((القائم بالقسط، العدل فى الحكم ، ذوالفضل العظيم ، ذوالعرش العظيم ، مالك الملك ، المنان بالجسيم ، الغافر للعظيم ، المتفضل بالاحسان ، المتطول بالامتنان ، الوهاب الكريم ، ذوالجلال و الاكرام ، اءرحم من كل رحيم ، ذو رحمة واسعة ، خير المنعمين ، ذوالبهاء و المجد، خير الغافرين ، فارج الهم ، كاشف الغم ، اءعدل العادلين ، اكرم المسئولين ، خير الرازقين ، خير المجيرين و...)).
عدل الهى
يكى از ويژگيها و امتيازات شيعه بر بعضى از گروهها و ديگر مذاهب اسلامى ، اعتقاد عميق به عدل الهى است . امام سجاد (عليه السلام ) اين عقيده را از زواياى مختلف و در كاربردهاى گوناگونش مورد توجه قرار داده است . از آن جمله :
انى اشهد انك انت الله الذى لا اله الا انت ، قائم بالقسط، عدل فى الحكم ، رؤ ف بالعباد.(559)
((خداوندا! من گواهى مى دهم كه جز تو خداوندگار و معبودى نيست ، تويى به پا دارنده قسط و حكم كننده به عدل و داراى راءفت و رحمت بر بندگان .))
از آن جا كه بيان برخى مجازاتها براى گناهان ، ممكن است اين سؤ ال را در ذهن شنونده پديد آورد كه آيا براستى ميان گناه و مجازات آن ، رعايت عدل و انصاف شده است ، امام سجاد (عليه السلام ) بارها و بارها در دعاها به اين پرسش ، پاسخ داده و فرمود است :
((... ان سنتك الافضال ، و عادتك الاحسان ، و سبيلك العفو، فكل البرية معترفة بانك غير ظالم لمن عاقبت ، و شاهدة بانك متفضل على من عافيت ، و كل مقر على نفسه بالتقصير عما استوجبت .(560)
((خداوندا! سنت و روش هميشگى تو، بذل و بخشش است و برنامه مداوم تو احسان و شيوه ات عفو و گذشت مى باشد، بر اين اساس همه آفريدگان ، به راه نداشتن ظلم در عقوبتها و نظام كيفريت اعتراف دارند و گواهى مى دهند كه هر كس از بند درد و رنج و عقوبت رهد از لطف و عنايت تو بهره جسته است ، و همگان به كوتاهى و تفصير خويش در پيشگاهت اقرار دارند.))
لطف و رحمت الهى
روح دعا و نيايش ، التجا به لطف و رحمت خداست . از اين رو در صحيفه سجاديه ، ياد رحمت گسترده خدا، بيشترين درس و زمزمه اى است كه روح را مى نوازد و جان را اميد مى بخشد.
امام سجاد (عليه السلام ) در فرازى از نيايش خود به خداوند عرضه مى دارد:
يا من لاتفنى خزائن رحمته ، صل على محمد و آله و اجعل لنا نصيبا من رحمتك .(561)
((اى خداوندى كه گنجينه ها و خزانه رحمت خويش فنا نمى پذيرد، بر محمد و خاندان او درود فرست و از بيكران رحمت خويش مرا بهره مند ساز!)).
در دعايى ديگر امام چنين بيان داشته است :
انت الذى تسعى رحمته امام غضبه .(562)
((خداوندا! تو آنى كه لطف و رحمتت در پيشاپيش غضبت حركت مى كند.
انت الذى اتسع الخلائق كلهم فى وسعه .(563)
((تو آنى كه تمامى آفريده ها، در گسترده لطف و قدرتش جاى دارند و قرار گرفته اند.))
علم و قدرت الهى
يا الله الذى لايخفى عليه شى ء فى الارض و لا فى السماء، و كيف يخفى عليك يا الهى ما انت خلقته ، و كيف لا تحصى ما انت صنعته ؟ او كيف يغيب عنك ما انت تدبره ...(564)
((خداوندا! اى آن كه چيزى در زمين و آسمان بر او مخفى نيست ، خداوندا! چگونه ممكن است چيزى بر تو مخفى باشد با اين كه تو خود آن را آفريده اى ! چگونه ممكن است تحت نظارت و كنترل و شمارش نداشته باشى موجودى را كه خود آن را ساخته اى ! چگونه ممكن است از تو نهان باشد آنچه خود برايش برنامه ريزى كرده اى و تحت تدبير قرار داده اى )).
در اين فرازها، امام سجاد (عليه السلام ) علاوه بر مطرح ساختن گستره علم خدا، دلايل عقلى سيطره علم خدا بر زواياى مسايل خلق را به گونه اى غير مستقيم بيان داشته است .
امام سجاديه (عليه السلام ) در بيان قدرت الهى مى فرمايد:
... قدرته التى لاتعجز عن شيى ء و ان عظم ، و لا يفوتها شى ء و ان لطف .(565)
((... قدرتى كه با وجود آن ، از هيج كارى - هر چند بزرگ و گران باشد - عاجز نيست و هيچ چيزى - هر چند ريز و ناپيدا باشد - از او مخفى نمانده و از دايره قدرت و احاطه اش فوت نخواهد شد.))
