صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 70

موضوع: همه چيز درباره جنگهاي صليبي (1)

  1. #21
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    مملكت لاتيني اورشليم

    گودفروا دو بويون، براي حكومت بر اورشليم و حول و حوش آن انتخاب شد، و عنوان مدافع كليساي قيامت را بر خود نهاد.
    در اينجا، يعني سرزميني كه 465 سال قبل از اين حكمفرمايي بيزانس بر آن پايان يافته بود، هيچ‌گونه تظاهري به تبعيت از آلكسيوس نشد؛ مملكت لاتيني اورشليم بي‌درنگ بدل به كشور مستقلي شد.
    دين رسمي اين خطه، كه زير نظر كليساي يوناني بود، تابع كليساي لاتين شد، بطرك اورشليم به قبرس گريخت، و حوزه‌هاي روحاني مملكت پادشاهي جديد به اجراي مراسم نيايش همگاني به زبان لاتيني، داشتن يك اسقف ايتاليايي، و سيادت پاپ گردن نهادند.
    دو هفته بعد از آزادي عظيم، يك سپاه مصري به سوي عسقلان رفت تا شهري را كه براي پيروان كيشهاي متعدد مقدس بود آزادي بخشد. گودفروا آن سپاه را هزيمت داد، لكن يك سال بعد درگذشت (1100)
    برادرش، يودوئن اول (1100-1118) كه لياقت گودفروا را نداشت، جانشين وي شد و عنوان بلندپايه‌تر پادشاه برخود نهاد.
    در دوران سلطنت فولك، كنت آنژو (1131-1143)، كشور جديد شامل قسمت اعظم خاك فلسطين و سوريه بود، اما مسلمانان هنوز حلب، دمشق و حمص (امسا) را در دست داشتند.
    سلطنت مزبور به چهار اميرنشين فئودال تقسيم مي‌شد كه مركزشان بترتيب عبارت بود از اورشليم، انطاكيه، ادسا و طرابلس.
    اين چهار اميرنشين هركدام خود به چندين فيف (تيول) تقريباً مستقل تقسيم مي‌شد كه فرمانروايان حسود آن با يكديگر جنگ مي‌كردند، سكه به نام خود مي‌زدند، و به طرق مختلف خود را مستقل از ديگران قلمداد مي‌كردند.
    پادشاه به رأي بارونها انتخاب مي‌شد و سلسله مراتبي از روحانيون كه فقط تابع اوامر شخص پاپ بودند در كار او نظارت داشتند. عامل ديگري كه اختيارات پادشاه را تضعيف مي‌كرد واگذاري چندين بندر از جمله يافا، صور، عكا، بيروت، و عسقلان به ونيز، پيزا، يا جنووا در عوض كمك دريايي و گرفتن ملزومات از طريق دريا بود.
    سازمان مملكتي و قوانين در محكمه‌ي قضات اورشليم تعيين وضع مي‌شد، و اين نظامات يكي از منطقي‌ترين و دقيق‌ترين مجمع‌القوانينهاي دولت فئودال بود. بارونها به ناحق تمامي حقوق مالكيت زمين را مدعي شدند، مالكان سابق اراضي را اعم از مسيحي يا مسلمان بدل به سرفهاي خود كردند و آنها را مكلف به قبول تعهداتي ساختند به مراتب شديدتر از آنچه در اروپاي فئودال معاصر رايج بود.
    مملكت نوبنياد اورشليم عناصر ضعف فراواني داشت؛ اما از حمايت بيمانند گروههاي جديدي مركب از رهبانان برخوردار بود.
    مدتها قبل از اين حوادث، از 1048 ميلادي، سوداگران آمالفي با اجازه‌ي مسلمانان بيمارستاني براي زائران مستمند يا بيمار مسيحي در اورشليم ساخته بودند.
    در حدود 1120 رمون دوپوپي خدمتگزاران اين مؤسسه را به صورت يك فرقه‌ي مذهبي درآورد كه اعضاي آن به قيد سوگند ملزم به رعايت پاكدامني، فقر، فرمانبرداري، و حراست مسيحيان در فلسطين بودند.
    اين فرقه، كه اعضاي آن به شهسواران مهمان‌نواز يا شهسواران يوحناي حواري اشتهار يافتند، به يكي از عالي‌ترين انجمنهاي خيريه‌ي دنياي مسيحي تبديل شد. تقريباً در همين تاريخ (1119) اوگ دوپين و هشت نفر ديگر از شهسواران صليبي خود را وقف انضباط، رهبانيت، و شمشير زدن در راه اعتلاي مسيحيت كردند.
    اين جماعيت از بودوئن دوم اقامتگاهي در نزديكي محل هيكل سليمان گرفتند، و به همين سبب ديگري نگذشت كه به شهسواران پرستشگاه مشهور شدند. قديس برنار نظامات سختي را براي آنان وضع كرد كه رعايت آنها ديري نپاييد.
    اين زاهد مسيحي، در مقام تمجيد، شهسواران مزبور را «ماهرترين افراد در فن جنگ» خواند و به آنها دستور داد كه «بندرت استحمام كنند» و موي سر خود را از ته بتراشند. برنار خطاب به شهسواران پرستشگاه نوشت: «آن مسيحي كه در جهاد كافري را به هلاكت رساند مسلماً به پاداش خود نايل مي‌شود، و هرگاه خودش كشته شود، نيل به چنين پاداشي قطعي‌تر خواهد بود. فرد مسيحي به مرگ كافر افتخار مي‌كند، چه از اين طريق است كه عيسي را تسبيح توان گفت.»
    آغاز اين نامه حاوي جمله‌اي بود كه گويي طنيني از اوامر پيامبر اسلام خطاب به مسلمانان محسوب مي‌شد. برنار معتقد بود كه اگر افراد خواهان پيروزي بر دشمن خود باشند، بايد به آنها ياد داد كه با وجدان آسوده‌اي دشمن را بكشند.
