حکومت ملي آذربايجان
در گذشته و حتي امروز، نام بردن از حکومت ملي آذربايجان در فاصله سال هاي 1324 – 1325 جرم و گناه بزرگي محسوب مي شد و مي شود. صحبت از آن حکومت به مثابه کمونيست بودن و تجزيه طلب بودن بشمار مي آمد. حقيقت اين است که اين حکومت صفحه اي از تاريخ آذربايجان و ايران است. آن را نمي توان پاره کرد، بلکه بايد دوباره خواند و غير مغرضانه نکات مثبت و منفي آن را ديد و درس گرفت. حکومت فرقه دموکرات در آذربايجان اگرچه در سايه اشغال آذربايجان توسط نيروهاي روس و درفضاي خاص حاکم در آن زمان سرکار آمد، ولي دليل اصلي آن را بايد در 20 سال ظلم و جور و تحقير و تبعيض هاي رضاخاني جست وگرنه آيا اين ملت آذربايجان نبود که هميشه در صحنه مبارزات ايران عليه دولت روس و حتي عثماني جنگيده بود؟ حکومت يکساله آذربايجان محصول جبر تاريخي آن زمان به خواست هاي سرکوب شده ملت آذربايجان بود و تکيه حرکت ملي آذربايجان به دولت شوروي نيز در بدو دوقطبي شدن جهان که شوروي به قبله گاه حرکت هاي ضداستعماري و انقلابي تبديل شده بود و حرکت هاي آزادي بخش تحت لواي ايدئولوژيک فعاليت مي کردند، قابل سرزنش نيست. حتي وابستگي حکومت مرکزي تهران در آن زمان به بيگانگان بمراتب بيشتر از وابستگي حکومت ملي آذربايجان به روس ها بود که به آن متهم مي شود! به قول سيد جعفر پيشه وري که در باکو در يک حادثه ساختگي کشته شد، شايد اشتباه او در اين بوده است که بيشتر از آنکه به نيروي ملت خود متکي باشد، به حمايت رفقاي بظاهر انفلابي همسايه شمالي دلخوش بود که به خاطر حفظ منافع بين المللي خود تمام تعهدات خويش را فراموش و به ملت آذربايجان خيانت کردند!
ولي ديگر دلايل فروپاشي اين حکومت را بايد در عدم تحمل افکار دموکراتيک توسط استعمارگران داخلي و خارجي و اعتقادات ديني مردم و اطمينان دولتمردان آذربايجان به حکومت مرکزي ايران جست. البته خدمات ارزنده نيروهاي صادق و ملت دوست واقعي در اين حرکت نظير خود سيد جعفر پيشه وري نبايد فراموش شود:
اعلام زبان ترکي آذربايجاني به عنوان زبان رسمي دولت و ادارات و دستگاه هاي قضايي، آموزش زبان ترکي و زبان ديگر ملل ساکن در آذربايجان در مدارس، تقسيم اراضي دولتي و ملاکين به نفع دهقانان، از بين بردن رشوه و ايجاد امنيت در جامعه، کلينيک هاي سيار بهداشتي، کاهش 40 درصدي قيمت کالاها، قانون حداقل بيکاري و حداکثر ساعات کار، اشتراک زنان در امور اجتماعي و اعطاي حق رأي به زنان براي اولين بار در ايران و برنامه هاي عمراني فراوان نظير آسفالت خيابان ها، تأسيس اولين دانشگاه و ايستگاه راديويي و ...
اگرچه سيدجعفرپيشه وري و اکثر کابينه و فرقه دموکرات (دوم) جزء نيروهاي چپ بودند، اما آزادي و احترام به مذهب را حتي در کتب درسي اين زمان مي توان مشاهده کرد. اگرچه انقلاب 21 آذر، انقلاب عليه ظلم و جور حکومت مرکزي و فئودال هاي بهره کش بود ولي سرمايه داران ملت پرور نيز در بين فرقه دموکرات حضور داشتند. از طرفي برخلاف تبليغات موجود سيد جعفر پيشه وري تجزيه طلب نبود و درحکومت ملي، به رهبري وي، همواره بر يکپارچگي ايران تأکيد شده و در انتخاب وزراء توسط حکومت خودمختار آذربايجان ، وزير امور خارجه و وزير دفاع که نشانه_هاي حکومت هاي کاملاً مستقل است، معرفي نشده بود. پيشه وري شيوه حکومتي نظير کشور سويس يعني دولتي فدرال را براي ايران مناسب مي ديد ( منابع 14و15و19و42 ).
پيشه وري درحالي به تجزيه طلب بودن متهم مي گردد که مبارزات ميرزاکوچک خان جنگلي که حکومت مستقل جمهوري گيلان را اعلام کرد مورد احترام قرار مي گيرد و مجسمه وي در يکي از ميادين شهر رشت نصب مي شود!
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)