امام سجاد (عليه السلام ) در عبارتى ديگر يادآور شده است كه اگر طبيعت و مظاهر آن ، تحت فرمان بشر قرار دارد و ما مى توانيم به گونه اى دلخواه از عناصر زمين و طبيعت در جهت منافع خود بهره گيرى كنيم ، اين خود به اراده و قدرت خداست و اين اوست كه نظام جهان را به گونه اى پى ريزى كرده كه در خدمت انسان و مقهور او باشد.
... كل خليقته منقادة لنا بقدرته ...(566)
((تمامى آفريده هاى خدا، به قدرت او، رام و فرمانبرار مايند.))
عزت و بى نيازى خداوند
اللهم يا ذالملك المتاءبد بالخلود، و السلطان الممتنع بغير جنود و لا عوان ، العز الباقى على مر الدهور و خواكى الاعوام و مواضى الازمان و الايام .(567)
((بارالها! اى فرمانرواى جاودان كه فرمانرواييت ابدى است ، اى دارنده سلطه بر هستى كه بدون لشكر و پشتيبان ، نيرومند و توانايى ، اى عزتمندى كه عزتت در طول روزگاران و گذشت ايام ، همچنان باقى است .))
امام سجاد (عليه السلام ) درباره بى نيازى و غناى خداوند از خلق ، بيانى اين چنين دارد:
تمدحت بالغناء عن خلقك و انت اهل الغنى عنهم و نسبتهم الى الفقروهم اهل الفقر اليك .(568)
((خداوندا! تو خويش را به بى نيازى از آفريده هايت ستوده اى و براستى تو شايسته بى نيازى هستى ، و از سوى ديگر آفريده هايت را به فقر و نياز نسبت داده اى و براستى آنها به تو نيازمند و وابسته اند.))
ناتوانى انسان از وصيف كامل خداوند
هر چند نيايشهاى صحيفه ، آميخته با ياد و وصف خداست ولى امام سجاد (عليه السلام ) در موارد متعددى به اين حقيقت تصريح كرده است كه نيروى تخيل و فهم آدميان هرگز قادر نيست كه صفات الهى را آن گونه كه شايسته ذات اوست ، توصيف تصوير نمايد.
امام سجاد (عليه السلام ) در اين باره فرموده است :
انت الذى قصرت الاوهام عن ذاتيّتك ، و عجزت الافهام عن كيفيّتك ، و لم تدرك الابصار موضع اينيتك ، انت الذى لاتحد فتكون محدودا، و لم تمثل فتكون موجودا...(569)
((خداوندا! تو آنى كه وهمها و انديشه ها از راهيابى به كنه ذذاتت درمانده اند و فهمها از شناخت كيفيت و چگونگى تو ناتوانند. ديدگان حسى بشر قادر به مشاهده جايگاهت نيستند (چه اين كه جسم نيستى و نياز به مكان ندارى ).
خداوندا! تو آنى كه ذات نامحدودت در تعبيرها و مفاهيم محدود بشرى نمى گنجد و در قالب جسم در نمى آيى تا وجود حسى پيدا كنى و محسوس شوى .))
اما در ادامه اين نيايش ، تعبيرى بسيار موجز و اديبانه دارد و مى فرمايد:
سبحانك ، لا تحس و لا تحس و لا تمس .(570)
((خداوندا! تو از هر عيب و كاستى منزهى . نه در محدوده حس مى گنجى و نه در مظاهر نظام ماده و با ابزار مادى مى توان تو را جست و لمس كرد.))
به بيان امام سجاد (عليه السلام ) خداوند نه تنها با حس و ابزار حسى قابللل دستيابى نيست ، بلكه با ابزار عقلى و ادراكى نيز نمى توان به توصيف كامل و ترسيم همه جانبه جمال و كمال او پرداخت .
اللهم يا من لايصفه نعت الواصفين .(571)
((بار خدايا، اى آن كه توصيفها و تمجيدهاى توصيفگران ، قادر نيست تا ويژگيهاى تو را آن گونه كه بايد و شايد، ترسيم كند.))
الذى قصرت عن رؤ يته ابصار الناظرين ، و عجزت عن نعته اوهام الواصفين .(572)
((خداوندى كه چشم نظاره گران از ديدنش ناتوان است و نيروى خيال توصيفگران از بيان اوصاف بايسته او عاجز مى باشد.))
ضلت فيك الصفات و تفسخت دونك النعوت ، و حارت فى كبريائك لطائف الاوهام .(573)
((واژه ها در توصيف تو نايابند و به هنگام ترسيم ارزشهايت ، از ناتوانى به گمراهى مى روند و تار و پود الفاظ در زير بار ستايش تو از هم مى گسلد. و انديشه هاى نيرومند كه از پيچيده ترين و باريكترين گذرگاههاى معرفت مى گذرند در وادى كبريايى تو سرگردان مى مانند.))
تداوم خط رسالت در طول تاريخ
فى كل دهر و زمان ارسلت فيه رسولا، و اقمت لاهله دليلا من لدن آدم الى محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) من ائمة الهدى و قادة اهل التقى على جميعهم السلام .(574)
((خداوندا! در هر عصر و زمانى رسولى را فرستادى و براى هر نسل دليلى را بر پا داشتى ، از روزگار آدم تا عصر پيامبر خاتم محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه درود تو بر او و خاندانش ؛ خاندانى كه پيشوايان هدايت و پيشروان اهل تقوايند، بر تمامى آنها درود.))