    يك شهسوار مهمان‌نواز جبه‌اي سياه بر تن مي‌كرد كه بر روي آستين چپش صليب سفيدي نقش بسته بود؛ يك شهسوار پرستشگاه جبه‌ي سفيدي بر تن مي‌كرد، و روي شنل علامت صليب سرخي داشت.
    از نظر ديني، افراد هر فرقه‌اي از افراد فرقه‌ي ديگر متنفر بودند. پيروان هر دو فرقه از امر حراست و بهبود حال زائران بتدريج به حمله بر قلعه‌ها و مواضع مسلمانان پرداختند؛ هرچند كه عده‌ي پيروان و شهسواران پرستشگاه فقط سيصد نفر، و مجموع نفرات فرقه‌ي ديگر در حدود ششصد نفر بود، با اينهمه در 1180 هر دو سهم شاياني در مبارزات صليبي ايفا كردند و به عنوان سلحشوران شهرت عظيمي به دست آوردند.
    هر دو فرقه براي جلب كمك مالي تلاشي مي‌كردند و از كليسا و حكومتها، و از فقير و غني، پول مي‌گرفتند. در قرن سيزدهم هر فرقه‌اي در اروپا صاحب تمولي عظيم بود شامل ديرها، دهكده‌ها، و شهرها.
    هر دو با ساختن قلعه‌هاي عظيمي در سوريه مايه‌ي اعجاب و شگفتي مسيحيان و مسلمانان شدند، و در عين حال كه فرد فرد اين سلحشوران فقر را شعار خود ساخته بودند، همگي در ميان آلام و مشقات جنگ از تجمل سرشاري برخوردار مي‌شدند. در 1190، آلمانيهاي ساكن فلسطين، به ياري معدودي از هواخاهان خويش در وطن، به تأسيس فرقه‌ي توتوني شهسواران دست زدند و بيمارستاني را در نزديكي عكا بنياد نهادند.
    بعد از آزادي اورشليم بيشتر صليبيون به اروپا بازگشتند و از قدرت حكومتي كه در معرض هجوم قرار داشت به طرز خطرناكي كاستند.
    زائران فراواني به اورشليم مي‌آمدند، لكن عده‌ي آنها كه تمايل به اقامت و جنگيدن داشتند معدود بود.
    در سمت شمال، يونانيها دنبال فرصت بودند تا دوباره با انطاكيه، ادسا، و ديگر شهرهايي كه طبق ادعاي آنها به امپراطوري بيزانس تعلق داشت تسلط يابند. در سمت مشرق، در قبال دست اندازيهاي مسيحيان و استمداد مسلمانان، بتدريج اعراب و مسلمانان به جنبش درآمده متحد مي‌شدند.
    آوارگان مسلمان اورشليم داستان الم‌انگيز سقوط آن شهر به دست صليبيون را نقل مي‌كردند. اين جماعت در مسجد عظيم بغداد گرد آمده، خواستار آن بودند كه جهان اسلامي بيت‌المقدس را آزاد سازد و بناي مقدس قبه‌الصخره را از دست ناپاك كفار بيرون آورد. خليفه قدرت كافي براي چنين عملي نداشت، اما ، امير موصل، دعوت آوارگان را لبيك گفت.
    در 1144، سپاه كوچك وي، كه با كفايت تمام اداره مي‌شد، ادسا، موضع مقدم جناح خاوري مسيحيان، را از چنگ آنان بيرون آورد، و چند ماه بعد زندگي ادسا را بار ديگر براي عالم اسلام فتح كرد. خود وي به قتل رسيد، اما پسرش نورالدين جانشين وي شد، كه از لحاظ جرئت دست كمي از پدر نداشت و از نظر كفايت بمراتب از وي برتر بود. خبر اين حوادث اروپا را به تدارك دومين جنگ صليبي برانگيخت.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  2. #22
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    نتيجه جنگ اول

    ايجاد پادشاهى اورشليم كه شامل پرنس نشين هاى انطاكيه، طرابلس، ادس و بنادر مهم لبنان و فلسطين مى شد، يعنى سرزمين هاى عراق، لبنان، فلسطين، اردن و قسمتى از سوريه به جز حلب و دمشق. اولين پادشاه اورشليم گودفروا دوبويون كه مردى بسيار باهوش و بادرايت بود توانست بين شاهزاده هاى فرنگى كه بعد از فتح هر سرزمين تازه به جان هم مى افتادند، اتحاد ايجاد كند.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  3. #23
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    دوره تعادل و تعامل

    پس از چند سال جنگ و خونريزى به هر حال طرفين به تعادل نسبى رسيدند و حتى مراوداتى نيز با هم داشتند به طورى كه حتى امير دمشق با فرنگى ها متحد شده و با امير حلب مى جنگيد و حتى در بيت المقدس آزادانه عبادت كرده و از ديدن عبادت خالصانه مسيحيان تحت تاثير قرار مى گرفت. اما با حضور سردارى ترك به نام اتابك زنگى شرايط به هم خورد و در نهايت پرنس نشين ادس در عراق امروزى سقوط كرد و اين امر به جنگ صليبى دوم منجر شد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  4. #24
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    جنگ صليبي‌ دوم

    جنگ ‌دوم‌. در 540/ 1145 هوگ‌، اسقف ‌جبله‌، به ‌نمایندگی ‌از سران‌ صلیبی ‌شرق‌، به ‌قصد دریافت ‌كمك‌ به ‌حضور پاپ ‌ائوگنیوس‌ سوم‌ در ویتربو رسید. پاپ ‌نیز از فرمانروایان ‌اروپا و مردم ‌خواست‌ به ‌یاری ‌مسیحیان ‌شرق‌ بروند.
