حالا که میبینیم درااین زرتشت و هزار سال پیش از اسلام ما چنین فرهنگی داشتیم وشما که امروز بدون هیچ دلیلی می خوای ازاسلام دفاع کنی چی داری بگو ببینیم اسلام دراین مدت چه کرده نه تنها درایران بلکه درتمام کشورهای عقب افتاده وجهان سومی مثل ایران مانند سودان مصر و... اسلام به هیچ کجا بادوستی وارد نشد نه به ایران نه به مصر و... حتی یک روستای کوچک راهم نمیتوان درسراسر دنیا پیدا کرد که اسلام با زور و خونریزی و جنگ وارد نشده . تمام هدفشان هم غارت کردن وبردن ناموس ما بوده (دربزرگترین موزه جهان درلندن عکسی هست عتیقه که مراسم فروش زنان ایرانی به دست اعراب را به نمایش کشیده )!!!دیروز باجنگ میبردند امروز بدون جنگ . که همه این باورنکردنی ها را درتاریخ میبینیم . اونم درتاریخی که خود اعراب نوشته اند و با افتخار همه چیز را شرح داده اند پس کسی نمیتونه این سند و مدرک ها را ندید بگیره .بهارالنوار . طبری .و... که جز معتبرترین کتب تاریخ اسلام میباشند این گفته ها را تایید میکنند پس من گناهی ندارم اگر دارم اینو میگم و اینها حقیقت اسلام است.
فعلا خدانگهدار
امیدوارم در این مدتی که بحث را پی نگرفتید، کمی مطالعه و تحقیق در این باره کرده باشید و بر معلومات خود افزوده.
ولی متاسفانه آنچنانکه پیداست شما به شنیده ها تکیه می کنید! بله چند سالی هست که عده ای که همه میشناسند و از هدفشان آگاهند، به این شایعات دامن می زنند و سعی در تحریف تاریخ دارند. ولی مواظب باشیم که افکار دگرخواهانه و تغییر طلب جوانی، ما را به تندروی ها نکشاند و ابزاری در دست این عده ی خاص نکند!
نمی دانم چگونه استدلالی است که عقب افتادگی ایران و مصر و سودان و ... را به دین (اسلام) نسبت می دهید؟ چگونه است که تمام ناکامی ها و شکست ها را به دین نسبت می دهیم و تمام پیروزی ها را به خودمان و ایرانی (یا هر قوم دیگری) بودنمان؟ و نمی دانم به این استدلالها باید خندید با گریست. استدلال شما را فرضا پذیرفتم، پس شکست امپراطوری عظیم ساسانی از اعراب را هم به دین آن موقع ما (زرتشتی) و پیروزی اعراب را به نژاد عربشان نسبت دهید و خیال ما را هم راحت کنید!
سخنان دیگر شما هم که واضح است و دیگر نیازی به توضیح نمی بینم که اسناد و مدارک شما گویا نقاشی ها! و شنیده ها و شایعات است! ولی ای کاش کمی از اسلام می دانستید آنوقت می گفتید حقیقت اسلام کدام است.
ولی سوالی دارم از شما و خواهشمندم دور از تعصب و میهن پرستی پاسخ دهید و مرا نیز کمی با استدلالها و روش نتیجه گیری خود آشنا کنید. شما که زیر نام خود کوروش کبیر نوشته اید میخواهم بدانم چگونه کارهای کوروش را توجیه می کنید:
تا جایی که ایران را متحد و یکپارچه کرد و سران اقوام را شکست داد و خودش شاه و فرمانروای همه اقوام شد، کاری ندارم. ولی بعدش چه؟ به چه دلیلی قصد جهانگشایی کرد؟ چرا من ایرانی، من فارس را به جان همسایه ها انداخت و به بابلی و سومری و ... تازاند؟ چرا من ایرانی را از کشاورزی و دامداری و خانواده و زادگاهم جدا کرد، لباس ساده ام را گرفت و چکمه و زره تنم کرد، داسم را با شمشیر و نیزه جایگزین کرد، گاوم را گرفت و اسبی برای تازیدن داد، آب را از یادم برد تا با خون آشنا شوم...
و در آخر هر چه می دانستم ازمن گرفت، آدم کشی و تیر انداختن یادم داد تا به شکار اقوام بیچاره ی همسایه بروم. چرا ایرانی را به کوه و جنگل و دریا کشاند، تا ایالات تحت فرمان خودش را 40 کند؟ مگر نمی دانست در برابر هر پدری که از من می کشت، هر پدری که از همسایه ام می کشت، از او متنفر می شوم؟ چرا هخامنشیان از اینکه صدای چکمه سربازانشان همه اقوام را به وحشت می انداخت و قیامها را در نطفه خفه می کرد، شاد بودند؟ چرا به اینکه هر جا نام تخت جمشید می آمد، مردم همسایه مال و ناموسشان را برای هدیه میفرستادند، افتخار می کردند؟ چرا از اینکه هر قومی، نام پارس را می شنید و موی بر اندامش سیخ می شد، شاد بودند؟ مگر پیام مزدا وحشت بود یا آسایش؟ مگر تجاوز بود یا احترام؟ مگر جنگ بود یا صلح؟ و هزاران چراها و مگر های دیگر که در ذهن من جا خوش کرده...
و آخر اینکه چرا پیغام زرتشت را از ذهن من پاک کرد و پندار نیک و کردار نیکم را گرفت و جهانخواری و وحشی گری و تجاوز به من آموخت؟ نه تنها زرتشت را از من گرفت، که پیام آسمانی او را از جهان گرفت.
البته اشاره من تنها به شخص کوروش نیست، به حرکتی است که متاسفانه با نام او آغاز شد...
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)