ابو علي فضل بن حسن طبرسى داده شد.
    و بنا بر اين توضيح ، نام مؤ لف ((مشكاة الا نوار)) مشخص گرديد، گرچه بر استاد اسناد در ((بحار الانوار)) مخفى مانده .
    سپس مؤ لف كتاب ((رياض العلماء)) در شناساندن مؤ لف در ادامه فرموده : شيخ نعمت اللّه خاتون عاملى در كتاب شريف ((الرسالة المعمولة لمعنى العدالة )) بعضى از فتاواى شيخ أ بو الفضل طبرسى را نقل نموده ، و نيز امير سيد حسين مجتهد در پايان كتاب ((دفع المناواة عن التفضيل و المساواة )) از كتب ثقة الا سلام أ بو الفضل طبرسى بعضى از فوائد را نقل نموده كه ظاهرا مراد هر دو بزرگوار همين شيخ مؤ لف جليل القدر باشد.
    و لذا مى شود گفت كه : اين عالم بزرگوار تأ ليفات ديگرى نيز داشته است .
    بعضى اشكال كرده اند كه : لقب ثقة الا سلام از آن جدّ مؤ لف صاحب ((مجمع البيان )) است ليكن موضوع بسيار آسان است ، زيرا ممكن است كه اشتراك در لقب داشته باشند علاوه بر اين مى دانيم كه لقب جدّ او ((امين الدين )) مى باشد.
    سپس مؤ لف كتاب ((رياض العلماء)) فرموده :
    استاد سندشناس در اوّل كتاب ((بحار الا نوار)) و كتاب ((مشكاة الا نوار)) فرمود:
    اين كتاب از آن فرزند شيخ أ بو على طبرسى صاحب مجمع البيان است كه در تكميل كتاب پدرش ((مكارم الا خلاق )) نوشته شده است ، سپس فرمود: كتاب ((مشكاة الا نوار)) كتابى است ظريف كه اخبار نايابى را در خود جاى داده است .
    آنگاه مؤ لف كتاب رياض العلماء فرموده :
    شخص مؤ لّف در اوّل كتاب ((مشكاة الا نوار)) پس از حكايت تأ ليف پدرش در مورد كتاب ((مكارم الا خلاق ))، و كتاب جامع كه تمامش نكرد، چنين فرمود: سپس گروهى از مؤمنين مشتاق از من تقاضا كردند كه در اعمال خير كتابى را تدوين نمايم ، و من هم با استعانت از خداوند متعال قربة إ لى اللّه عزّ و جلّ بتأ ليف اين كتاب همّت گماشتم ، و نوشتم آنچه بدان دست يافتم و مرتّب و بخش بخش قرار دادم .
    و در آخر هر بابى اوراق اضافه نهادم كه چنانچه حديث جديدى بدست آمد در آن اوراق بگنجانم ، و اين كتاب را به ((مشكاة الا نوار في غرر الا خبار)) نامگذارى نمودم .
    برخى از سيره نگاران چنين گويند:
    فرزند طبرسى أ بو الفضل علي بن رضي الدين أ بي النصر الحسن بن الفضل بن الحسن الطبرسي در بيشتر كتب تراجم به بزرگوارى و تعظيم و ثناء و تكريم فراوان ياد شده .
    و نيز صاحب كتاب ((رياض العلماء)) فرموده :
    ثقة الا سلام عالم فاضل فقيه محدّث جليل صاحب ((كتاب مشكاة الا نوار)) از سيد سعيد جلال الدين ابو على بن حمزه موسوى و غير او نقل حديث نموده .
    و همچنان محدث نورى در ((خاتمه مستدرك )) بدين منوال او را ستوده .
    و در ترجمه پدر بزرگوار او گذشت كه : او و پدر بزرگوارش و فرزندش أ بو الفضل على بن الحسن صاحب ((مشكاة الا نوار)) از برجسته گان علماء و مشاهير فضلا بودند.
    و ناگفته نماند كه كتاب ((مشكاة الا نوار)) او يك بار در سال هجرى قمرى در نجف اشرف در مطبعه حيدريّه به زيور چاپ آراسته گرديد، در اوّل آن چاپ چنين آمده است :
    و بعد، همانا مولا و پدرم الشيخ الا مام الا جلّ السعيد، رضى الدين أ مين الا سلام و المسلمين حجّة الخلق أ با نصر الحسن بن الفضل بن الحسن الطبرسى نوّر اللّه حفرته و حشره مع مواليه الطاهرين هنگامى كه كتاب ((مكارم الا خلاق )) را تأ ليف كرد و همگان آن را پسنديدند، شروع بتأ ليف كتاب ديگرى كه جامع ديگر حالات ، و روشهاى نيكو باشد، نمود. كه در اين زمينه روايات زيادى را از بين كتب مشاهير رضى اللّه عنهم اجمعين برگزيد، منتهى با فرا رسيدن مرگ او نتوانست كتاب را به اتمام رساند.
    خداوند بحق محمّد و آل او صلّى اللّه عليهم أ جمعين او را در بهشت برين جاى دهد. و آرزوهاى او را از فضل خود برآورد.
    سپس جمعى از مؤمنين مشتاق در اعمال خير، به دنبال كار والد مرحوم از من تقاضا نمودند كه اين كتاب را تأ ليف نمايم ، با تقرب به خداوند منّان آنچه در نظرم باقى مانده بود به نوشتن اين كتاب مبادرت ورزيدم .
    علّامه مجلسى رحمه اللّه در كتاب ((بحار الا نوار)) فرمود: از اين عبارات دانسته مى شود كه ((مشكاة الا نوار)) جهت تكميل كتاب ((مكارم الا خلاق )) نوشته شده است .
    علّامه تهرانى در ((الذريعه )) فرموده : ((مشكاة الا نوار في غرر الا خبار)) از تأ ليفات شيخ أ بو الفضل على بن شيخ رضى الدين ابو نصر حسن بن ابو على مفسّر ملقب به ((امين الاسلام )) فضل بن حسن بن فضل طبرسى است ، و اين كتاب همانى است كه ((بحار الا نوار)) از او نقل مى كند و آن كتابى است ظريف شامل اخبار غريبه .
    در ادامه فرموده : نسخه اى از آن نزد ميرزا محمّد على اردوبادى در نجف اشرف موجود مى باشد.
    و آنچه از خطبه كتاب برمى آيد آن است كه : آن كتاب را جهت تكميل ((مكارم الا خلاق )) نوشته است .
    آنچنان كه خود مى گويد: هنگامى كه پدرم كتاب ((مكارم الا خلاق )) را جمع آورى نمود و همگان آن را پسنديدند، شروع به تصنيف كتاب ديگرى نمود كه جامع ساير محاسن احوال باشد. و اخبار زيادى را در اين زمينه جمع آورى نمود- تا آنجا كه فرمود- مرگ او فرا رسيد و ادامه كار متوقّف گشت ، سپس جماعتى از مؤمنين مشتاق اهل خير از من تقاضاى ادامه تأ ليف اين كتاب را نمودند، و من هم آنچه در ذهنم حاضر بود جمع آورى نمودم و به ترتيب و تبويب آن همت گماشتم ، و نام آن را ((مشكاة الا نوار في غرر الا خبار)) نهادم .
    و در اوّل آن فهرست بابهاى دهگانه و بخشهاى او را به تفصيل آورده است و تاريخ كتابت آن نسخه سال مى باشد و اوّل آن : الحمد للّه أ هل الحمد و وليّه و منتهى الحمد و غايته ، نحمده على ما هدانا.
    بابها و بحثهاى آن چنين است :
    - ايمان و اسلام در پانزده فصل .
    - نشانه هاى شيعه در نه فصل .
    - كارهاى نيك در شانزده فصل .
    - آداب معاشرت با مردم در دوازده فصل .
    - مكارم اخلاق در پنج فصل .
    - عيبهاى نفس و كوشش در رهائى از آن در هشت فصل .
    - مصيبت و گرفتاريها و ثواب بر آنها، و ياد مرگ در ده فصل .
    - نهى از خصلتهاى ناپسند در ده فصل .
    - پندها - احاديث متفرقه .
    ناگفته نماند كه بيشترين آن احاديث را از كتاب ((المحاسن )) برقى نقل مى كند كه در آن اخبار زيادى موجود است كه در ((المحاسن )) فعلى وجود ندارد، و همين دليل بر آن است كه ((المحاسن )) كنونى ناقص است ، و نسخه كامل آن در دسترس مؤ لّف بوده .
    و همچنان مؤ لّف از كتاب ((روضة الواعظين )) و ((عيون الا خبار)) و ((مجمع البيان )) جدش شيخ طبرسى و غير آن نقل حديث مى نمايد.
    روش تحقيق :
    روش كار در اين كتاب نخست بر اساس مطبوع آن و ثانيا: بر دو نسخه
    مخطوط به انجام رسيد:
    - نسخه شماره كتابخانه مجلس شوراى اسلامى
    - نسخه شماره كتابخانه وزيرى يزد و ثالثا: با كاوش در كتب احاديث كه در دسترس بود همانند كافى ، محاسن برقى توحيد شيخ صدوق و ... و همچنان به كتابهائى كه مؤ لّف به آنها در طى كتاب ((مشكاة الا نوار)) استناد نموده مراجعه نمودم و با مقابله دو نسخه مخطوط با مطبوع اصحّ را در متن قرار دادم ، و نص احاديث را با كتب معتبر تطبيق نمودم و در پاورقى به فرقهاى آن اشاره شد.
    و براى اطمينان بيشتر تمام احاديث را با برنامه هاى كامپيوترى مطابقت دادم ، چنانچه حديثى مصدر و مأ خذش بدست نيامد در پاورقى به آن اشاره شد.
    همچنان اگر متن حديث به محاسن برقى و يا ديگر كتب ، استناد داده شد و در آن يافت نشد، حتى الا مكان از كتابهاى ديگر همانند كافى و تهذيب و ... مراجعه و استخراج شد.
    ضمنا آيات و كلمات غريبه همانند نصوص روايات ضبط گرديد، و براى هر يك از آنها شماره خاصى در فهرست قرار داده شد تا پويندگان و خوانندگان به آسانى به آن دست يابند. و نيز براى منابع و م آخذ با ذكر نام ناشر و سال نشر و طبع فهرستى جداگانه تنظيم گرديد.
    در پايان نخست از خداوند منان سپاسگزارم كه به من چنين توفيقى عنايت فرمود.
    و ضمنا از دوستانى كه به من در اين كار كمك و راهنمائى كردند، تقدير و تشكر مى نمايم .
    مهدى هوشمند
    مقدمه مترجمان
    سپاس خداى را كه توفيق را رفيق ما نمود كه اين اثر گرانبها كتاب مستطاب ((مشكاة الا نوار)) را- كه واقعا از افق نورانى مكتب اهل بيت عليهم السّلام كسب انوار نمود- ترجمه نماييم ، و ما به حمد اللّه در اين راستا از هيچ سعى و كوششى دريغ ننموديم ، نخست به ترجمه هايى كه پيشينيان زحمت آن را متحمّل شدند- كه خداى كوششان را بپذيرد- مراجعه نموديم و از آنها بهره ها جستيم .
    سپس گوياترين واژه هاى لغات را تا حدّ امكان برگزيده ايم و از دقّت و وسواسى - كه لازمه تحقيق و ترجمه است - فروگذارى نكرديم ، و احيانا بنا به تقاضاى نياز به كتب لغات و شروح احاديث مراجعه نموديم ، و با جدّ و جهد تمام از لغات سهل و آسان و رسا استفاده نموديم ، تا خوانندگان عزيز به بهترين و آسانترين راه ممكن ، به معانى احاديث واقف گردند.
    و براى دريافت بهينه از ترجمه در مقابل هر صفحه متن احاديث را با رعايت تقابل كلمات أ حاديث و شماره هاى آن ، بدون آنكه ترجمه آن به صفحه بعد منتقل شود قرار داده ايم ، و اين تقابل حائز اهميّت فراوان مى باشد، از جمله :
    - زبان دانان عربى و فارسى يكسان از آن بهره خواهند جست .
    - تطابق لغات براى هر دو به آسانى ميسّر خواهد بود.
    - استفاده بهينه براى كسانى كه به هر دو لغت آشنايى كامل دارند.
    اميد است خداوند منّان و اولياء پاكش اين عمل ناچيز را از ما به شايستگى قبول نمايند، و موجب افزايش توفيق و بركت در نخستين گام به سوى ترجمه ديگر آثار اهل بيت عليهم السّلام بشود، آمين ربّ العالمين .
    عبد اللّه محمّدى مهدى هوشمند
    1/7/78
    الباب الاول في الايمان و الاسلام و ما يتعلق بهما خمسة عشر فصلا
    ( باب اوّل : در ايمان و اسلام و آنچه به آن بستگى دارد و در آن پانزده فصل است)
    الفصل الاول في التوحيد
    (فصل اول : در توحيد)
    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى فَإِذَا انْتَهَى الْكَلَامُ إِلَى اللَّهِ فَأَمْسِكُوا
    امام صادق عليه السّلام فرمود كه : خداوند مى فرمايد: (همانا فرجام و پايان هر چيزى به سوى پروردگارت است ) پس هر گاه سخن (به ذات ) خداوند ختم شد خوددارى نماييد.

    مِنْ كِتَابِ التَّوْحِيدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْجُويْبَارِيِّ فِي سَفَرِ الرِّضَا عَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا جَزَاءُ مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِالتَّوْحِيدِ إِلَّا الْجَنَّةَ
    امام رضا عليه السّلام در سفر مرو از حضرت على عليه السّلام نقل فرمود كه : پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
    جزاى كسى كه خداوند بعنوان پاداش ، نعمت توحيد را به او عطا فرموده بجز بهشت نخواهد بود.

    عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ خَرَجْتُ لَيْلَةً مِنَ اللَّيَالِي فَإِذَا رَسُولُ اللَّهِ يَمْشِي وَحْدَهُ وَ لَيْسَ مَعَهُ إِنْسَانٌ فَظَنَنْتُ أَنَّهُ يَكْرَهُ أَنْ يَمْشِيَ مَعَهُ أَحَدٌ- قَالَ فَجَعَلْتُ أَمْشِي فِي ظِلِّ الْقَمَرِ فَالْتَفَتَ فَرَآنِي قَالَ مَنْ هَذَا قُلْتُ أَبُو ذَرٍّ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ فَقَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ تَعَالَ قَالَ فَمَشَيْتُ مَعَهُ سَاعَةً- فَقَالَ إِنَّ الْمُكْثِرِينَ هُمُ الْأَقَلُّونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا مَنْ أَعْطَاهُ اللَّهُ خَيْراً فَنَفَحَ مِنْهُ بِيَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ وَرَاءَهُ وَ عَمِلَ فِيهِ خَيْراً قَالَ فَمَشَيْتُ مَعَهُ سَاعَةً فَقَالَ اجْلِسْ هَاهُنَا فَأَجْلَسَنِي فِي قَاعٍ حَوْلَهُ حِجَارَةٌ وَ قَالَ لِي اجْلِسْ حَتَّى أَرْجِعَ إِلَيْكَ قَالَ فَانْطَلَقَ فِي الْحَرَّةِ حَتَّى لَمْ أَرَهُ وَ تَوَارَى عَنِّي فَأَطَالَ اللَّبْثَ ثُمَّ إِنِّي سَمِعْتُهُ ص وَ هُوَ مُقْبِلٌ يَقُولُ وَ إِنْ زَنَى وَ إِنْ سَرَقَ قَالَ فَلَمَّا جَاءَ لَمْ أَصْبِرْ حَتَّى قُلْتُ يَا نَبِيَّ اللَّهِ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ- مَنْ تُكَلِّمُ فِي جَانِبِ الْحَرَّةِ فَإِنِّي سَمِعْتُ أَحَداً يَرُدُّ عَلَيْكَ شَيْئاً قَالَ ذَلِكَ جَبْرَئِيلُ عَرَضَ لِي فِي جَانِبِ الْحَرَّةِ وَ قَالَ بَشِّرْ أُمَّتَكَ أَنَّهُ مَنْ مَاتَ وَ لَا يُشْرِكُ بِاللَّهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ قَالَ قُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ إِنْ زَنَى وَ إِنْ سَرَقَ قَالَ نَعَمْ- قُلْتُ وَ إِنْ زَنَى وَ إِنْ سَرَقَ قَالَ نَعَمْ وَ إِنْ شَرِبَ الْخَمْرَ
    ابو ذر مى گويد: شبى از منزل بيرون آمدم ، ناگهان ديدم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به تنهايى راه مى روند و هيچ كس با او همراه نيست ، گمان كردم كه دوست ندارند كسى با ايشان همراه باشد، لذا آهسته در زير سايه ماه ، پشت سرش شروع به راه رفتن كردم ، پيامبر متوجه من شد و فرمود: كيستى ؟ عرض كردم : فدايت شوم ، ابو ذر هستم . فرمود: اى ابو ذر! همراه من بيا. آنگاه ساعتى با ايشان راه رفتم ، سپس فرمود: ثروت اندوزان در روز قيامت در اقليّت قرار مى گيرند ، مگر كسى كه خداوند خير را نصيب او كرد و در دنيا از راست و چپ و از روبرو و پشت سر انفاق مى نمود، و با آن عمل خير انجام مى داد. سپس ابو ذر گفت : ساعتى همراه پيامبر راه رفتم ، آنگاه فرمود: اينجا بنشين ! بعد مرا در زمينى - كه سنگلاخ بود و در اطرافش كوهها و تپه ها قرار داشت - نشاند و فرمود: اينجا بنشين تا برگردم . سپس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به سوى مكانى - كه ((حرّه )) نام داشت - رفتند به طورى كه ديگر ايشان را نديدم و از ديده ام پنهان شده بود. سپس شنيدم كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله - در حالى كه به طرف من مى آمد- مى فرمود: و اگر چه زنا كرده باشد؟! او اگر چه دزدى كرده باشد؟! ابو ذر گفت : چون پيامبر آمد بى صبرانه از ايشان پرسيدم : اى پيامبر خدا! خدا مرا فدايت كند، با چه كسى در طرف ((حرّه )) صحبت مى كرديد؟ من شنيدم كه كسى جوابت را مى داد. فرمود: او جبرئيل بود كه در طرف ((حرّه )) بر من نمايان شده بود.
    و گفت : امّت خود را بشارت بده كه : هر كس بميرد و شرك به خدا نورزيده باشد داخل بهشت خواهد شد.
    به او گفتم : اى جبرئيل ! اگر چه زنا كرده باشد؟! اگر چه دزدى كرده باشد؟
    گفت : بلى ، ديگر بار گفتم : اگر چه زنا كرده باشد؟ اگر چه دزدى كرده باشد؟ گفت : بلى ، اگر چه خمر نوشيده باشد.

    عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ‍ مَنْ مَاتَ لَا يُشْرِكُ بِاللَّهِ شَيْئاً أَحْسَنَ أَوْ أَسَاءَ دَخَلَ الْجَنَّةَ
    امام صادق عليه السّلام از حضرت على عليه السّلام نقل كند كه : پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كس از دنيا برود و شرك به خدا نورزيده باشد، چه كار نيكو كرده باشد و چه كار بد، داخل بهشت خواهد شد.

    عَنْ رَيَّانَ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ مَا آمَنَ بِي مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ كَلَامِي وَ مَا عَرَفَنِي مَنْ شَبَّهَنِي بِخَلْقِي وَ مَا عَلَى دِينِي مَنْ يَسْتَعْمِلُ الْقِيَاسَ فِي دِينِي
    امام رضا عليه السّلام از حضرت على عليه السّلام روايت كند كه فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداوند متعال فرمود: كسى كه كلام مرا با رأ ى و نظر خود تفسير كند به من ايمان نياورده ، و نشناخت مرا كسى كه مرا تشبيه (به مخلوقاتم ) نمايد، و بر دينم نخواهد بود آنكه قياس را در آن بكار گيرد.

    عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع يَقُولُ مَنْ شَبَّهَ اللَّهَ بِخَلْقِهِ فَهُوَ مُشْرِكٌ وَ مَنْ وَصَفَهُ بِالْمَكَانِ فَهُوَ كَافِرٌ- وَ مَنْ نَسَبَ إِلَيْهِ مَا نَهَى عَنْهُ فَهُوَ كَاذِبٌ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الاْيَةَ إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ
    امام رضا عليه السّلام فرمود: هر كس خداوند را به مخلوقاتش تشبيه نمايد مشرك است ، و هر كس براى خداوند مكانى را فرض كند كافر است ، و هر كس به خداوند آنچه را او از آن نهى فرموده نسبت دهد دروغگوست ، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: (همانا افترا مى بندند آن دروغگويانى كه ايمان به آيات خدا نياورده اند؛ آنها دروغگويانند).

    عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الثَّانِيَ ع مَا مَعْنَى الْوَاحِدِ فَقَالَ الْمُجْتَمَعُ عَلَيْهِ بِجَمِيعِ الْأَلْسُنِ بِالْوَحْدَانِيَّةِ
    ابو هاشم جعفرى گويد: از امام جواد عليه السّلام پرسيدم : معنى واحد چيست ؟ فرمود: آن چيزى است كه با تمام زبانها به وحدانيت او اتفاق نظر دارند.

    عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ سَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ إِنَّ أَسَاسَ الدِّينِ التَّوْحِيدُ وَ الْعَدْلُ وَ عَلَمَهُ كَثِيرٌ وَ لَا بُدَّ لِلْعَاقِلِ مِنْهُ فَاذْكُرْ مَا يَسْهُلُ الْوُقُوفُ عَلَيْهِ وَ يَتَهَيَّأُ حِفْظُهُ فَقَالَ أَمَّا التَّوْحِيدُ فَأَنْ لَا تُجَوِّزَ عَلَى رَبِّكَ مَا جَازَ عَلَيْكَ- وَ أَمَّا الْعَدْلُ فَأَنْ لَا تَنْسُبَ إِلَى خَالِقِكَ مَا لَامَكَ عَلَيْهِ
    مردى از امام صادق عليه السّلام سؤ الى پرسيد، امام در جواب فرمود: همانا اساس دين ، توحيد و عدل است ، و دانش آن بسيار است ، و هر عاقلى ناچار است كه آن را بياموزد، بنا بر اين بياد آور چيزى را كه رسيدن به آن علم را برايت آسان مى كند، و حفظ آن را برايت آماده مى كند.
    سپس امام عليه السّلام فرمود: اما توحيد به اين است كه : در مورد پروردگارت روا ندانى آنچه را كه بر خودت روا مى دانى ، و اما عدل ، به اين است كه : به آفريدگارت نسبت ندهى آنچه را كه تو را بر آن ملامت فرمود.

  2. #2
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض


    عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ الْمُهْتَدِي قَالَ سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنِ التَّوْحِيدِ فَقَالَ كُلُّ مَنْ قَرَأَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ آمَنَ بِهَا فَقَدْ عَرَفَ التَّوْحِيدَ قُلْتُ كَيْفَ يَقْرَؤُهَا قَالَ كَمَا يَقْرَأُ النَّاسُ وَ زَادَ فِيهِ كَذَلِكَ اللَّهُ رَبِّي ثَلَاثاً
    عبد العزيز بن مهتدى ، گفت : در مورد توحيد از امام رضا عليه السّلام پرسيدم ، فرمود: هر كس (قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ) را بخواند و به آن ايمان آورد توحيد را شناخته است ، گفتم : چگونه آن را بخواند؟ فرمود: همان طور كه مردم مى خوانند، و زياد كرد در آن گفتن ((كذلك اللّه ربّي )) را سه بار.

    عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ جَاءَ أَعْرَابِيٌّ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِي مِنْ غَرَائِبِ الْعِلْمِ قَالَ مَا صَنَعْتَ فِي رَأْسِ الْعِلْمِ حَتَّى تَسْأَلَ عَنْ غَرَائِبِهِ قَالَ الْأَعْرَابِيُّ وَ مَا رَأْسُ الْعِلْمِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ فَقَالَ الْأَعْرَابِيُّ مَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ قَالَ أَنْ تَعْرِفَهُ بِلَا مِثْلٍ وَ لَا شِبْهٍ وَ لَا نِدٍّ وَ أَنَّهُ وَاحِدٌ أَحَدٌ ظَاهِرٌ بَاطِنٌ أَوَّلٌ آخِرٌ لَا كُفْوَ لَهُ وَ لَا نَظِيرَ لَهُ فَذَلِكَ حَقُّ مَعْرِفَتِهِ
    ابن عبّاس گفت : مرد عربى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: اى رسول خدا! به من نكات غريب و مشكل علم را بياموز، فرمود: تو در مورد اصل علم چه مى دانى كه از مشكلات آن مى پرسى ؟ اعرابى گفت : اى رسول خدا! اصل علم چيست ؟ فرمود: شناخت خدا آن طور كه حقّ شناخت اوست . اعرابى گفت : شناخت واقعى و حقيقى خداوند چگونه است ؟ فرمود:
    به اين است كه : خدا را بدون مثل و شبيه و همتا بشناسى ، و اينكه او يگانه و يكتاست ، در ظاهر و باطن وجود دارد، آغاز است و فرجام ، نه همتا دارد و نه مانندى ، اين است حقّ شناخت او.

    أَيْضاً مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ فَضْلِ بْنِ يَحْيَى قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ شَيْءٍ مِنَ الصِّفَةِ فَقَالَ لَا تُجَاوِزْ مَا فِي الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللّهُ لَفَسَدَتا
    فضل بن يحيى گفت : از امام كاظم عليه السّلام از چيزى از صفت (توحيد) پرسيدم ، ايشان فرمود:
    از آنچه كه در قرآن است تجاوز نكن ، خداوند متعال مى فرمايد: (اگر در آسمان و زمين آلهه اى غير از خدا بود هر آينه آسمان و زمين فاسد مى شدند).

    مِنْ كِتَابِ الْإِرْشَادِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ لَا يُشْبِهُ شَيْئاً وَ لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ وَ كُلَّمَا وَقَعَ فِي الْوَهْمِ فَهُوَ بِخِلَافِهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: خداى متعال به هيچ چيزى شباهت ندارد و هيچ چيزى هم به او شبيه نيست ، و هر چه در وهم و خيال آيد او بخلاف آن است .


    الفصل الثاني في الاخلاص
    (فصل دوم : در اخلاص )
    مِنَ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَنِيفاً مُسْلِماً قَالَ خَالِصاً مُخْلَصاً لَا يَشُوبُهُ شَيْءٌ
    امام صادق عليه السّلام در مورد قول خداوند متعال : (حنيفا مسلما) فرمود: يعنى : خالص و مخلص ؛ كه در كارهايش چيزى جز خدا در نظرش ‍ نباشد.

    مِنْ كِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِينَ قَالَ النَّبِيُّ ص إِنَّ لِكُلِّ حَقٍّ حَقِيقَةً وَ مَا بَلَغَ عَبْدٌ حَقَّ حَقِيقِيَّةِ الْإِخْلَاصِ حَتَّى لَا يُحِبَّ أَنْ يُحْمَدَ عَلَى شَيْءٍ مِنْ عَمَلِ اللَّهِ
    پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: براى هر مطلب حقّى حقيقتى است ، و هيچ بنده اى از بندگان خدا به حقيقت اخلاص نمى رسد مگر اينكه دوست نداشته باشد كه به خاطر كارى - كه براى خدا- انجام مى دهد او را ستايش و تمجيد كنند.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَخْشَعُ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ حَتَّى هَوَامُّ الْأَرْضِ وَ سِبَاعُهَا وَ طَيْرُ السَّمَاءِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: همه چيز براى مؤمن فروتنى مى كند حتّى جنبنده هاى روى زمين و وحوش آن و پرندگان آسمان .

    وَ مِنْ كِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِينَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَا خَيْرُ شَرِيكٍ مَنْ أَشْرَكَ مَعِي فِي عَمَلٍ عَمِلَهُ لَا أَقْبَلُهُ إِلَّا مَا كَانَ لِي خَالِصاً
    امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال مى فرمايد: من بهترين شريك هستم ، هر كس در عملى كه انجام مى دهد براى من شريك قرار دهد از او نمى پذيرم مگر آنچه را كه فقط خالص براى من انجام داده باشد.

    وَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَعْلَمَ مَا لَهُ عِنْدَ اللَّهِ فَلْيَعْلَمْ مَا لِلَّهِ عِنْدَهُ
    و فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد: هر كس دوست دارد كه بداند چه موقعيّتى نزد خدا دارد، پس بايد بفهمد كه موقعيت خدا نزد او چگونه است .


    الفصل الثالث في اليقين
    (فصل سوم : در يقين)
    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ عَلِيٌّ فِي خُطْبَةٍ لَهُ طَوِيلَةٍ الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ التَّوْحِيدِ
    امام باقر عليه السّلام فرمود كه : حضرت على عليه السّلام در خطبه اى طولانى فرمود: ايمان بر چهار پايه استوار است : بر صبر و يقين و عدل و توحيد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْإِيمَانَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِسْلَامِ- وَ إِنَّ الْيَقِينَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ مَا مِنْ شَيْءٍ أَعَزَّ مِنَ الْيَقِينِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: ايمان از اسلام برتر است ، و يقين از ايمان برتر است ، و هيچ چيزى عزيزتر و كميابتر از يقين نيست .

    عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا عَنِ الْإِيمَانِ وَ الْإِسْلَامِ فَقَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ إِنَّمَا هُوَ الْإِسْلَامُ وَ الْإِيمَانُ فَوْقَهُ بِدَرَجَةٍ- وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ وُلْدِ آدَمَ شَيْءٌ أَقَلُّ مِنَ الْيَقِينِ قَالَ قُلْتُ فَأَيُّ شَيْءٍ مِنَ الْيَقِينِ قَالَ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لِلَّهِ وَ الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّفْوِيضُ إِلَى اللَّهِ قُلْتُ مَا تَفْسِيرُ ذَلِكَ قَالَ هَكَذَا قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع
    يونس بن عبد الرحمن گويد: از امام رضا عليه السّلام در باره ايمان و اسلام پرسيدم ، ايشان فرمود: دين فقط اسلام است ، و ايمان درجه اى بالاتر از اسلام است ، و تقوى درجه اى بالاتر از ايمان ، و يقين درجه اى بالاتر از تقوى است ، و هيچ چيزى بهتر از يقين بين فرزندان حضرت آدم عليه السّلام تقسيم نشده است ، پرسيدم : نشانه يقين و پديده آن چيست ؟
    فرمود: توكل بر خدا، و تسليم در برابر خدا، و راضى بودن به قضا و قدر الهى ، و واگذار كردن امور به خداوند، پرسيدم : معناى اينها چيست ؟ فرمود: امام باقر عليه السّلام [فقط ] اين چنين فرمود.

    عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ أَمَّا الْجِدارُ فَكانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَ كانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُما- فَقَالَ أَمَا إِنَّهُ مَا كَانَ ذَهَباً وَ لَا فِضَّةً وَ إِنَّمَا كَانَ أَرْبَعَ كَلِمَاتٍ أَنَا اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا مَنْ أَيْقَنَ بِالْمَوْتِ لَمْ يَضْحَكْ سِنُّهُ وَ مَنْ أَيْقَنَ بِالْحِسَابِ لَمْ يَفْرَحْ قَلْبُهُ وَ مَنْ أَيْقَنَ بِالْقَدَرِ لَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ
    صفوان جمّال گفت : از امام صادق عليه السّلام در مورد قول خداوند متعال پرسيدم ، ترجمه آيه گفتگوى موسى و خضر: (و امّا ديوار؛ پس مربوط به دو پسر بچه يتيم در شهر بود كه زير آن گنجى پنهان بود كه به آن دو مى رسيد) فرمود: بدان كه (مقصود از) آن گنج ؛ طلا و نقره نبود، بلكه چهار كلمه بود: من خدا هستم ، معبودى غير از من نيست ، هر كس يقين به مرگ داشته باشد دندانهايش هنگام شادى نمايان نمى شود و هر كس يقين به حساب داشته باشد دلش شادمان نمى شود، و هر كس يقين به قضا و قدر داشته باشد فقط از خدا مى ترسد.

    عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ عَلِيٌّ ع عَلَى الْمِنْبَرِ لَا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَهُ وَ أَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ يَكُنْ يُصِيبُهُ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: حضرت على عليه السّلام بر منبر مى فرمود: هيچ بنده اى از بندگان خدا طعم و مزه ايمان را نمى چشد مگر اينكه بداند آنچه قسمت او بود از آن او بود و به ديگرى نمى رسيد، و آنچه از آن ديگرى بود فقط به او مى رسيد و به اين شخص نمى رسيد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ مِنَ الْيَقِينِ أَنْ لَا تُرْضُوا النَّاسَ بِسَخَطِ اللَّهِ وَ لَا تَحْمَدُوهُمْ عَلَى مَا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لَا تَذُمُّوهُمْ عَلَى مَا لَمْ يُؤْتِكُمُ اللَّهُ إِنَّ الرِّزْقَ لَا يَجُرُّهُ حِرْصُ حَرِيصٍ- وَ لَا يَرُدُّهُ كَرَاهَةُ كَارِهٍ وَ لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ فَرَّ مِنْ رِزْقِهِ كَمَا يَفِرُّ مِنَ الْمَوْتِ- لَكَانَ رِزْقُهُ أَشَدَّ لَهُ طَلَباً وَ أَسْرَعَ إِدْرَاكاً مِنَ الْمَوْتِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الرَّاحَةَ فِي الْيَقِينِ وَ الرِّضَا وَ جَعَلَ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ فِي الشَّكِّ وَ السَّخَطِ
    امام صادق عليه السّلام از قول حضرت على عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد: يكى از علائم يقين اين است كه : به خاطر خشنودى مردم ، خداوند را ناخشنود نكنى ، و آنان را به خاطر روزى كه خدا بتوسط آنان به تو داده ستايش منمائى ، و آنان را به خاطر محروم نمودن خداوند تو را از روزى سرزنش ننمائى ، زيرا از هيچ آزمندى موجب جلب روزى نمى شود، و بخل هيچ بخيلى مانع از رسيدن روزى نخواهد شد، زيرا اگر از روزى همانند گريختن از مرگ بگريزد، روزى سريعتر از مرگ صاحبش را مى طلبد، همانا خداوند متعال آسايش و آرامش را در يقين و خشنودى ، و اندوه و ناآرامى را در ناباورى و خشم قرار داد.

    عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ صِحَّةِ يَقِينِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ لَا يُرْضِيَ النَّاسَ بِسَخَطِ اللَّهِ- ثُمَّ سَاقَ الْحَدِيثَ نَحْواً مِنْ حَدِيثِ مَيْمُونٍ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ لَأَدْرَكَهُ رِزْقُهُ قَبْلَ مَوْتِهِ كَمَا يُدْرِكُهُ الْمَوْتُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ بِعَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ وَ عِلْمِهِ- جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الْفَرَجَ فِي الْيَقِينِ وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جَعَلَ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ فِي الشَّكِّ وَ السَّخَطِ فَارْضُوا عَنِ اللَّهِ وَ سَلِّمُوا لِأَمْرِهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: از علائم كمال يقين مسلمان اين است كه : مردم را بواسطه خشم و غضب خدا خشنود نكند. در حديث ديگر آمده است كه فرمود: رزق و روزيش او را در مى يابد قبل از مرگش ، همان طور كه مرگش او را در مى يابد.
    سپس فرمود: خداوند متعال به وسيله عدل و داد خود خرّمى و آسايش را در يقين و خشنودى مقرّر فرموده ، و غم و اندوه را در ناباورى و ناخشنودى ، پس راضى به قضاى خدا شويد و تسليم فرمان خداوند باشيد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ قَنْبَرٌ غُلَامُ عَلِيٍّ ع يُحِبُّ عَلِيّاً حُبّاً شَدِيداً فَإِذَا خَرَجَ عَلِيٌّ خَرَجَ عَلَى أَثَرِهِ بِالسَّيْفِ فَرَآهُ ذَاتَ لَيْلَةٍ فَقَالَ يَا قَنْبَرُ مَا لَكَ فَقَالَ جِئْتُ لِأَمْشِيَ خَلْفَكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ وَيْحَكَ أَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ تَحْرُسُنِي أَمْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ قَالَ لَا بَلْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ فَقَالَ إِنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ لَا يَسْتَطِيعُونَ لِي شَيْئاً لَوْ شَاءُوا إِلَّا بِإِذْنٍ مِنَ السَّمَاءِ فَارْجِعْ قَالَ فَرَجَعَ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: قنبر غلام على عليه السّلام ، حضرت را بسيار دوست مى داشت ، پس هر گاه امام عليه السّلام از منزل خارج مى شد با شمشير به دنبال او مى رفت ، شبى حضرت متوجه او شد، فرمود: قنبر چه قصدى دارى ؟ عرض كرد: به دنبال شما آمده ام اى امير مؤمنان ، حضرت فرمود: واى بر تو، آيا مرا از اهل آسمان محافظت مى كنى يا از اهل زمين ؟ عرض كرد: نه ؛ از اهل زمين ، فرمود: همانا اهل زمين توان هيچ چيزى را بر من ندارند مگر با اجازه اى از خدا، بنا بر اين برگرد! قنبر برگشت .

    عَنْهُ ع لَيْسَ شَيْءٌ إِلَّا لَهُ حَدٌّ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا حَدُّ التَّوَكُّلِ قَالَ الْيَقِينُ قُلْتُ فَمَا حَدُّ الْيَقِينِ قَالَ أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ شَيْئاً
    امام صادق عليه السّلام فرمود: هيچ چيزى نيست مگر اينكه براى آن حدّى است ؛ راوى از حضرت پرسيد: فدايت شوم ، حدّ توكّل چيست ؟ فرمود: يقين است ، عرض كرد: حدّ يقين چيست ؟ فرمود: اين است كه : با وجود خدا از احدى نترسى .

    قِيلَ لِلرِّضَا ع مَا حَدُّ التَّوَكُّلِ قَالَ أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ غَيْرَهُ
    از امام رضا عليه السّلام سؤ ال شد: حدّ توكّل چيست ؟
    فرمود: اين است كه : با وجود خداوند از غير او نترسد.

    عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ كَانَ عَلِيٌّ يَقُولُ اللَّهُمَّ مُنَّ عَلَيَّ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ وَ التَّفْوِيضِ إِلَيْكَ وَ الرِّضَا بِقَدَرِكَ وَ التَّسْلِيمِ لِأَمْرِكَ حَتَّى لَا أُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لَا تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: على عليه السّلام مى فرمود: خدايا! بر من منّت گذار تا توان توكّل بر تو و واگذاردن امورم به تو، و خشنود شدن به قضا و قدر تو، و تسليم شدن به فرمانت را پيدا كنم ، به حدّى در برابر فرمانت تسليم و در آنچه برايم مقدر فرموده اى شتاب نداشته باشم و به داده هايت رضايت دهم ، اى مهربانترين مهربانان .

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ كَفَى بِالْيَقِينِ غِناً وَ بِالْعِبَادَةِ شُغُلًا
    امام صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد: بهترين ثروت يقين است ، و بهترين شغل عبادت و پرستش ‍ خداوند.

    وَ قَالَ ع إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ الْحَنَفِيَّةِ كَانَ رَجُلًا رَابِطَ الْجَأْشِ- وَ كَانَ الْحَجَّاجُ يَلْقَاهُ فَيَقُولُ لَهُ لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ أَضْرِبَ الَّذِي فِيهِ عَيْنَاكَ- فَيَقُولُ كَلَّا إِنَّ لِلَّهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ لَحْظَةً فَأَرْجُو أَنْ يَكْفِيَنِي بِإِحْدَاهُنَّ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: محمد بن حنفيه مردى شجاع و آرام دل بود، روزى حجّاج به او گفت : بارها قصد كردم كه گردنت را بزنم .
    محمّد جواب داد: تو قدرت انجام اين كار را ندارى ، براى خدا در هر روز سيصد و شصت لحظه است ، اميدوارم خداوند در يكى از آن لحظات شرّ تو را از من دفع كند.

    عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى بِالنَّاسِ الصُّبْحَ فَنَظَرَ إِلَى شَابٍّ فِي الْمَسْجِدِ وَ هُوَ يَخْفِقُ- وَ يَهْوِي بِرَأْسِهِ مُصْفَرٌّ لَوْنُهُ وَ قَدْ نَحِفَ جِسْمُهُ وَ غَارَتْ عَيْنَاهُ فِي رَأْسِهِ- وَ لَصِقَ جِلْدُهُ بِعَظْمِهِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا حَارِثُ فَقَالَ أَصْبَحْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مُوقِناً فَقَالَ فَعَجِبَ رَسُولُ اللَّهِ مِنْ قَوْلِهِ- وَ قَالَ لَهُ إِنَّ لِكُلِّ يَقِينٍ حَقِيقَةً فَمَا حَقِيقَةُ يَقِينِكَ فَقَالَ إِنَّ يَقِينِي يَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ أَحْزَنَنِي وَ أَسْهَرَ لَيْلِي وَ أَظْمَأَ هَوَاجِرِي فَعَزَفَتْ نَفْسِي عَنِ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا حَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى عَرْشِ رَبِّي قَدْ نُصِبَ لِلْحِسَابِ وَ حُشِرَ الْخَلَائِقُ لِذَلِكَ وَ أَنَا فِيهِمْ وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى أَهْلِ الْجَنَّةِ يَتَنَعَّمُونَ فِيهَا- وَ يَتَعَارَفُونَ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئِينَ وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى أَهْلِ النَّارِ فِيهَا مُعَذَّبُونَ وَ يَصْطَرِخُونَ وَ كَأَنِّي أَسْمَعُ الاْنَ زَفِيرَ النَّارِ يَدُورُ فِي مَسَامِعِي - قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ هَذَا عَبْدٌ نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ فِي الْإِيمَانِ ثُمَّ قَالَ الْزَمْ مَا أَنْتَ عَلَيْهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ الشَّابُّ ادْعُ اللَّهَ لِي يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنْ أُرْزَقَ الشَّهَادَةَ مَعَكَ قَالَ فَدَعَا لَهُ بِذَلِكَ فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ خَرَجَ فِي بَعْضِ غَزَوَاتِ النَّبِيِّ ص فَاسْتُشْهِدَ بَعْدَ تِسْعَةِ نَفَرٍ وَ كَانَ هُوَ الْعَاشِرُ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به همراه مردم نماز صبح را خواند، سپس به جوانى كه در مسجد بود و چرت مى زد و سر به زير داشت نگاهى كرد، رنگش زرد و بدنى لاغر و چشمانى فرو رفته در گودى سر داشت و پوست بدنش به استخوانش چسبيده بود.
    رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به او فرمود: چگونه شب را به صبح رساندى اى حارث ! (كنايه از اينكه در چه حالى يا حالت چطور است )؟ عرض كرد: اى رسول خدا! در حال يقين شب را به روز آوردم . پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله از حرف او تعجب نموده و فرمود: براى هر يقينى نشانه اى است ، نشانه حقيقى يقين تو چيست ؟ گفت : اى رسول خدا! نشانه يقين من همانست كه مرا غمناك ساخته و شبم را به بى خوابى كشيده ، و مرا به تحمل تشنگى وسط روز وادار كرده ، و نفسم از دنيا و آنچه در آن است روى گردان شده ، به درجه اى كه گويا عرش پروردگارم را براى حسابرسى برپا مى بينم ، و تمامى مردم براى حساب محشور شده اند، و من در ميان آنها هستم ، و گويا به اهل بهشت مى نگرم كه غرق در نعمت هستند، و در حالى كه بر پشتيها تكيه زده اند با همديگر آشنايى پيدا مى كنند، و گويا اهل دوزخ را مى بينم كه در آتش شكنجه مى شوند و فرياد مى زنند، و گويا من هم اكنون صداى نعره آتش دوزخ را كه در گوشم مى پيچد مى شنوم . رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به اطرافيان فرمود: اين بنده اى است كه خداوند دلش را به نور ايمان روشن ساخته است ، سپس [رو به آن جوان نمود ]فرمود: به آنچه بر آن هستى ثابت باش . جوان عرض كرد: اى رسول خدا! از خدا براى من بخواه كه شهادت با تو و در ركاب تو را نصيبم گرداند.
    رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله برايش چنين دعايى كرد، و طولى نكشيد كه در يكى از جنگها با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله به جبهه جهاد شتافت ، و پس از نه نفر به شهادت نايل شد، و او نفر دهم بود.

    عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ كَانَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ عَلِيٍّ ع يُقَالُ لَهُ قَيْسٌ يُصَلِّي فَلَمَّا صَلَّى رَكْعَةً تَطَوَّقَ أَسْوَدُ فِي مَوْضِعِ السُّجُودِ فَلَمَّا ذَهَبَ يُصَلِّي الثَّانِيَةَ نَحَّى جَبِينَهُ عَنْهُ- فَتَطَوَّقَ الْأَسْوَدُ فِي عُنُقِهِ ثُمَّ انْسَابَ فِي قَمِيصِهِ- وَ إِنِّي أَقْبَلْتُ يَوْماً مِنَ الْفُرْعِ فَحَضَرَتِ الصَّلَاةُ وَ أَنَا فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ- فَنَزَلْتُ فَصِرْتُ إِلَى ثُمَامَةٍ فَلَمَّا صَلَّيْتُ رَكْعَةً أَقْبَلَ أَفْعَى مِنْ تَحْتِ الثُّمَامَةِ- فَلَمَّا دَنَا مِنِّي رَجَعَ إِلَى الثُّمَامَةِ وَ أَقْبَلْتُ عَلَى صَلَاتِي وَ لَمْ أُخَفِّفْهَا وَ عَلَى دُعَائِي وَ لَمْ أُخَفِّفْهُ ثُمَّ قُلْتُ لِبَعْضِ مَنْ مَعِي دُونَكَ الْأَفْعَى تَحْتَ الثُّمَامَةِ فَقَتَلَهُ- وَ مَنْ لَمْ يَخَفْ إِلَّا اللَّهَ كَفَاهُ اللَّهُ
    امام رضا عليه السّلام فرمود: يكى از ياران على عليه السّلام به نام قيس ، در حال نماز خواندن بود كه وقتى يك ركعت خواند مار سياهى در محل سجودش آمد، چون خواست ركعت دوم را بخواند، پيشانيش را از طرف آن مار بطرف ديگر گرداند، آن مار به دور گردنش پيچيد، سپس به داخل پيراهنش رفت . امام عليه السّلام فرمود: من روزى به مكانى كه نام آن (فرع ) بود و جايى بين مكه و مدينه بود رفتم ، وقت نماز شد و من در بين راه بودم ، از مركب پياده شدم و به طرف گياهى كه (ثمامه ) نام داشت رفتم . چون يك ركعت نماز خواندم يك افعى از زير ثمامه بطرف من آمد، وقتى نزديك من رسيد دوباره بطرف ثمامه برگشت و من شروع به نماز خواندن كردم و آن را كوتاه ننمودم و بعد شروع به دعا خواندن كردم و آن را هم كوتاه ننمودم ، سپس به بعضى از كسانى كه با من بودند گفتم : بگيريد افعى را كه زير ثمامه است ، آنها افعى را كشتند، هر كس از غير خدا نترسد خداوند او را يارى مى كند.

    عَنْ أَبِي الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ اسْتَأْذَنَ رَجُلٌ مِنْ أَتْبَاعِ بَنِي أُمَيَّةَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ وَ كَانَ مِنَ الْقَوْمِ سَيْلُ كَذَا فَخِفْنَا عَلَيْهِ فَقُلْنَا جَعَلَنَا اللَّهُ فِدَاكَ هَذَا فُلَانٌ يَسْتَأْذِنُ عَلَيْكَ فَلَوْ تَوَارَيْتَ مِنْهُ وَ قُلْنَا مَا هُوَ هَاهُنَا قَالَ لَا بَلْ ائْذَنُوا لَهُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ لِسَانِ كُلِّ قَائِلٍ وَ يَدِ كُلِّ بَاسِطٍ فَهَذَا الْقَائِلُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَ هَذَا الْبَاسِطُ لَا يَسْتَطِيعُ بِيَدِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ اللَّهُ قَالَ ثُمَّ أُذِنَ لِلرَّجُلِ فَدَخَلَ عَلَيْهِ- فَسَأَلَهُ عَنْ أَشْيَاءَ أُمِرَ فِيهَا ثُمَّ ذَهَبَ
    ابى القداح از پدرش نقل مى كند كه گفت : مردى از پيروان بنى اميّه از امام باقر عليه السّلام اجازه ملاقات خواست ، ما از او ترسيديم و گفتيم : جان ما فداى شما باد! اين فلانى است كه اجازه مى خواهد نزد شما بيايد، چرا خود را از او مخفى نمى سازيد، تا ما بگوئيم او اينجا نيست ؟
    فرمود: نه ، به او اجازه دهيد داخل شود، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداوند سخن هر گوينده را مى شنود و دست هر ستمكارى را مى بيند، پس اين گوينده نمى تواند چيزى را بگويد مگر آنچه را كه خدا بخواهد، و اين دست نمى تواند كارى بكند مگر آنچه را خدا بخواهد.
    سپس امام به مرد اجازه فرمود، پس آن مرد داخل بر امام شد و مسائل خود را مطرح كرد و پاسخش را گرفت ، سپس رفت .

  3. #3
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض







    سَأَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع فَقَالَ لَهُمَا مَا بَيْنَ الْإِيمَانِ وَ الْيَقِينِ فَسَكَتَا فَقَالَ لِلْحَسَنِ أَجِبْ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ قَالَ بَيْنَهُمَا شِبْرٌ قَالَ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ لِأَنَّ الْإِيمَانَ مَا سَمِعْنَاهُ بِآذَانِنَا- وَ صَدَّقْنَاهُ بِقُلُوبِنَا وَ الْيَقِينَ مَا أَبْصَرْنَاهُ بِأَعْيُنِنَا وَ اسْتَدْلَلْنَا بِهِ عَلَى مَا غَابَ عَنَّا
    حضرت على عليه السّلام از امام حسن و امام حسين عليهما السّلام پرسيد: فرق بين ايمان و يقين چيست ؟
    پس آن دو بزرگوار سكوت كردند، سپس به امام حسن عليه السّلام فرمود: اى ابا محمّد جواب بده ، فرمود: بين آن دو يك وجب فاصله است ، فرمود: اين چگونه است ؟ فرمود: چون ايمان آن چيزى است كه ما با گوشهايمان مى شنويم و به وسيله قلبهايمان آن را تصديق مى كنيم ، و يقين آن چيزى است كه آن را با چشمهايمان مى بينيم و استدلال مى كنيم به آن بر آنچه از ما پنهان است .

    سُئِلَ الرِّضَا عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِإِبْرَاهِيمَ ص أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي أَ كَانَ فِي قَلْبِهِ شَكٌّ قَالَ لَا كَانَ فِيهِ يَقِينٌ وَ لَكِنْ أَرَادَ مِنَ اللَّهِ الزِّيَادَةَ عَلَى يَقِينِهِ
    از امام رضا عليه السّلام در باره قول خداوند متعال به حضرت ابراهيم (صلوات اللّه عليه ) سؤ ال شد كه فرمود: (آيا ايمان نياورده اى گفت چرا ولى براى اطمينان قلبم مى پرسم ) آيا در قلب او شكى بود؟ فرمود: نه ، در قلب او يقين بود، و لكن خداوند متعال اراده كرده بود كه بر يقين او افزوده شود.


    الفصل الرابع في التوكل على الله و التفويض إ ليه و التسليم له
    (فصل چهارم : در توكل و واگذارى و تسليم امور به خدا)
    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْغِنَى وَ الْعِزَّ يَجُولَانِ فَإِذَا ظَفِرَا بِمَوْضِعِ التَّوَكُّلِ أَوْطَئَاهُ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: بى نيازى و عزّت جولان مى كنند، هنگامى كه به جايگاه توكل دست يافتند آن را وطن خويش قرار مى دهند.

    عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع سَأَلَهُ عَلِيُّ بْنُ سُوَيْدٍ السَّائِيُّ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ فَقَالَ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ تَتَوَكَّلَ عَلَيْهِ فِي أُمُورِكَ كُلِّهَا فَمَا فَعَلَ بِكَ كُنْتَ عَنْهُ رَاضِياً تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا يَأْلُوكَ إِلَّا خَيْراً وَ فَضْلًا وَ تَعْلَمُ أَنَّ الْحُكْمَ فِي ذَلِكَ إِلَيْهِ- وَ وَثِقْتَ بِهِ فِيهَا وَ فِي غَيْرِهَا
    امام كاظم عليه السّلام در مورد قول خداوند كه : (هر كس بر خدا توكل كند پس او را بس است ) فرمود: توكل بر خدا داراى درجاتى است ، يكى اينكه : در همه كارهايت بر او توكل كنى ، و هر چه با تو انجام دهد به آن راضى باشى ، و بدانى كه غير از خير و سعادت تو را نخواهد، و بدانى كه : اختيار در اين امور با اوست ، و تو اطمينان به او داشته باشى چه در اين كارها و چه در غير اينها.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ أَنَّهُ مَا اعْتَصَمَ بِي عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي دُونَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِي عَرَفْتُ ذَاكَ عَنْ نِيَّتِهِ- ثُمَّ تَكِيدُهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ الْمَخْرَجَ مِنْ بَيْنِهِنَّ- وَ مَا اعْتَصَمَ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِي عَرَفْتُ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ إِلَّا قَطَعْتُ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ أَسَخْتُ الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِهِ وَ لَمْ أُبَالِ فِي أَيِّ وَادٍ تَهَالَكَ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند تبارك و تعالى به حضرت داود عليه السّلام وحى كرد كه : هر يك از بندگانم با يأ س از مخلوقاتم به من پناهنده شود من از نيتش اين را مى فهمم ؛ و سپس همه آسمانها و زمين و هر كه در آنها هست براى او توطئه كنند من برايش راه چاره اى براى نجات از دست آنها فراهم خواهم كرد.
    و هر يك از بندگانم به ديگرى پناهنده شود در حالى كه من بدانم قصدش ‍ همين است ، همه وسائل و اسباب آسمانها و زمين را از او مى گيرم و او را سرگردان خواهم نمود و او را به حال خودش واگذارم ، و باكى ندارم كه در كدام سرزمين نابود مى شود.

    عَنْهُ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ جَمَالِي وَ بَهَائِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا جَعَلْتُ غِنَاهُ فِي قَلْبِهِ وَ هَمَّهُ فِي آخِرَتِهِ وَ كَفَفْتُ عَلَيْهِ ضَيْعَتَهُ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمود: خداوند عزّ و جل مى فرمايد: به عزت و جلال و جمال و بزرگى و عظمت و بلندى مرتبه ام و مقام والايم و به جايگاه بلندم سوگند، هيچ بنده اى خواست مرا بر دلخواه خود بر نگزيند مگر اينكه بى نيازى او را در قلبش قرار خواهم داد، و كوشش او را در آخرتش ، و سرگردانى را از او باز دارم ، و آسمانها و زمين را به روزيش فرمان دهم ، و من خود براى او بدنبال تجارت هر تاجرى باشم (و پشتيبان او هستم ).

    عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ كِبْرِيَائِي وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَايَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَيْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَيْهِ دُنْيَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُوتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ كِبْرِيَائِي - وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِكَتِي وَ كَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْيَا وَ هِيَ رَاغِمَةٌ
    امام باقر عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت كند كه فرمود: خداوند عزّ و جل مى فرمايد: قسم به عزت و جلالم و بزرگى و عظمت و نور و برترى و به جايگاه بلندم ، هيچ بنده اى خواست خود را بر خواست من مقدم نكند؛ مگر اينكه كارش را پريشان كنم ، و دنيايش را درهم سازم و دلش را به آن مشغول نمايم ، و از آن به او ندهم مگر آنچه را برايش ‍ مقدّر كرده ام ، قسم به عزت و جلال و بزرگى و عظمت و نور و برترى و بلندى مقام و جايگاهم ، هيچ بنده اى خواست مرا بر خواست خود مقدّم نكند مگر اينكه ملائكه من از او محافظت كنند، و آسمانها و زمين را متكفل روزى او سازم ، و از پس تجارت و سودجوئى هر تاجرى من پشتيبان او هستم و دنيا بر خلاف انتظارش به آستان بوسى او آيد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اللَّهِ يَقُولُ لِشَيْءٍ قَدْ مَضَى : لَوْ كَانَ غَيْرُهُ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى هر كارى كه واقع شده بود نمى فرمود: اى كاش غير آن واقع شده بود.

    عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَحَقُّ خَلْقِ اللَّهِ أَنْ يُسَلِّمَ لِمَا قَضَى اللَّهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْقَضَاءِ أَتَى عَلَيْهِ الْقَضَاءُ وَ عَظَّمَ اللَّهُ أَجْرَهُ وَ مَنْ سَخِطَ الْقَضَاءَ أَتَى عَلَيْهِ الْقَضَاءُ وَ أَحْبَطَ اللَّهُ أَجْرَهُ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: سزاوارترين خلق خدا- كه بدان چه خداوند برايش مقدر كرده تسليم باشد- كسى است كه خدا را شناخته ، و هر كس ‍ راضى به قضا و قدر باشد قضا و قدر الهى شامل حالش شود، و خداوند پاداش بزرگى نصيب او گرداند، و هر كه ناخشنود از قضا و قدر الهى باشد قضا و قدر بر او بگذرد و خداوند پاداش او را بيهوده انگارد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ الاْيَةَ قَالَ أَثْنُوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا لَهُ قُلْتُ فَكَيْفَ عَلِمَ الرَّسُولُ أَنَّهَا كَذَلِكَ قَالَ كُشِفَ لَهُ الْغِطَاءُ قُلْتُ فَبِأَيِّ شَيْءٍ عَلِمَ الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ قَالَ بِالتَّسْلِيمِ لِلَّهِ وَ الرِّضَا فِيمَا وَرَدَ عَلَيْهِ مِنْ وَرَاءِ سَخَطٍ
    امام صادق عليه السّلام در مورد قول خداوند عز و جل (إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ...) فرمود: يعنى ستايش نمايند پيامبر را و درود بر او فرستند، پرسيدم : چگونه رسول بداند كه ملائكه بر او درود مى فرستند؟ فرمود: پرده ها براى او كنار مى رود، پرسيدم : به چه چيز مؤمن مى فهمد كه مؤمن است ؟
    فرمود: به وسيله تسليمش در برابر قضاى خداوند و خشنودى او به آنچه بر او مى رسد، بدون غضب و ناراحتى .

    وَ مِنْ كِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِينَ قَالَ النَّبِيُّ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَتْقَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ
    پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كس دوست داشته باشد كه با تقواترين مردم باشد پس بايد توكل بر خدا كند.

    وَ قَالَ الْبَاقِرُ ع مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ لَا يُغْلَبُ وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ لَا يُهْزَمُ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: هر كس توكل بر خدا كند مغلوب نگردد و هر كه بخدا پناه آورد شكست نخورد.

    قَالَ النَّبِيُّ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ يَعْتَصِمُ بِمَخْلُوقٍ دُونِي إِلَّا قَطَعْتُ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ دُونِهِ فَإِنْ سَأَلَنِي لَمْ أُعْطِهِ وَ إِنْ دَعَانِي لَمْ أُجِبْهُ وَ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ يَعْتَصِمُ بِي دُونَ خَلْقِي إِلَّا ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ فَإِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ وَ إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنِ اسْتَغْفَرَنِي غَفَرْتُ لَهُ
    پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداوند عزّ و جل مى فرمايد: هيچ آفريده اى نيست كه از آفريده ديگرم كمك بخواهد، و از من كمك نخواهد مگر اينكه اسباب آسمانها و زمين را از او قطع نمايم ، چنانچه چيزى از من بخواهد به او نخواهم داد، و اگر مرا بخواند به او جواب نمى دهم .
    و هيچ مخلوقى نيست كه متمسك به من شود نه به آفريده ام ؛ مگر اينكه آسمانها و زمين را وسيله تهيّه رزق و روزى او قرار مى دهم ، اگر از من چيزى بخواهد به او مى دهم ، و اگر مرا بخواند او را اجابت كنم ، و اگر از من طلب آمرزش كند او را بيامرزم .

    وَ قَالَ ع مَنِ انْقَطَعَ إِلَى اللَّهِ كَفَاهُ اللَّهُ مَئُونَتَهُ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَى الدُّنْيَا وَكَلَهُ إِلَيْهَا
    پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كس اعتماد و اتكايش را از غير خدا ببرد خداوند بى نيازش كند و رزق و روزيش را بدون حساب و كتاب ؛ و از جايى كه فكرش نمى رسيد به او بدهد، و هر كس به دنيا متكى شود، خداوند او را به همان دنيا وامى گذارد.

    وَ قَالَ ص مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ أَقْوَى النَّاسِ- فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ أَكْرَمَ النَّاسِ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ وَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ أَغْنَى النَّاسِ فَلْيَكُنْ بِمَا فِي يَدِ اللَّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ فِي يَدَيْهِ
    و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كس دوست مى دارد كه توانمندترين مردم باشد، بايد توكّل بر خدا كند، و هر كس كه دوست مى دارد و بخواهد كه گرامى ترين و محترمترين مردم باشد بايد پرهيزگار باشد، و هر كس كه دوست دارد كه بى نيازترين مردم باشد، بايد اطمينانش ‍ به آنچه كه در دست قدرت خداست بيشتر باشد تا از آنچه كه در دستان خودش است .

    وَ قَالَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ بِصِدْقِ النِّيَّةِ لَاحْتَاجَتْ إِلَيْهِ الْأُمَرَاءُ فَمَنْ دُونَهُمْ فَكَيْفَ يَحْتَاجُ هُوَ وَ مَوْلَاهُ الْغِنِيُّ الْحَمِيدُ
    رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اگر مردى بر خدا توكّل كند و در نيّتش صادق باشد، بطور قطع فرمانروايان و غير آنها محتاج به او مى شوند، چگونه او محتاج شود در حالتى كه مولاى او بى نياز و ستوده است ؟

    أَيْضاً مِنَ الْمَحَاسِنِ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع الْإِيمَانُ لَهُ أَرْكَانٌ أَرْبَعَةٌ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ وَ تَفْوِيضُ الْأَمْرِ إِلَى اللَّهِ وَ الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِ اللَّهِ
    امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: ايمان داراى چهار ركن است : توكّل بر خدا، واگذار نمودن كارها به خدا، راضى بودن به قضا و قدر خدا، تسليم شدن به امر خدا.

    عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ- فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتّى يُحَكِّمُوكَ الاْيَةَ قَالَ التَّسْلِيمُ وَ الرِّضَا وَ الْقُنُوعُ بِقَضَائِهِ
    امام باقر عليه السّلام در مورد اين كلام خداوند جلّ ثناؤ ه (فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتّى يُحَكِّمُوكَ) فرمود: تسليم بودن ، و راضى بودن ، و قانع بودن به قضا و قدر الهى .

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَيُّمَا عَبْدٍ أَقْبَلَ قِبَلَ مَا يُحِبُّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قِبَلَ كُلِّ مَا يُحِبُّ وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ وَ بِتَقْوَاهُ عَصَمَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَقْبَلَ قَبِلَهُ وَ عَصَمَهُ لَمْ يُبَالِ لَوْ سَقَطَتِ السَّمَاءُ عَلَى الْأَرْضِ- أَوْ كَانَتْ نَازِلَةٌ نَزَلَتْ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَشَمِلَتْهُمْ بَلِيَّةٌ وَ كَانَ فِي حِرْزِ اللَّهِ بِالتَّقْوَى مِنْ كُلِّ بَلِيَّةٍ أَ لَيْسَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ- إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: هر بنده اى به آنچه خداوند عزّ و جل دوست دارد روى آورد، خداوند به آنچه او دوست دارد متوجه شود، و هر كس به خدا و تقواى خدا پناهنده شود خداوند او را حفظ كند، و هر كه خدا به او رو كند و او را حفظ كند، باكى ندارد كه آسمان به زمين افتد، يا بلايى فرود آيد كه همه مردم زمين را فرو گيرد، او به وسيله تقوا در پناه خدا از هر بلايى محفوظ خواهد بود، آيا اين طور نيست كه خداوند مى فرمايد: (افراد با تقوا در مقام امن هستند).

    وَ عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ لَقِيَ رَسُولَ اللَّهِ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ رَكْبٌ- فَقَالُوا السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ مُؤْمِنُونَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فَمَا حَقِيقَةُ إِيمَانِكُمْ قَالُوا الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ- وَ التَّفْوِيضُ إِلَى اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِ اللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عُلَمَاءُ وَ حُكَمَاءُ كَادُوا أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْحِكْمَةِ أَنْبِيَاءَ فَإِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَلَا تَبْنُوا مَا لَا تَسْكُنُونَ وَ لَا تَجْمَعُوا مَا لَا تَأْكُلُونَ وَ اتَّقُوا الَّذِي إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا در يكى از سفرهايش به جمعى شترسوار برخورد، آنها گفتند: درود بر تو اى رسول خدا! ايشان فرمود: شما كيستيد؟
    گفتند: ما مؤمنان هستيم اى رسول خدا! حضرت فرمود: حقيقت ايمان شما چيست ؟
    گفتند: رضا به قضاى خدا، و واگذارى خود به خدا، و تسليم به امر خدا، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله (به اطرافيان خود) فرمود: اينها دانشمندانى حكيم هستيد كه نزديك است از مقام بلند حكمت خود انبياء باشند.
    (سپس رو به آنها كرده ) و فرمود: اگر راست مى گوئيد: نسازيد آنچه را كه در آن سكنى نمى گزينيد، و جمع نكنيد آنچه را كه نمى خوريد، و بترسيد از خدائى كه بسوى او بازگردانده خواهيد شد.