    لوئی ‌هفتم‌ ، پادشاه ‌فرانسه‌، در رجب‌540/ دسامبر 1145 دعوت‌ پاپ ‌را پذیرفت ‌و برای ‌آماده ‌كردن‌ اشراف‌ و حاكمان ‌شهرهای‌ فرانسه‌، همگان‌ را گرد آورد و با سخنرانی‌ سن‌برنار، اسقف ‌اعظم‌ كلروو، بسیاری‌از شاهزادگان‌و مردم‌ برای‌ رفتن ‌به ‌جنگ ‌آماده ‌شدند
    سن‌برنار سپس ‌به ‌آلمان ‌رفت‌ و كونراد سوم‌، امپراتور آن‌ كشور، را به ‌شركت ‌در دومین ‌حمله ‌صلیبی ‌متقاعد ساخت‌. پادشاه‌ فرانسه‌ و پاپ ‌تمایلی ‌به ‌شركت‌ كونراد در این ‌حمله نداشتند ، چون ‌می‌خواستند این‌ جنگ‌ فرانسوی صرف‌ باشد .
    كونراد در ذیحجه‌541/ مه‌1146، با سپاهی ‌انبوه‌، به ‌سوی ‌شرق ‌حركت ‌كرد و حدود پنج‌ ماه ‌بعد به ‌نیقیه ‌رسید . سپاه ‌فرانسویان‌، به ‌فرماندهی ‌لوئی ‌هفتم‌، نیز در همین‌ زمان‌ وارد قسطنطنیه ‌شد.
    در 542/ 1147، سپاه ‌كونراد به ‌سوی‌ متصرفات‌ مسلمانان ‌به ‌راه ‌افتاد، اما ده ‌روز بعد، در كنار دُرولیه‌، با حمله ‌لشكریان ‌سلجوقی ‌رو به ‌رو شد و در نبردی‌ هولناك ‌بیشتر سربازان ‌آلمانی ‌كشته‌ شدند و كونراد با تعداد اندكی‌ به ‌نیقیه ‌گریخت‌.
    لوئی ‌هفتم ‌اندكی ‌بعد به ‌نیقیه ‌رسید و از شكست‌ كونراد آگاه‌ شد. دو امپراتور بر آن‌شدند از طریق ‌ساحل‌ به‌ سمت‌ جنوب ‌بروند. با بیماری‌ كونراد و بازگشت‌ او به ‌قسطنطنیه‌، لوئی ‌هفتم ‌فرماندهی ‌سپاه ‌را به ‌عهده ‌گرفت‌ و به ‌راه‌ خود ادامه ‌داد. در طول‌ مسیر نبردهای ‌پراكنده‌ای ‌میان ‌صلیبیان ‌و تركان ‌سلجوقی‌ روی‌ داد كه ‌گاه ‌به ‌شكست ‌یا پیروزی‌ یكی‌ از طرفین‌ می‌انجامید. سرانجام‌ لوئی‌ هفتم‌، كه‌ تاب‌ مقاومت ‌در برابر حملات‌ سپاهیان ‌سلجوقی ‌را نداشت‌، در انطاكیه‌ به‌ كشتی‌ نشست‌ و به‌ فلسطین‌ رفت‌.
    در 543/1148، پادشاهان‌ فرانسه‌ و آلمان‌ و بیت‌المقدّس‌ و نیز برخی‌از سران‌صلیبی‌شرق‌، در عكا گرد آمدند و تصمیم ‌گرفتند به ‌دمشق‌ حمله‌ كنند. سپاه‌ متحد صلیبی‌، یك ‌ماه‌ بعد دمشق‌ را محاصره‌ كرد. معین‌الدین ‌اُنَر، از سران ‌مملوك‌، پس‌ از چند درگیری‌ با صلیبیان‌، از امیران‌ اطراف‌ دمشق‌ و نورالدین‌ زنگی (پسر زنگي امير مذكور موصل)‌ یاری ‌خواست‌. با رسیدن‌ نیروهای‌ كمكی‌ زنگیان و بروز اختلاف ‌میان ‌سران‌ سپاه ‌صلیبی‌، صلیبیان ‌عقب‌نشینی‌ كردند و به‌ این ‌ترتیب ‌دومین ‌حمله‌ ایشان‌ ناكام‌ ماند
    سلطان‌ مسعود سلجوقی‌، با استفاده ‌از اوضاع ‌آشفته‌ صلیبیان‌، در 543/ 1148 به ‌مرعش‌ حمله ‌برد و از سوی‌ دیگر نورالدین ‌زنگی‌ را نیز روانه ‌انطاكیه‌ كرد تا صلیبیان ‌نتوانند به ‌مرعش‌ كمك ‌كنند. نورالدین ‌قلعه‌هایی ‌در شمال ‌شرق‌ انطاكیه ‌را گرفت ‌اما گرفتار حمله‌ ناگهانی‌ رمون ‌دو پواتیه‌ (فرمانروای‌ انطاكیه‌) و علی‌بن ‌وفا (از سران‌ كُرد اسماعیلی‌) شد و شكست ‌خورد. اندكی ‌بعد، بار دیگر به ‌انطاكیه ‌تاخت‌ و سپاه ‌رمون ‌را درهم‌ شكست‌.
    نبرد اِنب‌. نورالدین ‌در 20 ربیع‌الاول 544/ 28 ژوئیه 1149 برای ‌تصرف‌ قلعه ‌اِنب ‌حركت‌ كرد و در نبردی‌ كه ‌در جلگه‌ میان ‌اِنب ‌و مرداب ‌غاب ‌روی ‌داد، فرمانروای‌ انطاكیه ‌و حاكم ‌مرعش‌ و بسیاری ‌از شهسواران‌ مشهور كشته ‌شدند. وی ‌سپس‌ به‌ سوی ‌انطاكیه ‌رفت‌ و شهر را محاصره‌ كرد كه ‌سرانجام ‌به ‌صلح‌ با صلیبیان‌ختم ‌شد .
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  5. #25
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    در زمستان 545/1150، در پایان ‌قرارداد آتش‌بس‌ با صلیبیان‌، نورالدین ‌به ‌تل‌باشر حمله‌ای‌ ناموفق ‌كرد. وی‌، سپس‌درصدد دستگیری‌ژوسلن‌دوم‌برآمد. ژوسلن‌اسیر و به‌دستور نورالدین‌زنگی‌، كور شد. او نُه‌سال‌در زندان‌ حلب‌ماند و در 554/1149 درگذشت‌. پس‌از اسارت‌ ژوسلن‌، نورالدین ‌دژها و شهرهای‌ تحت ‌تصرف ‌وی‌، چون ‌تل‌باشر و مرعش‌، را تصرف ‌كرد.