پيامبر اسلام ، خاتم پيامبران
اللهم صل على محمد خاتم النبيين و سيد المرسلين .(575)
((خداوندا! بر محمد كه پايان بخش سلسله پيامبران و سرآمد نسل رسولان است ، درود فرست !))
اصحاب راستين پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )
اللهم و اصحاب محمد خاصة الذين احسنوا الصحابة ، و الذين ابلوا البلاء الحسن فى نصره و كانفوه ...(576)
((خداوندا! (پاداش نيك عطا كن به ) اصحاب محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) بويژه آنان كه همراهى با پيامبر را هماره نيكو داشتند و آنان كه در يارى آن حضرت آزمونى شايسته دادند، كمك رساندند، به جمع يارانش شتافتند و با سرعت ، دعوتش را لبيك گفته ، دلايل رسالتش را پذيرا شدند. در اظهار دين اعتلاى اسلام ، از زن و فرزند گسستند و در راه تثبيت رسالت پيامبر با پدران و فرزندان رودررو شدند و جنگيدند و در پرتو وجود آن حضرت به پيروزى رسيدند)).
قرآن ، دليل حقانيت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )
اللهم و كما نصبت به محمدا علما للدلالة عليك ... فصل على محمد و آله ، و اجعل القرآن وسيلة لنا الى اءشرف منازل الكرامة .(577)
((خداوندا! همان گونه كه به وسيله قرآن و جلوه هاى اعجازى آن ، محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) را براى رهنمايى و هدايت خلق به سوى خودت ، منصوب داشتى ... بر او و خاندانش درود فرست و قرآن را وسيله راهيابى ما به شرافتمندترين مراتب كرامت قرار ده !))
قرآن ، فراتر از همه كتابهاى آسمانى
اللهم انك ... جعلته مهمنا على كل كتاب انزلته ، و فضلته على كل حديث قصصته .(578)
((خداوندا! اين تواى كه قرآن را در بردارنده همه حقايق اصولى كتابهاى آسمانى پيشين و گواه و امانتدار آنها قرار دادى و بر ساير سخنانى كه براى آدميان گفته ايد، برترى بخشيدى .))
قرآن ، روشنگر ظلمتها
و جعلته نورا نهتدى من ظلم الظلالة و الجهالة باتباعه .
((خداوندا! قرآن را نورى قرار دادى كه ما در پرتو پيروى از آن ، از ظلم گمراهى و جهالت برهيم و ره به هدايت بريم .))
قرآن شفابخش حقجويان
و جعلته ... شفاء لمن انصت بفهم التصديق الى استماعه .
((خداوندا! قرآن را مايه شفا قرار دادى براى كسى كه براى پذيرش حق بدان گوش فرا دهد.))
قرآن ، ملاك تشخيص حق
و جعلته .. ميزان قسط لايحيف عن الحق لسانه .(579)
((خداوندا! قرآن را ترازوى قسط و ملاك سنجش عدل و درستى قرار دادى ، ترازويى كه شاهينش از حق و درستى درنمى گذرد.))
حقايق قرآن ، نيازمند مفسرى الهى
اللهم انك انزلته على نبيك محمد - (صلى الله عليه و آله و سلم ) - مجملا، و الهمته علم عجائبه مكملا.(580)
((خداوندا! قرآن را بر پيامبرت - محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) - به گونه مجمل فرو فرستادى و آگاهى به شگفتيهاى نهفته در قرآن را به صورت كامل ، به پيامبرت الهام كردى .))
امامان (عليه السلام )، وارثان علم پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )
و ورثتنا علمه مفسرا، و فضلتنا على من جهل علمه ...(581)
((خداوندا! ما (خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )) را وارثان علم قرآن همراه با تفسير آن قرار دادى و در پرتو اين دانش ما را بر كسانى كه از چنين دانشى محرومند، برترى بخشيدى .))
امامان ، گنيجه داران معارف قرآن
اللهم فكما جعلت قلوبنا له حملة ، و عرفتنا برحمتك شرفه و فضله ، فصل على محمد الخطيب به ، و على آله الخُزان له .(582)
((بارالها! آن گونه كه قبلهاى ما را حامل علوم قرآن قرار دادى و فضل و شرافت قرآن را به لطف خويش به ما لطف خويش به ما شناساندى ، بر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه هماره زبانش به قرآن گويا بود، درود فرست ، و همچنين بر خاندان محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه گنجينه داران قرآن علوم قرآنند.))
خاندان پيامبران (صلى الله عليه و آله و سلم )، رهبران خلق به سوى خدا
اللهم ... و انهجت باله سبل الرضا اليك .(583)
((خداوند! به وسيله خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) راههاى رضا و خشنودى را كه به سوى تو منتهى مى شود، آشكار ساختى ((و بندگانت با پيروى از خط آنان مى توانند رضا و خشنودى تو را به دست آورند)).
خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )، برگزيدگان خدا
رب - صل على اءطائب اهل بيته الذين اخترتهم لامرك و جعلتهم خزنة علمك ، و حفظة دينك ، و خلفاءك فى ارضك .(584)
((پروردگارا! بر پاكيزه گان از خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) (ائمه معصومين (عليه السلام )) درود فرست ؛ آنان كه براى امر دين انتخابشان كرده اى و ايشان را خزانه داران علمت و حافظان دينت و جانشينان خويش در زمين قرار داده اى .))
خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )، پاكيزگان از گناه
و طهرتهم من الرجس و الدنس تطهيرا بارادتك .(585)
((پروردگارا! تو خاندان پيامبرت را به اراده خويش از هر پليدى و ناپاكى ، منزه ساختى .))
فلسفه تداوم امامت
اللهم انك ايدت دينك فى كل اوان بامام اقمته علما لعبادك ، و منارا فى بلادك .(586)
((خداوندا! تو اى كه براستى در هر فصلى از روزگاران ، دين خويش را به وسيله امام و پيشوايى كه خود او را براى مردمان نصب كرده اى ، يارى كرده و آن امام را در جغرافياى زمين مايه روشنى و روشنگرى قرار داده اى .))
از اين فراز دعاى امام سجاد (عليه السلام ) فلسفه ضرورت تداوم امامت و رهبرى دينى استفاده مى شود، زيرا به فرموده آن امام هر روزگارى نيازمند پيشوا و امامتى الهى است . و آن رهبران بايد منتسب به خداوند و تاءييد شده از سوى او باشند تا بتوانند با نور هدايت خويش خلق را به سوى ارزشهاى دينى دعوت كنند و به آنان تجمع بخشند.
فلسفه لزوم اطاعت از امام (عليه السلام )
بعد ان وصلت حبله بحبلك و الذريعة الى رضوانك و افترضت طاعته ، و حذرت معصيته ...(587)
((خداوندا! (امامان معصومين (عليه السلام ) را براى هدايت مردم گماردى ) پس از اين كه ريسمان آنان را به ريسمان خويش پيوند زدى (و رابطه الهى ميان ايشان و خودت برقرار كردى تا آنان از حد انسانهاى معمولى فراتر آيند و شايستگى رهبرى و هدايتگرى را پيدا كنند) و اين چنين ، امامان (عليه السلام ) را وسيله راهيابى به خوشنودى خود و بهشتى قرار دادى و اطاعت از ايشان را واجب ساختى و خلق را از مخالفت با ايشان بر حذر داشتى .))
عارفان به مقام ائمه معصومين (عليه السلام )
اللهم صل على اءوليائهم المعترفين بمقامهم ، المتبعين منهجهم ، المقتفين آثارهم ، المستمسكين بعروتهم ، المتمسكين بولايتهم ...(588)
((خداوندا! بر دوستان خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) درود فرست ؛ آنان كه به جايگاه و منزلت امامان (عليه السلام ) اعتراف دارند، راه ايشان را پيروى مى كنند، آثار و نشانه هاى معصومين را پى مى گيرند، به ريسمان (محبت و معارف ) آنان چنگ مى زنند، به ولايتشان تمسك مى جويند، به پيشوايى و امامتشان اقتدا مى كنند، در برابر فرمان ايشان تسليمند، در راه طاعتشان تلاشگرند، و در انتظار روز پيروزى و حاكميت آنان ((ظهور صاحب الزمان (عليه السلام ))) به سر مى برند، چشم به سوى ايشان دوخته اند.
بر اينان درود فرست ؛ درودهايى پايدار، پاكيزه و بالنده در هر بامداد و شبانگاه .))
در اين عبارتهاى نيايشى ، امام سجاد (عليه السلام ) مغز ولايت و مفهوم شيعه بودن و آرمان مقدس حاكميت معصومان را به نسلها با زبان نيايش تعليم داده و تلقين كرده است و ميان محبت و عمل و آرمان پيوندى ژرف پديد آورده است .
ارجمندى شيعه ، در نگاه امام (عليه السلام )
و سلم عليهم و على ارواحهم ، و اجمع على التقوى امرهم ، و اصلح لهم شوونهم ، و تب عليهم ، انك التواب الرحيم ، و خير الغافرين ، و اجعلنامعهم فى دارالسلام برحمتك يا ارحم الراحمين .(589)
((خداوند! بر دوستان اهل بيت (عليه السلام ) و بر روح آنان سلام فرست ، كارهايشان را بر محور تقوا و پرهيزكارى سامان بخش و شؤ ون مختلف زندگى آنان را اصلاح كن و بر آنان ((لغزشهايشان ره )) ببخشاى ، زيرا تو بسيار توبه پذير و رحمت آفرينى و بهترين بخشاينده اى .
خداوندا! ما را در دارالسلام همراه با دوستان اهل بيت قرار ده ! اى مهربانترين مهرابانان !))
آرمانهاى متعالى ، در مكتب انتظار
اللهم فاوزع لوليك شكر ما انعمت به عليه ... و آته من لدنك سلطانا نصيرا، و افتح له فتحا يسيرا، و اعنه بركنك الاعز، واشدد ازره ...
((خداوندا! به ولى خويش ((آن امامى كه در هر زمان حضور دارد و زمان خالى از وجود او نيست )) روح شكر در برابر نعمتهايت را الهام كن ... و از جانب خويش به او نيرو و توانى چشمگير عنايت كن . درهاى مشكلات را به آسانى برايش بگشا و با اركان شكست ناپذير خويش او را يارى ده و توانش را فزونى بخش ..))
و اقم به كتابك و حدودك و شرائعك و سنن رسولك .
((خداوندا! به وسيله ولى خويش ((امام عصر (عليه السلام ))) احكام و قوانين و معاوفت قرآنت را برپا دار و شريعتها و سنتهاى رسولت را پايدارى بخش .))
و احى به ما اماته الظالمون من معالم دينك .
