صدام با افتخار به من گفت : من (صدام) به کمک هيچ کشور عربي براي فتح ايران نياز ندارم، روح سعد بن ابي وقاص در من حلول کرده است و بار ديگر، با اقتدار شکستي تاريخساز را عليه فارسها آغاز خواهم کرد... صدام پس از حمله به کويت به او گفته بود که به اين دليل از پوشيدن لباس نظامي پس از فتح کويت خودداري کرده که در جنگ با اين کشور، مردي را در برابر خود نميبيند و آنچه باعث شد، او لباس نظامي در جنگ برابر ايران بپوشد، اين بود که با مرداني بسيار آهنين و جنگي رودرو بودم.
صفحات گوناگون حماسه دفاع مقدس ايران، آکنده از برگهاي زريني است از حماسه دلاوريهاي رزمندگانی که دشمن را در هشت سال مقاومت و ايثار، همواره به انفعال افکنده و آنان را وادار کردند تا به درماندگي خود اعتراف نمايند.
به گزارش خبرنگار «تابناك»، با سقوط خفت بار صدام و افشاي هزاران زاويه پنهان و آشکار رخدادهاي جنگ تحميلي، آنچه امروز ديده ميشود و در برابر چشم جهانيان قرار گرفته است، اقرار دشمنان به تواناييهاي مردان مردي است که دورههاي عالي جنگ را پشت سر نگذاشته، همه پيشبينيها و محاسبات دشمنان را باطل کرده و حماسهاي سترگ از خود و ملتي سرافراز به جاي گذاشتند.
دکتر «الجنابي»، محقق عراقي در گفتوگو با «تابناک»، بخشهاي ناگفته و جديدي از واقعيات جنگ تحميلي هشت ساله صدام علیه ایران را بيان کرد.
«الجنابی» در آغاز این گفتوگو اظهار داشت: شاه حسين اردني، همواره در تلاش بود، پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، خود را در کنار رژيم بعثي صدام قرار دهد. او که پيش از انقلاب اسلامي از شاه ايران کمکهاي نقدي و غير نقدي دريافت ميکرد، در آن شرایط براي اداره امور کشور خود، دست نياز به سوي صدام دراز کرد.
حسين اردني که در ادبيات مردم منطقه خاورميانه به حسين دورهگرد شهره بود، در جنگ تحميلي همواره تلاش ميکرد خود را در صحنههاي گوناگون از جنگ تحميلي در کنار صدام قرار دهد و به اين وسيله، اتحاد خود و اعراب را با صدام به نمايش گذارد.
تصوير معروف کشيدن توپ توسط وي و صدام عليه مواضع رزمندگان و شهرهاي بيدفاع ايران، يادآور يکي از اين خوشخدمتيها در برابر صدام و دلارهاي نفتي عراق بود.
وی در ادامه سخنان خود بیان داشت: شاه حسين که به صورت ذليلانهاي درگذشت و پس از تحمل سرطاني شديد، در يک شب کودتا، فرزندش عبدالله را جانشين برادر خود کرد، دستخطهاي محرمانهاي دارد که برخي از آنها، گوياي استيصال صدام، ارتجاع عرب منطقه و استکبار جهاني در رويارويي با ایران در سالهاي جنگ تحميلي است.
او برخي از اين دستخطها را براي صدام خوانده بود و صدام نيز در يادداشتهاي روزانه خود که منشيهايش برايش تهيه ميکردند، به اين خاطرات اعتراف نموده است.
به گفته الجنابی، شاه حسين در بيان آغاز جنگ تحميلي ميگويد، صدام با افتخار، تلفني به من گفت: «من (صدام) به کمک هيچ کشور عربي براي فتح ايران نياز ندارم».
او به حسين اردني گفته بود: روح سعد بن ابي وقاص در من حلول کرده است و بار ديگر، با اقتدار شکستي تاريخساز را عليه فارسها آغاز خواهم کرد.
این پژوهشگر عراقی در ادامه افزود: حسين اردني همچنین يادآور شده است که صدام از هر گونه توهين به ملت بزرگ ايران دوري نميکرد و همواره در ديدارهايش با وي و سران خود فروخته عرب به اين مسايل اشاره ميکرد.
در بخشهاي ديگري از اين ناگفتههاي دوران جنگ تحميلي، وي نقل ميکند که، صدام پس از روبهرو شدن با نيروهاي ايراني در آغاز جنگ تحميلي از مقاومت سنگين آنها در تعجب بوده و در نخستين ديداري که صدام با پادشاه اردن در بغداد داشته است، به حسين اردني گفته است،" در محاسباتش دچار اشتباه شده، اما ميکوشد آنها را رفع کند".