    در 548، عسقلان ‌پس‌از سالها، به‌ دست‌ بودوئن ‌سوم‌ به ‌تصرف ‌صلیبیان ‌درآمد.
    در 10صفر 549/ 26 آوریل‌1154، نورالدین ‌دمشق ‌را ازمجیرالدین ‌ابق‌بن‌ محمد گرفت‌. اندكی‌بعد، در 551/ 1156، به‌حارِم‌یورش‌برد و با تصرف‌بخشی‌از شهر، با صلیبیان‌صلح‌كرد. او در 558/ 1163، به‌ متصرفات‌ صلیبیان‌ در اطراف ‌دمشق‌ حمله ‌برد، اما صلیبیان ‌او را بی‌پاسخ‌ نگذاشتند و در نتیجه‌بسیاری‌از سپاهیانش‌كشته‌شدند
    بودوئن‌ سوم‌ در 21 صفر 557/ 8 فوریه 1162 درگذشت‌ و برادرش‌، آمالریك، به ‌پادشاهی ‌بیت‌المقدّس‌ رسید. آمالریك‌ كه ‌در اندیشه ‌تصرف‌ مصر بود، به ‌بهانه ‌نرسیدن ‌جزیه ‌سالانه ‌ــ كه ‌صلیبیان ‌از 555/ 1160 بر دولت‌ رو به‌ اضمحلال ‌فاطمی‌ تحمیل ‌كرده ‌بودند ــ در 558/ 1163 به ‌این ‌كشور لشكر كشید و شهر بلبیس‌را محاصره‌ كرد، اما به ‌سبب ‌طغیان ‌رود نیل‌، ناچار به‌ بیت‌المقدّس ‌بازگشت
    نورالدین ‌زنگی ‌نیز، كه‌ از دیرباز قصد تصرف‌ مصر را داشت‌، با درخواست ‌كمك ‌ابوشجاع‌ مجیرالدین‌ شاور (آخرین‌ وزیر فاطمیان‌) لشكری ‌به ‌فرماندهی‌ شیركوه‌بن ‌شاذی‌ به ‌مصر فرستاد. شیركوه ‌در اواخر 559/1164، راهی ‌مصر شد و پس ‌از نبردی ‌كوتاه ‌آنجا را تصرف ‌كرد و منصب‌ وزارت‌ را به ‌شاور بازگرداند. اندكی ‌بعد شاور از شیركوه ‌خواست‌ از مصر خارج‌شود. شیركوه ‌نپذیرفت‌، از این ‌رو شاور از آمالریك‌ یاری‌خواست‌. آمالریك‌ نیز، برای‌جلوگیری‌از اتحاد فاطمیان‌و زنگیان‌، در ماه‌رمضان‌559 عازم‌مصر شد و در كنار رود نیل‌به‌لشكریان‌شاور پیوست‌. آنها شیركوه‌را در بلبیس‌محاصره‌كردند
    نورالدین‌ زنگی‌، برای‌ كاستن‌ فشار بر سپاهیانش‌ در بلبیس‌، در همان ‌زمان‌ به‌ حارم‌ حمله ‌برد و آنجا را گرفت‌ و چند تن ‌از امیران ‌صلیبی‌ را اسیر كرد. او همچنین‌ بانیاس‌*را به ‌تصرف ‌درآورد.
    پیروزی‌ نورالدین ‌زنگی‌ در شمال‌ شام ‌سبب‌ شد آمالریك ‌برای ‌حفظ‌ سرزمینش‌ با شیركوه ‌صلح ‌نماید؛ ازاین‌رو، مقرر شد سپاهیان‌ دو طرف ‌هم‌زمان ‌در ذیحجه‌559/ اكتبر 1164 از مصر خارج‌شوند. در 562، عاضدلدین‌اللّه (آخرین‌ خلیفه ‌فاطمی‌) از نورالدین ‌زنگی ‌یاری‌ خواست‌؛ این ‌بار، برادر زاده ‌شیركوه‌، صلاح‌الدین ‌ایوبی‌، نیز با او راهی ‌مصر شد. شاور بار دیگر از آمالریك‌ یاری‌ خواست‌. او نیز با شتاب ‌به ‌سوی‌ مصر رفت‌. در جنگی‌ كه‌ در جمادی‌الاولی‌ 562/ فوریه‌ 1167 روی‌ داد، شیركوه‌ پیروز شد و بیشتر سپاه‌ صلیبی ‌كشته‌ و عده‌ای ‌نیز اسیر شدند. شیر كوه ‌سپس‌ وارد اسكندریه ‌شد و بخشی ‌از لشكریانش‌ را به ‌فرماندهی ‌صلاح‌الدین‌ ایوبی ‌آنجا گذاشت‌ و خود با دیگر سپاهیانش‌ راهی‌ صعید مصر شد، اما بار دیگر شاور به‌ همراه‌ صلیبیان‌ ، اسكندریه‌را محاصره‌كردند. صلاح‌الدین‌شیركوه‌را به‌یاری‌طلبید. شیركوه‌به‌اسكندریه‌بازگ ت‌و به‌ آمالریك‌ پیشنهاد كرد هر دو سپاه‌از مصر خارج‌شوند. به‌این‌ترتیب‌، دو سپاه‌در ذیقعده‌562/ اوت‌1167 از مصر خارج‌شدند.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  6. #26
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    به ‌رغم ‌قرارداد صلح‌ بین ‌آمالریك ‌و شیركوه‌، شاور كه‌ عملاً فرمانروای‌ مصر شده‌ بود، گروهی ‌از شوالیه‌های ‌مشهور صلیبی‌ را به ‌منظور محافظت‌ از خود در مصر نگاه‌ داشت ‌و سالانه ‌صد هزار دینار نیز به ‌آنان ‌پرداخت‌.
