قسمت بیست و ششم جیران گفت من از حاکم استرآباد کوچکترین وحشت ندارم زیرا دارای اسب تند روی کوکلانی هستم و تفنگ دورزن کلبی و چون تو گفتی که سبز علی بیک دست بردار نیست، برای تو مشوش شده ام و به محمد حسن خان می نویسم که عده ای از مردان طائفه را به این جا بفرستد تا محافظ تو باشند.
سید مفید گفت من اینکار را به صلاح نمی دانم چون امروز سبز علی بیک مورد توجه نادرشاه است و همه می دانند که نادرشاه نسبت به همسر شما محمد حسن خان نظری خوب ندارد و سبز علی بیک می تواند دسیسه ای بکند و فتنه ای به وجود بیاورد تا این که شوهر شما را به کلی از چشم نادر بیندازد.
جیران گفت مدتی است که شوهر من از چشم نادرشاه افتاده و گرنه، مجبور نمیشد به او خراج بپردازد.
سید مفید گفت با این وصف نادرشاه به دریافت خراج اکتفا می نماید و در صدد مزاحمت محمد حسن خان بر نمی آید.
ولی لجلجت و دسیسه سبز علی بیک ممکن است نادرشاه را وادارد که در صدد مزاحمت همسر شما برآید.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)