((خداوندا! آن ارزشهاى دينى و نشانه هاى بارزى را كه ظالمان ميرانده اند، به وسيله ولى خويش ((امام عصر (عليه السلام ))) زنده گردان !)).
واجل به صداء الجور عن طريقتك .
((خداوندا! زنگار ستم را، آن زنگار نشسته بر سيماى تابناك شريعت الهى را به وسيله امام عصر (عليه السلام ) از چهره شريعت بزداى !))
و ابن به الضراء من سبيلك .
((سختيها و دشواريهاى راه خويش را به وسيله او بر طرف گردان !))
و ازل به الناكبين عن صراطك
((عدول كنندگان از طريق ايمان و دين و شريعت را به وسيله امام عصر (عليه السلام ) از ميان بردار!))
و امحق به بغاة قصدك عوجا.(590)
((آنان را كه بدخواه دينند و براى راه راست ، كجى و ناهموارى آرزو مى كنند، به وسيله امام عصر (عليه السلام ) نابودگردان !))
اگر توجه شود كه امام سجاد (عليه السلام ) در چه شرايطى اين دعاها و درسهاى زمزمه گونه را به گوش پيروان خود مى رسانده است ، بروشنى اين نتيجه آشكار خواهد شد كه امام سجاد (عليه السلام ) با وجود اين كه به طور علنى به تجهيز قواى رزمى عليه حاكميتهاى جائر زمانش نپرداخته است ولى در تعاليم خود بنيان انديشه ظلم ستيزى و اعتقاد به حاكميت دين و ضرورت رهبرى پيشواى الهى و اهداف و برنامه هاى حكومت اسلامى را پى ريخته و از سوى ديگر ماهيت دين ستيز و فسادگر و ستم پيشه حاكمان زمان خويش را اعلام داشته است . و اينها چيزهايى نبود كه شيعيان و هوادارانش از نيايشهاى آن حضرت استشمام نكنند و درس نگيرند.
هواداران امام (عليه السلام ) شرايط آن حضرت را درك مى كردند و راز و رمز سخنان او را بآسانى درمى يافتند.
امام سجاد (عليه السلام ) با اين جملات ، آرمان انتظار را در جهت دين خواهى و ديندارى و ظلم ستيزى و عدل گسترى ، هدايت مى كرد به باورهاى شيعه جهتى بايسته مى بخشيد. چنان كه امروز ما نيازمند آنيم كه روح ولايت و انتظار را از فرو افتادن در وادى رخوت و تكليف گريزى و بى تفاوتى دور ساخته و به وادى واقعيتهاى زنده زندگى دينى و اجتماعى سوق دهيم .
مناسبات امام و امت
در سخنان پيشوايان دين بويژه اميرالمؤ منين مناسبات امام و امت تحت عنوان حقوق متقابل امام و امت ، يا وظايف امام در برابر امت و مسؤ ليت رعيت در قبال امام مطرح شده است .
دعاهاى صحيفه نيز از اين حقيقت با بيان مخصوص خود - كه همان شيوه ابراز حقايق در قالب نيايش است - ياد كرده و امام سجاد (عليه السلام ) در اين باره چنين فرموده است :
... والن جانبه لاوليائك ، وابسط يده على اعدائك ، وهب لنا راءفته و رحمته و تعطفه و تحننه ، و اجعلنا له سامعين مطيعين ، و فى رضاه ساعين و الى نصرته و المدافعة عنه مكنفين و اليك رسولك صلواتك اللهم عليه و آله بذلك متقربين .(591)
((خداوندا! به امام عصر و پيشوايى كه براى امت در هر روزگار قرار داده اى ، صبر و بردبارى و نرمخويى در برابر دوستانت عنايت كن ، دستانش را عليه دشمنانت بگشاى ، راءفت و رحمت و عطوفت و شفقتش را به ما روزى گردان و ما را نيز شنوا و فرمانبردار او قرار ده ، تا در جلب رضاى او تلاش كنيم و در يارى وى و دفاع از او همت گماريم ، و از اين رهگذر به رسول تو - پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) - تقرب جوييم .))
در اين بخش از دعاى صحيفه به گونه ضمنى ارزشهاى رهبرى در مديريت نيروى انسانى و جامعه اسلامى يادآورى شده و نرمخويى و دشمنى ستيزى و راءفت به رعيت مورد تصريح قرار گرفته است .
از سوى ديگر وظايف رعيت در برابر امام عدل و مصلح خيرخواه نيز برشمرده شده است : 1 - لزوم حرف شنوى و اطاعت از او - در برنامه هاى اجتماعى و حكومتى همانند برنامه هاى دينى ، 2 - لزوم جلب رضايت و خشنودى امام ، 3 - لزوم يارى امام و دفاع از حريم وى ، 4 - اطاعت و حمايت از امام ، خود داراى پاداش و ارزش دينى و مايه تقرب به خداست .
نبايد از نظر دور داشت كه منظور امام سجاد (عليه السلام ) از امام ، پيشواى عدل الهى است و نه هر كسى كه به جبر و ستم و بدون داشتن صلاحيت علمى و ايمانى بر مردم سرورى كند و حكم راند! زيرا قبل و به اين دعا مشخصات امام عدل و رهبرى الهى را بيان داشته و مجال هر گونه شبهه را از بين برده است . چنان كه در برخى از دعاهاى ديگر با صراحت هر چه تمامتر از هر گونه ظلم و سيهكارى ستم پيشگان بيزارى جسته و فرموده است :
و لا تجعلنى للظالمين ظهيرا، و لالهم على محو كتابك يدا و نصيرا.(592)
((خداوندا! مرا يار و پشتيبان ستمكاران قرار مده و وسيله قدرت و پيروزى ظالمان در مسير از ميان بردن قرآن ، مگردان !))