    در 563/ 1168، امپراتور روم‌شرقی ‌با آمالریك‌ (پادشاه‌ بیت‌المقدّس‌) برای ‌تصرف ‌مصر، پیمان‌بست‌. بنا به ‌این ‌پیمان‌، انطاكیه ‌به ‌روم‌شرقی‌ واگذار می‌شد و سهمی‌ از غنایم ‌مصر نیز به‌ بیزانسیها می‌رسید. این ‌پیمان ‌كه‌ در قسطنطنیه‌ به ‌امضا رسید، عملی‌ نشد زیرا امپراتور در بالكان ‌درگیر بود و صلیبیان ‌نیز برای ‌اشغال ‌مصر شتاب‌داشتند ؛ از این‌رو، در محرّم‌564/ اكتبر 1168 آمالریك‌، با بهره‌جستن‌ از ناتوانی ‌حكومت ‌فاطمیان‌و همچنین‌رسیدن‌سواران‌تاز ‌نفس‌صلیبی‌، روانه‌قاهره‌ شد. آنها ابتدا بلبیس‌را گرفتند و غارت‌و كشتار كردند، سپس ‌به ‌قاهره ‌حمله ‌بردند و آن‌را محاصره ‌كردند. غارت ‌و كشتار مردم‌در بلبیس‌سبب‌مقاومت‌مردم‌د ر قاهره‌شد. پیش‌از رسیدن‌صلیبیان‌، به‌دستور شاور، فسطاط ‌را آتش‌ زدند. با طول‌ كشیدن ‌مدت‌ محاصره‌، شاور به‌ آمالریك‌ پیشنهاد صلح‌كرد و با شرایطی‌پذیرفته‌شد.
    از سوی ‌دیگر عاضدلدین‌اللّه‌، پنهانی‌، از نورالدین ‌زنگی‌ برای ‌سركوب‌ صلیبیان‌ و نجات ‌قاهره ‌یاری‌خواست‌؛ ازاین‌رو، شیركوه‌ به ‌همراه‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی ‌برای ‌سومین ‌بار راهی ‌مصر شد. صلیبیان‌، كه‌ از نزدیك‌ شدن‌ سپاه ‌نورالدین ‌آگاه ‌شدند، محاصره‌ قاهره‌ را رها كردند و در اول‌ربیع‌الا´خر 564/ ژانویه‌1169 به‌ شام ‌بازگشتند. شیركوه‌ وارد قاهره ‌شد. وی ‌اندكی ‌بعد، به ‌دستور خلیفه‌، شاور را كشت ‌و خود وزیر شد.
    در پی ‌ناكامی ‌صلیبیان ‌در مصر، آمالریك ‌و درباریانش ‌دریافتند كه ‌بقای ‌آنان‌ در شرق‌ تنها در گرو فتح‌ مصر است‌؛ ازاین‌رو، آمالریك ‌در 564/1169 هیئتی ‌نزد پاپ‌ الكساندر سوم‌، لوئی ‌هفتم‌، فردریك‌ بارباروس‌ (امپراتور آلمان‌)، هنری ‌دوم‌ (پادشاه ‌انگلستان‌) و ویلیام ‌دوم (پادشاه ‌سیسیل‌) فرستاد و از آنان ‌یاری‌ خواست‌ این‌ تلاشها بی‌نتیجه ‌ماند.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  7. #27
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    آمالریك ‌منتظر كمك ‌شاهان ‌اروپا نماند و از دامادش‌، مانوئل‌ كومننوس‌(امپراتور بیزانس‌)، خواست ‌تا پیمان ‌سال‌ پیش‌ را تجدید كنند. مانوئل ‌پذیرفت‌ و ناوگان ‌دریایی‌ خود را برای‌ فتح ‌مصر فرستاد. سپاه ‌صلیبی ‌در محرّم‌565/ سپتامبر 1169 از شهر عسقلان‌ حركت‌ كرد تا به ‌كمك ‌ناوگان ‌دریایی ‌بیزانس ‌به ‌مصر حمله‌ كند. آنان ‌دمیاط‌را محاصره‌ كردند، اما مقاومت ‌مردم ‌و رسیدن‌ نیروی‌ كمكی‌ از شام ‌و اختلاف‌نظر میان‌ سران‌صلیبی‌، سبب ‌شكست‌ صلیبیان‌ شد .
    عاضدلدین‌اللّه ‌در 10 محرّم 567 درگذشت‌ و صلاح‌الدین‌ ایوبی‌، كه ‌پس ‌از مرگ ‌شیركوه‌ جانشین ‌او شده ‌بود، خطبه ‌را به ‌نام ‌المستضی‌ بامراللّه‌ خواند و بدین ‌ترتیب‌ مصر به‌ قلمرو خلافت ‌عباسیان ‌پیوست.