    الفصل الخامس في الصبر
    (فصل پنجم : در صبر و شكيبائى)
    عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ- لَا يُنَالُ فِيهِ الْمُلْكُ إِلَّا بِالْقَتْلِ وَ التَّجَبُّرِ وَ لَا الْغِنَى إِلَّا بِالْغَصْبِ وَ الْبُخْلِ وَ لَا الْمَحَبَّةُ- إِلَّا بِاسْتِخْرَاجِ الدِّينِ وَ اتِّبَاعِ الْهَوَى فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ الزَّمَانَ فَصَبَرَ عَلَى الْبِغْضَةِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى الْمَحَبَّةِ وَ صَبَرَ عَلَى الْفَقْرِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى الْغِنَى وَ صَبَرَ عَلَى الذُّلِّ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى الْعِزِّ آتَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ خَمْسِينَ صِدِّيقاً مِمَّنْ صَدَّقَ بِهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده اند: زمانى براى مردم بيايد كه به ملك و سلطنت نرسند جز به وسيله كشتار و ديكتاتورى و زور، و به توانگرى نرسند جز بوسيله غصب مال مردم و بخل ، و محبوب جامعه نشوند مگر بوسيله بيرون رفتن از دين و پيروى كردن هواى نفس ، هر كس چنين زمانى را درك كند و در مقابل فقر صبر كند با اينكه قادر بر تحصيل ثروت است ، و بر خوارى صبر كند در حالى كه مى تواند عزيز باشد؛ خداوند ثواب پنجاه صديق را كه مرا تصديق كرده اند به او مى دهد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَى قَوْمٍ وَ أَمَرَهُ أَنْ يُقَاتِلَهُمْ فَشَكَا إِلَى اللَّهِ الضَّعْفَ فَقَالَ اخْتَرِ الْقِتَالَ أَوِ النَّارَ قَالَ يَا رَبِّ لَا طَاقَةَ لِي بِالنَّارِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّ النَّصْرَ يَأْتِيكَ فِي سَنَتِكَ هَذِهِ فَقَالَ ذَلِكَ النَّبِيُّ لِأَصْحَابِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَمَرَنِي بِقِتَالِ بَنِي فُلَانٍ فَقُلْتُ لَا طَاقَةَ لَنَا بِقِتَالِهِمْ فَقَالَ اخْتَرِ الْقِتَالَ أَوِ النَّارَ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا بِالنَّارِ- فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَوْحَى أَنَّ النَّصْرَ يَأْتِينِي فِي سَنَتِي هَذِهِ قَالُوا تَفْعَلُ وَ نَفْعَلُ وَ تَكُونُ وَ نَكُونُ قَالَ وَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً آخَرَ إِلَى قَوْمٍ وَ أَمَرَهُ أَنْ يُقَاتِلَهُمْ فَشَكَا إِلَى اللَّهِ الضَّعْفَ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ النَّصْرَ يَأْتِيكَ بَعْدَ خَمْسَ عَشْرَةَ سَنَةً فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِي بِقِتَالِ بَنِي فُلَانٍ فَشَكَوْتُ إِلَيْهِ الضَّعْفَ فَقَالُوا لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَقَالَ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَوْحَى إِلَيَّ أَنَّ النَّصْرَ يَأْتِينِي بَعْدَ خَمْسَ عَشْرَةَ سَنَةً فَقَالُوا مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قَالَ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ بِالنَّصْرِ فِي سَنَتِهِمْ تِلْكَ لِتَفْوِيضِهِمْ إِلَى اللَّهِ وَ قَوْلِهِمْ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال پيغمبرى را به سوى قومى مبعوث نمود و او را امر كرد كه بايد با آنان بجنگيد، پس آن پيغمبر نزد خدا از ضعف شكايت كرد، خداوند فرمود:
    يا جنگيدن يا در آتش جهنم رفتن را انتخاب كن ، گفت : پروردگارا من طاقت آتش ندارم ، پس خداوند به او وحى كرد كه : پيروزى تو در همين سال به تو مى رسد، آن پيغمبر به اصحابش گفت : خداوند عزّ و جل مرا امر به جنگيدن با بنى فلان كرده و من گفتم ما طاقت جنگيدن با آنها را نداريم ، لذا فرمود: انتخاب كن جنگيدن را يا آتش جهنم را، گفتند: ما طاقت جنگ با آنها را نداريم ، لذا فرمود: انتخاب كن جنگيدن را يا آتش جهنم را، گفتند: ما طاقت جنگ با آنها را نداريم ، پس به آنها گفت : انتخاب كنيد يا جنگ يا آتش را، گفتند: ما طاقت آتش نداريم ، به آنها گفت : خداوند وحى كرده كه نصرت و پيروزى من در همين سال است ، گفتند: هر كارى تو بكنى ما همراهيت كنيم ، امام عليه السّلام فرمود: و مبعوث كرد خداوند پيغمبر ديگرى را بسوى قومى و به او امر كرد كه بايد با آنها بجنگد، او نزد خدا از ضعف شكايت كرد، خداوند عزّ و جل به او وحى كرد كه : پيروزى پس از پانزده سال نصيب تو مى شود، او به اصحابش گفت : خداى عزّ و جل مرا امر كرده به جنگيدن با بنى فلان ، و من به او شكايت از ضعف نمودم ، گفتند: لا حول و لا قوّة الّا باللّه ، آن پيغمبر گفت : خداوند وحى كرد به من كه پيروزى بعد از پانزده سال برايم حاصل مى شود، گفتند:
    ما شاء اللّه ، لا حول و لا قوّة الّا باللّه ، گفت : خداوند متعال در همان سال پيروزى را نصيبشان گرداند بعلت اينكه كارهايشان را واگذار به خدا كردند، و گفتند: هر چه خدا بخواهد، و نيست حول و قوّه اى مگر حول و قوّه الهى .

    عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ أَمَرَنِي أَبِي يَعْنِي أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَنْ آتِيَ الْمُفَضَّلَ بْنَ عُمَرَ فَأُعَزِّيَهُ بِإِسْمَاعِيلَ وَ قَالَ أَقْرِئِ الْمُفَضَّلَ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّا أُصِبْنَا بِإِسْمَاعِيلَ فَصَبَرْنَا فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرْنَا إِنَّا إِذَا أَرَدْنَا أَمْراً وَ أَرَادَ اللَّهُ أَمْراً سَلَّمْنَاهُ لِأَمْرِ اللَّهِ
    امام رضا عليه السّلام از قول پدر بزرگوارش فرمود: پدرم مرا امر فرمود- يعنى امام صادق عليه السّلام - كه به نزد مفضّل بن عمر بروم و او را در مورد مرگ اسماعيل تعزيت گويم ، و فرمود: به مفضّل سلام برسان و به او بگو كه ما مصيبت اسماعيل را ديديم و صبر كرديم ، پس صبر كن همان طور كه ما صبر كرديم ، ما هر گاه امرى را اراده كنيم و خداوند امر ديگرى را اختيار كند ما امر خود را تسليم امر او خواهيم كرد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ مِنَ التَّوَكُّلِ أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ غَيْرَهُ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: نشانه توكل اين است كه : با اينكه از خدا مى ترسى از ديگرى مترس .

    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الصَّبْرُ مِنَ الْيَقِينِ
    امام صادق عليه السّلام فرموده اند: صبر از يقين است .

    عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ أُهْدِيَ إِلَى الرَّسُولِ بَغْلَةٌ أَهْدَاهَا كِسْرَى لَهُ أَوْ قَيْصَرُ فَرَكِبَهَا النَّبِيُّ فَأَخَذَ مِنْ شَعْرِهَا وَ أَرْدَفَنِي خَلْفَهُ ثُمَّ قَالَ يَا غُلَامُ احْفَظِ اللَّهَ يَحْفَظْكَ احْفَظِ اللَّهَ تَجِدْهُ أَمَامَكَ تَعَرَّفْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الرَّخَاءِ يَعْرِفْكَ فِي الشِّدَّةِ إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اللَّهَ وَ إِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ قَدْ مَضَى الْقَلَمُ بِمَا هُوَ كَائِنٌ فَلَوْ جَهَدَ النَّاسُ أَنْ يَنْفَعُوكَ بِأَمْرٍ لَمْ يَكْتُبْهُ اللَّهُ عَلَيْكَ لَمْ يَقْدِرُوا عَلَيْهِ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَعْمَلَ بِالصَّبْرِ مَعَ الْيَقِينِ فَافْعَلْ وَ إِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَاصْبِرْ فَإِنَّ فِي الصَّبْرِ عَلَى مَا تَكْرَهُ خَيْراً كَثِيراً وَ اعْلَمْ أَنَّ الصَّبْرَ مَعَ النَّصْرِ وَ أَنَّ الْفَرَجَ مَعَ الْكَرْبِ وَ أَنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً
    عبد اللّه بن عباس گفت : رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بر قاطرى كه كسرى يا قيصر به او پيش كش كرده بود سوار شد، سپس موى آن قاطر را گرفت و مرا پشت سر خود سوار نمود، و فرمود: اى جوان ! بياد خدا باش تا خدا تو را حفظ كند، به ياد خدا باش تا همواره خدا را جلوى روى خود بينى ، خداى عزّ و جل را در سستى ها و لغزشها بياد آور تا خداوند تو را در سختيها اجابت و دستگيرى كند، هر گاه سؤ ال كردى از خدا سؤ ال كن ، و هر گاه طلب كمك كردى استعانت به خدا بجوى ، كه قلم تقدير مشخّص نموده آنچه را بايد انجام شود، اگر مردم كوشش كنند كه به امرى كه خداوند مقدر نفرموده به تو نفعى برسانند قادر بر آن نخواهند بود.
    اگر مى توانى كه صبر نمائى به همراه يقين اين كار را بكن ، و اگر نمى توانى صبر كن كه در صبر كردن بر آنچه بر تو سخت است خير بسيار مى باشد. و بدان كه صبر به همراه پيروزى است ، و گشايش به همراه سختى ، و به دنبال هر سختى آسانى است .








  4. #4
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض







    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الصَّبْرُ رَأْسُ الْإِيمَانِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: صبر سر ايمان است .

    عَنْهُ ع قَالَ الصَّبْرُ مِنَ الْإِيمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا ذَهَبَ الرَّأْسُ ذَهَبَ الْجَسَدُ كَذَلِكَ إِذَا ذَهَبَ الصَّبْرُ ذَهَبَ الْإِيمَانُ
    امام صادق عليه السّلام : صبر نسبت به ايمان همانند سر نسبت به بدن است ، چون سر نباشد تن هم نخواهد بود، همچنين هر گاه صبر نباشد ايمان هم نيست .

    عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ يَا حَفْصُ إِنَّ مَنْ صَبَرَ صَبَرَ قَلِيلًا وَ إِنَّ مَنْ جَزِعَ جَزِعَ قَلِيلًا ثُمَّ قَالَ عَلَيْكَ بِالصَّبْرِ فِي جَمِيعِ أُمُورِكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً فَأَمَرَهُ بِالصَّبْرِ وَ الرِّفْقِ فَقَالَ وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا. وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ. وَ ما يُلَقّاها إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقّاها إِلاّ ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ- فَصَبَرَ ص حَتَّى نَالُوهُ بِالْعَظَائِمِ وَ رَمَوْهُ بِهَا تَمَامَ الْخَبَرِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: اى حفص ! هر كه صبر كند، اندكى صبر كرده ، و هر كس بى تابى كند اندكى بى تابى نموده .
    سپس فرمود: حتما در تمام كارهايت صبر را پيشه خود ساز، زيرا خداوند محمّد صلّى اللّه عليه و آله را مبعوث نمود و او را به صبر و مدارا امر كرد، و فرمود: (بر آنچه مى گويند صبر كن و به زيبايى و نرمى آنها را ترك كن و مرا با نعمت خوارگانى كه تو را تكذيب مى كنند واگذار).
    و خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: (دفاع كن كه به نيكوترين وجه در مقابل بديها، تا بناگاه آنكه ميان تو و او دشمنى است گويا او دوستى صميمى است ، و به آن برخورد نكنند مگر كسانى كه صابر باشند، و بر نخورد به آن مگر كسى كه صاحب بهره فراوان باشد) پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله صبر كرد بدرجه اى كه به او وصله هاى بزرگى چسباندند و او را به آنها متهم ساختند (مثل اينكه به او ساحر و مجنون و كذّاب گفتند).

    قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وُكِّلَ الرِّزْقُ بِالْحُمْقِ وَ وُكِّلَ الْحِرْمَانُ بِالْعَقْلِ وَ وُكِّلَ الْبَلَاءُ بِالْيَقِينِ وَ الصَّبْرِ
    حضرت على عليه السّلام فرمود: رزق و روزى به حماقت و نابخردى سپرده شده ، محروميت به عقل سپرده شده و بلاء به يقين و صبر سپرده شده .

    عَنْ مِهْرَانَ قَالَ كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ أَشْكُو إِلَيْهِ الدَّيْنَ وَ تَغَيُّرَ الْحَالِ فَكَتَبَ لِي اصْبِرْ تُؤْجَرْ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تَصْبِرْ لَمْ تُؤْجَرْ وَ لَمْ تَرُدَّ قَضَاءَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
    مهران گويد: نامه اى به امام كاظم عليه السّلام نوشتم و به ايشان از قرض و دگرگونى حال شكايت كردم .
    ايشان در جوابم نوشتند: صبر كن تا اجر و ثواب ببرى ، زيرا اگر تو صبر نكنى ثواب و اجرى نصيب تو نگردد، و قضا و قدر خدا را مانع نتوانى شد.

    وَ قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّ الْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِهِ وَ إِنْ نَابَتْهُ نَائِبَةٌ صَبَرَ لَهَا وَ إِنْ تَدَاكَّتْ عَلَيْهِ الْمَصَائِبُ لَمْ تَكْسِرْهُ وَ إِنْ أُسِرَ وَ قُهِرَ وَ اسْتُبْدِلَ بِالْيُسْرِ عُسْراً كَمَا كَانَ يُوسُفُ الصِّدِّيقُ الْأَمِينُ ص لَمْ يَضْرُرْ حُرِّيَّتَهُ أَنِ اسْتُعْبِدَ وَ قُهِرَ وَ أُسِرَ وَ لَمْ تَضْرُرْهُ ظُلْمَةُ الْجُبِّ وَ وَحْشَتُهُ وَ مَا نَالَهُ أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِ فَجَعَلَ الْجَبَّارَ الْعَاتِيَ لَهُ عَبْداً بَعْدَ أَنْ كَانَ مَالِكاً لَهُ فَأَرْسَلَهُ وَ رَحِمَ بِهِ أُمَّةً وَ كَذَلِكَ الصَّبْرُ يُعْقِبُ خَيْراً فَاصْبِرُوا تَظْفَرُوا وَ وَاظِبُوا عَلَى الصَّبْرِ تُؤْجَرُوا
    امام صادق عليه السّلام فرمود: آزاده در هر حال آزاده است ، اگر مصيبتى براى او پيش آيد بر آن صبر خواهد كرد، و اگر مصائب بر او هجوم آورند او را درهم نشكنند، اگر چه اسير شود و اذيّت شود و آسايش او تبديل به سختى گردد، همان طور كه حضرت يوسف صدّيق امين عليه السّلام بود كه با وجود اينكه تبعيد شد و اذيت و اسير شد ولى ضررى به حريّت او نزد، و تاريكى چاه و وحشت آن و آنچه بر سرش آمد به او ضررى نرساند، تا اينكه خدا بر او منّت نهاد و آن جبّار سركش را كه قبلا مالك او بود بنده او ساخت ، و خدا او را رسول خود نمود و به وسيله او به امّتى رحم كرد.
    و اين چنين است صبر كه خير به دنبال دارد، شما هم صبر كنيد تا پيروز شويد، و صبر را پاس داريد تا اجر ببريد.

    وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ حَسَنٌ جَمِيلٌ وَ أَحْسَنُ مِنْ ذَلِكَ الصَّبْرُ عِنْدَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ الذِّكْرُ ذِكْرَانِ ذِكْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ ذِكْرُ اللَّهِ عِنْدَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْكَ فَيَكُونُ حَاجِزاً
    امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: صبر دو گونه است : صبر در برابر مصيبت كه خوب و زيباست ، و نيكوتر از آن صبر است كه در برابر محرّمات خداوند است .
    و ذكر به دو گونه است : ياد خداوند عزّ و جل در هنگام مصيبت ، و برتر از آن ياد خداست در برابر ارتكاب محرمات ، تا اينكه از كار حرام مانع تو شود.

    قَالَ الْبَاقِرُ ع لَمَّا حَضَرَتْ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ الْوَفَاةُ ضَمَّنِي إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أَيْ بُنَيَّ أُوصِيكَ بِمَا أَوْصَانِي بِهِ أَبِي حِينَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ- وَ بِمَا ذَكَرَ أَنَّ أَبَاهُ ع أَوْصَاهُ بِهِ أَيْ بُنَيَّ اصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إِنْ كَانَ مُرّاً
    امام باقر عليه السّلام فرمود: هنگامى كه زمان فوت پدرم (على بن الحسين عليه السّلام ) فرا رسيد، مرا به سينه اش چسباند، سپس فرمود: اى پسر عزيزم ! سفارش مى كنم تو را به آنچه پدرم هنگام وفاتش مرا به آن سفارش فرمود، و به آنچه كه فرمود پدرانش او را به او وصيت نموده اند.
    اى پسر عزيزم ! صبر بر حق كن گرچه تلخ باشد.

    عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ عَجَباً لِلْمُؤْمِنِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَقْضِي لَهُ قَضَاءً إِلَّا كَانَ لَهُ خَيْراً إِنِ ابْتُلِيَ صَبَرَ وَ إِنْ أُعْطِيَ شَكَرَ
    امام باقر عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت كند كه مى فرمود: من از كار مؤمن در شگفتم ، خداوند عزّ و جل مقدّر نمى كند براى او تقديرى را مگر اينكه برايش خير باشد، اگر گرفتار شود بردبار باشد، و اگر خيرى به او عطا شد سپاسگزار است .

    قِيلَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ مَنْ أَكْرَمُ الْخَلْقِ عَلَى اللَّهِ قَالَ مَنْ إِذَا أُعْطِيَ شَكَرَ وَ إِذَا ابْتُلِيَ صَبَرَ
    از امام صادق عليه السّلام سؤ ال شد: گرامى ترين آفريده پيش خدا كيست ؟ فرمود: كسى كه هر گاه به او چيزى داده شد سپاسگزار و قدردان است و هر گاه گرفتار شد بردبارى پيشه كند.

    عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ مِنْ أَغْبَطِ أَوْلِيَائِي عِنْدِي رَجُلًا خَفِيفَ الْحَالِ ذَا خَطَرٍ أَحْسَنَ عِبَادَةَ رَبِّهِ فِي الْغَيْبِ وَ كَانَ غَامِضاً فِي النَّاسِ جُعِلَ رِزْقُهُ كَفَافاً فَصَبَرَ عَلَيْهِ وَ مَاتَ فَقَلَّ تُرَاثُهُ وَ قَلَّ بَوَاكِيهِ
    امام باقر عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل كند كه فرمود: خداوند عزّ و جل مى فرمايد: از رشك آورترين و موفق ترين دوستانم نزد من شخصى است كه سبك حال (يعنى كم مال و كم علاقه به دنيا) است ، داراى بهره اى از نماز است كه در نهان عبادت پروردگارش را به نيكوئى انجام مى دهد، و در ميان مردم گمنام و ناشناخته بسر مى برد، خداوند رزق و روزى او را به اندازه نيازش قرار داده ، و او بر آن صبر كند، و بميرد در حالى كه وارث و گريه كنانش كم باشند.

    عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ مَنْ صَبَرَ وَ اسْتَرْجَعَ وَ حَمِدَ اللَّهَ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ- فَقَدْ رَضِيَ بِمَا صَنَعَ اللَّهُ وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّهِ وَ مَنْ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ جَرَى عَلَيْهِ الْقَضَاءُ وَ هُوَ ذَمِيمٌ وَ أَحْبَطَ اللَّهُ أَجْرَهُ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: هر كس هنگام مصيبت صبر كند و استرجاع نمايد (يعنى بگويد: إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ)، راضى به امر خدا شده و اجر و مزدش بعهده خداست . و هر كس اين كار را انجام ندهد حكم خدا بر او جارى مى شود؛ در حالى كه او نكوهيده و مذموم است ، و خداوند اجرش را پائين آورده .

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْمُؤْمِنُ يُطْبَعُ عَلَى الصَّبْرِ عَلَى النَّوَائِبِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: مؤمن با بردبارى بر ناگواريها و سختيها سرشته مى شود.

    عَنْ جَابِرٍ عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ لَمَّا تُوُفِّيَ الطَّاهِرُ بْنُ رَسُولِ اللَّهِ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ خَدِيجَةَ عَنِ الْبُكَاءِ فَقَالَتْ بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لَكِنْ دَرَّتْ عَلَيْهِ الدُّرَيْرَةُ فَبَكَيْتُ فَقَالَ أَ مَا تَرْضَيْنَ أَنْ تَجِدِيهِ قَائِماً لَكِ عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ فَإِذَا رَآكِ أَخَذَ بِيَدِكِ فَأَدْخَلَكِ الْجَنَّةَ أَطْهَرَهَا مَكَاناً وَ أَطْيَبَهَا- قَالَتْ فَإِنَّ ذَلِكَ كَذَلِكَ قَالَ ص اللَّهُ أَعَزُّ وَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يَسْلُبَ عَبْداً ثَمَرَةَ فُؤَادِهِ فَيَصْبِرُ وَ يَحْتَسِبُ وَ يَحْمَدُ اللَّهَ ثُمَّ يُعَذِّبَهُ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: زمانى كه طاهر فرزند رسول خدا فوت كرد ايشان خديجه عليها السّلام را از گريه كردن منع فرمود، حضرت خديجه گفت : بلى اى رسول خدا! (كنايه از اينكه مطيع حرف شما هستم ) و لكن شير در سينه ام جارى شد و من گريه كردم .
    فرمود: آيا نمى خواهى كه او را جلوى درب بهشت ايستاده ببينى ، و هر گاه تو را ديد دستت را بگيرد و به پاكترين و خوشبوترين مكان بهشت ببرد؟ گفت : آرى اين چنين است ، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداوند عزيزترين و با كرامت تر از آنست كه ميوه دل بنده اى را از او بگيرد و او صبر كند، و حسرت بخورد و حمد خدا را بگويد، آنگاه خداوند او را عذاب كند.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ وَلَدٌ يُقَدِّمُهُ الرَّجُلُ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ وَلَداً يُخَلِّفُهُمْ بَعْدَهُ كُلُّهُمْ قَدْ رَكِبُوا الْخَيْلَ وَ جَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: فرزندى را كه انسان در راه خدا مى دهد، بهتر است از هفتاد فرزند كه از خود بجاى گذارد و تمام آنها بعد از مرگ او سوار بر اسبها شوند و در راه خدا جهاد كنند.

    عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ ص أَنَّ قَرِينَكَ فِي الْجَنَّةِ خَلَادَةُ بِنْتُ أَوْسٍ فَأْتِهَا وَ أَخْبِرْهَا وَ بَشِّرْهَا بِالْجَنَّةِ وَ أَعْلِمْهَا أَنَّهَا قَرِينُكَ فِي الاْخِرَةِ فَانْطَلَقَ دَاوُدُ إِلَيْهَا فَقَرَعَ الْبَابَ عَلَيْهَا فَخَرَجَتْ إِلَيْهِ فَقَالَ أَنْتِ خَلَادَةُ بِنْتُ أَوْسٍ قَالَتْ يَا نَبِيَّ اللَّهِ لَسْتُ بِصَاحِبَتِكَ الَّتِي تَطْلُبُ قَالَ لَهَا دَاوُدُ أَ لَسْتِ خَلَادَةَ بِنْتَ أَوْسٍ مِنْ سِبْطِ كَذَا وَ كَذَا قَالَتْ بَلَى قَالَ فَأَنْتِ هِيَ إِذًا فَقَالَتْ يَا نَبِيَّ اللَّهِ لَعَلَّ اسْماً وَافَقَ اسْماً فَقَالَ لَهَا دَاوُدُ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ وَ إِنَّكِ لَأَنْتِ هِيَ فَقَالَتْ يَا نَبِيَّ اللَّهِ مَا أُكَذِّبُكَ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا أَعْرِفُ مِنْ نَفْسِي مَا وَصَفْتَنِي بِهِ قَالَ لَهَا دَاوُدُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ خَبِّرِينِي عَنْ سَرِيرَتِكِ مَا هِيَ قَالَتْ أَمَّا هَذَا فَسَأُخْبِرُكَ بِهِ إِنَّهُ لَمْ يُصِبْنِي وَجَعٌ قَدْ نَزَلَ بِي مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَائِناً مَا كَانَ وَ لَا نَزَلَ بِي مَرَضٌ أَوْ جُوعٌ إِلَّا صَبَرْتُ عَلَيْهِ وَ لَمْ أَسْأَلِ اللَّهَ كَشْفَهُ حَتَّى هُوَ يَكُونُ الَّذِي يُحَوِّلُهُ عَنِّي إِلَى الْعَافِيَةِ وَ السَّعَةِ لَمْ أَطْلُبْ بِهَا بَدَلًا وَ شَكَرْتُ اللَّهَ عَلَيْهَا وَ حَمِدْتُهُ قَالَ لَهَا دَاوُدُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَبِهَذَا النَّعْتِ بَلَغْتِ مَا بَلَغْتِ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هَذَا وَ اللَّهِ دِينُ اللَّهِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِلصَّالِحِينَ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند عزّ و جل به حضرت داود (صلوات اللّه عليه ) وحى كرد كه : رفيق و همراه تو در بهشت خلاده دختر اوس است ، به نزد او برو و به او خبر و بشارت را بده ، و به او اعلام كن كه همسر تو در آخرت است ، حضرت داود به طرف منزل او رفت و درب منزل را كوبيد و خلاده بيرون آمد. حضرت گفت : تو خلاده دختر اوس ‍ هستى ؟
    گفت : اى پيغمبر خدا؛ من آن رفيق تو كه به دنبالش مى گردى نيستم ، حضرت داود به او گفت : آيا تو خلاده دختر اوس از نواده گان فلان و فلان نيستى ؟ گفت : چرا هستم ، فرمود:
    پس تو خود او هستى ، گفت : اى پيغمبر خدا! شايد مشابهت اسمى با اسم ديگر شده ، حضرت داود عليه السّلام فرمود: من دروغ نمى گويم ، به من هم دروغ گفته نشده و تو حقيقتا همان هستى ، گفت : اى پيغمبر خدا! من تو را تكذيب نمى كنم ولى قسم به خدا نمى بينم در خودم آنچه تو مرا به آن توصيف مى كنى ، حضرت داود (صلوات الله عليه ) به او گفت : مرا از اخلاق و رفتار نيكويت خبر ده كه چيست ؟ گفت : اكنون از سرنوشت خود تو را با خبر سازم كه : هر چه به من رسد، و هر بلايى كه از ناحيه خدا باشد، اگر مريضى و گرسنگى به من روى آورد بر آن صبر كنم ، و هرگز از خدا طلب برطرف شدن آن سختى را نكرده ام تا اينكه خود او آن را از من به سلامت و گشايش مبدل نمايد، و هرگز عوض آن را طلب نكردم و خدا را شكر كردم و او را ستايش نمودم ، حضرت داود (صلوات اللّه عليه ) به او گفت : به همين صفت به اين مقام رسيده اى .
    سپس امام عليه السّلام فرمود: بخدا قسم همين دين ، دين خداست كه براى بندگان شايسته اش برگزيد.

    مِنْ كِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِينَ قَالَ الصَّادِقُ ع اصْبِرْ عَلَى أَعْدَاءِ النِّعَمِ فَإِنَّكَ لَنْ تُكَافِيَ مَنْ عَصَى اللَّهَ فِيكَ بِأَفْضَلَ مِنْ أَنْ تُطِيعَ اللَّهَ فِيهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: بر دشمنان نعمتهايى كه خدا به تو داده صبر كن (منظور حسّاد هستند)، زيرا تو نمى توانى مجازات كنى كسى را كه نافرمانى خدا را در مورد تو كرده (يعنى حسادت ورزيده ) برتر از اينكه خدا را در آن فرمان بردى (يعنى صبر در مقابل اذيّت آن حاسد كنى ).

    قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَهُ وَ صَبْرٌ عَلَى مَا تُحِبُّ وَ الصَّبِرُ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِي إِيمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ
    امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: صبر دو گونه است : صبر بر آنچه كه نمى پسندى و صبر بر آنچه كه دوست دارى ، و صبر نسبت به ايمان مانند سر است نسبت به بدن ، و بدنى كه سر ندارد خيرى در آن نيست ، و ايمانى كه صبر بهمراه ندارد خيرى در آن نيست .

    وَ قَالَ ع الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الْمَعْصِيَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الْمُصِيبَةِ
    امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: صبر بر سه قسم است : صبر بر اطاعت و بندگى خدا، صبر در مقابل مصيبت ، صبر در روياروئى با معصيت و گناه .

    عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حِينَ أَهْبَطَ آدَمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ عَلَى الْأَرْضِ أَمَرَ أَنْ يَحْرُثَ بِيَدِهِ فَيَأْكُلَ مِنْ كَدِّهِ بَعْدَ الْجَنَّةِ وَ نَعِيمِهَا فَلَبِثَ يَجُولُ وَ يَبْكِي عَلَى الْجَنَّةِ مِائَتَيْ سَنَةٍ ثُمَّ إِنَّهُ سَجَدَ لِلَّهِ فَلَمْ يَرْفَعْ رَأْسَهُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ بِلَيَالِيهَا ثُمَّ قَالَ يَا رَبِّ أَ لَمْ تَخْلُقْنِي بِيَدَيْكَ قَالَ اللَّهُ قَدْ فَعَلْتُ فَهَلْ صَبَرْتَ أَوْ شَكَرْتَ قَالَ آدَمُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ فَرَحِمَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بُكَاءَهُ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ
    امام باقر عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت كند كه فرمود: خداوند متعال زمانى كه حضرت آدم (صلوات اللّه عليه ) را از بهشت به طرف زمين فرستاد، به او فرمان داد كه به وسيله دستانش كشت و كار كند، و از نتيجه دسترنجش ،- بعد از بهشت و نعمتهاى آن - بخورد.
    آدم سرگردان مانده و مى گشت ، و بخاطر دورى از بهشت دويست سال گريه مى كرد، آنگاه براى خدا سجده كرد و سرش را سه شبانه روز بر نداشت ، سپس گفت : پروردگارا! آيا مرا با دستان خود خلق نكردى ؟ خداوند فرمود: چرا، ولى آيا تو صبر يا شكر كردى ؟ حضرت آدم عليه السّلام عرض كرد: پروردگارى غير تو نيست ، من به نفس خود ظلم كردم ، تو مرا ببخش ، تو بخشنده و مهربانى ، خداوند تبارك و تعالى به گريه هاى او رحم كرد و توبه اش را پذيرفت ، خداوند توبه پذير و مهربان است .

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أُمِرَ النَّاسُ بِخَصْلَتَيْنِ فَضَيَّعُوهُمَا فَصَارُوا مِنْهُمَا عَلَى غَيْرِ شَيْءٍ الصَّبْرِ وَ الْكِتْمَانِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: مردم به دو خصلت امر شدند، و هر دو را ضايع كردند و به وسيله ضايع كردن اين دو؛ دستشان از همه چيز كوتاه شد، آن دو خصلت : صبر و راز نگهدارى بود.

    عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا حَفْصُ إِنَّ مَنْ صَبَرَ صَبَرَ قَلِيلًا وَ إِنَّ مَنْ جَزِعَ جَزِعَ قَلِيلا وَ قَالَ ع عَلَيْكَ بِالصَّبْرِ فِي جَمِيعِ أُمُورِكَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ مُحَمَّداً فَأَمَرَهُ بِالصَّبْرِ وَ الرِّفْقِ فَقَالَ وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ قَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ- وَ ما يُلَقّاها إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقّاها إِلاّ ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ فَصَبَرَ ص حَتَّى نَالُوهُ بِالْعَظَائِمِ وَ رَمَوْهُ بِهَا فَضَاقَ صَدْرُهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ. فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السّاجِدِينَ ثُمَّ كَذَّبُوهُ وَ رَمَوْهُ فَحَزِنَ لِذَلِكَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظّالِمِينَ بِآياتِ اللّهِ يَجْحَدُونَ. وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتّى أَتاهُمْ نَصْرُنا فَأَلْزَمَ نَفْسَهُ الصَّبْرَ فَتَعَدَّوْا فَذَكَرُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ كَذَّبُوهُ فَقَالَ صَبَرْتُ فِي نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ عِرْضِي وَ لَا صَبْرَ لِي عَلَى ذِكْرِهِمْ إِلَهِي فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ. فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ فَصَبَرَ فِي جَمِيعِ أَحْوَالِهِ ثُمَّ بَشَّرَ بِالْأَئِمَّةِ وَ وَصَفَهُمْ بِالصَّبْرِ فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ فَعِنْدَ ذَلِكَ قَالَ ص الصَّبْرُ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَشَكَرَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ- وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ فَقَالَ ص إِنَّهُ الْبُشْرَى وَ الِانْتِقَامُ فَأَبَاحَ اللَّهُ لَهُ قَتْلَ الْمُشْرِكِينَ- فَأَنْزَلَ عَلَيْهِ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَلَعَنَهُمُ اللَّهُ عَلَى لِسَانِ رَسُولِهِ وَ أَحِبَّائِهِ وَ جَعَلَ لَهُ ثَوَابَ صَبْرِهِ مَعَ مَا ادَّخَرَ لَهُ فِي الاْخِرَةِ فَمَنْ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يُقِرَّ اللَّهُ عَيْنَهُ فِي أَعْدَائِهِ مَعَ مَا أَخَّرَ لَهُ فِي الاْخِرَةِ
    امام صادق عليه السّلام به حفص بن غياث فرمود: اى حفص ! هر كس ‍ صبر كند اندكى صبر كرده ، و هر كس بيتابى كند اندكى بيتابى نموده است [يعنى هم صبر كردن و هم جزع نمودن گذرا است و مدتش كوتاه است ]
    امام صادق عليه السّلام فرمود: تو را سفارش مى كنم كه در كارت صبر پيشه كنى ، خداوند عزّ و جل حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله را مبعوث كرد و او را به صبر و نرمش امر فرمود. و فرموده :
    (صبر كن بر آنچه مى گويند و به خوشى از آنها كناره كن ، مرا با نعمت خوارگانى كه تو را تكذيب كنند واگذار).
    و نيز فرمود: (دفاع كن بدان چه نيكوتر است نسبت به بدى ، تا به ناگاه آنكه ميان تو و او دشمنى است گويا دوستى صميمى شود، و بر نخورند به آن بجز آن كسانى كه صبر كردند و بر نخورد به آن مگر صاحب بهره فراوان ).
    رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله صبر كرد به حدّى كه به او وصله هاى بزرگى چسباندند (مانند ساحر، مجنون ، كذّاب ) و او را به آنها متهم كردند، همه را به سختى تحمل نمود، و خداوند عزّ و جل اين آيه را نازل فرمود: (به تحقيق مى دانم كه تو از آنچه مى گويند دلتنگ شده اى ، پس پروردگارت را تسبيح كن و از سجده كنندگان باش ).
    سپس حضرتش را تكذيب كردند و او به خاطر اين امر غمگين شد، سپس ‍ خداوند عزّ و جل اين آيه را نازل فرمود: (به تحقيق مى دانم كه حرفهايشان تو را اندوهگين مى كند، بدرستى كه آنها (در واقع ) تو را دروغگو نمى شمارند، بلكه ستمكاران آيات ما را انكار مى كنند، به تحقيق چه بسيارند رسولانى كه پيش از تو تكذيب شدند ولى در مقابل صبر كردند و اذيّت شدند تا يارى ما به آنها رسيد).
    پيغمبر صبر و شكيبايى پيشه نمود، سپس آنها از اين هم تجاوز نمودند، و وقتى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نام خداى تبارك و تعالى را به زبان آورد او را تكذيب نمودند، پيغمبر فرمود: من بر خودم و خاندانم و آبرويم صبر نمودم ، ولى نسبت به اينكه آنها ذكر معبودم را تكذيب كنند صبر ندارم ، لذا خداوند عزّ و جل اين آيه را نازل فرمود: (ما آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست در شش روز آفريديم ، و هيچ خستگى به ما نرسيد، پس تو بر آنچه مى گويند صبر كن )، پيامبر در همه حالات صبر كرد، سپس به او بشارت ائمه و توصيف آنها به صبر داده شد سپس خداوند جلّ ثناؤ ه فرمود: (آنها را ائمه قرار داديم تا به امر ما ديگران را هدايت كنند، زيرا آنها صبر نمودند و به آيات ما يقين داشتند).
    در اين هنگام رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: منزلت صبر نسبت به ايمان بمانند منزلت سر نسبت به بدن است ، پس خداوند از او تقدير نمود و اين آيه را بر او نازل فرمود: (بهترين فرمايش پروردگارت بر بنى اسرائيل بواسطه صبر كردنشان عملى شد، و آنچه را فرعون و قومش مى ساختند، و به دستگاه خود مى گستراندند واژگون ساختيم ).
    بعد فرمود صلّى اللّه عليه و آله : اين مژده و انتقام است ، سپس خداوند براى او كشتن مشركين را مباح كرد و اين آيه را نازل كرد: (مشركين را هر كجا يافتيد بكشيد، و آنها را بگيريد و محاصره كنيد و در هر كمينگاهى بر سر راهشان بنشينيد).
    سپس خداوند آنان را بر زبان پيغمبرش و دوستان پيغمبرش مورد لعن قرار داد، و آن را ثواب شكيبائيش قرار داد به علاوه آنچه در آخرت برايش ‍ ذخيره كرد.
    پس هر كس شكيبائى كند و از خدا طلب تقرب نمايد از دنيا خارج نمى شود تا اينكه خدا ديده او را در باره دشمنانش روشن كند به علاوه آنچه در آخرت برايش ذخيره نموده .








  5. #5
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض







    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا أُدْخِلَ الْمُؤْمِنُ قَبْرَهُ كَانَتِ الصَّلَاةُ عَنْ يَمِينِهِ وَ الزَّكَاةُ عَنْ شِمَالِهِ وَ الْبِرُّ مُطِلًّا عَلَيْهِ وَ يُنَحَّى الصَّبْرُ نَاحِيَةً فَإِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ الْمَلَكَانِ اللَّذَانِ يَلِيَانِ مُسَاءَلَتَهُ قَالَ الصَّبْرُ لِلصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْبِرِّ- دُونَكُمْ صَاحِبَكُمْ فَإِنْ عَجَزْتُمْ عَنْهُ فَأَنَا دُونَهُ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: هنگامى كه مؤمن را داخل قبرش ‍ مى گذارند، نماز از طرف راست او، و زكات از طرف چپ او، و نيكى و احسان بر سر او سايه مى افكند، و صبر به گوشه اى كشيده شده ، و زمانى كه دو فرشته بر او در آيند كه متصدى سؤ ال و جواب از او هستند صبر به نماز و زكات و احسان مى گويد: رفيقتان را دريابيد، اگر از او عاجز شديد من همراه او هستم .

    عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى الْبَلَاءِ حَسَنٌ جَمِيلٌ- وَ أَفْضَلُ الصَّبْرِ مِنَ الصَّابِرِينَ الْوَرَعُ عَنِ الْمَحَارِمِ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: صبر بر دو قسم است : صبر بر بلاء و مصيبت كه نيكو و زيباست ، و بهترين صبرها از صبركنندگان ،پرهيز و دورى جستن از كارهاى حرام است .

    عَنْ جَابِرٍ عَنْهُ ع قَالَ مُرُوَّةُ الصَّبْرِ فِي حَالِ الْفَاقَةِ وَ الْحَاجَةِ- وَ التَّعَفُّفِ وَ الْغِنَى أَكْثَرُ مِنْ مُرُوَّةِ الْإِعْطَاءِ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: مردانگى صبر در حال نيازمندى و تنگدستى و آبرودارى و بى نيازى بيشتر از مردانگى و بخشش است .

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا قَالَ اصْبِرُوا عَلَى الْمَصَائِبِ
    امام صادق عليه السّلام در مورد قول خداوند عزّ و جل : (اى مؤمنان صبر كنيد و همديگر را سفارش به صبر نمائيد) فرمود: در مصائب هم صبرى كنيد (يعنى با هم همدردى كنيد).

    عَنْهُ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْعَمَ عَلَى قَوْمٍ فَلَمْ يَشْكُرُوا- فَصَارَتْ عَلَيْهِمْ وَبَالًا وَ ابْتَلَى قَوْماً بِالْمَصَائِبِ فَصَبَرُوا فَصَارَتْ عَلَيْهِمْ نِعْمَةً
    امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: خداوند عزّ و جل بر قومى نعمت داد و آنها شكر نعمت نكردند، آن نعمت بر آنها تبديل به وزر و وبال شد، و قومى را گرفتار مصائب نمود و شكيبائى پيشه كردند، و آن مصائب بر ايشان نعمت شد.

    عَنْهُ ع قَالَ مَنِ ابْتُلِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ بِبَلَاءٍ فَصَبَرَ عَلَيْهِ كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ أَلْفِ شَهِيدٍ
    امام صادق عليه السّلام فرموده اند: هر مؤمنى كه گرفتار مصيبتى گرديد و در مقابل آن شكيبائى كرد اجر آن مانند اجر هزار شهيد است .

    عَنْهُ ع قَالَ إِنَّ فِي الْجَنَّةِ لَمَنْزِلَةً لَا يَبْلُغُهَا عَبْدٌ إِلَّا بِبَلَاءٍ فِي جَسَدِهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: در بهشت درجه اى است كه هيچ بنده اى به آن درجه نرسد مگر بواسطه بلاهايى (سختيهايى ) كه براى بدنش پيدا مى شود.

    عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ بَلَغَنِي أَنَّهُ مَا ذَهَبَ اللَّهُ بِكَرِيمَتَيْ عَبْدٍ فَجَعَلَ لَهُ عِوَضاً دُونَ الْجَنَّةِ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ هَاهُنَا مَا هُوَ أَفْضَلُ وَ أَكْثَرُ مِنْ هَذَا فَقُلْتُ وَ أَيُّ شَيْءٍ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا- فَقَالَ النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ اللَّهِ
    ابو بصير گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم : فدايت شوم ، به من خبرى رسيده كه خداوند دو چشم بنده اى را از او نمى گيرد مگر اينكه عوضش را بهشت قرار مى دهد.
    حضرت فرمود: آنجا (بهشت ) چيزى هست كه بهتر و بيشتر از اين است ؛ گفتم : چه چيزى بهتر از اين است ؟ فرمود: ديدن روى خدا.


    الفصل السادس في الشكر
    (فصل ششم : در شكر و سپاسگزارى)
    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَمْ يَنْزِلْ مِنَ السَّمَاءِ شَيْءٌ أَقَلُّ وَ لَا أَعَزُّ مِنْ ثَلَاثَةِ أَشْيَاءَ التَّسْلِيمِ وَ الْبِرِّ وَ الْيَقِينِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: از آسمان چيزى عزيزتر و كمياب تر از سه چيز نازل نشد: تسليم در برابر خداوند، نيكى نمودن ، يقين .

    عَنِ النَّوْفَلِيِّ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهُ الطَّاعِمُ الشَّاكِرُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ كَأَجْرِ الصَّائِمِ الْمُحْتَسِبِ وَ الْمُعَافَى الشَّاكِرُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ كَأَجْرِ الْمُبْتَلَى الصَّابِرِ وَ الْمُعْطَى الشَّاكِرُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ كَأَجْرِ الْمَحْرُومِ الْقَانِعِ
    رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خورنده شكرگزار اجرش مانند روزه دار خداجوست ، و تندرست شكرگزار اجر گرفتار دردمند صابر را دارد، و بخشنده شكرگزار اجر محروم قناعت كار را دارد.

    عَنْ عَلَاءِ بْنِ الْكَامِلِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع آتَانِيَ اللَّهُ بِأُمُورٍ لَا أَحْتَسِبُهَا لَا أَدْرِي كَيْفَ وُجُوهُهَا قَالَ أَ وَ لَا تَعْلَمُ أَنَّ هَذَا مِنَ الشُّكْرِ
    علا بن كامل گويد: به امام موسى بن جعفر عليه السّلام گفتم : خداوند به من نعمتهايى را داده كه آنها را نمى توانم حساب كنم و دليل و علت اعطاء اين همه نعمت را هم نمى دانم ؛ فرمود:
    آيا نمى دانى ؟ همانا اين به خاطر شكرى است كه مى كنى .

    وَ فِي رِوَايَةٍ قَالَ لِي لَا تَسْتَصْغِرِ الْحَمْدَ
    و در روايت ديگر، به من فرمود: سپاسگزارى را كوچك مشمار.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا فَتَحَ اللَّهُ لِعَبْدٍ بَابَ شُكْرٍ فَخَزَنَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ
    امام صادق عليه السّلام از پدرانش عليهم السّلام نقل مى كند كه : رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداوند بر بنده اى درى از شكر را نگشايد مگر اينكه درى از كثرت نعمت برويش گشوده شود.

    عَنْهُ ع قَالَ إِذَا أَحْسَنْتُمْ فَاحْمَدُوا اللَّهَ وَ إِذَا أَسَأْتُمْ فَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ
    امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: هر گاه نيكى كرديد خدا را سپاس ‍ گوئيد، و هر گاه كار ناشايستى انجام داديد، از خطا طلب آمرزش و بخشش ‍ كنيد.

    عَنْ سِنَانِ بْنِ طَرِيفٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ خَشِيتُ أَنْ أَكُونَ مُسْتَدْرَجاً قَالَ وَ لِمَ قُلْتُ لِأَنِّي دَعَوْتُ اللَّهَ أَنْ يَرْزُقَنِي دَاراً فَرَزَقَنِي - وَ دَعَوْتُ اللَّهَ أَنْ يَرْزُقَنِي أَلْفَ دِرْهَمٍ فَرَزَقَنِي أَلْفاً وَ دَعَوْتُهُ أَنْ يَرْزُقَنِي خَادِماً فَرَزَقَنِي خَادِماً قَالَ فَأَيَّ شَيْءٍ تَقُولُ قَالَ أَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ قَالَ فَمَا أُعْطِيتَ أَفْضَلُ مِمَّا أُعْطِيتَ
    سنان بن طريف گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم : مى ترسم از اينكه مورد مؤ اخذه قرار گيرم . فرمود: چرا؟ گفتم : از خدا خواستم كه به من خانه اى بدهد؛ مرحمت فرمود، بار ديگر خواستم كه هزار درهم به من بدهد، باز عطايم فرمود، خواستم كه به من خادمى بدهد، آن را هم داد. فرمود: حال چه مى گوئى ؟ گفتم : الحمد للّه . فرمود: آنچه تو بخشيده اى به از آنى است كه به تو داده شد.

    عَنْ سَعْدَانَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي أَرَى مَنْ هُوَ شَدِيدُ الْحَالِ مُضَيَّقاً عَلَيْهِ الْعَيْشُ وَ أَرَى نَفْسِي فِي سَعَةٍ مِنْ هَذِهِ الدُّنْيَا- لَا أَمُدُّ يَدِي إِلَى شَيْءٍ إِلَّا رَأَيْتُ فِيهِ مَا أُحِبُّ وَ قَدْ أَرَى مَنْ هُوَ أَفْضَلُ مِنِّي قَدْ صُرِفَ ذَلِكَ عَنْهُ فَقَدْ خَشِيتُ أَنْ يَكُونَ لِي اسْتِدْرَاجاً مِنَ اللَّهِ لِي بِخَطِيئَتِي فَقَالَ ع أَمَّا مَعَ الْحَمْدِ فَلَا وَ اللَّهِ
    سعدان بن يزيد گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم : من كسى را ديدم كه در حالت سختى بود و زندگانى بر او تنگ شده بود، و خودم را در گشايش از اين دنيا ديدم ، دستم را به سوى چيزى دراز نمى كنم مگر اينكه آن را محبوب خودم مى بينم ، و گاهى كسى را مى بينم كه او از من برتر است در حالى كه اين نعمتها به او نرسيده ، مى ترسم كه اين براى من آزمايشى از ناحيه خداوند باشد تا مرا به خطا و اشتباه اندازد.
    امام عليه السّلام فرمود: اگر در برابر نعمتها شاكر باشيد باكى نيست .

    عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْ أُمَّتِي يَخْرُجُ إِلَى السُّوقِ فَيَبْتَاعُ الْقَمِيصَ بِنِصْفِ دِينَارٍ أَوْ بِثُلُثِ دِينَارٍ فَيَحْمَدُ اللَّهَ إِذَا لَبِسَ فَمَا يَبْلُغُ رُكْبَتَهُ حَتَّى يُغْفَرَ لَهُ
    پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: مردى از امت من به بازار مى رود و پيراهنى به نصف دينار و يا به ثلث دينار مى خرد، و هر گاه آن را مى پوشد حمد خدا را مى گويد، اين پيراهن به زانوهايش نرسيده كه گناهانش آمرزيده مى شود.

    عَنْهُ ع قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَشْبَعُ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ- فَيَحْمَدُ اللَّهَ فَيُعْطِيهِ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ مَا يُعْطِي الصَّائِمَ إِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ يُحِبُّ أَنْ يُحْمَدَ
    پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: مؤمن هر وقت كه از خوردن غذا و آشاميدنى سير مى شود و حمد خدا مى گويد خداوند به او اجر و مزد شخص روزه دار را عطا فرمايد، خداوند شكرگزار است و دوست دارد كه ستايش شود.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ لَيَشْرَبُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ- فَيُوجِبُ اللَّهُ لَهُ بِهَا الْجَنَّةَ ثُمَّ قَالَ يَأْخُذُ الْإِنَاءَ فَيَضَعُهُ عَلَى فِيهِ فَيُسَمِّي - ثُمَّ يَشْرَبُ فَيُنَحِّيهِ وَ هُوَ يَشْتَهِيهِ فَيَحْمَدُ اللَّهَ ثُمَّ يَعُودُ فَيَشْرَبُ ثُمَّ يُنَحِّيهِ فَيَحْمَدُ اللَّهَ ثُمَّ يَعُودُ وَ يَشْرَبُ ثُمَّ يُنَحِّيهِ فَيَحْمَدُ اللَّهَ فَيُوجِبُ اللَّهُ لَهُ بِهَا الْجَنَّةَ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: مردى از شماها شربت آبى مى نوشد و خداوند به وسيله آن بهشت را بر او واجب مى كند؛ سپس فرمود: ظرف آب را بر لبش نهد و نام خدا را ببرد، سپس آن را بنوشد و آن را از دهانش دور كند در حالى كه هنوز ميل به نوشيدن آن دارد، سپس حمد خدا بگويد و آن را نزديك دهان كند و بنوشد سپس آن را دور كند و حمد خدا گويد، به واسطه اين عمل خداوند بهشت را بر او واجب مى گرداند.

    عَنْهُ ع قَالَ كَانَ الْمَسِيحُ ع يَقُولُ النَّاسُ رَجُلَانِ مُعَافًى وَ مُبْتَلًى فَاحْمَدُوا اللَّهَ عَلَى الْعَافِيَةِ وَ ارْحَمُوا أَهْلَ الْبَلَاءِ
    امام صادق عليه السّلام فرموده اند: حضرت مسيح عليه السّلام هميشه مى فرمود: مردم دو گروهند:
    مردمى در حال سلامت ، و مردمى گرفتار بلاء و مصيبت ، براى عافيت و سلامتى حمد خدا كنيد و براى اهل بلا و مصيبت طلب رحمت كنيد.

    عَنْهُ ع قَالَ لَا تَنْظُرُوا إِلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ فَإِنَّ ذَلِكَ يَحْزُنُهُمْ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: به كسانى كه به بلا و مصيبت گرفتارند نگاه نكنيد، زيرا اين كار آنها را اندوهگين مى كند.

    عَنِ الْبَاقِرِ ع أَنَّهُ كَانَ يَكْرَهُ أَنْ يُسْمَعَ مِنَ الْمُبْتَلَى التَّعَوُّذُ مِنَ الْبَلَاءِ
    نقل شده كه امام باقر عليه السّلام دوست نداشت كه از شخص گرفتار كلمه تعوّذ را بشنود، يعنى :
    پناه بردن به خدا از بلا.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ سَجَدَ سَجْدَةً لِيَشْكُرَ نِعْمَةً وَ هُوَ مُتَوَضِّئٌ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَ مَحَا عَنْهُ عَشْرَ خَطِيئَاتٍ عِظَامٍ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس با وضو سجده شكر كند خداوند براى او ده حسنه مى نويسد، و ده خطا و گناه را از نامه اعمالش پاك مى كند.

    عَنْهُ ع قَالَ بَيْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ ص مَعَ أَصْحَابِهِ إِذَا سَجَدَ- فَأَطَالَ السُّجُودَ حَتَّى ظَنُّوا أَنَّهُ ... ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدْ أَطَلْتَ السُّجُودَ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّكَ ... مِمَّا ذَاكَ فَقَالَ أَتَانِي جَبْرَئِيلُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ إِنِّي لَنْ أَسُوءَكَ فِيمَنْ وَالاكَ مِنْ أُمَّتِكَ وَ لَنْ أَقْضِيَ عَلَى مُؤْمِنٍ قَضَاءً سَاءَهُ أَوْ سَرَّهُ ذَلِكَ إِلَّا وَ هُوَ خَيْرٌ لَهُ قَالَ ع فَلَمْ يَكُنْ عِنْدِي مَالٌ فَأَتَصَدَّقَ بِهِ- وَ لَا مَمْلُوكٌ فَأُعْتِقَهُ فَسَجَدْتُ لِلَّهِ وَ شَكَرْتُهُ وَ حَمِدْتُهُ عَلَى ذَلِكَ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: روزى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله با اصحابش بودند زمانى كه بسجده رفتند سجودشان طولانى شد به حدّى كه گمان كردند ايشان ... سپس سرشان را بلند كردند. از ايشان پرسيدند: اى رسول خدا! سجده ات را طولانى نمودى به حدى كه ما گمان كرديم كه از دنيا رفته اى . فرمود: جبرئيل از نزد خداوند تبارك و تعالى نزد من آمد و گفت : اى محمد! پروردگارت تو را سلام مى رساند و به تو مى فرمايد، من هرگز در مورد بنده اى از امّتت كه تو را دوست دارد ناراحتت نكردم ، و بر مؤمنى امرى را كه ناراحتش كند يا خرسندش كند انجام ندادم مگر اينكه آن كار براى او خير بود.
    رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: نه مالى نزد من بود كه آن را صدقه دهم و نه بنده اى كه او را آزاد سازم ، سپس براى خدا به سجده افتادم و او را شكر كردم و بر اين امر حمد او را گفتم .

    عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ كُنْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ فِي طَرِيقِ الْمَدِينَةِ فَوَقَعَ سَاجِداً لِلَّهِ فَقَالَ لِي حِينَ اسْتَتَمَّ قَائِماً يَا زِيَادُ أَنْكَرْتَ عَلَيَّ حِينَ رَأَيْتَنِي سَاجِداً فَقُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ ذَكَرْتُ نِعْمَةً أَنْعَمَهَا اللَّهُ عَلَيَّ فَكَرِهْتُ أَنْ أَجُوزَ حَتَّى أُؤَدِّيَ شُكْرَهَا
    ابو عبيده حذاء گويد: در راه مدينه به همراه امام باقر عليه السّلام بودم ، كه ناگهان ايشان مشغول سجده براى خدا شدند، زمانى كه تمام شد و ايستادند به من فرمود: اى زياد! از سجده كردن ناگهانى من در شگفت شدى ؟ گفتم : بلى فدايت شوم ؛ فرمود: به ياد نعمتى افتادم كه خداوند به من عطا فرموده بود، و بر من سخت آمد كه بگذرم و شكر آن را بجا نياورم .

    عَنْ هِشَامِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ كُنْتُ أَسِيرُ مَعَ أَبِي الْحَسَنِ فِي بَعْضِ أَطْرَافِ الْمَدِينَةِ إِذْ ثَنَى رِجْلَهُ عَنْ دَابَّتِهِ فَخَرَّ سَاجِداً فَأَطَالَ وَ أَطَالَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ رَكِبَ دَابَّتَهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ رَأَيْتُكَ قَدْ أَطَلْتَ السُّجُودَ فَقَالَ إِنِّي ذَكَرْتُ نِعْمَةً أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَيَّ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْكُرَ رَبِّي
    هشام بن احمد گويد: من به همراه امام كاظم عليه السّلام در اطراف مدينه گردش مى كردم ، به ناگاه پايشان را از مركب پائين نهادند و به سجده افتادند، و سجده را طول دادند، سپس سر بر داشتند و سوار مركب شدند؛ عرض كردم : فدايت شوم سجده را طول داديد؟ فرمود: من به ياد نعمتى افتادم كه خداوند به من عطا فرموده بود، و خوش داشتم كه پروردگارم را شكرگزارى كنم .

    عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ أَيُّمَا عَبْدٍ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ وَ حَمِدَ اللَّهَ عَلَيْهَا بِلِسَانِهِ لَمْ ينفذ يَنْفَدْ كَلَامُهُ حَتَّى يَأْمُرَ اللَّهُ بِالزِّيَادَةِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ جَلَّ وَ عِزَّ- لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُم
    امام صادق عليه السّلام فرمود: هر بنده اى را كه خداوند بر او نعمتى عطا كند و او اين را قلبا بفهمد و با زبانش حمد خداوند را بگويد، كلامش هنوز تمام نشده كه خداوند امر به زيادى نعمتش مى كند، و اين قول خداوند عزّ و جل است كه : (اگر شكر كنيد هر آينه ما نعمت را بر شما افزون مى كنيم ).

    عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ لَا يَنْقَطِعُ الْمَزِيدُ مِنَ اللَّهِ حَتَّى يَنْقَطِعَ الشُّكْرُ مِنَ الْعِبَادِ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: افزايش نعمت از خدا نمى گسلد مگر اينكه شكر بندگان بگسلد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَحْسِنُوا جِوَارَ النِّعَمِ- قِيلَ وَ مَا جِوَارُ النِّعَمِ قَالَ الشُّكْرُ لِمَنْ أَنْعَمَ بِهَا وَ أَدَاءُ حُقُوقِهَا
    امام صادق عليه السّلام فرمود: همسايه خوبى براى نعمتها باشيد، سؤ ال شد: همسايه خوبى براى نعمتها بودن به چيست ؟ فرمود: سپاسگزارى از كسى كه نعمت داده .

    عَنْهُ ع قَالَ أَحْسِنُوا جِوَارَ نِعَمِ اللَّهِ وَ احْذَرُوا أَنْ تَنْتَقِلَ عَنْكُمْ إِلَى غَيْرِكُمْ أَمَا إِنَّهَا لَمْ تَنْتَقِلْ عَنْ أَحَدٍ قَطُّ وَ كَادَتْ أَنْ تَرْجِعَ إِلَيْهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: همسايه خوبى براى نعمتهاى خدا باشيد و بپرهيزيد از اينكه اين نعمتها از شما به ديگرى منتقل شود، آگاه باشيد اگر نعمت رفت ديگر برگشتن آن مشكل است .

    وَ كَانَ عَلِيٌّ ع قَالَ قَلَّ مَا أَدْبَرَ شَيْءٌ فَأَقْبَلَ
    على عليه السّلام مى فرمود: بسيار كم است كه نعمت از دست رفته دوباره بازگردد.

    عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ الرِّضَا ع اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاضُعِ وَ الشُّكْرِ وَ الْحَمْدِ إِنَّهُ كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ رَجُلٌ فَأَتَاهُ فِي مَنَامِهِ مَنْ قَالَ لَهُ- إِنَّ لَكَ نِصْفَ عُمُرِكَ سَعَةً فَاخْتَرْ أَيَّ النِّصْفَيْنِ شِئْتَ فَقَالَ إِنَّ لِي شَرِيكاً- فَلَمَّا أَصْبَحَ الرَّجُلُ قَالَ لِزَوْجَتِهِ قَدْ أَتَانِي فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ رَجُلٌ فَأَخْبَرَنِي أَنَّ نِصْفَ عُمُرِي لِي سَعَةً فَاخْتَرْ أَيَّ النِّصْفَيْنِ شِئْتَ فَقَالَتْ لَهُ زَوْجَتُهُ اخْتَرِ النِّصْفَ الْأَوَّلَ- وَ تَعَجِّلِ الْعَافِيَةَ لَعَلَّ اللَّهَ سَيَرْحَمُنَا وَ يُتِمُّ لَنَا النِّعْمَةَ فَلَمَّا كَانَ فِي اللَّيْلَةِ الثَّانِيَةِ أَتَى الاْتي فَقَالَ مَا اخْتَرْتَ فَقَالَ اخْتَرْتُ النِّصْفَ الْأَوَّلَ فَقَالَ لَكَ ذَاكَ فَأَقْبَلَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا فَكَانَ كُلَّمَا كَانَتْ نِعْمَةٌ قَالَتْ زَوْجَتُهُ جَارُكَ فُلَانٌ مُحْتَاجٌ فَصِلْهُ وَ تَقُولُ قَرَابَتُكَ فُلَانٌ فَتُعْطِيهِ وَ كَانُوا كَذَلِكَ كُلَّمَا جَاءَتْهُمْ نِعْمَةٌ أَعْطَوْا وَ تَصَدَّقُوا وَ شَكَرُوا فَلَمَّا كَانَ لَيْلَةٌ مِنَ اللَّيَالِي أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ يَا هَذَا إِنَّ النِّصْفَ قَدِ انْقَضَى فَمَا رَأْيُكَ- قَالَ لِي شَرِيكٌ فَلَمَّا أَصْبَحَ الصُّبْحُ قَالَ لِزَوْجَتِهِ أَتَانِي الرَّجُلُ فَأَعْلَمَنِي أَنَّ النِّصْفَ قَدِ انْقَضَى فَقَالَتْ لَهُ زَوْجَتُهُ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْنَا فَشَكَرْنَا وَ اللَّهُ أَوْلَى بِالْوَفَاءِ قَالَ فَإِنَّ لَكَ تَمَامَ عُمُرِكَ
    امام رضا عليه السّلام فرمود: از خدا بپرهيزيد و فروتن و شكرگزار و ستايش كننده باشيد، همانا در قوم بنى اسرائيل مردى زندگى مى كرد كه شبى شخصى به خوابش آمد و به او گفت :
    نيمى از عمرت را در وسعت و راحتى خواهى گذراند، اينك هر كدام از نصف را كه مى خواهى انتخاب كن ؛ آن مرد گفت : مرا شريكى است ، پس ‍ چون صبح شد به همسرش گفت : امشب مردى به خواب من آمد و به من خبر داد كه نصف عمرم در آسايش است ، و گفت هر يك از دو نصف را كه مى خواهى انتخاب كن ؛ همسرش گفت : نصف اول را اختيار كن ، گفت : به خاطر تو همين كار را مى كنم . در اين هنگام دنيا به او روى آورد، دائما به او نعمت مى رسيد. همسرش به او گفت : فلان همسايه ات محتاج است به او برس ، و مى گفت : قوم و خويش تو فلانى است نيازش را بر آور.
    و به همين حالت بودند و هر چه نعمت به آنها عطا مى شد مى بخشيدند و صدقه مى دادند و شكر مى كردند. چون شبى از شبها رسيد، آن مرد به خوابش آمد و گفت : اى مرد! نصف عمر تو گذشت ، نظرت چيست ؟ گفت : من شريكى دارم ، چون صبح شد به همسرش گفت : آن مرد به خوابم آمد و به من اعلام كرد كه نصف عمر من گذشت .
    همسرش به او گفت : خداوند به ما نعمت داد و ما شكر كرديم و خداوند سزاوارتر به وفاست . آن مرد گفت : اكنون تمام عمرت در نعمت و رفاه خواهى بود.

    عَنْهُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثَلَاثَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهُنَّ شَيْءٌ الدُّعَاءُ عِنْدَ الْكَرْبِ وَ الِاسْتِغْفَارُ عِنْدَ الذَّنْبِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ النِّعْمَةِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: سه چيز است كه چيزى به آن ضررى نمى رساند: دعا كردن هنگام سختيها، طلب آمرزش هنگام گناه ، شكر كردن هنگام برخوردارى از نعمت .

    وَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَكْتُوبٌ فِي التَّوْرَاةِ اشْكُرْ مَنْ أَنْعَمَ عَلَيْكَ وَ أَنْعِمْ عَلَى مَنْ شَكَرَكَ فَإِنَّهُ لَا زَوَالَ لِلنَّعْمَاءِ إِذْ شَكَرْتَ وَ لَا بَقَاءَ لَهَا إِذَا كَفَرْتَ وَ الشُّكْرُ زِيَادَةٌ فِي النِّعَمِ وَ أَمَانٌ مِنَ التَّغَيُّرِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: در تورات نوشته شده است كه : هر كس به تو احسان كرد، سپاسگزارش باش و كسى را كه از تو سپاسگزارى نمود احسانش كن ، زيرا با سپاسگزارى نعمتها نابود نمى شود، و با ناسپاسى از نعمت بقائى براى نعمت نيست ، و شكرگزارى موجب زيادى نعمت ، و حفظ نعمت از دگرگونى است .

    عَنْهُ ع قَالَ مَنْ شَكَرَ اللَّهَ عَلَى مَا أُفِيدَ فَقَدِ اسْتَوْجَبَ عَلَى اللَّهِ الْمَزِيدَ وَ مَنْ أَضَاعَ الشُّكْرَ فَقَدْ خَاطَرَ بِالنِّعَمِ وَ لَمْ يَأْمَنِ التَّغَيُّرَ وَ النِّقَمَ
    امام صادق عليه السّلام فرموده اند: هر كس خدا را به خاطر نعمتهايش ‍ شكر كند خدا نعمتش را زياد گرداند، و آنكه سپاسگزارى از نعمت نكرد، داده خدا را به خطر انداخته .








  6. #6
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض







    وَ عَنْهُ ع قَالَ إِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَرْزُقَنِي مَالًا فَرَزَقَنِي وَ قَدْ خِفْتُ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ مِنِ اسْتِدْرَاجٍ فَقَالَ أَمَّا بِاللَّهِ مَعَ الْحَمْدِ فَلَا
    امام صادق عليه السّلام مى فرمود: من از خداى عزّ و جل خواستم كه به من مالى عطا كند، او هم عطا كرد، و ترسيدم كه اين عمل وسيله امتحان و مؤ اخذه من شود. سپس فرمود: بخدا قسم كه با سپاسگزارى اين وضع در ميان نيست .

    وَ عَنْهُ ع قَالَ إِنِّي لا أ حب لَأُحِبُّ أَنْ لَا تُجَدَّدَ لِي نِعْمَةٌ إِلَّا حَمِدْتُ اللَّهَ عَلَيْهَا مِائَةَ مَرَّةٍ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: من دوست دارم كه هر نعمت جديدى به من عطا مى شود صد مرتبه خدا را بر آن حمد كنم .

    عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَرِيَّةً فَقَالَ- اللَّهُمَّ إِنَّ لَكَ عَلَيَّ إِنْ رَدَدْتَهُمْ سَالِمِينَ غَانِمِينَ أَنْ أَشْكُرَكَ أَحَقَّ الشُّكْرِ قَالَ فَمَا لَبِثُوا أَنْ جَاءُوا كَذَلِكَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى سَابِغِ نِعَمِ اللَّهِ
    على عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله عده اى را براى جنگ فرستاد، و فرمود: خدايا با تو عهد مى كنم كه اگر آنها را سالم و پيروز و با دست پر برگردانى تو را آنچنان كه سزاوار شكر توست شكر كنم . آنها بعد از چندى اين چنين بازگشتند، پس رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
    سپاس خدا را بر نعمتهاى گوناگونش .

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا أَتَاهُ مَا يُحِبُّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُحْسِنِ الْمُجْمِلِ وَ إِذَا أَتَاهُ مَا يَكْرَهُهُ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: هر گاه به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نعمتى را كه دوست مى داشت مى رسيد مى فرمود: ستايش ويژه خداوند نيكوكار و زيباست . و هر گاه چيزى به او مى رسيد كه آن را دوست نداشت مى فرمود: حمد خداى را بر همه حال و حمد خداى را بر اين حال .

    وَ عَنْهُ ع قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَسُرُّهُ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى هَذِهِ النِّعْمَةِ وَ إِذَا وَرَدَ أَمْرٌ يَغْتَمُّ بِهِ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: هر گاه امرى خوشحال كننده براى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پيش مى آمد مى فرمود: حمد خداى را بر اين نعمت ، و چون امرى برايش پيش مى آمد كه او را غمگين مى نمود مى فرمود: حمد خداى را در هر حال .

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الشُّكْرُ لِلنِّعَمِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ- وَ تَمَامُ الشُّكْرِ قَوْلُ الْعَبْدِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: شكر نعمتها دورى از حرامهاست ، و نهايت شكر اين است كه بنده بگويد: حمد خدائى را كه پروردگار جهانيان است .

    عَنِ الرِّضَا ع قَالَ مَنْ حَمِدَ اللَّهَ عَلَى النِّعْمَةِ فَقَدْ شَكَرَهُ- وَ كَانَ الْحَمْدُ أَفْضَلَ مِنْ تِلْكَ النِّعْمَةِ
    امام رضا عليه السّلام فرمود: هر كس خداى را بر نعمتها ستايش نمود شكر را بجاى آورد، و آن ستايش برتر از آن نعمت است .

    عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ يَا مُوسَى اشْكُرْنِي حَقَّ شُكْرِي قَالَ يَا رَبِّ كَيْفَ أَشْكُرُكَ حَقَّ شُكْرِكَ وَ النِّعْمَةُ مِنْكَ وَ الشُّكْرُ عَلَيْهَا نِعْمَةٌ مِنْكَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا عَرَفْتَ أَنَّ ذَلِكَ مِنِّي فَقَدْ شَكَرْتَنِي حَقَّ شُكْرِي
    امام باقر عليه السّلام فرمود: خداوند عزّ و جل به موسى بن عمران فرمود: اى موسى ، حق شكر مرا بجاى آور. عرض كرد: پروردگارا! چگونه حق شكرت را بجاى آورم در حالى كه نعمت از توست و شكر بر آن باز نعمت ديگرى است از جانب تو. خداوند تبارك و تعالى فرمود:
    همين كه شناختى كه اين (اداء شكر) نيز نعمت است حق شكر مرا بجاى آورده اى .

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ ثُمَّ عَرَفَهَا بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَدَّى شُكْرَهَا
    امام صادق عليه السّلام فرمود: كسى كه خدا به او نعمتى داد و او آن نعمت را در دل شناخت ، حق شكر آن نعمت را ادا كرده .

    عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ لَا يَنْقَطِعُ الْمَزِيدُ مِنَ اللَّهِ حَتَّى يَنْقَطِعَ الشُّكْرُ عَلَى الْعِبَادِ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: افزايش نعمت از خدا نمى گسلد مگر اينكه شكر بندگان بگسلد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَيُّمَا عَبْدٍ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ- فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ وَ حَمِدَ اللَّهَ عَلَيْهَا بِلِسَانِهِ لَمْ ينفذ يَنْفَدْ كَلَامُهُ حَتَّى يَأْمُرَ اللَّهُ لَهُ بِالزِّيَادَةِ- وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: هر بنده اى كه خداوند به او نعمتى داد و او آن نعمتى را بوسيله دلش شناخت و با زبانش خدا را بر آن نعمت ستايش ‍ نمود، هنوز كلامش تمام نشده خداوند امر مى كند نعمتش را افزون نمايند، و اين معناى قول خداوند عزّ و جل است كه :
    (اگر شكر كنيد هر آينه نعمت را بر شما افزون كنيم ).

    وَ مِنْ كِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِينَ قَالَ الصَّادِقُ ع مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِقَوْمٍ يَرْفَعُونَ حَجَراً فَقَالَ مَا هَذَا قَالُوا نَعْرِفُ بِذَلِكَ أَشَدَّنَا وَ أَقْوَانَا فَقَالَ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِأَشَدِّكُمْ وَ أَقْوَاكُمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَشَدُّكُمْ وَ أَقْوَاكُمُ الَّذِي إِذَا رَضِيَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِي إِثْمٍ وَ لَا بَاطِلٍ وَ إِذَا سَخِطَ لَمْ يُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ وَ إِذَا قَدَرَ لَمْ يَتَعَاطَ مَا لَيْسَ بِحَقٍّ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از كنار گروهى مى گذشتند كه سنگى را بلند مى كردند؛ فرمود: اين چه كارى است ؟ گفتند: بوسيله اين كار نيرومندترين و قويترين را مى شناسيم ؛ فرمود: آيا خبر دهم شما را به قدرتمندترين و قويترين شما؟ گفتند: بلى اى رسول خدا؛ فرمود: قدرتمندترين و قويترين شما كسى است كه هر گاه راضى بود، راضى بودنش او را در گناه و باطل داخل نكند، و هر گاه خشمگين و ناراضى بود خشمش او را از گفتن حق خارج نكند، و هر گاه قدرت پيدا كرد كارى را كه حق نيست انجام ندهد.

    قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع مَنْ طَلَبَ رِضَى اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ كَفَاهُ اللَّهُ أُمُورَ النَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَا النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى النَّاسِ
    امام حسين عليه السّلام فرمود: هر كس رضايت خدا را به ناخشنودى مردم بخواهد، خداوند او را از مردم بى نياز مى كند، و هر كس رضايت مردم را به ناخشنودى خدا بخواهد، خداوند او را به مردم وامى گذارد.

    قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْعَمَ عَلَى قَوْمٍ بِالْمَوَاهِبِ- فَلَمْ يَشْكُرُوا فَصَارَتْ عَلَيْهِمْ وَبَالًا وَ ابْتَلَى قَوْماً بِالْمَصَائِبِ فَصَبَرُوا فَصَارَتْ عَلَيْهِمْ نِعْمَةً
    امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند عزّ و جل به گروهى نعمت بخشيد و آنها شكر نكردند و براى آنها وزر و وبال شد، و مردمى را گرفتار مصيبتهايى كرد و آنها صبر كردند، و در اثر صبر به نعمت رسيدند.

    قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ
    امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: هر گاه اوايل نعمتها به شما رسيد، ادامه آن را با كمى شكر از دست ندهيد.

    قَالَ الْبَاقِرُ ع لَا تُجَالِسِ الْأَغْنِيَاءَ فَإِنَّ الْعَبْدَ يُجَالِسُهُمْ وَ هُوَ يَرَى أَنَّ لِلَّهِ عَلَيْهِ نِعْمَةً فَمَا يَقُومُ حَتَّى يَرَى أَنَّهُ لَيْسَ لِلَّهِ عَلَيْهِ نِعْمَةٌ
    امام باقر عليه السّلام : با توانگران همنشينى مكن ، زيرا بنده با آنها همنشينى مى كند در حالى كه عقيده اش اين است كه خداوند به او نعمت داده ، بر نمى خيزد مگر اينكه خيال مى كند كه خداوند به او نعمتى نداده .

    عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ اسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللَّهِ بِالتَّسْلِيمِ لِقَضَائِهِ وَ الشُّكْرِ عَلَى نَعْمَائِهِ فَمَنْ لَمْ يَرْضَ بِهَذَا فَلَيْسَ مِنَّا وَ لَا إِلَيْنَا
    امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: نعمتهاى خدا را به وسيله تسليم در برابر قضا و قدر خدا و شكر نعمتهاى او كامل كنيد، هر كس راضى به اين امر نشود از ما نيست و با ما نخواهد بود.


    الفصل السابع في الرضا
    (فصل هفتم : در رضا و تسليم)
    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ بِاللَّهِ أَرْضَاهُمْ بِقَضَاءِ اللَّهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: داناترين مردم به خدا، راضى ترين آنان به قضا و قدر خداوند است .

    عَنْهُ ع قَالَ رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ الصَّبْرُ وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِيمَا أَحَبَّ الْعَبْدُ أَوْ كَرِهَ وَ لَا يَرْضَى عَبْدٌ عَنِ اللَّهِ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهُ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: اصل طاعت و بندگى خدا شكيبائى و خشنود بودن از خداست در آنچه كه بنده از آن خوشش آيد يا بدش آيد، و هيچ بنده اى در آنچه خوش دارد از خدا راضى نباشد، مگر آنكه برايش ‍ بهترين باشد، چه در آنچه دوست داشته باشد و چه در آنچه دوست نداشته باشد.

    عَنْهُ ع قَالَ مَا قَضَى اللَّهُ لِمُؤْمِنٍ قَضَاءً فَرَضِيَ بِهِ إِلَّا جَعَلَ الْخِيَرَةَ لَهُ فِيمَا قَضَى
    امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند براى مؤمن هر عملى را كه مقرر فرمود، و مؤمن به آن راضى شد، در آن پيش آمد خير او را قرار داد.

    عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ يَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ مِنْ خَلْقِي خَلْقاً أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ- وَ لِذَلِكَ سَمَّيْتُهُ بِاسْمِي مُؤْمِناً لِأُحَرِّمَهُ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ هِيَ خِيَرَةٌ لَهُ مِنِّي - وَ إِنِّي لَأُمَلِّكُهُ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ هِيَ خِيَرَةٌ لَهُ مِنِّي فَلْيَرْضَ بِقَضَائِي وَ لْيَصْبِرْ عَلَى بَلَائِي وَ لْيَشْكُرْ نَعْمَائِي أَكْتُبْهُ يَا أَحْمَدُ مِنَ الصِّدِّيقِينَ عِنْدِي
    امام باقر عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت كند كه مى فرمود: خداوند جلّ ثناؤ ه مى فرمايد:
    قسم به عزّت و جلالم كه از بندگان ؛ آفريده اى را محبوبتر نزد خودم از بنده مؤمنم نيافريدم و به همين دليل او را به نام خودم مؤمن ناميدم ، اگر آنچه ما بين مشرق و مغرب است به اختيار خود او را از آن محروم كنم ، يا از آنچه ميان مشرق و مغرب است به دلخواه خودم به او ببخشم ، بايد به قضاى من راضى شود، و بر بلاى من صبر كند و شكرگزار نعمتهاى من باشد. اى محمد! نام او را جزء صدّيقين نزد من بنويس .

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَقِيَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ ع فَقَالَ يَا عَبْدَ اللَّهِ كَيْفَ يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً وَ هُوَ يَسْخَطُ قِسْمَهُ وَ يُحَقِّرُ مَنْزِلَتَهُ وَ الْحَاكِمُ عَلَيْهِ اللَّهُ فَأَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَا يَهْجُسُ فِي قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ يَدْعُوَ اللَّهَ فَيُسْتَجَابَ لَهُ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: امام حسن مجتبى عليه السّلام با عبد اللّه بن جعفر رحمه اللّه ملاقات نمود و به او فرمود: اى عبد اللّه ! مؤمن چگونه مؤمن باشد در حالى كه از قسمت و مقدرش ناراضى است ، و مقام و منزلتش را خوار و كوچك مى شمارد، با اينكه خدا بر او چنين حكمى را مقدّر كرده ، و هر كس در قلبش غير از خشنودى به قضاى خدا خطور نكند من ضمانت مى كنم كه دعايش مستجاب شود.

    عَنْهُ ع قَالَ الرَّوْحُ وَ الرَّاحَةُ فِي الرِّضَا وَ الْيَقِينِ وَ الْهَمُّ وَ الْحُزْنُ فِي الشَّكِّ وَ السَّخَطِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: آسايش و راحتى در رضا و يقين است و غم و اندوه در شك و غضب خداوند.

    وَ قَالَ ع أُجْرِيَ الْقَلَمُ فِي مَحَبَّةِ اللَّهِ فَمَنْ أَصْفَاهُ اللَّهُ بِالرِّضَا فَقَدْ أَكْرَمَهُ وَ مَنِ ابْتَلَاهُ بِالسَّخَطِ فَقَدْ أَهَانَهُ وَ الرِّضَا وَ السَخَطُ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: قلم تقدير بر محبت خدا جارى شده ، هر كه را كه خداوند به رضايت انتخاب كرد گراميش داشت ، و هر كس را به غضب گرفتار كرد خوارش كند، و رضا و غضب دو خلق از مخلوقات خداوند هستند و خداوند هر چه بخواهد بر خلقش افزوده مى كند.

    عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع يَنْبَغِي لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ لَا يَسْتَبْطِيهِ يَسْتَبْطِئُهُ فِي رِزْقِهِ وَ لَا يَتَّهِمُهُ فِي قَضَائِهِ
    امام كاظم عليه السّلام فرمود: سزاوار است براى كسى كه غافل از خدا شد، از عقب افتادن روزيش ناراحت نشود، و خدا را در قضا و قدرش متهم نسازد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَسْبَابُهَا إِلَى الْعِبَادِ فَمَنْ قُضِيَتْ لَهُ حَاجَةٌ فَلْيَقْبَلْهَا عَنِ اللَّهِ بِالرِّضَا وَ الصَّبْرِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: بر آورده شدن حاجتهاى مردم در دست خداى عزّ و جل است ، و اسباب آن در دست بندگان ، هر كس حاجتش بر آورده شد بايد آن را از ناحيه خدا با رضايت و شكيبائى بپذيرد.

    قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّمَا يَجْتَمِعُ الْيَأْسُ بِالرِّضَا وَ السَّخَطِ فَمَنْ رَضِيَ أَمْراً فَقَدْ دَخَلَ فِيهِ وَ مَنْ سَخِطَ فَقَدْ خَرَجَ مِنْهُ
    امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: فقط نااميدى با رضايت و غضب جمع مى شود، هر كس به امرى خشنود شد آن را قبول مى كند، و هر كس نپسنديد از آن كناره مى گيرد.

    عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ رُفِعَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ قَوْمٌ فِي بَعْضِ غَزَوَاتِهِ فَقَالَ مَنِ الْقَوْمُ فَقَالُوا مُؤْمِنُونَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ وَ مَا بَلَغَ مِنْ إِيمَانِكُمْ قَالُوا الصَّبْرُ عِنْدَ الْبَلَاءِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ الرَّخَاءِ وَ الرِّضَا بِالْقَضَاءِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حُلَمَاءُ عُلَمَاءُ كَادُوا مِنَ الْفِقْهِ أَنْ يَكُونُوا أَنْبِيَاءَ إِنْ كُنْتُمْ كَمَا تَصِفُونَ فَلَا تَبْنُوا مَا لَا تَسْكُنُونَ وَ لَا تَجْمَعُوا مَا لَا تَأْكُلُونَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
    امام رضا عليه السّلام از قول پدران بزرگوارش عليهم السّلام فرمود: در يكى از جنگها گروهى نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رفتند، ايشان فرمود: اينها چه كسانى هستند؟
    گفتند: اى رسول خدا! اينها مؤمنين هستند. فرمود: ايمان شما به چه حدى رسيده ؟
    گفتند: به صبر هنگام مصيبت ، و شكر هنگام تنگدستى ، و رضا به قضاى خدا. فرمود:
    دانشمندانى حكمت شعارند و نزديك است از مقام بلند همتشان خود پيغمبرانى باشند.
    (سپس رو به آنها فرمود): اگر آن چيز كه مى گوييد هستيد، پس آنچه را جايگاه خود قرار نمى دهيد بنا نكنيد، و آنچه را نمى خوريد جمع نكنيد، و بپرهيزيد از خدايى كه به سوى او بازمى گرديد.

    عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ الصَّبْرُ وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ وَ مَنْ صَبَرَ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ فِيمَا قَضَى عَلَيْهِ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ لَمْ يَقْضِ اللَّهُ لَهُ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ إِلَّا مَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ
    امام سجّاد عليه السّلام فرمود: صبر و رضايت در برابر مقدرات خداوند بالاترين طاعت و بندگى خداست ، و هر كس در آنچه دوست دارد يا ناپسند اوست صبر كند و راضى به قضاى خدا باشد، خدا برايش چيزى را كه محبوب اوست يا ناپسند اوست مقدر نمى كند مگر اينكه خيرش در آنست .

    دَخَلَ بَعْضُ أَصْحَابِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي مَرَضِهِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ إِلَيْهِ وَ قَدْ ذَبُلَ فَلَمْ يَبْقَ إِلَّا رَأْسُهُ فَبَكَى فَقَالَ لِأَيِّ شَيْءٍ تَبْكِي فَقَالَ لَا أَبْكِي وَ أَنَا أَرَاكَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ قَالَ لَا تَفْعَلْ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ تَعَرَّضَ كُلَّ خَيْرٍ إِنْ قُطِعَ أَعْضَاؤُهُ كَانَ خَيْراً لَهُ وَ إِنْ مَلَكَ مَا بَيْنَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ كَانَ خَيْراً لَهُ
    يكى از اصحاب هنگامى كه ايشان بيمار بودند- همان بيمارى كه بر اثر آن امام از دنيا رفت - نزد امام صادق عليه السّلام رفت ، امام را در حالى ديد كه بقدرى ضعيف شده بود، گويا فقط سر مبارك آن حضرت باقى مانده ، آنگاه گريه كرد، امام عليه السّلام فرمود: چرا گريه مى كنى ؟ گفت :
    گريه نكنم در حالى كه شما را به اين حال مى بينم ؟
    فرمود: اين كار را مكن ، مؤمن در معرض خير است ، اگر اعضايش قطع شود براى او خير است ، و اگر هم مالك بين شرق و غرب شود باز هم براى او خير است .

    عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ
    امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: شكر هر نعمتى پرهيزكارى از حرامهاى الهى است .

    عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص عِنْدَ عَائِشَةَ لَيْلَتَهَا- قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِمَ تُتْعِبُ نَفْسَكَ وَ قَدْ غُفِرَ لَكَ- ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ فَقَالَ يَا عَائِشَةُ أَ لَا أَكُونُ عَبْداً شَكُوراً قَالَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهُ يَقُومُ عَلَى أَصَابِعِ رِجْلَيْهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى
    امام باقر عليه السّلام فرمود: شبى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در حجره عائشه بود، پرسيد: اى رسول خدا! چرا اين قدر خودت را به زحمت مى اندازى در حالى كه تمام گناهان گذشته و آينده ات آمرزيده شده است ؟
    فرمود: اى عايشه ! آيا بنده اى شكرگزار نباشم ؟ عايشه گويد: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هميشه بر انگشتان پاهايش بلند مى شد. سپس خداوند اين آيه را نازل فرمود: (اى پيغمبر! ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خودت را به مشقت بيافكنى ).


    الفصل الثامن في حسن الظن بالله
    (فصل هشتم : در حسن ظن به خدا)
    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ وَجَدْنَا فِي كِتَابِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ وَ هُوَ عَلَى مِنْبَرِهِ وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعْطِيَ مُؤْمِنٌ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الاْخِرَةِ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ رَجَائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلُقِهِ وَ الْكَفِّ عَنِ اغْتِيَابِ الْمُؤْمِنِينَ وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا يُعَذِّبُ اللَّهُ مُؤْمِناً بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الِاسْتِغْفَارِ إِلَّا بِسُوءِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ تَقْصِيرٍ مِنْ رَجَائِهِ لِلَّهِ وَ سُوءِ خُلُقِهِ وَ اغْتِيَابِهِ الْمُؤْمِنِينَ وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ- لَا يَحْسُنُ ظَنُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ إِلَّا كَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اللَّهَ كَرِيمٌ بِيَدِهِ الْخَيْرَاتُ يَسْتَحِي أَنْ يَكُونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ وَ الرَّجَاءَ ثُمَّ يُخْلِفُ ظَنَّهُ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا إِلَيْهِ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: در كتاب على بن ابى طالب عليه السّلام يافتيم كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بر روى منبر مى فرمود: سوگند به آن خدائى كه جز او معبودى نيست به هيچ مؤمنى خير دنيا و آخرت داده نشد مگر به خاطر گمان نيكويش به خدا و اميد به او، و به خاطر خوش ‍ اخلاقيش ، و خود دارى از بدگوئى و غيبت .
    و سوگند به خدائى كه هيچ معبودى بجز او نيست ؛ خداوند هيچ بنده مؤمنى را بعد از توبه و طلب آمرزش عذاب نمى كند مگر به سوء ظنش به خدا و كوتاهى در اميدش به خدا و بد اخلاقيش و غيبت مؤمن كردنش ، و قسم به آن خدايى كه هيچ معبودى جز او نيست ، هيچ بنده مؤمنى خوشگمانى به خدا نكند مگر اينكه خدا به اندازه گمانش با او رفتار كند، چون خداوند كريم است و تمام خيرات در دست اوست ، و شرم دارد از اينكه بنده مؤمنش گمان خوبى به او ببرد سپس مخالف گمان و اميدش ‍ عمل كند، به خدا خوش گمان باشيد و مشتاق او باشيد.

    وَ قَالَ أَيْضاً ع لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ ظَنَّ بِهِ خَيْراً إِلَّا كَانَ عِنْدَ ظَنِّهِ بِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ
    امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: هيچ بنده اى گمان خيرى به خدا نمى برد مگر اينكه خداوند نزد گمانش حاضر است ، و اين همان است كه خداوند مى فرمايد: (و همين گمان باطل شما در باره خدا بود كه موجب (معصيت و) هلاكت شما گرديد و همه شما از زيانكاران شديد).

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ بَعَثَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِهِ فِي حَاجَةٍ فَرَجَعَ أَحَدُهُمَا مِثْلَ الشَّنِّ الْبَالِي وَ الاْخَرُ شَحِماً وَ سَمِيناً- فَقَالَ لِلَّذِي مِثْلُ الشَّنِّ مَا بَلَغَ مِنْكَ مَا أَرَى قَالَ الْخَوْفُ مِنَ اللَّهِ- وَ قَالَ لِلاْخَرِ السَّمِينِ مَا بَلَغَ بِكَ مَا أَرَى فَقَالَ حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: عيسى بن مريم دو نفر از يارانش را براى كارى فرستاد، يكى از آنان همانند چوب خشكيده (و لاغر) برگشت ، و ديگرى در حالى كه چاق و پرگوشت بود، عيسى عليه السّلام به آنكه همانند چوب خشك شده فرمود: چرا چنين شدى ؟ گفت : از ترس خدا. آنگاه به ديگرى كه چاق شده بود گفت : تو چرا چنين شدى ؟ عرض كرد: از حسن ظن به خدا.

    عَنْهُ ع قَالَ قَالَ النَّبِيُّ دَاوُدُ يَا رَبِّ مَا آمَنَ بِكَ مَنْ عَرَفَكَ فَلَمْ يُحْسِنِ الظَّنَّ بِكَ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: داود پيامبر عليه السّلام عرض كرد: پروردگارا! كسى كه گمان نيكو به تو ندارد ايمان به تو نياورد گرچه تو را شناخت .








  7. #7
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض







    مِنْ كِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِينَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا يَمُوتَنَّ أَحَدُكُمْ إِلَّا وَ هُوَ يُحْسِنُ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ بِاللَّهِ ثَمَنُ الْجَنَّةِ
    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: از دنيا نرويد و نميريد مگر اينكه حسن ظن به خدا پيدا كنيد، زيرا گمان نيكو به خداوند، بهاى بهشت است .

    وَ مِنْ سَائِرِ الْكُتُبِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ فِي زَمَنِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ رَجُلَانِ فِي الْحَبْسِ فَأُخْرِجَا فَأَمَّا أَحَدُهُمَا فَسَمِنَ وَ غَلُظَ- وَ أَمَّا الاْخَرُ فَنَحِلَ وَ صَارَ مِثْلَ الْهُدْبَةِ فَقَالَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ لِلْمُسْمَنِ- مَا الَّذِي أَرَى بِكَ مِنْ حُسْنِ الْحَالِ فِي بَدَنِكَ قَالَ حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّهِ- وَ قَالَ لِلاْخَرِ مَا الَّذِي أَرَى بِكَ مِنْ سُوءِ الْحَالِ فِي بَدَنِكَ قَالَ الْخَوْفُ مِنَ اللَّهِ فَرَفَعَ مُوسَى بِيَدِهِ إِلَى اللَّهِ فَقَالَ يَا رَبِّ قَدْ سَمِعْتَ مَقَالَتَهُمَا فَأَعْلِمْنِي أَيُّهُمَا أَوْلَى فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ صَاحِبُ حُسْنِ الظَّنِّ بِي
    امام صادق عليه السّلام فرمود: در زمان حضرت موسى بن عمران دو مرد زندانى بودند و آزاد شدند، كه يكى از آنها چاق و درشت هيكل و ديگرى لاغر بود و مانند حشره اى كوچك (خرخاكى ) گرديده بود. موسى بن عمران به شخص چاق گفت : اين سرحال بودن بدنت را از چه مى بينم ؟ گفت : از خوش گمانى به خدا، و به ديگرى گفت : اين بدحالى را در بدنت از چه مى بينم ؟ گفت : از ترس خدا. موسى بن عمران دستش را بسوى خدا بلند كرد و گفت : پروردگارا! شنيدى قول اين دو را اينك آگاهم كن كداميك افضل است ؟
    خداوند به او وحى كرد كه : آنكه به من خوش گمان است برتر است .


    الفصل التاسع في التفكر
    (فصل نهم : در انديشه و تفكر)
    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ طُوبَى لِمَنْ كَانَ صَمْتُهُ فِكْراً وَ نَظَرُهُ عِبَراً وَ كَلَامُهُ ذِكْراً- وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ وَ سَلِمَ النَّاسُ مِنْ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ
    امام صادق عليه السّلام از پدر بزرگوارش نقل مى كند كه فرمود: عيسى بن مريم فرموده : خوشا به حال كسى كه سكوتش انديشه است ، و نگاهش ‍ عبرت ، و كلامش ذكر خدا است ، و بر گناهان خويش گريان است و مردم از دست و زبانش در امانند.

    عَنِ الْحَسَنِ الصَّيْقَلِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَمَّا يَرْوِي النَّاسُ- تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَةٍ قَالَ نَعَمْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَةٍ قُلْتُ كَيْفَ يَتَفَكَّرُ قَالَ يَمُرُّ بِالْخَرِبَةِ وَ بِالدَّارِ فَيَتَفَكَّرُ وَ يَقُولُ أَيْنَ سَاكِنُوكِ أَيْنَ بَانُوكِ مَا لَكِ لَا تَتَكَلَّمِينَ
    حسن صيقل مى گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم راجع به آنچه مردم روايت مى كنند كه :
    يك ساعت فكر كردن بهتر از يك شب عبادت كردن است ؟ فرمود: بلى ، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: فكر كردن يك ساعت بهتر از عبادت يك شب است . گفتم : چگونه بايد فكر كرد؟
    فرمود: اگر به ويرانه اى گذر كند يا از كنار خانه اى گذشت فكر كند و بگويد: ساكنان تو كجايند؟ سازندگان تو كجايند؟ چرا سخن نمى گوئيد؟

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي كَلَامٍ لَهُ يَا ابْنَ آدَمَ إِنَّ التَّفَكُّرَ يَدْعُو إِلَى الْبِرِّ وَ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِنَّ النَّدَمَ عَلَى الشَّرِّ يَدْعُو إِلَى تَرْكِهِ وَ لَيْسَ مَا يَفْنَى وَ إِنْ كَانَ كَثِيراً بِأَهْلٍ أَنْ يُؤْثَرَ عَلَى مَا يَبْقَى وَ إِنْ كَانَ طَلَبُهُ عَزِيزاً
    امام صادق عليه السّلام فرمود: امير مؤمنان عليه السّلام در يكى از سخنانش فرمود: اى فرزند آدم ! همانا انديشيدن انسان را بسوى كار نيك و عمل به آن مى كشاند، و پشيمانى بر كار بد انسان را وادار به ترك آن مى كند، و آنچه نابودشدنى است - گرچه زياد هم باشد نزد عدّه اى - ضررى نمى زند به آنچه كه باقى مى ماند و اگر چه كمياب باشد.

    وَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع جُمِعَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي ثَلَاثِ خِصَالٍ- النَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلَامِ وَ كُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فِيهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ- وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فِيهِ فِكْرٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلَامٍ لَيْسَ فِيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ
    امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: تمامى خير در سه خصلت جمع شده : نگاه كردن ، و سكوت ، و حرف زدن ، و هر نگاهى كه در آن عبرت گرفتن نباشد خطاست ، و هر سكوتى كه در آن فكر نباشد غفلت است ، و هر كلامى كه در آن ذكر نباشد لغو و بيهوده است .