امام سجاد (عليه السلام ) در اين عبارت ، يارى ظالمان را زمينه از ميان رفتن قرآن معرفى كرده و روح ديندارى و قرآن پذيرى را مباين با مددرسانى به ظالمانى شناسانده است .
پيامبران و امامان (عليه السلام )، حجت خدا بر خلق
((رب صل على اطائب اهل بيته الذين اخترتهم لامرك و جعلتهم ... حفظة دينك و خلفاءك فى ارضك و حججك على عبادك .(593)
((پروردگارا! بر پاكيزگان از خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) - معصومين (عليه السلام ) - درود فرست ؛ آن شخصيتهاى منزهى كه ايشان را براى امر رهبرى دينى و هدايت امت و تعليم شريعت برگزيدى و آنان را پاسداران دين و جانشينان خود در زمين و حجت بر بندگانت قرار دادى .))
اتمام حجت خدا بر انسانها، زمينه مسئوليت آنان
بعثت رسولان و رهبرى امامان ، اتمام حجت الهى بر بندگان است تا پس از اين اتمام حجت ، انسانها كمترين بهانه اى در مسير انجام وظايف خود نداشته باشند و مسئوليتهاى انسانى و الهى خود را بروشنى بشناسند و بدانها وفادار باشند.
امام سجاد (عليه السلام ) پس از ياد كرد نعمتهاى الهى و اعطاى معرفت به انسان از سوى خدا و پس از بيان اين كه انسانها در پرتو همين معرفتها و شناختها به مقام انسانى راه يافته و شايستگى امر و نهى و مسئوليت پذيرى را يافته اند، مى فرمايد:
لم يدع لاحد منا حجة و لا عذرا.(594)
((خداوند براى هيچ يك از ما انسانها حجت و دليلى را فروگذار نكرده و عذرى را باقى نگذاشته است .))
فقد ظاهرت الحجج ، و ابليت الاعذار، و قد تقدمت بالوعيد، و تلطفت فى الترغيب ، و ضربت و الامثال ، و اطلت الامهال .(595)
((خداوندا! حجتها و دلايل خود را پياپى آشكار ساخته اى و با بيان دلايل آشكار و جدا ساختن درستيها از نادرستيها، هر گونه اى عذر را به سستى كشانده اى ، چه اين كه داده اى و با شيوه اى آميخته با لطف و لطافت ، آدميان را در مسير ارزشها تشويق نموده اى و براى تفهيم به بندگانت مثالها و نمونه ها آورده اى و از پس آن همه روشنگرى به آنان مهلت داده اى .))
قيامت ، روز پاسخگويى به مسؤ وليتها
و اذا انقضت ايام حياتنا، و تصرمت مدد اعمارنا، و استحضرتنا دعوتك التى لابد منا و من اجابتها، فصل على محمد و آله ، و اجعل ختام ماتحصى علينا كتبة اعمالنا توبة مقبولة ... و لاتكشف عنا سترا سترته على رؤ وس الاشهاد، يوم تبلو اءخبار عبادك .(596)
((آن گاه كه روزگار زندگيمان به پايان رسيد و عمرمان سپرى شد و دعوت تو ((خداندا!)) ما را فرا خواند، آن دعوتى كه به ناگزير بايد بدان پاسخ گفت ، - پس عملمان ثبت مى كنند، توبه اى راستين قرار ده ! و آن روز كه گزارش كار بندگانت را در ميزان محاسبه ، مورد بررسى قرار مى دهى ، پرده از اعمال ناشايست ما برندار و رسوايمان مساز.))
بر پايى قيامت ، لازمه عدل الهى
ثم ضرب له فى الحيوة اجلا موقوتا... حتى اذا بلغ اقصى اثره و استوعب حساب عمره ، قبضه الى ماندبه اليه من موفرو ثوابه ، او محذور عقابه ، ليجزى الذين اساؤ ابما عملوا و يجزى الذين احسنوا بالحسنى ، عدلامنه ...(597)
((خداوند در زندگى دنيا، براى فرزند آدم مدت معينى را قرار داد... تا آن هنگام كه به پايان زندگيش رسيد و روزهاى عمرش سپرى شد، جانش را دريافت كند او را به پاداشهاى سرشار و يا كيفرهاى هول انگيز كه قبلا يادآورى كرده است ، فرا خواند.
اين كيفر و پاداش براى اين است كه بدكاران جزاى عمل خوش را بچشند و نيكان پاداش نيكيهاى خود را دريافت دارند. و اينها همه ناشى از عدل الهى است .))
نظام كيفر و پاداش الهى ، بدون ظلم
فكل البرية معترفة بانك غير ظالم لمن عاقبت ، و شاهدة بانك متفظل على من عافيت و كل مقر على نفسه بالتقصير عما استوحبت .(598)
((خداوندا! تمامى آفريده هايت اعتراف دارند كه تو در كيفر خطاكاران ، كمترين ستم روا نمى دارى ، و همگان شاهدند كه لطف و عنايت تو به بندگان از روى تفضل و بخشش است ، و همگى در پيشگاهت اقرار مى كنند كه نتوانسته اند حقت را ادا كنند و آن گونه كه سزاوارى انجام نمايند.))