    صلاح‌الدین‌ ایوبی ‌پس‌ از سركوب ‌مخالفانش‌ در مصر و مرگ‌ نورالدین ‌زنگی ‌در 569 و شكست‌ ویلیام‌ دوم‌ در نبرد اسكندریه‌، قدرت‌ و نفوذ بیشتری‌ یافت.او، به ‌درخواست ‌امرای‌ دمشق‌، در ربیع‌الاول‌570/ سپتامبر 1174 به ‌دمشق ‌رفت‌ و سپس‌حمص ‌و حماه ‌را تصرف‌ و حلب‌ را نیز محاصره‌ كرد، اما با حمله ‌رمون‌ سوم‌، امیر طرابلس‌، به‌ مناطق ‌زیر نفوذ صلاح‌الدین‌، از جمله ‌حمص‌، ناگزیر از محاصره ‌حلب ‌دست ‌كشید. در همان‌ اوان‌، آمالریك ‌نیز درگذشت‌(ذیحجه‌569/ 11 ژوئیه‌1174). از این‌ پس‌ تا 574/ 1178 نبردهایی‌ بین‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی و صلیبیان ‌روی ‌داد كه‌ بیشتر به ‌پیروزی ‌صلاح‌الدین‌ انجامید (در نبرد تلّ جزر صلاح‌الدین ‌شكست‌ خورد). سرانجام‌، بودوئن ‌چهارم (فرزند و جانشین ‌آمالریك‌) و رمون ‌سوم‌، هریك‌ به‌ صلاح‌الدین‌ پیشنهاد صلح‌ دادند. به ‌موجب ‌پیمانی‌كه‌در 575/ 1180 میان‌نمایندگان‌صلاح‌الد ن‌و بودوئن‌و سپس‌رمون‌منعقد شد، مدت‌ دو سال‌ صلح‌ برقرار شد. با حمله ‌نافرجام‌ رنو دوشاتیون‌ حاكم‌ منطقه‌ ماوراء اردن ‌به ‌كاروان ‌حاجیانِ خانه ‌خدا و قصد او برای‌ حمله ‌به‌ مدینه ‌و تن ‌ندادن ‌حكومت ‌اورشلیم ‌به ‌پرداخت‌ غرامت‌، این‌ پیمان‌عملاً لغو شد. از محرّم‌578 تا 583/ 1182ـ 1187 میان ‌ایوبیان‌و صلیبیان‌ به ‌صورت‌ متناوب‌ جنگ ‌بود. صلیبیان‌، حتی‌ به‌ غارت‌ و كشتار مسلمانان ‌در سواحل‌ حجاز دست‌ یازیدند. سرانجام ‌در 17 ربیع‌الا´خر 583/ ژوئن‌1187، صلاح ‌الدین ‌ایوبی ‌با سپاهی ‌دوازده‌هزار نفر حركت‌ كرد؛ نخست‌ طبریه ‌را گرفت ‌و وقتی‌ شنید صلیبیان ‌به ‌سویش‌ می‌آیند لشكریانش‌ را به ‌روستای‌ حِطین ‌منتقل ‌كرد.
    در 24 ربیع‌الا´خر 583/ 3 ژوئیه‌1187، جنگ‌ مشهور حطین‌ درگرفت‌ و به ‌پیروزی‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی ‌انجامید. در این ‌جنگ‌، پادشاه ‌بیت‌المقدّس ‌و تعدادی ‌از امیران ‌و حاكمان ‌صلیبی‌، از جمله ‌رنو دوشاتیون‌، به ‌اسارت ‌در آمدند. رنو دوشاتیون‌، به ‌سبب ‌حمله‌ به‌ زائران‌ بیت‌اللّه ‌الحرام ‌گردن‌ زده‌ شد و بقیه‌ در قلعه‌ دمشق‌ محبوس ‌شدند.
    پس‌از نبرد حطین‌، صلاح‌الدین بسیاری ‌ازشهرها را از صلیبیان ‌بازپس‌گرفت‌. و در رجب ‌همان ‌سال ‌به ‌سوی‌بیت‌المقدّس‌رفت‌و آنجا را محاصره‌كرد. آنها پس‌از دوازده‌روز، با گرفتن‌ امان‌ نامه ‌تسلیم ‌شدند. در 584/1188، صلاح‌الدین‌ بسیاری ‌از بخشهای ‌شام‌ را گرفت‌ و با حاكم ‌انطاكیه ‌نیز صلح ‌كرد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  8. #28
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    نتيجه جنگ دوم صليبى

    اين جنگ نه تنها هيچ گونه فتحى براى صليبيون دربر نداشت بلكه با سرخوردگى آنها پايان يافت. نورالدين حاكم حلب بعدها هم موفق شد دمشق را تصرف كند و سوريه اسلامى را هم مرز با سوريه فرنگى ايجاد كرد. از جمله معروف ترين سرداران نورالدين مى توان از سردارى كرد نام برد كه بعدها تبديل به كابوسى براى صليبيون شد. او صلاح الدين ايوبى نام داشت. در سال ۱۱۷۱ ميلادى صلاح الدين به همراه عموى خود شيركوه به مصر حمله كرده و آنجا را تصرف مى كند و بعد از مدتى خليفه فاطمى مصر را عزل كرده و خود سلطان مصر مى شود به گونه اى كه حتى تهديدى براى نورالدين امير حلب مى شود. با مرگ نورالدين و جانشينى فرزند خردسال او و همچنين مرگ امورى پادشاه اورشليم فرصت بسيار خوبى نصيب صلاح الدين مى شود. وى پس از فتح بى دردسر دمشق پادشاهى يكپارچه اى براى مسلمانان تشكيل مى دهد و سپس در جنگ طبريه شكست تلخى به صليبيون وارد كرده و به سال ۱۱۸۷ اورشليم را محاصره مى كند. صلاح الدين برخلاف صليبيون كه در فتح اورشليم كشتار فجيعى به راه انداختند با جوانمردى و مهربانى تحسين برانگيزى با صليبيون رفتار مى كند كه حتى اين رفتار مورد تحسين اروپاييان قرار مى گيرد. سقوط اورشليم به دست صلاح الدين ايوبى دليلى شد براى جنگ سوم.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  9. #29
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    جنگ صليبي سوم

    پس‌ از استقرار صلاح‌الدین‌، صلیبیان ‌صور كونراد مونفرا را، كه ‌به ‌این ‌شهر پناهنده ‌شده ‌بود، به ‌ریاست‌ برگزیدند. او كه ‌می‌دانست ‌بقای ‌صلیبیان ‌در شام ‌و شرق ‌در گرو حمله ‌به ‌متصرفات‌ مسلمانان ‌است‌، در اواسط‌ 583/ 1187 یوشیا، اسقف ‌شهر صور، را به ‌همراه‌ تصاویری‌ موهن ‌از حضرت ‌مسیح ‌علیه‌السلام ‌نزد پاپ ‌گرگوریوس‌هشتم ‌و پادشاهان‌اروپا فرستاد و از آنان‌یاری‌خواست‌.