    الفصل العاشر في الايمان و الاسلام
    (فصل دهم : در ايمان و اسلام)
    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَتَى رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص ‍ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي جِئْتُ أُبَايِعُكَ عَلَى الْإِسْلَامِ- فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص ‍ عَلَى أَنْ تَقْتُلَ أَبَاكَ فَقَبَضَ الرَّجُلُ يَدَهُ وَ انْصَرَفَ- ثُمَّ عَادَ وَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي جِئْتُ لِأُبَايِعَكَ عَلَى الْإِسْلَامِ فَقَالَ لَهُ عَلَى أَنْ تَقْتُلَ أَبَاكَ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ إِنَّ الْمُؤْمِنَ يُرَى يَقِينُهُ فِي عَمَلِهِ وَ الْكَافِرَ يُرَى إِنْكَارُهُ فِي عَمَلِهِ فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا عَرَفُوا أَمْرَهُمْ فَاعْتَبِرُوا إِنْكَارَ الْكَافِرِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ بِأَعْمَالِهِمُ الْخَبِيثَةِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: مردى نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمد و گفت : اى رسول خدا! من آمده ام كه با تو بر اسلام بيعت نمايم . رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: تا پدرت را بكشى ؟ مرد دستش را كشيد و منصرف شد، سپس برگشت و گفت : اى رسول خدا! من آمده ام تا بر اسلام با تو بيعت كنم . فرمود: تا پدرت را بكشى ؟ گفت : بلى ، رسول خدا فرمود: مؤمن يقينش را در عملش مى بيند و كافر انكارش را در عملش مشاهده مى كند. قسم به آنكه جانم در دست اوست ؛ موقعيت و شأ ن خود را نشناختند تا از انكار كافرين و منافقين بوسيله اعمال زشتشان عبرت گيرند.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ لِأَهْلِ الدِّينِ عَلَامَاتٍ يُعْرَفُونَ بِهَا صِدْقُ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ وَ صِلَةُ الْأَرْحَامِ وَ رَحْمَةُ الضُّعَفَاءِ وَ قِلَّةُ مُشَابَقَةِ النِّسَاءِ أَوْ قَالَ وَ قِلَّةُ مُؤَاتَاةِ النِّسَاءِ وَ بَذْلُ الْمَعْرُوفِ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ السَّعَةُ وَ اتِّبَاعُ الْعِلْمِ وَ مَا يُقَرِّبُ إِلَى اللَّهِ زُلْفَى - طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مآبٍ
    امام صادق عليه السّلام از امير مؤمنان نقل كند كه مى فرمود: براى اهل دين نشانه هائى است كه بوسيله آن شناخته مى شوند: راستگويى ، امانت دارى ، وفاء به عهد و پيمان ، صله ارحام ، مهربانى با ضعيفان و زيردستان ، كم آميختن با زنان ، بخشيدن چيزهاى خوب ، خوش اخلاقى و خوشرفتارى ، پيروى از علم ، و آنچه انسان را بسيار به خداوند نزديك كند، خوشا بحال آنها و خوش سرانجامى دارند.

    قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَيْضاً كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ يَقُولُ لَا يَطْعَمُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَهُ وَ أَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَهُ فَإِنَّ الضَّارَّ النَّافِعَ هُوَ اللَّهُ
    امام صادق عليه السّلام از امير مؤمنان عليه السّلام روايت كند كه مى فرمود: هيچ بنده اى مزه ايمان را نمى چشد مگر اينكه بداند هر چه بايد به او برسد مى رسد و از او نمى گذرد، و هر چه بايد به او نرسد و از او بگذرد به او نمى رسد، پس زيانبخش سود دهنده همان خداست .

    عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ سُئِلَ عَلِيٌّ عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْإِيمَانَ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ أَوْ قَالَ الْإِيمَانُ مَبْنِيٌّ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: از امير مؤمنان عليه السّلام در مورد ايمان سؤ ال شد، فرمود: خداوند ايمان را بر چهار ستون قرار داده - يا فرمود: ايمان بر چهار ستون بنا شده - بر صبر، و يقين ، و عدل ، و جهاد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الدُّنْيَا يُعْطِيهَا اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ وَ أَبْغَضَ- وَ إِنَّ الْإِيمَانَ لَا يُعْطِيهِ إِلَّا مَنْ أَحَبَّ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند دنيا را به دوست و دشمنش عطا مى فرمايد، و ليكن ايمان را فقط به كسانى - كه دوستشان دارد- عطا مى كند.

    عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ أَسْبَغَ وُضُوءَهُ وَ أَحْسَنَ صَلَاتَهُ وَ أَدَّى زَكَّاةَ مَالِهِ وَ كَفَّ غَضَبَهُ وَ سَجَنَ لِسَانَهُ وَ اسْتَغْفَرَ لِذَنْبِهِ وَ أَدَّى النَّصِيحَةَ لِأَهْلِ بَيْتِهِ فَقَدِ اسْتَكْمَلَ حَقَائِقَ الْإِيمَانِ وَ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ مُفَتَّحَةٌ لَهُ
    امام صادق عليه السّلام از پدران بزرگوارش از امير المؤمنين عليه السّلام نقل مى كند كه فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمود: هر كس ‍ وضويش را صحيح و كامل بگيرد و نمازش را بصورت نيكو بجاى آورد، و زكات مالش را پرداخت نمايد، و خشم و غضبش را فرو نشاند و زبانش را نگهدارد و از گناهانش توبه كند، و خير انديشى براى خانواده اش كند؛ بحق حقائق ايمان را كامل كرده است ، و درهاى بهشت به رويش باز است .

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَقِيَ رَسُولُ اللَّهِ يَوْماً حَارِثَةَ بْنَ مَالِكِ بْنِ النُّعْمَانِ الْأَنْصَارِيَّ فَقَالَ لَهُ كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا حَارِثَةُ قَالَ أَصْبَحْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مُؤْمِناً حَقّاً فَقَالَ إِنَّ لِكُلِّ إِيمَانٍ حَقِيقَةً فَمَا حَقِيقَةُ إِيمَانِكَ فَقَالَ عَزَفَتْ نَفْسِي عَنِ الدُّنْيَا فَأَسْهَرَتْ لَيْلِي وَ أَظْمَأَتْ نَهَارِي - فَكَأَنِّي نَظَرْتُ إِلَى عَرْشِ رَبِّي قَدْ قَرُبَ الحساب لِلْحِسَابِ فَكَأَنِّي بِأَهْلِ الْجَنَّةِ فِيهَا يَتَزَاوَرُونَ وَ أَهْلِ النَّارِ يُعَذَّبُونَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْتَ مُؤْمِنٌ- نَوَّرَ اللَّهُ الْإِيمَانَ فِي قَلْبِكَ فَاثْبُتْ ثَبَّتَكَ اللَّهُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَنَا عَلَى نَفْسِي مِنْ شَيْءٍ أَخْوَفَ مِنِّي عَلَيْهَا مِنْ بَصَرِي فَدَعَا لَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَذَهَبَ بَصَرُهُ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: روزى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله حارثة بن مالك بن نعمان انصارى را ديد و به او فرمود: اى حارثه چگونه شب را به صبح رساندى ؟ گفت : اى رسول خدا! صبح كردم در حالى كه مؤمن حقيقى بودم . فرمود: هر ايمانى حقيقتى دارد، حقيقت ايمان تو چيست ؟ گفت : خودم را از دنيا منع نمودم و شبم را تا صبح بيدار ماندم ، و سراسر روزم را تشنه بودم (كنايه از روزه بودن )، گويا به عرش پروردگارم نگاه كردم و روز حساب را نزديك شده ، و گويا داخل بهشتيان شدم در حالى كه آنها بديدن هم مى رفتند، و اهل آتش عذاب مى شدند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: تو مؤمنى ، خداوند نور ايمان را در دلت انداخته ، پس ثابت بمان ، خداوند تو را ثابت بدارد! سپس گفت : اى رسول خدا! من بر خودم از هيچ چيزى هراسان نيستم مگر از چشمم ، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله برايش دعا كرد و آن چشم حقيقت بين از او گرفته شد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى - وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ قَالَ يُطِيعَ الشَّيْطَانَ مِنْ حَيْثُ يُشْرِكُ
    امام صادق عليه السّلام در مورد قول خداوند تبارك و تعالى (اكثر آنها به خدا ايمان نياورند در حالى كه آنها مشرك هستند) فرمود: آنان از هر طريقى كه شرك مى ورزند از همان طريق فرمانبردار شيطان مى باشند.

    عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ قَالَ الْبَاقِرُ ع إِنَّ اللَّهَ أَعْطَى الْمُؤْمِنَ ثَلَاثَ خِصَالٍ الْعِزَّ فِي الدُّنْيَا وَ فِي دِينِهِ وَ الْفَلَحَ فِي الاْخِرَةِ وَ الْمَهَابَةَ فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: خداوند به مؤمن سه خصلت بخشيده : عزت در دنيا و دينش ، رستگارى اخروى ، هيبت و حشمت در دلهاى جهانيان .

    عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِالْمُؤْمِنِ- الْمُؤْمِنُ مَنِ ائْتَمَنَهُ الْمُؤْمِنُونَ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِالْمُسْلِمِ الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ الْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَّيِّئَاتِ وَ تَرَكَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ
    امام باقر عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت كند كه فرمود: آيا به شما بگويم مؤمن چه كسى است ؟ مؤمن كسيست كه مؤمنان بر مال و جانشان به او اعتماد كنند.
    آيا مسلم را به شما معرفى كنم ؟ مسلم كسى است كه مسلمانان ديگر از دست و زبانش در امان باشند، و مهاجر كسى است كه از گناهان دورى جويد و آنچه را خدا بر او حرام كرده ترك كند.

    سُئِلَ النَّبِيُّ ص فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيُّ النَّاسِ أَفْضَلُ إِيمَاناً- فَقَالَ أَبْسَطُهُمْ كَفّاً
    از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله سؤ ال شد: اى رسول خدا! چه كسى ايمانش از همه برتر است ؟
    فرمود: كسى كه بخشنده تر است .

    مِنْ كِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِينَ قَالَ النَّبِيُّ ص الْمُؤْمِنُ بَيْتُهُ قَصَبٌ وَ طَعَامُهُ كِسَرٌ وَ رَأْسُهُ شَعِثٌ وَ ثِيَابُهُ خَلِقٌ وَ قَلْبُهُ خَاشِعٌ وَ لَا يَعْدِلُ السلامة بِالسَّلَامَةِ شَيْئاً
    پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خانه مؤمن از نى است و غذايش ‍ تكه هاى نان خشك و موى سرش پريشان و پيچيده ، و لباسش كهنه و دلش ‍ خاشع است و سلامتى را با هيچ چيز عوض نمى كند.

    عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْإِيمَانُ بِضْعٌ وَ سَبْعُونَ بَاباً أَكْبَرُهَا شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَدْنَاهَا إِمَاطَةُ الْأَذَى عَنِ الطَّرِيقِ
    امام رضا عليه السّلام از پدران بزرگوارش عليهم السّلام نقل مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمود: ايمان هفتاد و خرده اى در دارد، بزرگترين آن درها شهادت دادن به اينست كه هيچ خدائى غير از معبود يكتا نيست ، و كوچكترين آنها برطرف كردن خار و خاشاك از بين راه است .


    الفصل الحادي عشر في التقية
    (فصل يازدهم : در تقيّه)
    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا مُعَلَّى اكْتُمْ أَمْرَنَا وَ لَا تُذِعْهُ فَإِنَّهُ مَنْ كَتَمَ أَمْرَنَا وَ لا لَمْ يُذِعْهُ أَعَزَّهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ جَعَلَهُ نُوراً بَيْنَ عَيْنَيْهِ فِي الاْخِرَةِ يَقُودُهُ إِلَى الْجَنَّةِ- يَا مُعَلَّى مَنْ أَذَاعَ أَمْرَنَا وَ لَمْ يَكْتُمْهُ أَذَلَّهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الاْخِرَةِ وَ نَزَعَ النُّورَ مِنْ بَيْنِ عَيْنَيْهِ فِي الاْخِرَةِ وَ جَعَلَهُ ظُلْمَةً تَقُودُهُ إِلَى النَّارِ يَا مُعَلَّى إِنَّ التَّقِيَّةَ دِينِي وَ دِينُ آبَائِي وَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ أَنْ يُعْبَدَ فِي السِّرِّ كَمَا يُحِبُّ أَنْ يُعْبَدَ فِي الْعَلَانِيَةِ يَا مُعَلَّى إِنَّ الْمُذِيعَ لِأَمْرِنَا كَالْجَاحِدِ لَهُ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: اى معلّى ! اسرار ما را نهان دار و فاش ‍ مكن ، زيرا هر كس امر ما را پنهان كند و فاش نكند خداوند او را در دنيا عزيز كند، و عزّتش را در آخرت به صورت نورى پيش رويش قرار دهد كه او را به سوى بهشت مى كشاند.
    اى معلّى ! هر كس اسرار ما را فاش كند و آن را پنهان نكند خداوند او را در دنيا خوار سازد، و در آخرت نور را از پيش رويش بردارد و آن را تبديل به تاريكى سازد كه او را بسوى آتش بكشاند.
    اى معلّى ! تقيّه دين من و دين پدرانم است ، هر كس تقيّه نكند دين ندارد، خداوند دوست دارد در نهان عبادت شود همان طور كه دوست دارد در عيان عبادت شود.
    اى معلّى ! كسى كه امر ما را فاش كند، مانند كسى است كه منكر آن باشد.

    عَنْهُ ع قَالَ مَنْ أَذَاعَ عَلَيْنَا شَيْئاً مِنْ أَمْرِنَا فَهُوَ كَمَنْ قَتَلَنَا عَمْداً وَ لَمْ يَقْتُلْنَا خَطَأً
    امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس چيزى از اسرار ما را بر عليه ما فاش كند مانند كسى است كه ما را عمدا كشته باشد نه از روى خطا.

    عَنْ بَشِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ لَا وَ اللَّهِ مَا عَلَى الْأَرْضِ شَيْءٌ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنَ التَّقِيَّةِ يَا حَبِيبُ إِنَّهُ مَنْ كَانَتْ لَهُ تَقِيَّةٌ رَفَعَهُ اللَّهُ يَا حَبِيبُ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ تَقِيَّةٌ وَضَعَهُ اللَّهُ يَا حَبِيبُ إِنَّ النَّاسَ إِنَّمَا هُمْ فِي هُدْنَةٍ فَلَوْ قَدْ كَانَ ذَلِكَ كَانَ هَذَا
    امام صادق عليه السّلام فرمود: از پدرم شنيدم كه مى فرمود: قسم بخدا هيچ چيز روى زمين نزد من از تقيّه عزيزتر نيست ، اى حبيب ! هر كه تقيّه كند خداوند مقام او را بالا برد، اى حبيب ! هر كس تقيه نكند خدا او را خوار كند. اى حبيب ! مردم در صلح و سازشند، پس اگر آن (حكم جهاد از طرف امام عليه السّلام ) باشد اين هم (رفع تقيّه از امت ) هم هست .

    عَنْهُ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا قَالَ بِمَا صَبَرُوا عَلَى التَّقِيَّةِ- وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ- قَالَ الْحَسَنَةُ التَّقِيَّةُ وَ السَّيِّئَةُ الْإِذَاعَةُ
    امام صادق عليه السّلام در مورد قول خداى عزّ و جل : (آنها پاداششان را دو بار مى گيرند بخاطر صبرشان ) فرمود: به خاطر صبرشان بر تقيّه كردن . (و به وسيله كارهاى نيك زشت و ناپسند را بر طرف مى كنند) فرمود: كار نيك ، تقيه ، و كار زشت ، فاش كردن امر ماست .

    عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا لَنَا مَنْ يُخْبِرُنَا بِمَا يَكُونُ كَمَا كَانَ عَلِيٌّ يُخْبِرُ أَصْحَابَهُ فَقَالَ بَلَى وَ اللَّهِ وَ لَكِنْ هَاتِ حَدِيثاً وَاحِداً حَدَّثْتُكَ فَكَتَمْتَهُ فَقَالَ أَبُو بَصِيرٍ فَوَ اللَّهِ مَا وَجَدْتُ حَدِيثاً وَاحِداً كَتَمْتُهُ
    ابو بصير گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم : چه مى شود شما هم مانند على عليه السّلام كه اصحابش را به اسرار خبر مى داد ما را خبر دهى ؟ فرمود: به خدا راست مى گويى ، ولى تو يك خبر را به من نشان بده كه من به تو گفته ام و تو آن را پنهان داشته اى . ابو بصير گويد: به خدا قسم حتى يك حديث سراغ ندارم كه آن را پنهان كرده باشم .

    عَنْهُ ع قَالَ التَّقِيَّةُ فِي كُلِّ ضَرُورَةٍ وَ صَاحِبُهَا أَعْلَمُ بِهَا حِينَ تَنْزِلُ بِهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: مورد تقيه هنگام اضطرار و ناچارى است ، و تقيه كننده خود داناتر به مورد تقيه است ؛ زمانى كه گرفتار آن مى شود.

    عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ خُلِقَتِ التَّقِيَّةُ لِيُحْقَنَ بِهَا الدَّمُ فَإِذَا بَلَغَ الدَّمَ فَلَا تَقِيَّةَ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: تقيه براى جلوگيرى از خونريزى و حفظ جان انسانها است . هر گاه خونى ريخته شد ديگر جاى تقيه كردن نيست .

    عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ حَدِيثٍ كَثِيرٍ- فَقَالَ هَلْ كَتَمْتَ عَلَيَّ شَيْئاً قَطُّ فَبَقِيتُ أَذْكُرُ فَلَمَّا رَأَى مَا بِي قَالَ- أَمَّا مَا حَدَّثْتَ بِهِ أَصْحَابَكَ فَلَا بَأْسَ بِهِ إِنَّمَا الْإِذَاعَةُ أَنْ تُحَدِّثَ بِهِ غَيْرَ أَصْحَابِكَ
    ابو بصير گويد: از امام صادق عليه السّلام در باره احاديث كثير پرسيدم ، فرمود: آيا چيزى از آنهائى را كه به تو گفتم پنهان داشته اى كه بقيه اش را برايت بگويم ؟
    چون حال مرا ديد، فرمود: امّا آنچه را براى يارانت گفته اى اشكالى ندارد، افشا كردن به اين است كه غير يارانت را به آنها خبر دهى .

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَظْمُ الْغَيْظِ عَنِ الْعَدُوِّ فِي دَوْلَاتِهِمْ تَقِيَّةٌ وَ حِرْزٌ لِمَنْ أَخَذَ بِهَا وَ تَحَرُّزٌ مِنَ التَّعْرِيضِ لِلْبَلَاءِ فِي الدُّنْيَا
    امام صادق عليه السّلام فرمود: فرو نشاندن خشم از دشمن هنگام تسلّط دشمن تقيه مى باشد، و محافظى است براى كسى كه تقيه مى كند، و دورى جستن از افتادن در بلاى دنيوى است .

    عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي لَأَحْسَبُكَ إِذَا شُتِمَ عَلِيٌّ بَيْنَ يَدَيْكَ إِنْ تَسْتَطِعْ أَنْ تَأْكُلَ أَنْفَ شَاتِمِهِ لَفَعَلْتَ فَقُلْتُ إِي وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي لَهَكَذَا وَ أَهْلَ بَيْتِي قَالَ فَلَا تَفْعَلْ فَوَ اللَّهِ لَرُبَّمَا سَمِعْتُ مَنْ شَتَمَ عَلِيّاً وَ مَا بَيْنِي وَ بَيْنَهُ إِلَّا أُسْطُوَانَةٌ فَأَسْتَتِرُ بِهَا فَإِذَا فَرَغْتُ مِنْ صَلَاتِي أَمُرُّ بِهِ فَأُسَلِّمُ عَلَيْهِ وَ أُصَافِحُهُ
    ابن مسكان گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: به گمانم كه هر گاه در پيش رويت كسى به على عليه السّلام دشنام گويد و تو قدرت داشته باشى بينى آن دشنام دهنده را از بيخ قطع مى كنى ! گفتم : آرى بخدا فدايت شوم من و خانواده ام اين چنين هستيم .
    فرمود: اين كار را نكن ، بخدا قسم چه بسيار شنيدم كه كسى به على عليه السّلام دشنام مى داد در حالى كه بين من و او فقط ستونى بيش فاصله نبود، و من خودم را پشت آن پنهان مى نمودم ، و هر گاه نمازم را تمام مى كردم ، از كنار او مى گذشتم و بر او سلام مى دادم و با او مصافحه مى نمودم .

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ مَا قَتَلُوهُمْ بِالسُّيُوفِ وَ لَكِنْ أَذَاعُوا سِرَّهُمْ وَ أَفْشَوْا عَلَيْهِمْ فَقُتِلُوا
    امام صادق عليه السّلام در مورد قول خداوند تبارك و تعالى : (پيامبران را بناحق مى كشند) فرمود: بخدا قسم اينها پيامبران را با شمشيرهاى خود نكشتند بلكه اسرار آنها را فاش كردند و موجب كشته شدن آنها شدند.

    مِنْ كِتَابِ صِفَاتِ الشِّيعَةِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَيْسَ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ مَنْ لَا يَتَّقِي
    امام صادق عليه السّلام فرمود: از پيروان على عليه السّلام به حساب نمى آيد كسى كه تقيه نكند.








  8. #8
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض







    مِنْ كِتَابِ التَّقِيَّةِ لِلْعَيَّاشِيِّ قَالَ الصَّادِقُ ع لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ وَ إِنَّ التَّقِيَّةَ لَأَوْسَعُ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: كسى كه تقيه نداشته باشد دين ندارد، و تقيه از آنچه ما بين آسمان و زمين است گسترده تر است .

    وَ قَالَ ع مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الاْخِرِ فَلَا يَتَكَلَّمُ فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ إِلَّا بِالتَّقِيَّةِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس به خدا و روز رستاخيز ايمان دارد در دولت باطل حرفى را نمى زند مگر اينكه تقيه كند.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ غير عَيَّرَ قَوْماً بِالْإِذَاعَةِ فَقَالَ- وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند قومى را به خاطر تقيّه نكردن مورد سرزنش قرار داده و فرمود: (هر گاه به آنها امرى كه در آن امنيت يا ترس ‍ بود مى رسيد آن را فاش مى ساختند).

    وَ عَنْهُ ع قَالَ لَا خَيْرَ فِيمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: كسى كه تقيه نداشته باشد خيرى در او نيست ، و كسى كه تقيه نكند ايمان ندارد.

    مِنْ كِتَابِ الْكِفَايَةِ فِي النُّصُوصِ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا وَرَعَ لَهُ وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ وَ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَعْمَلُكُمْ بِالتَّقِيَّةِ فَقِيلَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى مَتَى قَالَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ وَ هُوَ يَوْمُ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَمَنْ تَرَكَ التَّقِيَّةَ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَيْسَ مِنَّا فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنِ الْقَائِمُ مِنْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ تَمَامَ الْخَبَرِ أَخْبَرَنَا وَ حَدَّثَنَا بِذَلِكَ الْكِتَابِ السَّيِّدُ السَّعِيدُ جَلَالُ الدِّينِ أَبُو عَلِيِّ بْنُ حَمْزَةَ الْمُوسَوِيُّ عَنْ شُيُوخِهِ عَنْ ثِقَةٍ عَنِ النَّبِيِّ وَ الْأَئِمَّةِ ع
    امام رضا عليه السّلام فرمود: كسى كه پرهيز از گناه ندارد دين ندارد و كسى كه تقيه نداشته باشد ايمان ندارد، و گرامى ترين شما نزد خدا كسى است كه بيشتر تقيه كند. پرسيدند: اى پسر رسول خدا تا چه زمان ؟ فرمود: تا روزى كه زمان آن مشخص شده و آن روز، روز خروج قيام كننده ماست ، هر كس قبل از خروج قائم ما تقيه را ترك كند از ما نيست . پرسيدند: اى پسر رسول خدا! قائم شما اهل بيت كيست ؟ فرمود: چهارمين از اولاد من كه فرزند سيده كنيزان است ، خداوند به وسيله او زمين را از هر ستمى پاك مى سازد.
    اين مطلب را سيد سعيد جلال الدين ابو على بن حمزه موسوى از اساتيدش ‍ از شخصى مورد اطمينان از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و ائمه عليهم السّلام در كتابش روايت كرده .

    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ أَبِي كَانَ يَقُولُ مَا شَيْءٌ أَقَرَّ لِعَيْنِ أَبِيكَ مِنَ التَّقِيَّةِ إِنَّ التَّقِيَّةَ جُنَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: پدرم هميشه مى فرمود: هيچ چشم روشنى براى پدرت از تقيه نورانى تر نيست ، تقيه سپر مؤمن است .

    عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع التَّقِيَّةُ مِنْ دِينِ اللَّهِ قُلْتُ مِنْ دِينِ اللَّهِ قَالَ إِي وَ اللَّهِ مِنْ دِينِ اللَّهِ وَ لَقَدْ قَالَ يُوسُفُ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ وَ اللَّهِ مَا كَانُوا سَرَقُوا شَيْئاً وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ إِنِّي سَقِيمٌ وَ اللَّهِ مَا كَانَ سَقِيماً
    امام صادق عليه السّلام فرمود: تقيه جزء دين خداست . پرسيدم : از دين خداست ؟ فرمود: بلى بخدا قسم از دين خداست و اينكه يوسف فرموده : (اى جماعت شما سارق هستيد) به خدا قسم آنها چيزى ندزديده بودند، و اينكه ابراهيم فرموده : (من بيمارم ) (و با شما به جشن نمى آيم )، به خدا قسم او بيمار نبود.

    عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ التَّقِيَّةُ فِي كُلِّ ضَرُورَةٍ
    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا تَقَارَبَ هَذَا الْأَمْرُ كَانَ أَشَدَّ لِلتَّقِيَّةِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: تقيّه در هر كار ضرورى است .
    - امام صادق عليه السّلام فرمود: هر قدر اين امر (ظهور امام عليه السّلام ) نزديكتر شود تقيه سخت تر مى شود.

    عَنْهُ ع قَالَ مَنْ أَفْشَى سِرَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَذَاقَهُ اللَّهُ حَرَّ الْحَدِيدِ
    هر كس سرّ ما اهل بيت را فاش نمايد خداوند گرمى آتش را به او بچشاند.

    مِنْ كِتَابِ عِلَلِ الشَّرَائِعِ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ جَاءَتِ الشِّيعَةُ تَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ لُبْسِ السَّوَادِ قَالَ فَوَجَدْنَاهُ قَاعِداً عَلَيْهِ جُبَّةٌ سَوْدَاءُ وَ قَلَنْسُوَةٌ سَوْدَاءُ وَ خُفٌّ أَسْوَدُ مُبَطَّنٌ بِسَوَادٍ قَالَ ثُمَّ فَتَقَ نَاحِيَةً مِنْهُ فَقَالَ أَمَا إِنَّ قُطْنَهُ أَسْوَدُ وَ أَخْرَجَ مِنْهُ قُطْناً أَسْوَدَ ثُمَّ قَالَ بَيِّضْ قَلْبَكَ وَ الْبَسْ مَا شِئْتَ
    داود رقّى گفت : شيعيان نزد امام صادق عليه السّلام آمدند كه از پوشيدن جامه سياه بپرسند. داود گفت : امام را ديديم نشسته جبّه اى سياه و كلاهى سياه و كفشى كه داخل آن سياه بود پوشيده بود، سپس قسمتى از آن را باز كرد و فرمود: پنبه آن هم سياه است ، و از آن پنبه سياهى را خارج نمود، سپس فرمود: دلت را سفيد كن و هر چه خواستى بپوش .


    الفصل الثاني عشر في التقوى و الورع
    (فصل دوازدهم : در پرهيزكارى و ورع)
    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ سَأَلَ أَبُو بَصِيرٍ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى - اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ قَالَ يُطَاعُ وَ لَا يُعْصَى وَ يُذْكَرُ وَ لَا يُنْسَى وَ يُشْكَرُ فَلَا يُكْفَرُ
    ابو بصير از امام صادق عليه السّلام در مورد قول خداوند تبارك و تعالى (تقواى خدا را بجاى آوريد) پرسيد: فرمود: يعنى اطاعت شود و عصيان نشود، و ياد شود و فراموش نگردد، و شكر شود و مورد كفران قرار نگيرد.

    قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع التَّقْوَى سِنْخُ الْإِيمَانِ
    - امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: تقوى همتاى ايمان است .

    قِيلَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع صِفْ لَنَا الدُّنْيَا فَقَالَ وَ مَا أَصِفُ لَكُمْ مِنْهَا لِحَلَالِهَا حِسَابٌ وَ لِحَرَامِهَا عَذَابٌ لَوْ رَأَيْتُمُ الْأَجَلَ وَ مَسِيرَهُ لَلُهِيتُمْ عَنِ الْأَمَلِ وَ غُرُورِهِ ثُمَّ قَالَ مَنِ اتَّقَى اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ أُنْساً بِلَا أَنِيسٍ وَ غِنًى بِلَا مَالٍ وَ عِزّاً بِلَا سُلْطَانٍ
    به امير مؤمنان عليه السّلام عرض شد: براى ما دنيا را توصيف كن . فرمود: چگونه براى شما دنيائى را كه براى حلالش حساب و براى حرامش عذاب است توصيف كنم ، اگر مرگ و مسير آن را ببينيد از آرزوها و فريب آن دورى مى جوئيد. سپس فرمود: هر كس تقواى واقعى خدا را پيشه كند خداوند به او آرامشى بدون همدم ، و بى نيازى بدون مال ، و عزت بدون سلطنت عطا مى فرمايد.

    قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْقِيَامَةُ عُرْسُ الْمُتَّقِينَ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: روز قيامت روز شادى متقين است .

    وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ لَا يَغُرَّنَّكَ بُكَاؤُهُمْ إِنَّمَا التَّقْوَى فِي الْقَلْبِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: گريه آنان تو را فريب ندهد، همانا تقوى در قلب و دل است .

    وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ قَالَ أَنَا أَهْلٌ أَنْ يَتَّقِيَنِي عَبْدِي فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَأَنَا أَهْلٌ أَنْ أَغْفِرَ لَهُ
    امام صادق عليه السّلام در مورد قول خداوند جلّ ثناؤ ه : (او اهل تقوى و اهل آمرزش است )، فرمود: (خداوند مى فرمايد) من سزاوارم كه بنده ام تقواى مرا پيشه كند، پس اگر هم اين كار را بجاى نياورد، من سزاوارم كه او را بيامرزم .

    وَ عَنْهُ ع قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ صُونُوا دِينَكُمْ بِالْوَرَعِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: تقواى خدا را پيشه كنيد و دينتان را به وسيله پرهيزگارى حفظ نمائيد.

    وَ عَنْهُ ع قَالَ لَا يَنْفَعُ اجْتِهَادٌ لَا وَرَعَ فِيهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: اجتهادى كه در آن ترك از گناه نباشد سودى ندارد.

    وَ عَنْهُ ع قَالَ لَنْ أ خذ يَأْخُذَ أَحَدٌ عَنْ أَحَدٍ شَيْئاً إِلَّا بِالْعَمَلِ- وَ لَنْ تَنَالُوا مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِالْوَرَعِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: هرگز كسى از كسى چيزى را نمى گيرد مگر به واسطه عمل ، و هرگز شما به آنچه نزد خداوند است نمى رسيد مگر به وسيله ترك گناه و ورع .

    عَنْ فُضَيْلٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بَلِّغْ مَنْ لَقِيتَ عَنَّا السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ إِنَّ أَحَدَنَا لَا يُغْنِي عَنْهُمْ وَ اللَّهِ شَيْئاً إِلَّا بِوَرَعٍ فَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرِينَ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس را ديدى سلام ما را به او برسان و به آنها بگو: بخدا قسم هيچ كدام از ما نفعى بحالشان ندارد مگر اينكه خود ترك گناه نمايند و پرهيزگارى پيشه كنند. اينك مواظب زبانهايتان باشيد و دستانتان را (از گناه ) نگهداريد، از جمله صابران و نمازگزاران باشيد، زيرا خداوند ياور صابران است .

    عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَا ابْنَ آدَمَ اجْتَنِبْ مَا حَرَّمْتُ عَلَيْكَ تَكُنْ مِنْ أَوْرَعِ النَّاسِ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: خداوند عزّ و جلّ فرموده است : اى فرزند آدم ! از آنچه بر تو حرام كردم بپرهيز تا از پارساترين مردم باشى .

    سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنِ الْوَرِعِ مِنَ النَّاسِ قَالَ الَّذِي يَتَوَرَّعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ
    از امام صادق عليه السّلام در مورد پارساترين مردم پرسيدند، فرمود: پارساترين مردم كسى است كه از محرّمات الهى خود را دور بدارد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اعْمَلْ بِفَرَائِضِ اللَّهِ تَكُنْ أَتْقَى النَّاسِ
    امام سجاد عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت كند كه مى فرمود: به واجبات الهى عمل كن تا با تقواترين مردم باشى .

    عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ عَلَيْكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الِاجْتِهَادِ فِي دِينِكَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا يُغْنِي عَنْكَ اجْتِهَادٌ لَيْسَ مَعَهُ وَرَعٌ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: هميشه متقى باش و نسبت به دين خود كوشا، و آگاه باش ، سعى و كوشش بدون پرهيز از گناه تو را بى نياز نمى سازد.

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِهِ مُوسَى صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَا مُوسَى مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْوَرَعِ عَنْ مَحَارِمِي فَإِنِّي أَمْنَحُهُمْ جِنَانَ عَدْنِي لَا أُشْرِكُ مَعَهُمْ أَحَدا
    امام صادق عليه السّلام فرمود: در پاسخ مناجات موسى عليه السّلام خداوند متعال فرمود: اى موسى ! هيچ عملى به اندازه پارسائى و خويشتن دارى موجب نزديكى بندگان مؤمن به من نمى شود، من به آنها بهشت جاويدانم را بخشيدم و هيچ كس را با آنها در اين امر شريك قرار نخواهم داد.

    قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لِأَهْلِ التَّقْوَى عَلَامَاتٌ يُعْرَفُونَ بِهَا صِدْقُ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ وَ قِلَّةُ الْفَخْرِ وَ الْبُخْلِ- وَ صِلَةُ الْأَرْحَامِ وَ رَحْمَةُ الضُّعَفَاءِ وَ قِلَّةُ الْمُؤَاتَاةِ لِلنِّسَاءِ وَ بَذْلُ الْمَعْرُوفِ- وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ سَعَةُ الْعِلْمِ فِيمَا يُقَرِّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ
    امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: براى پرهيزگاران نشانه هائى است كه به وسيله آنها شناخته مى شوند:
    راستى در گفتار، اداء امانت ، وفاى به عهد و پيمان ، كمى مباهات و بخل ، صله ارحام ، دستگيرى ضعيفان ، معاشرت كم با زنان ، بخشيدن چيزهاى خوب ، خوش خلقى ، وسعت دانش آنچه انسان را به خدا نزديك مى كند. خوشا بحال آنان ، و چه عاقبت نيكوئى است .

    مِنْ كِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِينَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع ثَبَاتُ الْإِيمَانِ الْوَرَعُ وَ زَوَالُهُ الطَّمَعُ
    امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: بقاء ايمان به پرهيزگارى و خويشتن دارى است و از بين رفتن آن به طمع است .

    قَالَ النَّبِيُّ ص جِمَاعُ التَّقْوَى فِي قَوْلِهِ تَعَالَى - إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ
    پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: تعريف كامل تقوى در قول خداوند متعال است كه : (خداوند امر فرموده به عدالت و رفتار نيك داشتن ).

    وَ مِنْ كِتَابٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ اعْمَلْ عَمَلَ مَنْ قَدْ عَايَنَ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: آن گونه عمل كن كه گويا به يقين و حقيقت رسيده اى .

    وَ قَالَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَكْرَمَ النَّاسِ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ
    و فرمود صلّى اللّه عليه و آله : هر كسى كه دوست دارد محبوبترين مردم باشد، بايد با تقوى باشد.

    وَ قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ فَإِنَّهُ جِمَاعُ الْخَيْرِ
    و فرمود صلّى اللّه عليه و آله : با تقوى باشيد زيرا تقوى جامع خير است .

    وَ قَالَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا عَهْدَ لَهُ وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا أَمَانَةَ لَهُ وَ لَا صَلَاةَ لِمَنْ لَا زَكَاةَ لَهُ وَ لَا زَكَاةَ لِمَنْ لَا وَرَعَ لَهُ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كه پيمان شكن است دين ندارد، و هر كه امين نيست ايمان ندارد و هر كه زكات مالش را نپردازد نمازش بى اثر است ، و هر كه پرهيزگار و خويشتن دار نباشد زكاتش اثر ندارد.

    وَ مِنْ كِتَابِ صِفَاتِ الشِّيعَةِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ فَإِنَّ الْأَمَانَةَ مُؤَدَّاةٌ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال هرگز پيغمبرى را مبعوث نفرمود مگر به راستى در گفتار و اداء امانت ، زيرا امانت را بايد به نيكوكار و بدكار برگرداند.

    عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ فَقَالَ وَ عَلَيْكَ وَ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا رَأَيْتَ ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ لَكَ انْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ عَلِيٌّ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَالْزَمْهُ فَإِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ
    ابى بصير گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم : ابن ابى يعفور سلامت مى رساند، فرمود:
    بر تو و بر او سلام ، هر گاه ابن ابى يعفور را ديدى سلام مرا به او برسان و به او بگو: جعفر بن محمّد مى گويد: بنگر در آنچه على عليه السّلام نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به آنان رسيد و آن را حفظ كن . همانا به آنچه بايد مى رسيد به وسيله راستى گفتار و اداء امانت به آن رسيد.

    وَ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَعَ
    ابن ابى يعفور گويد: امام صادق عليه السّلام به من فرمود: مردم را به غير از زبانتان دعوت به دين كنيد، تا سعى و كوشش و درستى و پرهيزگارى و خويشتن دارى را از شما مشاهده كنند.

    عَنْ خَيْثَمَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ دَخَلْتُ عَلَيْهِ لِأُوَدِّعَهُ فَقَالَ- أَبْلِغْ مَوَالِيَنَا السَّلَامَ عَنَّا وَ أَوْصِهِمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ أَعْلِمْهُمْ يَا خَيْثَمَةُ أَنَّا لَا نُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِلَّا بِعَمَلٍ وَ لَنْ يَنَالُوا وَلَايَتَنَا إِلَّا بِوَرَعٍ وَ أَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلًا ثُمَّ خَالَفَهُ إِلَى غَيْرِهِ
    خيثمه گويد: به نزد امام رفتم تا با او خداحافظى كنم ، فرمود: به دوستان ما سلام ما را برسان و آنها را به تقواى خداوند بزرگ سفارش بنما، و به آنها اعلام كن كه نزد خداوند به مقامى نرسند مگر به واسطه عملشان ، و به ولايت ما نخواهند رسيد مگر به وسيله تقوى و خويشتن دارى ، و پر حسرت ترين مردم در روز قيامت كسى است كه از شخص عادلى تعريف كند، سپس در مقام عمل تخلف كند و به ديگرى رجوع كند.

    عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا فُضَيْلُ بَلِّغْ مَنْ لَقِيتَ مِنْ شِيعَتِنَا السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ إِنَّا لَا نُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِلَّا بِوَرَعٍ- فَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرِينَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ مَنِ اسْتَقْبَلَ قِبْلَتَنَا وَ أَكَلَ ذَبِيحَتَنَا وَ آمَنَ بِنَبِيِّنَا وَ شَهِدَ شَهَادَتَنَا وَ دَخَلَ فِي دِينِنَا أَجْرَيْنَا عَلَيْهِ حُكْمَ الْقُرْآنِ وَ حُدُودَ الْإِسْلَامِ لَيْسَ لِأَحَدٍ عَلَى أَحَدٍ فَضْلٌ إِلَّا بِالتَّقْوَى - أَلَا وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلَ الثَّوَابِ وَ أَحْسَنَ الْجَزَاءِ وَ الْمَآبِ
    فضيل گويد: امام صادق عليه السّلام به من فرمود: اى فضيل ! هر كدام از شيعيان ما را ديدى سلام برسان و به آنها بگو: ما از آنها نزد خداوند چيزى را شفاعت نمى كنيم مگر اينكه پرهيزگار و خويشتن دار باشند، پس زبانهايتان را نگه داريد، و دستهايتان را (از حرام ) نگهداريد، و صبر و نماز را پيشه خود سازيد، خداوند ياور صبركنندگان است .
    - امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: هر كس رو به قبله ما كند و حيوان ذبح شده ما را بخورد، و به پيغمبر ما ايمان آورده باشد، و مانند ما به شهادت ما شهادت دهد و داخل در مذهب ما شود، ما بر او حكم قرآن و حدود اسلام را جارى مى كنيم . هيچ كس بر ديگرى برترى ندارد مگر به تقوى ، آگاه باشيد! پرهيزگاران در نزد خداوند بهترين ثواب و بهترين پاداش و عاقبت را دارند.


    الفصل الثالث عشر في الامر بالمعروف والنهي عن المنكر
    (فصل سيزدهم : در امر به معروف و نهى ازمنكر)
    إ ن الله تعالى أ نعم على أ مة محمد ص و أ كرمهم بأ ن جعلهم آمرين بالمعروف ناهين عن المنكر و وصفهم بذلك في كتابه و أ ثنى عليهم - فقال تعالى في سورة آل عمران كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ- تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ فقرن الا مر بالمعروف و النهي عن المنكر بالا يمان بالله - وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ و ذم قوما و عابهم و قبح فعلهم و أ وعدهم أ شد العذاب بتركهم الا مر بالمعروف و النهي عن المنكر و الا خذ على الظالم فقال تعالى في سورة المائدة لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى لِس انِ داوُدَ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ. كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ و قال في هذه السورة - تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ- لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ فسوى الله تعالى بين المباشر للمعصية و التارك لنهيه عنها- في تهجين فعلهم و الوعيد لهم . ثم إ ن الله أ مرنا بالمعروف و نهانا عن المنكر في غير موضع من كتابه و وعد عليه الثواب العظيم و واعدنا على تركه العذاب الا ليم - فقال تعالى في سورة آل عمران وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ- وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ و قال تعالى في سورة الا عراف وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ. فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ
    خداوند متعال بر امّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله نعمت داد و آنها را گرامى داشت زيرا آنها را امركننده به معروف و نهى كننده از منكر قرار داد، و آنها را در كتابش توصيف نموده و بر آنان درود فرستاده . سپس در سوره آل عمران فرموده : (شما بهترين امتى هستيد كه براى اصلاح مردم قيام نمود، تا مردم را به نيكوكارى وادار و از كارهاى بد باز دارند و ايمان به خدا آورند). و امر به معروف و نهى از منكر را با ايمان به خدا همراه ساخت (اينها نگهبانان حدود الهى هستند و مؤمنان را به ثواب و سعادت بشارت ده ). و گروهى را مذمّت و سرزنش كرد و از آنها عيب گرفت و عملشان را زشت شمرد و آنها را وعده به شديدترين عذابها داد، چون آنها امر به معروف و نهى از منكر را ترك نمودند و رويارويى با ظالم را ترك كردند در سوره مائده فرمود: (كافران بنى اسرائيل به زبان داود و عيسى و مريم از آن لعنت كرده شدند كه نافرمانى خدا نمودند و از حكم حق سركشى كردند، آنها هيچ گاه از كار زشت خود دست بر نداشتند، چقدر زشت است كارى كه آنها مى كنند). و در همين سوره فرمود: (بسيارى از آنها را بنگرى كه در گناه و ستمكارى خود و خوردن حرام مى شتابند، بسيار كار زشتى را پيشه خود ساخته اند، اگر علماء و روحانيون آنها را از گفتار زشت و خوردن حرام باز ندارند اينها كارى بسيار زشت مى كنند) خداوند متعال بين كسى كه بدون واسطه گناهى را مرتكب شود و كسى كه نهى از آن گناهان را ترك كند، در زشت شمردن عملشان ، و وعده عذاب بر آنها يكسان شمرده . سپس ما را به كار نيك امر فرمود، و از كارهاى زشت نهى فرمود و بر آن وعده ثواب بزرگ داده ، و بر ترك آن ما را از عذاب دردناكش ترسانده .
    سپس خداوند متعال در سوره آل عمران فرمود: (بايد از شما امتى باشند كه مردم را به نيكى دعوت نموده و امر به معروف و نهى از منكر كند، و اينان رستگارانند). و در سوره
    اعراف فرموده : (و چون جمعى از آن گروه گفتند چرا قومى را كه از جانب خدا به هلاكت يا عذاب سخت محكومند موعظه مى كنيد؟ ناصحان گفتند: پند ما معذرت و اتمام حجت است از جانب پروردگار و شايد اثر كند و تقوى پيشه كند، و چون هر چه به آنها تذكر داده شد در آن غفلت ورزيدند ما هم آن جماعت كه نصيحت مى كردند و خلق را از كار بد منع مى نمودند نجات بخشيديم ، و آنان را كه ظلم و ستمكارى كردند به كيفر فسقشان به بدترين عذاب گرفتار كرديم ).








  9. #9
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض







    قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ إِنَّ مَنْ يَرَى عُدْوَاناً يُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْكَراً يُدْعَى إِلَيْهِ وَ أَنْكَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ- وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُوجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِالسَّيْفِ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ كَلِمَةُ الظَّالِمِينَ السُّفْلَى فَذَلِكَ الَّذِي أَصَابَ سَبِيلَ الْهُدَى وَ قَامَ عَلَى الطَّرِيقِ وَ نَوَّرَ فِي قَلْبِهِ الْيَقِينُ
    امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: اى مؤمنان ! هر كس كار خلافى را كه به آن عمل مى شود و منكرى را كه دعوت به آن مى شود، ببيند و آن را به وسيله قلبش جلوگيرى كند سالم مانده و از آن عمل دور مى شود. و هر كس كه آن عمل را به وسيله قلبش جلوگيرى كند سالم مانده و از آن عمل دور مى شود. و هر كس آن عمل را به وسيله زبانش منكر شود پاداش داده شود، و اين شخص از شخص اوّل برتر است ، و هر كس به وسيله شمشير آن عمل را منكر شود، تا كلام خدا را برتر و كلام ظالمين را پست تر گرداند، او همان است كه به راه هدايت منتهى مى شود و در راه رستگارى مى افتد و در قلبش ‍ يقين نور افشانى مى كند.

    عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فَمَنْ نَصَرَهُمَا أَعَزَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ خَذَلَهُمَا خَذَلَهُ اللَّهُ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: امر به معروف و نهى از منكر دو مخلوق از مخلوقات خداوند هستند، هر كس آن دو را يارى كند خداوند او را عزيز گرداند و هر كس آن دو را خوار سازد خداوند هم او را خوار نمايد.

    وَ قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّمَا يَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ مَنْ كَانَتْ فِيهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ عَامِلٌ لِمَا يَأْمُرُ بِهِ وَ تَارِكٌ لِمَا يَنْهَى عَنْهُ عَادِلٌ فِيمَا يَأْمُرُ عَادِلٌ فِيمَا يَنْهَى رَفِيقٌ فِيمَا يَأْمُرُ رَفِيقٌ فِيمَا يَنْهَى
    امام صادق عليه السّلام هر كس در او سه خصلت باشد امر به معروف و نهى از منكر مى نمايد:
    كسى كه عالم به معروف است ، و ترك منكر مى كند، در آنچه امر به آن و يا نهى از آن مى نمايد عدالت را رعايت مى نمايد، در آنچه امر يا نهى مى كند با مدارا رفتار مى نمايد.

    وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَأَيْتُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِي فِي الْمَنَامِ قَدْ أَخَذَتْهُ الزَّبَانِيَةُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَجَاءَهُ أَمْرُهُ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهْيُهُ عَنِ الْمُنْكَرِ فَخَلَّصَاهُ مِنْ بَيْنِهِمْ وَ جَعَلَاهُ مَعَ الْمَلَائِكَةِ وَ قَالَ الصَّادِقُ ع وَيْلٌ لِقَوْمٍ لَا يَدِينُونَ اللَّهَ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ
    رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: در خواب مردى از امتم را ديدم كه از هر طرف گرفتار آتش جهنم بود، ناگهان امر به معروف و نهى از منكرى را كه در دنيا انجام داده بود به كمك او آمدند و او را از بين آتشها نجات دادند و او را همراه فرشتگان ساختند.

    وَ قَالَ ع أَيْضاً جَاءَ رَجُلٌ مِنْ خَثْعَمٍ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنِي مَا أَفْضَلُ الْإِسْلَامِ قَالَ الْإِيمَانُ بِاللَّهِ- قَالَ ثُمَّ مَا ذَا قَالَ صِلَةُ الرَّحِمِ قَالَ ثُمَّ مَا ذَا قَالَ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ- وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ قَالَ فَقَالَ الرَّجُلُ أَيُّ الْأَعْمَالِ أَبْغَضُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ الشِّرْكُ بِاللَّهِ قَالَ ثُمَّ مَا ذَا قَالَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ- قَالَ ثُمَّ مَا ذَا قَالَ الْأَمْرُ بِالْمُنْكَرِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمَعْرُوفِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: واى بر قومى كه به وسيله امر به معروف و نهى از منكر كردن قرض خود را به خدا ادا نمى كنند. - و همچنين امام صادق عليه السّلام فرمود: مردى از قبيله خثعم نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمد و گفت :
    اى رسول خدا! به من بفرمائيد كه برترين اسلام چيست ؟ فرمود: ايمان به خدا، گفت : بعد از آن چه ؟ فرمود: صله رحم ، گفت : سپس چه چيز؟ فرمود: امر به معروف و نهى از منكر.
    پرسيد: كدام عمل نزد خداوند عزّ و جل مبغوضتر است ؟ امام فرمود: شرك ورزيدن به خدا، گفت : بعد از آن چه ؟ فرمود: قطع رحم ، گفت : بعد از اين چه چيز؟ فرمود: امر به منكر و نهى از معروف .

    وَ قَالَ النَّبِيُّ ص كَيْفَ بِكُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُكُمْ وَ فَسَقَ شَبَابُكُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِمَعْرُوفٍ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنْ مُنْكَرٍ فَقِيلَ لَهُ وَ يَكُونُ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ فَكَيْفَ بِكُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ- كَيْفَ بِكُمْ إِذَا رَأَيْتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْكَراً وَ الْمُنْكَرَ مَعْرُوفاً
    رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: شما چه خواهيد كرد اگر زنهاى شما فاسد شوند و جوانهايتان فاسق شوند و امر به معروف و نهى از منكر نكنند؟ از ايشان پرسيده شد: اى رسول خدا آيا چنين مى شود؟ فرمود: بلى ، و بدتر از اين هم مى شود. چه خواهيد كرد هنگامى كه امر به منكر، و نهى از معروف شود؟ سؤ ال شد: اى رسول خدا! آيا چنين مى شود؟ فرمود:
    بلى ، و بدتر از اين هم مى شود. بر شما چه خواهد گذشت زمانى كه معروف را منكر و منكر را معروف ببينيد؟

    وَ قَالَ الصَّادِقُ ع لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الاْيَةُ- يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً جَلَسَ رَجُلٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يَبْكِي وَ قَالَ أَنَا قَدْ عَجَزْتُ عَنْ نَفْسِي كُلِّفْتُ أَهْلِي فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَسْبُكَ أَنْ تَأْمُرَهُمْ بِمَا تَأْمُرُ بِهِ نَفْسَكَ وَ تَنْهَاهُمْ عَمَّا تَنْهَى عَنْهُ نَفْسَكَ
    امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: هنگامى كه اين آيه نازل شد: (اى كسانى كه ايمان آورده ايد خود و خانواده تان را از آتش جهنم حفظ كنيد) مردى از مسلمانان نشست و شروع به گريه كرد؛ و گفت : من نسبت به خودم عاجزم حال نسبت به خانواده ام هم تكليف شده ام ؟
    رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: همين مقدار تو را كفايت مى كند كه آنها را امر كنى به آنچه خودت را به آن امر مى نمايى و نهيشان كنى از آنچه خودت را از آن نهى مى نمايى .

    وَ قَالَ الرِّضَا ع كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقُولُ إِذَا أُمَّتِي تَوَاكَلَتِ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَلْتَأْذَنْ بِوِقَاعٍ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى
    امام رضا عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمود: هر گاه امت من امر به معروف و نهى از منكر را به يك ديگر واگذار كنند بايد خود را براى حوادثى از جانب خداوند آماده كنند.

    وَ قَالَ الصَّادِقُ ع حَسْبُ الْمُؤْمِنِ غيرا عِزّاً إِنْ رَأَى مُنْكَراً أَنْ يَعْلَمَ اللَّهُ مِنْ نِيَّتِهِ أَنَّهُ لَهُ كَارِهٌ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: براى مؤمن غيرتمند همين بس - اگر منكرى را ديد- كه بداند خداوند از ناخشنودى او در نيّتش آگاه است .

    وَ عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا مَرَّ بِجَمَاعَةٍ يَخْتَصِمُونَ لَا يَجُوزُهُمْ حَتَّى يَقُولَ ثَلَاثاً اتَّقُوا اللَّهَ يَرْفَعُ بِهَا صَوْتَهُ
    غياث بن ابراهيم گويد: هر گاه امام صادق عليه السّلام از كنار گروهى مى گذشت كه با هم در حال مخاصمه و دعوى بودند؛ از آنجا عبور نمى كرد مگر اينكه سه بار با صداى بلند مى فرمود:
    از خدا بترسيد.

    وَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ طَلَبَ مَرْضَاةَ النَّاسِ بِمَا يُسْخِطُ اللَّهَ كَانَ حَامِدُهُ مِنَ النَّاسِ ذَامّاً وَ مَنْ آثَرَ طَاعَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَضَبِ النَّاسِ كَفَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَدَاوَةَ كُلِّ عَدُوٍّ وَ حَسَدَ كُلِّ حَاسِدٍ وَ بَغْيَ كُلِّ بَاغٍ وَ كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ نَاصِراً وَ ظَهِيراً
    امام باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كس خوشنودى مردم را به چيزى بجويد كه خداوند از آن چيز به خشم مى آيد، مردمى كه او را ستايش مى كردند نكوهشش كنند، و هر كس ‍ فرمانبردارى خدا را به خشم مردم مقدم بدارد خداوند او را از دشمنى كردن هر دشمنى محافظت نمايد و حسادت هر حسود و ظلم هر ستمكارى را از او برطرف نمايد، و خداى عزّ و جلّ ياور و پشتيبان او شود.

    وَ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ يَا مُفَضَّلُ مَنْ تَعَرَّضَ لِسُلْطَانٍ جَائِرٍ فَأَصَابَتْهُ بَلِيَّةٌ لَمْ يُؤْجَرْ عَلَيْهَا وَ لَمْ يُرْزَقِ الصَّبْرَ عَلَيْهَا
    مفضل گويد: امام صادق عليه السّلام به من فرمود: اى مفضّل ! هر كس ‍ متعرّض حاكم ظالمى شود و از ناحيه حاكم به او صدمه اى برسد؛ بر اين كارش پاداش نمى برد و براى اين عملش صبر را روزى او نمى كنند.

    وَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّمَا يُؤْمَرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يُنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ مُؤْمِنٌ فَيَتَّعِظُ أَوْ جَاهِلٌ فَيَتَعَلَّمُ فَأَمَّا صَاحِبُ سَوْطٍ أَوْ سَيْفٍ فَلَا
    امام صادق عليه السّلام فرمود: امر به معروف و نهى از منكر در مؤمنى كه از آن پند مى گيرد، و يا جاهلى كه از آن درس مى آموزد تأ ثير مى كند، و اما كسى كه تازيانه و شمشير دارد؛ نه .

    وَ عَنْهُ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ أَمْرَهُ كُلَّهُ وَ لَمْ يُفَوِّضْ إِلَيْهِ أَنْ يَكُونَ ذَلِيلًا أَ مَا تَسْمَعُ اللَّهَ يَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ فَالْمُؤْمِنُ يَكُونُ عَزِيزاً وَ لَا يَكُونُ ذَلِيلًا ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ إِنَّ الْجَبَلَ يُسْتَقَلُّ مِنْهُ بِالْمَعَاوِلِ وَ الْمُؤْمِنُ لَا يُسْتَقَلُّ مِنْ دِينِهِ بِشَيْء
    امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال تمام كارهاى مؤمن را به خودش واگذار نموده ولى او را وانگذاشته تا اينكه ذليل شود، آيا كلام خداوند را نشنيده اى كه مى فرمايد: (عزّت براى خدا و رسولش و مؤمنين است ) پس مؤمن عزيز است و ذليل نيست .
    سپس فرمود: مؤمن از كوه نيز عزيزتر است ، زيرا كوه را مى توان با كلنگ كم كرد، ولى از دين مؤمن چيزى كم نمى شود.

    وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَرَفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لتنهين لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيُسْتَعْمَلَنَّ عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ وَ لَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ
    امام صادق عليه السّلام مى فرمود: بايد امر به معروف كنيد و بايد نهى از منكر نماييد و الّا خداوند شرارتان را بر شما مسلّط مى گرداند و هر چه نيكان شما دعا كنند دعايشان مستجاب نشود.

    عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يُذِلَّ نَفْسَهُ قُلْتُ بِمَا يُذِلُّ نَفْسَهُ قَالَ يَدْخُلُ فِيمَا يَعْتَذِرُ مِنْهُ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: سزاوار نيست كه مؤمن خود را خوار سازد، گفتم : به چه چيز خود را خوار مى كند؟ فرمود: كارى را انجام دهد كه بعد مجبور به عذر خواهى شود.

    وَ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سُئِلَ عَنِ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ أَ وَاجِبٌ هُوَ عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ جَمِيعاً قَالَ لَا فَقِيلَ وَ لِمَ قَالَ إِنَّمَا هُوَ عَلَى الْقَوِيِّ الْمُطَاعِ الْعَالِمِ بِالْمَعْرُوفِ مِنَ الْمُنْكَرِ- لَا عَلَى الضَّعَفَةِ الَّذِينَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا إِلَى أَيٍّ مِنْ أَيٍّ يَقُولُ مِنَ الْحَقِّ إِلَى الْبَاطِلِ وَ الدَّلِيلُ عَلَى ذَلِكَ كِتَابُ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَهَذَا خَاصٌّ غَيْرُ عَامٍّ كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى - وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ وَ لَمْ يَقُلْ عَلَى أُمَّةِ مُوسَى وَ لَا عَلَى كُلِّ قَوْمِهِ وَ هُمْ يَوْمَئِذٍ أُمَمٌ مُخْتَلِفَةٌ وَ الْأُمَّةُ وَاحِدٌ فَصَاعِداً كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلّهِ يَقُولُ مُطِيعاً لِلَّهِ وَ لَيْسَ عَلَى مَنْ يَعْلَمُ ذَلِكَ فِي الهذمة الْهُدْنَةِ مِنْ حَرَجٍ- إِذَا كَانَ لَا قُوَّةَ لَهُ وَ لَا عَدَدَ وَ لَا طَاعَةَ
    مسعدة بن صدقه گويد: از امام صادق عليه السّلام از امر به معروف و نهى از منكر سؤ ال شد كه آيا بر تمام اين امت واجب است يا نه ؟
    فرمود: نه ، سؤ ال شد: چرا؟ فرمود: فقط بر كسانى واجب است كه نيرومند باشند و مردم از آنها اطاعت كنند و عالم به معروف از منكر باشند، نه بر ضعفائى كه راه را نمى دانند كه به چه راهى و از چه راهى بگويند، لذا از حق به باطل مى گويند، و دليل بر اين مطلب سخن خداوند است كه مى فرمايد: (بايد دسته اى از شما امت مردم را به طرف خير و نيكى دعوت نمايند و امر به معروف و نهى از منكر نمايد).
    اين خاص است نه عام ، همان طور كه خداوند متعال مى فرمايد: (بعضى از قوم موسى به سوى حق هدايت مى كنند و به آن عدالت مى كنند) و نفرموده بر امّت موسى و نه بر همه قومش ، در حالى كه آنها در آن هنگام گروههاى مختلفى بودند، و امت هم از يك نفر به بالاست ، همان طور كه خداوند عزّ و جل مى فرمايد: (ابراهيم به تنهائى يك امت فرمانبردار خداوند بود) مى فرمايد: مطيع خداوند بود، پس اين كار بر كسى كه در زمان صلح و آرامش توان و نيرو و ياور و فرمانبردار ندارد؛ لازم نيست .

    قَالَ مَسْعَدَةُ وَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ وَ سُئِلَ عَنِ الْحَدِيثِ الَّذِي جَاءَ عَنِ النَّبِيِّ ص إِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ مَا مَعْنَاهُ- قَالَ هَذَا أَنْ يَأْمُرَهُ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ وَ هُوَ مَعَ ذَلِكَ يَقْبَلُ مِنْهُ وَ إِلَّا فَلَا
    مسعدة بن صدقه گويد: از امام صادق عليه السّلام سؤ ال شد در مورد اين سخن پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه فرمود: ((بهترين جهاد؛ گفتن كلمه عدل نزد سلطان ظالم است )) فرمود: آن زمانى است كه امر به معروف كردن شخص از روى شناخت باشد، در اين صورت از او پذيرفته است و الّا نه .

    وَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى شُعَيْبٍ النَّبِيِّ أَنِّي مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَةَ أَلْفٍ أَرْبَعِينَ أَلْفاً مِنْ شِرَارِهِمْ وَ سِتِّينَ أَلْفاً مِنْ خِيَارِهِمْ فَقَالَ يَا رَبِّ هَؤُلَاءِ الْأَشْرَارُ فَمَا بَالُ الْأَخْيَارِ- فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِي فَلَمْ يَغْضَبُوا لِغَضَبِي
    امام باقر عليه السّلام فرمود: خداوند متعال به شعيب نبى عليه السّلام وحى كرد كه : من از قومت صد هزار نفر را عذاب مى كنم ؛ چهل هزار نفر از افراد اشرار و شصت هزار نفر هم از خوبان ، شعيب گفت : پروردگارا! آنان را كه عذاب مى كنى نااهلانند، پس علّت عذاب خوبان چيست ؟
    خداوند عزّ و جل به او وحى كرد كه : آنها با اهل معصيت مدارا كردند و به خاطر غضب من خشمگين نشدند.

    وَ رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ لَا يَزَالُ النَّاسُ بِخَيْرٍ مَا أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ فَإِذَا لَمْ يَفْعَلُوا ذَلِكَ نُزِعَتْ مِنْهُمُ الْبَرَكَاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ نَاصِرٌ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السَّمَاءِ
    از نبى اكرم صلّى اللّه عليه و آله روايت شده كه فرمود: مادامى كه مردم امر به معروف و نهى از منكر نمايند و بر اعمال نيك همكارى نمايند در خير و خوشى بسر مى برند؛ و هر گاه اين كار را نكنند بركتها از آنها گرفته مى شود و بعضى از آنها بر بعضى ديگر مسلّط مى شوند. و ياورى برايشان در آسمان و زمين نخواهد بود.

    وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي كَلَامٍ هَذَا خِتَامُهُ مَنْ تَرَكَ إِنْكَارَ الْمُنْكَرِ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَهُوَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ
    امير مؤمنان در كلامى كه خاتمه اش اين بود فرمود: هر كس نهى از منكر قلبى و زبانى را ترك نمايد او مرده اى است زنده نما.


    الفصل الرابع عشر في أداء الا مانة
    (فصل چهاردهم : در امانت دارى)
    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَدُّوا الْأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَى قَاتِلِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: امانت را به صاحبش برگردانيد و لو به قاتل حسين بن على عليه السّلام .

    وَ قَالَ ع اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَيْكُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ- فَلَوْ أَنَّ قَاتِلَ عَلِيٍّ ائْتَمَنَنِي عَلَى الْأَمَانَةِ لَأَدَّيْتُهَا إِلَيْهِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: با تقوا باشيد و امانت كسى را كه به شما اعتماد كرده به او برگردانيد، زيرا اگر قاتل على عليه السّلام امانتى را از روى اعتماد به من بدهد به او بر خواهم گرداند.

    وَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَدْ صَلَّى الْعَصْرَ وَ هُوَ جَالِسٌ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ فِي الْمَسْجِدِ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ- إِنَّ بَعْضَ السَّلَاطِينِ يَأْمِنُنَا عَلَى الْأَمْوَالِ يَسْتَوْدِعُنَاهَا وَ لَيْسَ يَدْفَعُ إِلَيْكُمْ خُمْسَكُمْ أَ فَنُؤَدِّيهَا إِلَيْهِمْ قَالَ وَ رَبِّ هَذِهِ الْقِبْلَةِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لَوْ أَنَّ ابْنَ مُلْجَمٍ قَاتِلَ أَبِي فَإِنِّي أَطْلُبُهُ يَتَسَتَّرُ لِأَنَّهُ قَتَلَ أَبِي ائْتَمَنَنِي عَلَى الْأَمَانَةِ لَأَدَّيْتُهَا إِلَيْهِ
    عبد اللّه بن سنان گويد: خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم كه نماز عصر را خوانده و رو به قبله در مسجد نشسته بود. عرض كردم : اى پسر رسول خدا! بعضى از پادشاهان ما را امين بر اموال مى دانند و آن را پيش ما به امانت مى سپارند، و خمس آن را به شما نمى پردازند، آيا اين اموال را به آنها بازگردانيم ؟ فرمود: قسم به خداى اين قبله (سه مرتبه ) اگر ابن ملجم قاتل پدرم - كه مى خواهم او را بكشم به خاطر انتقام از پدرم - مرا مورد اعتماد خود در امانت قرار دهد؛ من امانتش را به او باز خواهم گرداند.

    وَ عَنِ الْكَاظِمِ ع قَالَ إِنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ لَمَرْحُومُونَ مَا تَحَابُّوا وَ أَدَّوُا الْأَمَانَةَ وَ عَمِلُوا بِالْحَقِّ
    امام كاظم عليه السّلام فرمود: اهل زمين تا هنگامى كه به يك ديگر محبت بورزند و اداء امانت كنند و به حق عمل نمايند مورد رحمت هستند.

    وَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ الاْيَةَ مَا الَّذِي عَرَضَ عَلَيْهِنَّ وَ مَا الَّذِي حَمَلَ الْإِنْسَانُ وَ مَا كَانَ هُوَ قَالَ فَقَالَ عَرَضَ عَلَيْهِنَّ الْأَمَانَةَ بَيْنَ النَّاسِ وَ ذَلِكَ حِينَ خَلَقَ الْخَلْقَ
    از امام صادق عليه السّلام در مورد قول خداوند متعال سؤ ال شد: (ما امانت را بر آسمانها و زمين و كوههاى عالم عرضه داشتيم ) چه چيزى بر آنها عرضه شد؟ و چه چيزى را انسان حمل نمود؟ و آن چيز چيست ؟
    فرمود: امانت در بين مردم عرضه شد و اين هنگامى بود كه خداوند مخلوقاتش را خلق نمود.

    قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَيْسَ مِنَّا مَنْ خَانَ بِالْأَمَانَةِ
    رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: كسى كه به امانت خيانت كند از ما نيست .

    وَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند هيچ پيغمبرى را مبعوث نفرمود مگر به راستى در گفتار و اداء امانت .

    وَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ لِابْنِهِ يَا بُنَيَّ أَدِّ الْأَمَانَةَ تَسْلَمْ لَكَ دُنْيَاكَ وَ آخِرَتُكَ وَ كُنْ أَمِيناً تَكُنْ غَنِيّاً
    بعضى از اصحاب امام صادق عليه السّلام از قول ايشان نقل مى كنند كه ايشان به فرزندشان فرمود: اى فرزندم ! اداى امانت كن تا دنيا و آخرتت سالم بماند، و امين باش تا بى نياز شوى .

    مِنْ رَوْضَةِ الْوَاعِظِينَ قَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ ع لِشِيعَتِهِ عَلَيْكُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ فَوَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَبِي الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع ائْتَمَنَنِي عَلَى السَّيْفِ الَّذِي قَتَلَهُ بِهِ لَأَدَّيْتُهُ إِلَيْهِ
    امام زين العابدين عليه السّلام به شيعيانشان فرمود: امانت را برگردانيد، قسم به آن كس كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله را به حق به نبوت مبعوث گردانيد؛ اگر قاتل پدرم - حسين بن على عليه السّلام - به من اعتماد كند و شمشيرى را كه با آن پدرم را كشت به من امانت دهد؛ آن را به او باز مى گردانم .

    قَالَ الصَّادِقُ ع أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رَجُلٌ صَدُوقٌ فِي حَدِيثِهِ مُحَافِظٌ عَلَى صَلَوَاتِهِ وَ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ مَعَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ ثُمَّ قَالَ مَنِ اؤْتُمِنَ عَلَى أَمَانَةٍ فَأَدَّاهَا فَقَدْ حَلَّ أَلْفَ عُقْدَةٍ مِنْ عُنُقِهِ مِنْ عُقَدِ النَّارِ- فَبَادِرُوا بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ فَإِنَّ مَنِ اؤْتُمِنَ عَلَى أَمَانَةٍ وَكَّلَ بِهِ إِبْلِيسُ مِائَةَ شَيْطَانٍ- مِنْ مَرَدَةِ أَعْوَانِهِ لِيُضِلُّوهُ وَ يُوَسْوِسُوا إِلَيْهِ حَتَّى يُهْلِكُوهُ إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: محبوبترين بندگان نزد خداوند عزّ و جلّ شخصى است كه در گفتارش راستگو، مواظب بر نماز و واجباتش بوده و امانتدار باشد.
    سپس فرمود: هر كس امين بر امانتى شناخته شد و آن را بر گرداند هزار گره از زنجيرهاى آتش جهنم را از گردنش باز كرده .
    اينك به سوى اداء امانت پيشى بگيريد زيرا هر كس در امانتى امين شناخته شد؛ ابليس صد شيطان از متمردين اصحابش را بر او موكّل مى گرداند تا او را گمراه كند، و او را نسبت به آن امانت وسوسه نمايد تا اينكه هلاكش ‍ سازد، مگر كسى كه خداوند حافظش باشد.







  10. #10
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض








    وَ قَالَ النَّبِيُّ ص لَا تَنْظُرُوا إِلَى كَثْرَةِ صَلَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ كَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ وَ طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّيْلِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ
    پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: به زياد نماز خواندن و روزه گرفتن و حج رفتن و كارهاى نيك و زمزمه هاى شب كسى نگاه نكنيد، بلكه نگاه كنيد به راستى در گفتار و اداء امانت او.

    مِنْ سَائِرِ الْكُتُبِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ثَلَاثَةٌ لَا بُدَّ مِنْ أَدَائِهِنَّ عَلَى كُلِّ حَالٍ الْأَمَانَةُ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ
    امام صادق عليه السّلام فرموده اند: سه چيز است كه در هر حال موظف به اداى آن هستيم : اداى امانت چه به شخص نيكوكار و چه بدكار، وفاء به عهد و پيمان چه نسبت به فرد نيكوكار و چه بدكار، نيكى كردن به پدر و مادر چه آنها نيكوكار باشند و چه بدكار.


    الفصل الخامس عشر في الذكر
    (فصل پانزدهم : در ياد خدا)
    مِنْ كِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنِ الْحَسَنِ الْبَزَّازِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ أَ لَا أُحَدِّثُكُمْ بِأَشَدِّ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ فَذَكَرَ لَهُ ثَلَاثَةَ أَشْيَاءَ الثَّالِثُ مِنْهَا ذِكْرُ اللَّهِ فِي كُلِّ مَوْطِنٍ إِذَا هَجَمَ عَلَى طَاعَةٍ أَوْ مَعْصِيَةٍ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: آيا شما را نسبت به سخت ترين وظايف واجبه از ناحيه خداوند بر بندگانش آگاه كنم ؟ سپس سه چيزى را براى او بيان فرمود كه سوّمين آنها به ياد خدا بودن در همه حال بود؛ چه زمان شتاب به سوى اطاعت و بندگى و چه زمان معصيت .

    عَنْهُ ع قَالَ مِنْ أَشَدِّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ ذِكْرُ اللَّهِ كَثِيراً ثُمَّ قَالَ أَمَا لَا أَعْنِي سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ إِنْ كَانَ مِنْهُ وَ لَكِنْ ذَكَرَ اللَّهَ عِنْدَ مَا أَحَلَّ وَ حَرَّمَ فَإِنْ كَانَ طَاعَةً عَمِلَ بِهَا وَ إِنْ كَانَ مَعْصِيَةً تَرَكَهَا
    امام صادق عليه السّلام فرمود: از مهمترين چيزهايى كه خداوند بر بندگانش واجب فرموده ؛ ياد خداست . سپس فرمود: آگاه باشيد؛ منظورم گفتن ((سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و اللّه اكبر)) نيست ، گرچه اين هم از ياد خداست ، و لكن مرادم ياد خدا نزد حلال و حرام خداست ، كه اگر اطاعت و بندگى بود به آن عمل كند و اگر معصيت بود آن را ترك نمايد.

    عَنِ الْبَاقِرِ ع الْمُتَكَلِّمُونَ ثَلَاثَةٌ سَالِمٌ وَ غَانِمٌ وَ شَاجِبٌ فَالسَّالِمُ الصَّامِتُ وَ الْغَانِمُ الذَّاكِرُ لِلَّهِ وَ الشَّاجِبُ الَّذِي يَلْفِظُ وَ يَقَعُ فِي النَّاسِ
    امام باقر عليه السّلام فرمود: مردم سه دسته اند: سالم و غانم و شاجب ؛ سالم يعنى مردمى ساكت ، غانم كسى است كه ذكر خدا گويد، و شاجب كسى است كه با سخن چينى بين مردم اختلاف مى اندازد.

    عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ رَفَعَهُ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ يَا بُنَيَّ اخْتِمِ الْمَجَالِسَ عَلَى عَيْنَيْكَ فَإِذَا رَأَيْتَ قَوْماً يَذْكُرُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَاجْلِسْ مَعَهُمْ- فَإِنَّكَ إِنْ تَكُنْ عَالِماً يَزِيدُوكَ عِلْماً وَ إِنْ كُنْتَ جَاهِلًا عَلَّمُوكَ وَ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يُظِلَّهُمْ بِرَحْمَةٍ فَيَعُمَّكَ مَعَهُمْ وَ إِذَا رَأَيْتَ قَوْماً لَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ فَلَا تَجْلِسْ مَعَهُمْ فَإِنَّكَ إِنْ تَكُنْ عَالِماً لَا يَنْفَعُكَ عِلْمُكَ وَ إِنْ تَكُنْ جَاهِلًا يَزِيدُوكَ جَهْلًا وَ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يُظِلَّهُمْ بِعُقُوبَةٍ فَيَعُمَّكَ مَعَهُمْ
    حضرت لقمان رحمه اللّه مى گفت : اى پسركم ! با دقت نظر به مجالس ‍ وارد شو، هر گاه گروهى را در حال ذكر خدا گفتن ديدى نزد آنها بنشين ، زيرا اگر تو عالم باشى ، به علمت افزوده گردد، و اگر جاهل باشى عالمت سازند، و اميد اين هست كه خداوند سايه رحمتش را بر آنان بيافكند و تو را نيز شامل شود. و هر گاه گروهى را ديدى كه ذكر خدا نمى گويند با آنها همنشين مشو، زيرا اگر عالم باشى علمت به تو نفعى نمى رساند، و اگر جاهل باشى به جهلت افزوده مى گردد، و شايد خداوند عقوبتش را بر آنان بيافكند و تو را نيز شامل گردد.

    عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ مَنْ أَكْرَمُ الْخَلْقِ عَلَى اللَّهِ قَالَ أَكْثَرُهُمْ ذِكْراً لِلَّهِ وَ أَعْلَمُهُمْ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ
    يكى از اصحاب امام صادق عليه السّلام گويد، به امام عرض كردم : چه كسى محترمترين مخلوقات نزد خداوند است ؟ فرمود: كسى كه بيشتر به ياد خدا باشد و عالمترين مردم به بندگى خدا باشد.

    عَنْ أَصْبَغَ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع الذِّكْرُ ذِكْرَانِ ذِكْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ ذِكْرُ اللَّهِ عِنْدَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْكَ فَيَكُونُ حَاجِزاً
    امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: ذكر دو نوع است ؛ ذكر خداوند هنگام مصيبت و برتر از آن ذكر خداوند است در برابر آنچه خداوند بر تو حرام كرده تا آن ذكر تو را مانع از كار حرام شود.

    و من كتاب روضة الواعظين - قال الله عز و جل فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ و قال الله تعالى يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللّهَ ذِكْراً كَثِيراً و قال تعالى وَ الذّاكِرِينَ اللّهَ كَثِيراً وَ الذّاكِراتِ و قال تعالى فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ. لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ
    خداوند عزّ و جل مى فرمايد: (مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم ، و شكر مرا بجاى آوريد و كفران نكنيد) و باز مى فرمايد: (اى ايمان آورندگان خدا را بسيار ياد كنيد) و مى فرمايد:
    (و مردان و زنان بسيارى كه ياد خدا مى كنند) و فرمود: (اى رسول ! تو خلق را متذكّر ساز كه وظيفه پيغمبرى تو غير از اين نيست و تو مسلّط و توانا بر آنها نيستى ).

    وَ قَالَ النَّبِيُّ ص يَا عَلِيُّ سَيِّدُ الْأَعْمَالِ ثَلَاثُ خِصَالٍ إِنْصَافُكَ مِنْ نَفْسِكَ وَ مُوَاسَاةُ الْأَخِ فِي اللَّهِ وَ ذِكْرُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عن عَلَى كُلِّ حَالٍ
    پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اى على ! بالاترين اعمال سه خصلت است : از خودت انصاف نشان دادن ، برابرى كردنت با برادران دينيت ، ذكر خداوند در هر حال .

    رُوِيَ عَنْ بَعْضِ الصَّادِقِينَ أَنَّهُ قَالَ الذِّكْرُ مَقْسُومٌ عَلَى سَبْعَةِ أَعْضَاءٍ- اللِّسَانِ وَ الرُّوحِ وَ النَّفْسِ وَ الْعَقْلِ وَ الْمَعْرِفَةِ وَ السِّرِّ وَ الْقَلْبِ وَ كُلُّ وَاحِدٍ يَحْتَاجُ إِلَى اسْتِقَامَةٍ فَاسْتِقَامَةُ اللِّسَانِ صِدْقُ الْإِقْرَارِ وَ اسْتِقَامَةُ الرُّوحِ صِدْقُ الِاحْتِضَارِ وَ اسْتِقَامَةُ النَّفْسِ صِدْقُ الِاسْتِغْفَارِ وَ اسْتِقَامَةُ الْقَلْبِ صِدْقُ الِاعْتِذَارِ وَ اسْتِقَامَةُ الْعَقْلِ صِدْقُ الِاعْتِبَارِ وَ اسْتِقَامَةُ الْمَعْرِفَةِ صِدْقُ الِافْتِخَارِ وَ اسْتِقَامَةُ السِّرِّ السُّرُورُ بِعَالَمِ الْأَسْرَارِ وَ ذِكْرُ اللِّسَانِ الْحَمْدُ وَ الثَّنَاءُ وَ ذِكْرُ النَّفْسِ الْجُهْدُ وَ الْعَنَاءُ وَ ذِكْرُ الرُّوحِ الْخَوْفُ وَ الرَّجَاءُ- وَ ذِكْرُ الْقَلْبِ الصِّدْقُ وَ الصَّفَاءُ وَ ذِكْرُ الْعَقْلِ التَّعْظِيمُ وَ الْحَيَاءُ وَ ذِكْرُ الْمَعْرِفَةِ التَّسْلِيمُ وَ الرِّضَا وَ ذِكْرُ السِّرِّ الرُّؤْيَةُ وَ اللِّقَاءُ
    از امام باقر يا امام صادق عليه السّلام روايت شده كه ايشان فرموده اند: ذكر حقّ بين هفت عضو از اعضاى انسان تقسيم شده : زبان ، روح و جان ، عقل ، معرفت ، سر و قلب ، و هر يك از آنها نياز به استقامت دارند. استقامت زبان به راستى در گفتار است ، و استقامت روح به درستى ذهن و حضور آن است ، و استقامت جان به درستى در توبه كردن است ، و استقامت قلب به درستى در عذر خواهى ، و استقامت عقل به درستى در پند گرفتن است ، و استقامت شناخت به درستى در سرافرازى ، و استقامت سر متوجه بودن به عالم اسرار است . پس ذكر زبان حمد و ثناست ، و ذكر جان كوشش و تلاش ، و ذكر روح ترس و اميد، و ذكر قلب راستى و صميميت ، و ذكر عقل تعظيم و حيا، و ذكر معرفت تسليم و رضا، و ذكر سر مقام شهود حق و لقاء اللّه است .

    قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع جُمِعَ الْخَيْرُ فِي ثَلَاثِ خِصَالٍ فِي النَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلَامِ فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فِيهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ- وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فِيهِ فِكْرَةٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلَامٍ لَيْسَ فِيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ- فَطُوبَى لِمَنْ كَانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَ سُكُوتُهُ فِكْراً وَ كَلَامُهُ ذِكْراً وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ وَ أَمِنَ النَّاسُ شَرَّهُ
    امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: همه خوبيها در سه خصلت خلاصه شده : در نگاه ، خاموشى ، و سخن گفتن . هر نظرى كه در آن پند گرفتن نباشد بيهوده و خطاست ، و هر سكوتى كه همراه فكر نباشد ناشى از غفلت است ، و هر سخنى كه در آن ذكر حق نباشد بيهوده است .
    خوشا بحال كسى كه نگاهش همراه با پند و سكوتش با فكر و كلامش با ذكر حق باشد، و به خاطر خطاهايش گريان باشد و مردم از شرّ او در امان باشند.

    قَالَ النَّبِيُّ ص أَيُّمَا امْرِئٍ مُسْلِمٍ جَلَسَ فِي مُصَلَّاهُ الَّذِي يُصَلِّي فِيهِ الْفَجْرَ يَذْكُرُ اللَّهَ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ كَحَاجِّ بَيْتِ اللَّهِ وَ غُفِرَ لَهُ
    پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر فرد مسلمانى كه در مصلّاى نماز صبحش بنشيند و تا طلوع خورشيد ذكر خدا بگويد؛ اجرش برابر كسى است كه به حج بيت اللّه الحرام رفته باشد، و آمرزيده شود.

    وَ قَالَ ع إِذَا وَجَدْتُمْ رِيَاضَ الْجَنَّةِ فَارْتَعُوا فِيهَا قَالُوا وَ مَا رِيَاضُ الْجَنَّةِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَجَالِسُ الذِّكْرِ
    پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر گاه بستانها و باغهاى بهشت را يافتيد آن را گردشگاه خود قرار دهيد. سؤ ال شد: اى رسول خدا! باغهاى بهشت كدامند؟ فرمود: مجالس ذكر.

    وَ قَالَ مَا جَلَسَ قَوْمٌ يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا نَادَى بِهِمْ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ قُومُوا فَقَدْ بُدِّلَتْ سَيِّئَاتُكُمْ حَسَنَاتٍ وَ غُفِرَ لَكُمْ جَمِيعاً وَ مَا قَعَدَ عِدَّةٌ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ يَذْكُرُونَ اللَّهَ- إِلَّا قَعَدَ مَعَهُمْ عِدَّةٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ
    و فرمود: هيچ گروهى به ذكر خدا ننشست مگر اينكه منادى از آسمان ندا كرد: بپاخيزيد كه بديهاى شما مبدل به خوبى شد، و تمامى شما آمرزيده شديد، و عدّه اى از اهل زمين مشغول ذكر خدا نشدند مگر اينكه عدّه اى از ملائك همنشين آنان شدند.

    قَالَ مُوسَى فَمَا جَزَاءُ مَنْ ذَكَرَكَ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ قَالَ يَا مُوسَى أُظِلُّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِظِلِّ عَرْشِي وَ أَجْعَلُهُ فِي كَنَفِي
    حضرت موسى عليه السّلام فرمود: پاداش كسى كه با زبان و قلبش ذكر تو را گويد چيست ؟
    فرمود: اى موسى ! بوسيله سايه عرشم بر او سايه مى افكنم و او را در پناه خود قرار مى دهم .

    وَ قَالَ مَا جَلَسَ قَوْمٌ يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا حَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ وَ غَشَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَ تَنَزَّلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكِينَةُ وَ ذَكَرْتُهُمْ فِيمَنْ عِنْدَهُمْ
    و فرمود: هيچ گروهى مشغول ذكر خدا نشوند مگر آنكه ملائكه آنان را در ميان خود گرفته و رحمت خدا شامل حالشان شود، و آرامش بر آنها نازل گردد، و نامشان به همراه كسانى كه با آنها بودند ياد شود.

    قَالَ النَّبِيُّ ص رَأَيْتُ فِي الْمَنَامِ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِي قَدِ احْتَوَشَتْهُ الشَّيَاطِينُ فَجَاءَ فكر ذِكْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَنَحَّاهُ فَنَجَّاهُ بَيْنَهُمْ
    پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: در خواب مردى از امّتم را ديدم كه شيطانها او را در ميان خود گرفته بودند، در اين هنگام ذكر خدا او را از بين شياطين نجات داد.

    قَالَ جَابِرٌ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع إِنَّ قَوْماً إِذَا ذُكِّرُوا بِشَيْءٍ مِنَ الْقُرْآنِ أَوْ حُدِّثُوا بِهِ صَعِقَ أَحَدُهُمْ حَتَّى تُرَى أَنَّهُ لَوْ قُطِعَتْ يَدَاهُ وَ رِجْلَاهُ لَمْ يَشْعُرْ بِذَلِكَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ ذَاكَ مِنَ الشَّيْطَانِ مَا أُمِرُوا بِهَذَا إِنَّمَا هُوَ اللِّينُ وَ الرِّقَّةُ وَ الدَّمْعَةُ وَ الْوَجَلُ
    جابر گويد: به امام باقر عليه السّلام عرض كردم : قومى هستند كه هر گاه چيزى از قرآن به يادشان آيد يا برايشان خوانده شود؛ يكى از آنها بى هوش ‍ مى شود به صورتى كه اگر هر دو دست و هر دو پايش را قطع كنى متوجه نمى شود.
    امام فرمود: سبحان اللّه ، اين كارى شيطانى است ، اينها امر به اين كار نشده اند، تأ ثير قرآن فقط به نرمش و رقّت قلب و اشك ريختن و ترس از خداست .

    و من كتاب مجمع البيان في قوله عز و جل - ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً الا ية - وَ قَدْ وَرَدَ الْخَبَرُ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ لَا تُكْثِرُوا الْكَلَامَ بِغَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْكَلَامِ بِغَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ تُقْسِي الْقَلْبَ وَ إِنَّ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْقَاسِي الْقَلْبِ
    در كتاب مجمع البيان ذيل آيه شريفه كه خداوند مى فرمايد: (با اين همه سخت دل گشتيد كه دلهايتان چون سنگ يا سخت تر از آن شد) خبرى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله است كه فرموده اند: كلام خود را بدون ذكر خدا طولانى نكنيد، زيرا طول كلام بدون ذكر خدا انسان را سنگدل مى گرداند و دورترين مردم از خدا انسان سنگدل است .

    مِنْ كِتَابِ الزُّهْدِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَفَعَهُ قَالَ إِذَا كَانَ الشِّتَاءُ نَادَى مُنَادٍ يَا أَهْلَ الْقُرْآنِ قَدْ طَالَ اللَّيْلُ لِصَلَاتِكُمْ وَ قَصُرَ النَّهَارُ لِصِيَامِكُمْ فَإِنْ كُنْتُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى اللَّيْلِ أَنْ تُكَابِدُوهُ وَ لَا عَلَى الْعَدُوِّ أَنْ تُجَاهِدُوهُ وَ بَخِلْتُمْ بِالْمَالِ أَنْ تُنْفِقُوهُ فَأَكْثِرُوا ذِكْرَ اللَّهِ
    عثمان بن عبد اللّه از قول معصوم عليه السّلام نقل مى كند كه : هنگامى كه فصل زمستان مى آيد منادى ندا مى دهد: اى اهل قرآن ! شب طولانى شد بخاطر نماز خواندن شما، و روز كوتاه شد براى روزه گرفتن شما، اگر قادر نيستيد كه در شب با خواب مبارزه كنيد و نتوانستيد كه با دشمن مبارزه كنيد، و نسبت به مالتان بخل مى ورزيد كه آن را انفاق نماييد، پس ذكر خدا بسيار بگوييد.

    وَ مِنْ كِتَابٍ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُ بِشَيْءٍ أَشَدَّ مِنَ الْمُوَاسَاةِ فِي ذَاتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْإِنْصَافِ مِنْ نَفْسِهِ وَ ذِكْرِ اللَّهِ كَثِيراً- ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنِّي لَا أَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَكِنْ أَذْكُرُهُ عِنْدَ مَا حَرَّمَ
    امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: خداوند مؤمن را به چيزى سخت تر از سه خصلت كه از آن محروم مى باشد گرفتار نفرموده . سؤ ال شد: آن خصلتها چيست ؟ فرمود: همدردى نمودن در آنچه دارد بخاطر خدا، انصاف به خرج دادن از خود، و بسيار ذكر خدا كردن .
    سپس فرمود: نمى گويم كه بسيار بگوييد ((سبحان اللّه و الحمد للّه )) ولى ياد خدا كنيد در آنچه حلال كرده و در آنچه حرام نموده .

    وَ مِنْ كِتَابِ عُيُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ رَجَاءِ بْنِ أَبِي الضَّحَّاكِ قَالَ بَعَثَنِي الْمَأْمُونُ فِي إِشْخَاصِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع مِنَ الْمَدِينَةِ وَ أَمَرَنِي أَنْ آخُذَ بِهِ عَلَى طَرِيقِ الْبَصْرَةِ وَ الْأَهْوَازِ وَ فَارِسَ وَ لَا آخُذَ بِهِ عَلَى طَرِيقِ قُمَّ وَ أَمَرَنِي أَنْ أَحْفَظَهُ بِنَفْسِي بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ حَتَّى أَقْدَمَ عَلَيْهِ فَكُنْتُ مَعَهُ مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى مَرْوَ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ رَجُلًا كَانَ أَتْقَى لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ- وَ لَا أَكْثَرَ ذِكْراً لِلَّهِ تَعَالَى فِي جَمِيعِ أَوْقَاتِهِ مِنْهُ وَ لَا أَشَدَّ خَوْفاً لِلَّهِ تَعَالَى
    رجاء بن ابي ضحّاك نقل كرد: مأ مون مرا فرستاد تا على بن موسى الرّضا عليه السّلام را از مدينه نزد او آورم ، او مرا امر كرد كه از راه بصره و اهواز و فارس ايشان را حركت دهم ، نه از طريق قم ، و مرا امر كرد كه خودم شبانه روز مراقب ايشان باشم تا وى را بر مأ مون وارد كنم ، و من پيوسته از مدينه تا مرو با ايشان بودم ، به خدا قسم كسى را باتقوى تر از او نسبت به خدا نديدم ، و كسى را كه بيشتر از او در تمام اوقاتش ذكر خدا گويد؛ نديدم ، و نديدم كسى را كه خدا ترس تر و پارساتر از او باشد.

    وَ مِنْ سَائِرِ الْكُتُبِ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ كَلَامُ ابْنِ آدَمَ كُلُّهُ عَلَيْهِ لَا لَهُ إِلَّا أَمْراً بِمَعْرُوفٍ أَوْ نَهْياً عَنْ مُنْكَرٍ أَوْ ذِكْراً لِلَّهِ تَعَالَى - وَ قَالَ إِنَّ رَبِّي أَمَرَنِي أَنْ يَكُونَ نُطْقِي ذِكْراً وَ صَمْتِي فِكْراً وَ نَظَرِي عِبْرَةً
    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: تمام سخنان بنى آدم به ضررش است نه به نفعش ، مگر اينكه امر به معروف يا نهى از منكر كرده باشد، يا ذكر خدا گفته باشد.
    و باز مى فرمايد: پروردگارم به من امر فرموده كه سخنم ذكر و سكوتم فكر و نگاه كردنم از روى عبرت باشد.

    وَ مِنْ كِتَابِ الزُّهْدِ عَنْ أَهْلِ الْبَيْتِ ع عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ الْكَلَامُ ثَلَاثَةٌ فَرَابِحٌ وَ سَالِمٌ وَ شَاجِبٌ فَأَمَّا الرَّابِحُ الَّذِي يَذْكُرُ اللَّهَ وَ أَمَّا السَّالِمُ فَالسَّاكِتُ- وَ أَمَّا الشَّاجِبُ فَالَّذِي يَخُوضُ فِي الْبَاطِلِ
    حضرت على عليه السّلام از قول پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل مى كند كه فرمود: سخن بر سه نحوه است :
    رابح ، سالم ، شاجب ، اما رابح آن سخنى است كه ذكر خدا باشد، اما سالم همان سكوت است ، و اما شاجب آن است كه انسان را در باطل افكند.

    عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ ثَلَاثٌ لَا يُطِيقُهُنَّ النَّاسُ الصَّفْحُ عَنِ النَّاسِ وَ مُوَاسَاةُ الرَّجُلِ أَخَاهُ فِي مَالِهِ وَ ذِكْرُ اللَّهِ كَثِيراً
    امام صادق عليه السّلام فرمود: سه چيز است كه مردم توانايى آن را ندارند: گذشت از خطاهاى مردم ، همراهى برادر دينى با برادر خود در مالش ، بسيار به ياد خدا بودن .

    قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي مَعْنَى قَوْلِهِ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ قَالَ نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ
    امير مؤمنان عليه السّلام در معناى قول خداوند متعال كه مى فرمايد: (از اهل ذكر سؤ ال كنيد) فرمود: ما اهل ذكر هستيم .


    الباب الثاني في ذكر الشيعة و أ حوالهم و علاماتهم و آدابهم و ما يليق بها تسعة فصول
    ( باب دوم : در شناخت شيعه و نشانه ها و آداب و روش سزاوار به آنان و در آن نه فصل است)
    الفصل الاول في ذكر صفات الشيعة
    (فصل اول : در صفات شيعه)
    قَالَ الصَّادِقُ ع تَبِعَ قَوْمٌ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا شِيعَتُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ مَا لِي لَا أَرَى عَلَيْكُمْ سِيمَاءَ الشِّيعَةِ فَقَالُوا وَ مَا سِيمَاءُ الشِّيعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ عَلَيْهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: عده اى به دنبال امير المؤمنين عليه السّلام به راه افتادند، حضرت متوجه آنان شده و فرمود: كيستيد؟ گفتند: شيعيان تو اى امير مؤمنان . فرمود: چرا در چهره شما نشانه شيعه نمى بينم ؟ گفتند: نشانه چهره شيعه چيست ؟ فرمود: زردى صورت از اثر بى خوابى ، فرورفتگى شكم بر اثر روزه گرفتن ، خشكيدن لبها بر اثر دعاى بسيار، و نشستن غبار فروتنى بر آنها.

    وَ قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ اشْتَدَّ جِهَادُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا ثَوَابَهُ وَ خَافَ عِقَابَهُ فَإِذَا رَأَيْتَ أُولَئِكَ فَأُولَئِكَ شِيعَةُ جَعْفَرٍ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: شيعه على كسى است كه شكم و دامن خود را حفظ نمايد، و سخت كوش باشد، و كارش براى خالقش باشد، و اميد ثواب از او داشته باشد، و از كيفر او بترسد، هر گاه چنين كسانى را ديدى آنها شيعه جعفر هستند.

    عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّ الْمَعْرُوفَ لَا يَسْتَتِمُّ إِلَّا بِتَعْجِيلِهِ وَ سَتْرِهِ وَ تَصْغِيرِهِ فَإِذَا أَنْتَ عَجَّلْتَهُ فَقَدْ هَنَّأْتَهُ وَ إِذَا أَنْتَ صَغَّرْتَهُ فَقَدْ عَظَّمْتَهُ وَ إِذَا أَنْتَ سَتَرْتَهُ فَقَدْ أَتْمَمْتَهُ
    حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود: نيكى و احسان كامل نمى گردد مگر بواسطه سه خصلت : شتاب در انجام كار نيك ، پنهان نمودن و كوچك شمردن آن ، زيرا اگر آن را با شتاب انجام دادى گوارا و دلچسب نمودى ، و اگر آن را كوچك شمرى بزرگش كردى ، و اگر آن را پنهان نمودى كاملش گردانده اى .

    وَ قَالَ ع إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِي الْأَرْضِ يَسْعَوْنَ فِي حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الاْمِنُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ
    امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند در زمين بندگانى دارد كه در بر آوردن حوايج مردم مى كوشند، ايشان در روز قيامت در امان و آسايشند.

    وَ قَالَ مَا أَحْسَنَ الصَّمْتَ مِنْ غَيْرِ عِيٍّ- وَ الْهَذَّارُ لَهُ سَقَطَاتٌ
    و فرمود: چه نيكوست سكوتى كه از شخص متمكن از سخن صادر شود، و به همراه زياد گويى لغزشهايى است كه موجب سقوط مى شود.








صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/