نگرش مسيحيان به مسلمانان طى جنگهاى صليبى
نويسندگان مسيحى سدههاى هشتم تا سيزدهم ميلادى، تصويرى مخدوش از اسلام ارائه كردهاند. از نظر آنها، اسلام، مذهبى غير صادق، متمايل به بت پرستى و نوعى بدعت مسيحى محسوب مىشد. آنان نه تنها نبوت پيامبر اسلام را انكار كرده و او را ضد مسيح دانستهاند، بلكه ضعفهاى اخلاقى زيادى براى دين اسلام و پيامبرش بر شمردهاند، از جمله آن كه محمد صلى الله عليه وآله مطالب درستى از عهد عتيق و عهد جديد را در قرآن آورده، اما پارهاى از بدعتها، نظير برخى از ويژگىهاى آيين مانويت و نيز مطالبى از خود را بدان افزوده است.
گمان مىرود ايجاد اين تصوير مخدوش از اسلام، عمدتاً واكنش مسيحيان در برابر برترى فرهنگى مسلمانان، به ويژه در اندلس بوده باشد. در آن دوران، مسيحيان تصور مىكردند كه نسبت به مسلمانان نه تنها از جنبه مذهبى، بلكه از نظر اخلاقى نيز برترند؛ در چشم مسيحيان حاضر در جنگهاى صليبى، مسلمانان جنگجويان خشنى به نظر مىآمدند، از اين رو تمسخر و ذكر نقاط ضعف مسلمانان و اسلام در قالب ترسيم و تحريف دين اسلام مطرح شد. اين قالب كه ذهن صليبيان را از قرن دوازدهم تا نوزدهم ميلادى به خود مشغول كرده بود، در چهار وجه از سوى مسيحيان مطرح شد كه عبارتند از:
1. اسلام نه تنها صدق نيست، بلكه انحراف عمدهاى از حقيقت است... محمد صلى الله عليه وآله صدق و كذب را به هم آميخته... است؛ در حالى كه موضوعاتى، مانند «وجود خدا» در مسيحيت با منطق ثابت مىشود، اين موضوع در دين اسلام متكى به وحى است.
2. مسيحيان اروپاى غربى مانند توماس آكويناس در سدههاى دوازدهم و سيزدهم ميلادى معتقد بودند كه «اسلام دينى است كه با شمشير و خشونت ترويج مىشود. »
3. اسلام «مذهب تن آسانى» است. از نظر مسيحيان قرون وسطى، ازدواج مرد مسلمان با زنان متعدد (به صورت عقدى يا به صورت ديگر) و وعده قرآن در هم نشينى با حوريان بهشتى كه در اسلام مجاز است، مردود مىباشد.
4. محمدصلى الله عليه وآله مخالف مسيح است. به عقيده مسيحيان قرون وسطى، در قرآن اشتباهات بديهى وجود دارد [و از اين رو، آنان ]رسالت محمدصلى الله عليه وآله را قبول نمىكردند.
به همين دليل، در «ترانه رولان» مسلمانان، بت پرست معرفى شدهاند. نورمن دانيل در كتاب اسلام و غرب مىنويسد: حتى در منصفانهترين توصيفهاى قرون وسطايى از حيات محمد صلى الله عليه وآله نكات فراوانى مكتوم ماندهاند. از اين رو، توجه مسيحيان در شناخت شخصيت پيامبر متمركز بود. يوحناى دمشقى و تئوفان معترف در ميان مورخان بيزانسى مطالبى را ارائه دادند، اما ادامه جنگهاى صليبى مانع از اطلاع رسانى مستمر مىشد.
بدين ترتيب، مسيحيان سده دوازدهم ميلادى بينش كافى از اسلام نداشتند. با فتح جزيره «ايبرى» به دست صليبيان و تماس نزديك مسيحيان با مسلمانان، رهبران مسيحى به كسب اطلاعات دقيقتر از مسلمانان پرداختند. در اين زمينه «پدر آلفونسو» كتاب گفت و شنود با اسلام را نوشت، اما قدم جدىتر را پير معزز Peter the Venerable رئيس صومعه كلونى با نوشتن رديهاى بر مطالب اسلام كه لازم مىديد مسيحيان، آن مطالب را باطل بدانند، برداشت. «روبركتونى» نيز ترجمهاى از قرآن تهيه كرد. هر چند توماس آكويناس و پير معزز به دنبال تغيير ديانت مسلمانان بودند، خصوصاً آنهايى كه تحت حاكميت مسيحيان اسپانيا قرار داشتند.
رساله دولت مسلمان، محمد، قوانين و دين او نوشته گيوم طرابلسى؛ مشاجرات قلمى ريكولدوس دو سانتا كروس desantacruceRicoldus، كشيش فرقه دو سن دومينيك، در بغداد با مسلمانان؛ ترجمه قرآن به اهتمام پيردو كلونى (1156م)، كتاب توماس آكويتاس با عنوان Summa contraentiels و تلاشهاى كاتامان ديموند اول، بزرگترين مبلغ مسيحى قرون وسطى، تا حدودى از شبهات پيشين درباره اسلام كاست.
با گسترش اسلام در ميان مسيحيان، برداشت مخدوش از اسلام بسيار كمرنگ شد و افرادى مانند «پيرمغزز»، برداشت جديدى از اسلام را در ديدگاه مسيحيان ارائه كردند. ادوارد گيبون نيز فصل پنجاهم كتاب انحطاط وسقوط امپراطورى روم را به بررسى مذهب اعراب، وصف عربستان قبل از ظهور اسلام ، ظهور حضرت محمدصلى الله عليه وآله و نيز تعاليم ، خصايص و شخصيت ايشان تا وفات اختصاص داد؛ او در اين كتاب مىنويسد: «حضرت محمدصلى الله عليه وآله به مسلمانان آموخته است كه مبدع دين عيسوى را عزيز و محترم بدارند، احترامى كه در فكر مرد مسلمان آميخته به اسرار است.... » عيسويان لاتينى يكى از اصول اعتقادى خود كه بارور شدن مادر با كره عيسى از نفحه روح القدس است، از قرآن كريم گرفتهاند و اين كار را «عار» ندانستهاند.
ميدانهاى جنگ، اشتياق مسيحيان را براى گردآورى اطلاعات بيشتر و دقيقتر از اسلام تقويت كرد. برداشت مسلمانان و مسيحيان آن زمان از جنگهاى صليبى به كلى متفاوت از يك ديگر بود، زيرا جنگهاى صليبى نزد اكثر مسلمانان، حادثهاى بود كه در مناطق دور دست و مرزى رخ داده است. درباره نحوه رفتار مسلمانان با صليبيان، ادوارد گيبون، شكيب ارسلان، رنو، گوستاو لوبون و... مطالبى را در كتابهاى خود ذكر كردهاند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)