    با درگذشت ‌گرگوریوس‌، جانشین ‌او، كلمنس‌ سوم‌ ، امپراتور آلمان ‌فردریك‌ بارباروس‌، امپراتور فرانسه ‌فیلیپ ‌و پادشاه ‌انگلستان‌ هنری‌ دوم‌ را به ‌شركت‌ در این ‌حمله‌ برانگیخت‌. پس‌ از مرگ‌ هنری‌ دوم ‌در رجب‌584 و جانشینی ‌ریچارد اول ‌معروف‌ به ‌ریچارد (در منابع‌عربی‌، انكتار) شیردل‌، جنگهای ‌انگلستان ‌با فرانسه‌ پایان ‌یافت ‌و قرار شد پادشاهان‌ دو كشور در تابستان‌ 586/1190 راهی‌ سیسیل ‌شوند و به ‌سوی ‌مشرق ‌زمین ‌بروند. بارباروس‌نیز در ربیع‌الا´خر 585/ مه 1189با سپاهی‌ عظیم‌ به‌ سوی‌ قسطنطنیه‌ حركت ‌كرد.
    نگرانی ‌امپراتور روم ‌شرقی‌، اسحاق‌ دوم‌ ملقب ‌به ‌آنگلوس‌، از این ‌لشكركشی‌ سبب ‌شد تا با صلاح‌الدین‌ پیمانی ‌برای‌ مقابله‌ با سپاه‌ آلمان‌ منعقد كند. براساس‌ این ‌پیمان‌، كه ‌خشم‌ اروپای ‌غربی ‌را بر ضد امپراتور برانگیخت‌، مقرر شد وی ‌مانع ‌عبور سپاهیان‌ آلمان ‌شود و در مقابل ‌، صلاح‌الدین ‌نیز تعهد كرد اماكن ‌مقدّس ‌صلیبیان ‌را زیر نظر ارتدوكسها قرار دهد.
    از سوی‌ دیگر، قلیچ‌ ارسلان‌ دوم‌ بر آن ‌شد با بارباروس ‌پیمانی ‌بر ضد صلاح‌الدین ‌و امپراتور ببندد، كه‌ براساس‌ آن‌ امنیت‌ سپاه ‌آلمان ‌را در درون ‌قلمروش‌ تأمین ‌كند اما پسرش‌، قطب‌الدین ‌ملكشاه‌ دوم‌، مخالفت ‌كرد و به‌ جنگ‌ آلمانها رفت ‌و شكست‌ خورد و سپاه‌ آلمان ‌وارد قونیه ‌شد. آنگاه ‌بارباروس‌ با قلیچ‌ ارسلان‌ موافقت‌ نامه‌ای ‌امضا كرد و از قلمرو سلجوقیان ‌روم ‌به ‌سوی‌ شام ‌حركت‌ كرد. در این‌هنگام‌، امپراتور آلمان ‌درگذشت‌ و فرماندهی ‌سپاه‌ به‌ پسرش‌ واگذار شد، اما با شیوع‌ بیماریهای ‌گوناگون ‌و ضعف‌ فرمانده ‌در اداره‌ امور، بسیاری‌ از سپاهیان‌ مردند یا به ‌آلمان ‌بازگشتند و تنها بخشی‌ از آن ‌سپاه‌ عظیم ‌باقی ‌ماند.
    هم‌زمان‌ با نزدیك ‌شدن‌ سپاه ‌آلمان ‌به ‌شام‌، در رجب 585/ اوت‌1189، صلیبیان ‌از صور به ‌سوی‌ عكا حركت‌كردند. صلاح‌الدین ‌بر آن‌بود در بین‌راه‌با آنان‌بجنگد ولی‌با مخالفت‌برخی‌از فرماندهانش‌، ناگزیر تا عكا آنان‌را تعقیب‌كرد و یك‌روز پس‌از ورود ایشان‌به‌عكا رسید و شهر را محاصره‌كرد و پس‌ از یك‌ ماه ‌نبردهای ‌پراكنده‌، جنگ ‌سختی ‌میان ‌صلیبیان ‌و مسلمانان ‌درگرفت ‌كه ‌در آن‌ سپاه ‌صلاح‌الدین ‌پیروز شد و بسیاری‌از صلیبیان‌ كشته ‌شدند.
    از طرف‌دیگر، هنگامی‌ كه‌ سپاه ‌آلمان‌ به ‌سوی‌ عكا می‌آمد مسلمانان ‌چند بار به ‌آنان ‌حمله ‌كرده‌ بودند. در اول ‌ماه ‌رمضان 585/ 13 اكتبر 1189 صلاح‌الدین ‌ایوبی‌ خبر رسیدن ‌سپاه ‌آلمان ‌را دریافت ‌كرد و بهاءالدین ‌شداد، قاضی‌ و مورخ ‌خود، را نزد خلیفه ‌عباسی‌ و دیگر امیران ‌سرزمینهای ‌اسلامی‌ فرستاد و آنان ‌را به ‌جهاد با صلیبیان ‌دعوت‌ كرد، كه‌ ایشان‌ نیز آن ‌را پذیرفتند.
    حركت‌ شاهان ‌اروپا به ‌سوی‌عكا. فیلیپ‌ و ریچاردِ شیردل‌، پس ‌از عزیمت‌، در مسینا بر سر تقسیم ‌سرزمینهای‌ متصرفی‌ به‌ توافق ‌رسیدند و آنگاه‌ مسینا را به ‌قصد شام‌ ترك ‌كردند. فیلیپ ‌و سپاهیانش ‌به ‌عكا رفتند و ریچارد، به ‌توصیه‌ صلیبیان ‌مشرق ‌زمین‌، نخست‌ جزیره‌ قبرس ‌را تصرف‌ كرد و سپس ‌به ‌عكا رفت‌. با ورود ریچارد به‌ عكا محاصره‌ مسلمانان‌ داخل‌ قلعه‌ عكا شدیدتر شد تا اینكه ‌سرانجام ‌سیف‌الدین ‌هَكّاری‌، معروف‌ به‌ مَشطوب‌، فرمانده ‌دژ عكا، در مقابل‌ شرایطی‌ پیشنهاد تسلیم ‌شدن ‌را پذیرفت‌ و قلعه ‌دژ عكا را، پس‌از حدود دو سال‌ مقاومت‌، به ‌صلیبیان ‌تسلیم‌ كرد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  10. #30
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    صلیبیان ‌پس‌ از تصرف‌ عكا به ‌عهد خود وفا نكردند و چندی‌ بعد با وجود امان ‌نامه‌ای ‌كه ‌داده ‌بودند، هزاران‌ تن‌ از مسلمانان ‌شهر را كشتند. ابن‌عبری ‌علت ‌این ‌كشتار را اختلاف‌ میان ‌مسلمانان ‌و صلیبیان ‌بر سر نحوه ‌مبادله ‌اسرا و اموال ‌دانسته‌ است‌ اما مورخان‌ مسلمان‌ بر آن‌اند كه ‌نیرنگ ‌صلیبیان‌، موجب‌ بروز اختلاف‌ شد.