امام سجاد (عليه السلام ) اين سخنان را بى مقدمه و بدون برهان نياورده است ، بلكه قبل از اين فرازها، مطالبى دارد كه الطاف بى حساب الهى را در حق بندگان و سنت خدا بر عفو خطاكاران را يادآور شده ، به گونه اى كه انسان مؤ من انديشمند خود به اعتراف در پيشگاه حق مى نشيند و ساحت خداوند را از ظلم و ستم منزه مى داند.))
فلسفه عدل الهى در نظام جزابخشى
امام سجاد (عليه السلام ) در بيانى ديگر از نيايشهاى صحيفه ، نخست حاكميت بى چون و چراى خدا بر پهنه حيات و اراده بى معارض او را در مورد خلق يادآور شده ، سپس به خداوند عرضه مى دارد:
و قد علمت انه ليس فى حكمك ظلم ، و لا فى نعمتك عجلة ، و انما يعجل من يخاف الفوت ، و انما يحتاج الى الظلم الضعيف و قد تعاليت - يا الهى - عن ذلك علوا كبيرا.(599)
(((خداوندا! هر چند اراده تو، يگانه اراده نافذ در هستى است و هيچ قدرتى ، ياراى معارضه و رويارويى با قدرت تو را ندارد، اما اين اراده و قدرت بدون معارض تو، هرگز به استبداد و جباريت نزديك نمى شود) من بيقين مى دانم كه در حكم و داورى و تقدير تو، ستم راه ندارد، چنان كه در مجازات بدكاران ، شتاب نمى كنى ، زيرا كسى بايد شتاب كند كه بيم از دست رفتن فرصت و قدرت خود را داشته باشد و كسى به ظلم كشيده مى شود و به ستم رو مى آورد كه ضعيف و ناتوان باشد ((نتواند عدل را به كار گيرد و يا منافع خود را در رعايت عدل نبيند)) در حالى كه تو - اى خداوند - از ضعف و ناتوانى و نگرانى و ستم مبرا هستى و جايگاهت فراتر از اين نسبتهاست .))
امام سجاد (عليه السلام ) علاوه بر اين كه با زبان ويژه نيايش ، فلسفه مبرا بودن خدا از ظلم و ستم را بيان داشته ، به نكته اى فراتر نيز اشاره كرده است و آن اين كه مهلت خداوند به خط كاران و تعجيل نورزيدن خدا در انتقام از بدكاران خودگواه عدل الهى بلكه فضل الهى است . چه اين كه اگر خداوند خطاكاران را بسرعت مجازات مى كرد، مناقاتى با عدل او نداشت ولى لطف او سبب شده است تا به گناهكاران مهلتى دهد تا شايد به توبه روآورند و از عقاب برهند.
مهلت الهى به مسؤ وليت گريزان
رزقك مبسوط لمن عصاك ، و حلمك معترض لمن ناواك ، عادتك الاحسان الى المسيئين ، و سنتك الابقاء على المعتدين حتى لقد غرتهم اناتك عن الرجوع ، و صدهم امهالك عن النزوع .(600)
(((خداوندا!) روزيها و نعمتهاى دنيوى تو حتى در اختيار معصيت كاران گسترده است و حلم و بردبارى تو حتى دشمنانت رانيز در بر گرفته است . روش تو احسان ((به همگان حتى )) خطاكاران است و سنت تو باقى گذاشتن نعمتها در دسترس كسانى است كه از لطف احكام و قوانين تو تجاوز كرده اند! ((اما افسوس كه آنان به جاى قدردانى از لطف تو و اظهار ندامت از خطاهاى خويش به ناسپاسى روى آورده )) تا آنجا كه گرفتار غرور شده و تمايلى به توبه نشان نمى دهند! و مهلتهايى كه به ايشان داده اى مايه عبرت و بازنگرى آنان در وضع خويش نمى شود!
فلسفه مهلت خداوند به اهل عصيان
و انما تانيت بهم ليفيئوا الى امرك ، و امهلتهم ثقة بدوام ملكك ...(601)
((خداوندا، اگر به اهل عصيان مهلت داده اى و آنان را بسرعت مجازات نكرده اى به سبب اين است كه آنان به فرمان تو بازگردند و سر در خط اطاعت تو نهند. و البته مهلتى كه به ايشان مى دهى از آن جهت است كه مى دانى اقتدار و فرمانروايى تو هميشگى است (و فرصت مجازات گنهكاران را از دست نخواهى داد).))
كارآيى شفاعت ، در قيامت
از جمله مسائل عقيدتى كه در ضمن معارف گسترده صحيفه مورد توجه قرار گرفته ، مساءله شفاعت و كارآيى آن در صحنه قيامت است .
اصل شفاعت به دو گونه قابل تصوير است :
1 - شفاعت به معناى برخوردار شدن انسان از حمايت غير خدا براى پيشگيرى از تحقق اراده خدا و دور ساختن عقاب الهى از خود! شفاعت به اين معنا، هم در قرآن مورد انكار قرار گرفته است و هم در روايات و بيان امام سجاد (عليه السلام ).
