خانواده آریا دی ال

[armin khatar]

والا به منم نمی گن

[tina]

میریم طی یک عملیات خشخاشی گل خشخاش رو بیاریم خونه بابا رضا

این گل خشخاشم شده برای ما دردسر ..قرار بود عمو مجتبی طی یک عملیات ویژه این قائله رو ختم به خیر کنه پس چی شد؟

[armin khatar]

بابا بزرگ تو هم رفتی دیگه ها

[tina]

والا به منم نمی گن

اشکال نداره مادر ،بزرگ شدی خودم همه چی رو بهت میگم...شاید صلاح نیست از الان تو بدونی...بد آموزی داره.

[R A H A]

قربون آجیم بشم
بابا چیکار میکنه آقا کاظم؟

[R A H A]

آقا کاظم جواب منو برا تغییرات ندادین هنوز من منتظرم

[sorna]

این گل خشخاشم شده برای ما دردسر ..قرار بود عمو مجتبی طی یک عملیات ویژه این قائله رو ختم به خیر کنه پس چی شد؟

عمو مجتبی رفت به زندگی خودش برسه
ما باید برای بابا رضا فکری بکنیم اگه من اینقدر به پدر شما می رسم به خاطر شماست ولی افسوس که هر کاری می کنم برداشتش در نظر شما منفی

[sorna]

اشکال نداره مادر ،بزرگ شدی خودم همه چی رو بهت میگم...شاید صلاح نیست از الان تو بدونی...بد آموزی داره.

این هم همون حرف من ولی یه کم مودبانه تر

[sorna]

آقا کاظم جواب منو برا تغییرات ندادین هنوز من منتظرم

بذارید بقیه هم نقش انتخاب کنن بعدا

[tina]

عمو مجتبی رفت به زندگی خودش برسه
ما باید برای بابا رضا فکری بکنیم اگه من اینقدر به پدر شما می رسم به خاطر شماست ولی افسوس که هر کاری می کنم برداشتش در نظر شما منفی

دستتون درد نکنه ایشاله هم من هم باباجونم جبران میکنیم....
سعی میشه از این به بعد هم منفی در نظرم جلوه نشه