    صلیبیان ‌از طریق ‌جاده‌ ساحلی ‌و با كشتیهای ‌جنگی ‌به ‌شهر یافا و سپس‌ به ‌قیصریه ‌رفتند. مسلمانان ‌در طول‌ این ‌مسیر آنان ‌را تعقیب ‌كردند و بسیاری ‌از آنان ‌را به‌ قتل ‌رساندند. پس‌ از فتح‌ قیصریه ‌، صلیبیان ‌به ‌ارسوف‌ رفتند و در شعبان‌587/ سپتامبر 1191 این ‌شهر را نیز فتح‌ كردند. شكستهای‌ متوالی‌، صلاح‌الدین ‌را به‌ اجرای‌ ترفند تخریب ‌شهرها واداشت‌ تا صلیبیان ‌به ‌آنها چشم ‌طمعی‌ نداشته‌باشند، چنان‌كه‌پس‌از نبرد ارسوف‌دستور داد عسقلان‌و رَمْلَه ‌را ویران‌كنند و آنگاه‌ به ‌قدس ‌رفت‌و از استحكامات‌آن‌بازدید كرد و به‌اردوگاهش‌در رمله‌بازگشت.
    در 8 شوال‌587/ 29 اكتبر 1191، ریچارد به‌ قصد فتح ‌قدس‌از یافا حركت‌كرد و پس‌از نبرد با پیشقراولان‌ سپاه‌ صلاح‌الدین ‌در پازور، راهی ‌رمله ‌شد و در آنجا اردو زد ، اما وقتی ‌دریافت ‌كه ‌صلاح‌الدین ‌استحكامات ‌قدس‌ را تقویت ‌كرده‌ و نیروهای ‌كمكی‌ نیز به‌ قدس‌ آمده‌ است ‌مطمئن‌شد كه‌نمی‌تواند این ‌شهر را، مادامی‌ كه‌ صلاح‌الدین ‌زنده ‌است‌، فتح‌ كند و به ‌یافا بازگشت‌. ازاین‌رو ریچارد، و نیز كونراد حاكم‌ صور، جداگانه‌ فرستادگانی ‌نزد صلاح‌الدین ‌گسیل‌ داشتند و تقاضای‌ صلح‌ كردند، اما صلاح ‌الدین ‌نپذیرفت‌. اندكی‌ بعد، كونراد در 13 ربیع‌الا´خر 588/ 28 آوریل‌1192، به‌ تحریك‌ ریچارد شیردل‌، به ‌دست‌ دو تن‌از باطنیان ‌اسماعیلی‌ كشته ‌شد و در همان ‌زمان ‌اوضاع‌ سیاسی ‌انگلستان ‌رو به ‌وخامت ‌نهاد و سرانجام‌، در 21 شعبان 588/ اول ‌سپتامبر 1192 میان‌ صلیبیان ‌و مسلمانان ‌قرارداد صلحی‌ برای‌ سه‌ سال ‌و سه ‌ماه ‌منعقد گردید و بدین‌ ترتیب ‌سومین ‌جنگ ‌صلیبی ‌به ‌پایان ‌رسید.
    پس‌از امضای‌ پیمان ‌صلح‌، سران‌ صلیبی ‌به ‌زیارت‌ قدس‌ رفتند و به ‌اروپا بازگشتند و فقط‌ كنت ‌هنری‌(خواهرزاده‌ریچارد و جانشین‌كونراد) به‌عنوان‌پادشاه‌بیت‌الم قدّس‌ماند. صلاح‌الدین‌نیز ماه‌رمضان‌را در قدس‌گذراند، آنگاه‌به‌دمشق‌رفت‌و پس‌از چهار ماه‌اقامت‌در آنجا، بیمار شد و در 27 صفر 589/ 3 مارس‌1193 درگذشت‌.
    در 593/1197 هنری‌ درگذشت ‌و فرمانروایی‌ عكا به ‌پادشاه ‌قبرس‌ واگذار شد. مسلمانان‌، با استفاده ‌از بحرانهای‌ داخلی ‌صلیبیان‌ و نیز با توجه ‌به ‌اتمام ‌مدت ‌صلح‌، یافا را تصرف‌ كردند. صلیبیان ‌نیز یك ‌ماه ‌بعد، به ‌تلافی‌، بیروت ‌را، بدون ‌جنگ‌ در اختیار گرفتند . آنگاه‌در نیمه‌محرّم‌594/ اواخر نوامبر 1197 از صور راهی‌ قلعه‌ تبنین‌ شدند و آنجا را محاصره‌ كردند ولی‌ مقاومت‌ مدافعان ‌و رسیدن ‌نیروهای ‌كمكی‌ مصری‌ و نیز وصول‌ خبر درگذشت‌ هنری ‌ششم‌، امپراتور آلمان ‌كه‌ به‌ بازگشت‌ آلمانها انجامید، مانع ‌تصرف ‌قلعه ‌شد. در شعبان‌594/ ژوئیه 1198 پادشاه‌ عكا با ملك ‌عادل‌ ایوبی‌، بر اساس ‌شرایط‌ صلح‌ صلاح‌الدین ‌با ریچارد شیردل‌، قرارداد صلحی ‌برای ‌پنج‌ سال‌ و هشت‌ ماه ‌منعقد كرد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/