آبراهام لینکلن بعد از ازدواج با شور بیشتر به مطالعات خود ادامه میداد، به نمایندگی برگزیده شد و در کمیسیونها شرکت میجست و نیازمندیهای ایالت ایلنوی را مورد بررسی و مطالعه دقیق قرار میداد.
در ۲۸ سالگی به شهر اسپرینگفیلد که از نیوسالم بزرگتر بود رفت.
لینکلن بر اثر مشاهده وضع رقتانگیز بردگان سخت متأثر گردید و با خود عهد کرد و گفت: “ اگر روزی بتوانم این رسم را به زمین بکوبم، آنرا محکم خواهم کوفت.“
مدتی به کار سیاست پرداخت و چندی در حزب هویگ به طرفداری از قدرت دولت و مخالفت با دموکراتها فعالیت کرد. اما شکست خورد، از اینرو کار سیاست را کنار گذاشت و به کسب بقالی پرداخت ولی در این راه نیز توفیقی نیافت آنگاه رئیس پست، چندی بعد به شغل ارزیابی مشغول شد. در این احوال به تحصیل حقوق پرداخت و در ۱۸۳۴ به عضویت هیأت مقنن ایالت ایلینوی برگزیده شد.
چون لینکلن تحصیلات حقوقی داشت و آثار بلکستون را خوانده بود در ناحیه مرزی در ۲۸ سالگی به مقام دادستانی وارد کار دادگستری گردید و چندی بعد یکی از حقوقدانان برجسته و معروف گشت.
لینکلن چند ماهی در خدمت کنگره بود اما از سیاست خسته شد و رو به وکالت آورد. و با مشارکت یک نفر به نام هرندون دفتر حقوقی- لینکلن- هرندون را تأسیس کرد. چون لینکلن در کار دفاع ورزیدگی خاصی داشت. به این کار پرداخت و بقیه کارهای قضائی را به شریک خود سپرد. لینکلن تا به حقانیت موکل خود پی نمیبرد، دست به دفاع نمیزد تصادفاً موکلی موفق به فریب وی شد اما چون در محضر دادگاه به گزارش خلاف واقع موکل خود پی برد فوراً از وکالت شخص مزبور استعفا کرد.
در مورد بردهداری نخست عقیده داشت که باید جلو توسعه آن گرفته شود و ایالات جنوبی ممالک متحده آمریکا بردهداری را برای کار خود لازم میدانستند.
“خانهای که دچار دو دستگی باشد بر پای نمیماند به اعتقاد من کشور ما نمیتواند نیمه آزاد و نیمه برده به حیات خود ادامه دهد. من انتظار ندارم که اتحادیه ایالات آمریکا از میان برود- یا خانه بر سرمان فرو ریزد- بلکه آرزویم اینست که دو دستگی از میان برخیزد، یا مخالفان روش بردهداری از گسترش آن جلوگیری کنند و به پیروی از عقیده عموم مردمان که دوران بردگی را به سر رسیده میدانند بساط آن را قلع و قمع سازند؛ یا هواخواهان روش بردهداری آن را در همه ایالات خواه قدیمی باشد یا تازه تأسیس شده شمالی باشد یا جنوبی، بطور یکسان قانونی معمول دارند. “نقل از کتاب شعلههای نبوغ ترجمه محمد سعیدی“
کار لینکلن رو به ترقی بود و شهرتی فراوان بدست آورد و وکالتهائی را قبول میکرد که به حقانیت موکل اطمینان کامل حاصل مینمود. در ۱۸۴۶ با اکثریت فوقالعاده به عضویت کنگره ممالک متحده آمریکا انتخاب گردید، در انجمن ضد بردهداری کوشش بسیار کرد و سرانجام قانون ضد بردهداری در ۱۸۵۰ در کنگره به تصویب رسید و در نتیجه برده فروشی در ناحیه کلمبیا ممنوع گردید، در ۱۷ ژوئن ۱۸۵۶ که حزب جدید التأسیس جمهوری خواه دومین کنگره عمومی خود را در شهر فیلادلفی تشکیل داد لینکلن با ۱۱۰ رأی بنا مزدی آن حزب برای بدست آوردن مقام معاونت ریاست جمهوری انتخاب گشت، در این احوال جوانی تهیدست را به جرم قتل به محاکمه کشیدند و چون ما در متهم بالینکلن آشنا بود نامهای به وی نوشت و از او یاری خواست. آبراهام در دادگاه شرکت کرد، شاهد گفت که در شب مهتاب متهم را دید که ضربهای شدید به مقتول زدهاست. لینکلن پس از اینکه شب وقوع قتل را دانست با مراجعه به تقویم ثابت کرد که آن شب اصلاً مهتابی نبوده، به این ترتیب دروغ شاهد را به ثبوت رسانید و دادگاه را سخت به حیرت انداخت و خود نیز از اینکه جان بیگناهی را نجات داده بود از شدت تأثر میگریست و این ماجرا بر حسن شهرت لینکلن افزود.
یکسال بعد، از وی دعوت به عمل آمد که در انستیتو کوپر سخنرانی کند، لینکلن با فصاحتی کم نظیر از مظالم بردهداران و زشتی بردهداری سخن گفت و درباره بردهداری پیشگوئی هائی نیز کرد.
در نهم مه ۱۸۶۰ کنگره ایالتی حزب جمهوری خواه ایلینوا در اسپرینگفیلد تشکیل گردید و آبراهام لینکلن را به ریاست برگزید. در همین سال در کنگره ملی جمهوریخواه که در شیکاگو تشکیل گردید. لینکلن بر رقیب پیروز گشت. چون این موفقیت را یه وی اطلاع دادند با آرامش گفت: “ خوب آقایان در خانة ما زنی است که در این امر شاید بیش از همه ذیعلاقه باشد. در صورتی که مرا معذور بدارید، این خبر را به او برسانم.“
پیش از اینکه برای اشغال پست ریاست جمهوری به واشنگتن برود به نزد شریک دارالوکاله خود رفت و از او خواهش کرد که تا پایان دوره ریاست جمهوری نامش را از تابلو پاک نکند.
چون در مسند ریاست جمهوری قرار گرفت خزانه کشور را تهی دید و دامنه جنگ در ایالتهای مختلف این کشور گسترش مییافت و در این جریانات از شدت نگرانی چروکهای صورتش بیشتر و چشمانش گودتر میگشت. در نطق آغاز زمامداری خود گفت:
هموطنان ناراضی عزیزم؛ نتیجه و حاصل جنگ به عمل شماست نه من، دولت حمله نخواهد کرد و اگر متجاوز و مهاجم نباشید کشمکش ایجاد نمیشود... در واقع ایالات شمال و جنوب غیر قابل تفکیک و تجزیه هستند.“
چون جنگهای انفصال درگرفت، لینکلن درخواست ۷۵۰۰۰ نفر داوطلب نمود، هزاران نفر از مدارس و دانشگاهها خود را به ارتش معرفی کردند و در اعلامیه دیگر ۴۲۰۰۰ نفر داوطلب دیگر خواست که این عده نیز خود را معرفی نمودند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)