نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 77

موضوع: افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه مردم ایران

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #11
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3164
    Array

    پیش فرض آقا موشه

    آقا موشه از متل‌هاى فارسى است که به لهجهٔ تهرانى در نوشته‌هاى پراکندهٔ صادق هدايت آمده است

    موشى بود که نمى‌توانست به سوراخ برود. جاروئى هم به دم خود بست آمد به سوراخ برود اما دم او کند شد. موش رفت پيش دولدوز و گفت: 'دولدوز دم مرا بدوز'

    دولدوز گفت: 'برو از جولا نخ بگير و براى من بياور تادم تو را بدوزم'

    موش نزد جولا رفت. جولا به موش گفت: 'برو براى من تخم‌مرغ بياور' موش نزد مرغ رفت. مرغ گفت: 'برو از علاف برايم ارزن بگيرد تا بخورم و به تو تخم بدهم' . موش نزد علاف رفت. علاف گفت: 'برو از کولى غربيل بگير' . موش رفت نزد کولي. کولى گفت: 'برو از بز روده بگير تا غربيل درست کنم' . موش نزد بز رفت. بز گفت: 'برو از زمين علف بگيرد' . موش نزد زمين رفت. زمين گفت: 'برو از ميراب آب بگير' . موش رفت سر جو، ديد يک قورباغه توى آب بالا و پائين مى‌پرد و غورغور مى‌کند. به گمان اينکه قورباغه ميراب است. گفت: 'قورباغه آب بده' . قورباغه جوابى نداد و فقط غورغور کرد و بالا و پائين پريد. موش هم اوقاتش تلخ شد و پريد روى قورباغه و آب او را برد.

    - آقا موشه - نوشته‌هاى پراکنده ص - ۱۲۲ به نقل از فرهنگ افسانه‌هاى مردم ايران - جلد اول -على اشرف درويشيان - رضا خندان (مهابادى)
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  2. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/