وي با اشاره به اين که صدام از ضربات کوبنده نيروي هوايي ايران، دچار شگفتي شده، صدام را چهار هفته پس از آغاز جنگ بسيار ملتهب و نگران ديده است.
پادشاه وقت اردن در بخش دیگری از خاطراتش گفته است: اين وضعيت صدام با يک سال پس از جنگ تحميلي و با آغاز حملات ايرانيها بيشتر شد، به گونهاي که در این مدت، بيش از 65 درصد نيروي هوايي عراق نابود شده و در نبرد در دريا، توان عراق کاملا از بين رفته بود. همچنين صادرات نفت اين کشور، دچار مشکل شديدی بود و او از من خواست که بندر عقبه اردن را براي صادرات نفت و واردات سلاح و کالا به عراق در اختيار حکومت وي گذارم.
حسين اردني در بيان حالات صدام در جريان عمليات کربلاي 5 مينويسد: هجوم ايرانيها براي گرفتن بصره، صدام را به شدت پريشان کرده بود، به گونهاي که او براي نخستين بار پس از آغاز جنگ تحميلي از عراق بيرون رفت و چند ساعتي را در نشست اضطراري سران عرب که براي اين عمليات تشکيل شده بود، در «فاس» مراکش گذراند. در اين باره بايد گفت، اضطراب وي به اندازهاي بود که من و حسني مبارک، به ديدارش در بغداد رفتيم؛ او شکست سنگيني در کنار شهر بصره خورده بود.
صدام به ما گفت که خود براي کنترل عمليات به بصره رفته است. ايرانيها به اندازهاي سريع عمل کرده بودند که همه خطوط پدافندي شکسته شده بود. او در آنجا مجبور به اين اعتراف شده بود که اکنون نه تنها گلوي حکومتش بلکه گلوي حکومت بسياري از کشورهاي عربي به دست ايرانيان به شدت فشرده شده است.
الجنابی به نقل از شاه حسین میگوید: در آنجا حسنی مبارک از وعده ارسال سلاح و نيرو و کمکهاي نظامي ارتش مصر در عمل به صدام خبر داد و من نيز سه گردان پشتيباني را به همراه مهمات کافي در اختيار ارتش عراق گذاشتم و اينها همه در حالي بود که خود شاه حسين نيز به آن اعتراف و آن را به صدام گوشزد ميکند که نگران پيروزيهاي ايرانيان است.
وی افزود: و به اين ترتيب، صدام از همراهي شاه حسين بسيار سپاسگزاري و از اين که اردن با همه امکانات در کنار او و حکومتش است، قدرداني ميکند و ميگويد که پس از جنگ جبران خواهد کرد و ادامه داده بود که به نظر من، از هر گونه سلاحي براي پيشروي به ايرانيان بهره برده است. به علاوه حسين اردني با کولهباري از نوکري استعمار اين جهان را ترک کرد.
نکته ديگر آن که صدام، خصوصي به او گفته بود ايرانيان مرگ را همچون آهنهاي ذوب شده در دستان خود نرم ميکنند و با چشم پوشي از جان خود، آگاهانه به استقبال مرگ رفته و مواضع ما را مورد تهاجم قرار ميدهند.
به اين ترتيب، پايان جنگ براي صدام به قول شاه حسين يک تولد دوباره بوده که وي را با آرامش بر حکومت خونريزش مستولي کرده است.
دکتر الجنابي ميافزايد: اسناد بسيار بيشماري از خيانتهاي شاه حسين به ملت عراق و همکاري وي با صدام و جنايت عليه ايران اسلامي موجود است که بسياري از آنها در کتابخانه ملي و سلطنتي اردن و در آرشيو سلطنتي اين کشور موجود است. وي خيانت را تا به آنجا رسانده بود که زمينه انتقال منافقين از خاک اردن را فراهم کرده بود.
گفتني است، صدام براي نخستين بار پس از حمله به کويت تلفني به شاه حسين گفته بود که به اين دليل پوشيدن لباس نظامي پس از فتح کويت خودداري کرده که در جنگ با اين کشور، مردي را در برابر خود نميبيند و آنچه باعث شد، او لباس نظامي در جنگ برابر ايران بپوشد، اين بود که وي با مرداني بسيار آهنين و جنگي رودرو بود.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)