يومئذ لا تنفع الشفاعة الامن اذن له الرحمن (602)
يعنى : در آن روز ((روز قيامت )) هيچ شفاعت و وساطتى سود نمى بخشد مگر شفاعت كسى كه خداوند رحمان به او اجازه داده باشد تا ميان خلق و خدا واسطه شود.
امام سجاد (عليه السلام ) نيز در اين باره چنين بيان داشته است :
و بيدك ، يا الهى ، جميع ذلك السبب ، و اليك المفر و المهرب ... اللهم انك ان صرفت عنى وجهك الكريم اومنعتنى فضلك الجسيم ... لم اجد السبيل الى شى ء من املى غيرك ... لاامر لى مع امرك ، ماض فى حكمك ...(603)
((خداوندا! تمامى عوامل و اسباب كار آمد و مؤ ثر به دست توست (و به اراده تو مى تواند تاثير كند)). تنها پناهگاه و ايمنى بخش تويى !
خداوند! اگر تو لطف و كرامت خويش را از من دريغ كنى و فضل خود را از من بازدارى ديگر راهى به سوى آرزوهايم نخواهم يافت ، جز راه تو... ! با وجود فرمان و حكم تو، در جهت منافع من فرمانى نيست ، حكم تو درباره من گذرا و نافذ است .))
2 - شفاعت به معناى برخوردار شدن انسان از حمايت اولياى الهى به اذن و اجازه خداوند نه در قبال خواست و اراده او.
شفاعت به اين معنا هم در قرآن مورد انكار قرار نگرفته در روايات و تعاليم معصومين امرى تحقق پذير معرفى شده است . امام سجاد (عليه السلام ) نيز در موارد متعددى به مساءله شفاعت پيامبر (عليه السلام ) و شفاعت ائمه (عليه السلام ) و شفاعت اهل نجات و سعادت براى از پادرافتادگان وادى طاعت ، اشاعه كرده است .
شفاعت پيامبران براى امتها
اللهم اجعل نبينا صلواتك عليه و على آله يوم القيامة .. امكنهم (امكن النبيين ) منك شفاعة .(604)
((خداوندا! پيامبر ما را - كه درود تو بر او و خاندانش باد - در روز قيامت ، بيش از ساير پيامبران ، حق شفاعت عنايت كن .))
امام سجاد (عليه السلام ) با اين بيان ، اصل وجود شفاعت را براى انبيا مسلم شمرده و از اين رو براى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه برترين انبياست ، امكان شفاعت بيشترى را آرزو كرده است .
شفاعت اهل بيت (عليه السلام ) براى پيروان
اللهم ... فانى لم آتك ثقة منى ... لا شفاعة مخلوق رجوته الا بشفاعة محمد و اءهل بيته عليه و عليهم سلامك .(605)
((خداوندا! من من اميد شفاعت جستن از مخلوق ، رو به درگاهت نياورده ام مگر به اميد شفاعت محمد و اهل بيت او - درود تو بر پيامبر و خاندانش -.))
شفاعت صالحان ، براى وابستگان خويش
اللهم و ان سبقت مغفرتك لهما فشفعهمافى ، و ان سبقت مغفرتك لى فشفعنى فيهما حتى نجتمع براءفتك فى دار كرامتك .(606)
((خداوندا! اگر بخشايش و غفران تو - قبل از من - شامل پدر و مادرم شد، پس آنها را شفيع من قرار ده ! و اگر من قبل از ايشان مورد غفران تو قرار گرفتم مرا درباره آنها شفيع گران ، تا در پرتو لطف تو و در خانه كرمت - بهشت جاويدان - گرد هم و در كنار هم باشيم .))
از اين نيايش استفاده مى شود كه هرگاه فردى مورد غفران الهى قرار گيرد و به بهشت راه يابد، مى تواند به اذن الهى براى وابستگان خود شفاعت كند.
شفاعت اعمال مؤ منان ، براى آنان
اللهم صل على محمد و آله ... صلاة تشفع لنا يوم القيامة ...(607)
((خداوندا! بر محمد و خاندان او دورد فرست ؛ درودى كه بتواند در روز قيامت شفيع ما گردد...))
درود بر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و خاندان او، يكى از اعمال شايسته مؤ منان است و امام سجاد (عليه السلام ) در اين عبارتها به اصحاب و پيروان خود آموخته است كه اين عمل نيك خود مى تواند شفيع انسان در روز قيامت قرار گيرد.
سيماى انسان و فضايل انسانى در صحيفه سجاديه
مراحل پيدايش و تكامل انسان
نيايشهاى صحيفه سجاديه ، هر چند در نگاه نخست راز و نياز خلق با خالق را مى نماياند، اما اين مجموعه معرفتى همچنان كه پيامدار معارف اصولى و بيانگر عقايد ناب اسلامى است ، از پرداختن به انسان و ارزشهاى انسانى دور نمانده ، بلكه درنمودن فضايل اخلاقى ، گنجينه اى است گرانبها و پرگوهر.
امام سجاد (عليه السلام ) مراحل پيدايش و تكامل انسان را چنين بيان داشته است :
اللهم و انت حدرتنى ماء مهينا من صلب متضائق العظام ... حتى اذا احتجت الى رزقك و لم استغن عن غياث فضلك ، جعلت لى قوتا... ولو تكلنى يا رب فى تلك الحالات الى حولى ، او تضطرنى الى قوتى لكن الحول عنى معتزلا...(608)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)