باج سبيل
هرگاه با زور و قلدری به عنف از کسی پول وجنس بگیرند در اصطلاح عمومی آن را به باج سبیل تعبیر میکنند و میگویند : «فلانی باج سبیل گرفت»
در عصر حاضر که دوران زور و قلدری به معنی و مفهوم سابق سپری شده از این مثل و اصطلاح بیشتر در مورد اخاذی به ویژه رشاء و ارتشاء تعبیر مثلی میشود.
اما ریشهی تاریخی آن :
انسانهای اولیه و غارنشین با ریش تراشی آشنایی نداشتهاند و مردان و زنان با انبوه ریش و گیس میزیستهاند. در کاوشها و حفریات اخیر وسایل و ابزاری شبیه به تیغ سلمانی به دست آمده که باستان شناسان قدمت آن را به چهار هزار سال قبل تشخیص دادهاند. ظاهرا مردمان آن دوره ریش و موهای خود را با همین تیغهای ساده و ابتدایی کوتاه و مرتب میکردهاند نه آنکه از ته بتراشند.
مادیها و پارسیها در حجاریهای باستانی با ریش و موی بلند تصویر شدهاند و اتفاقا همین ریش و موی بلند باعث زحمت و دردسر آنان میشد، چه یونانیها که ریش خود را میتراشیدند در جنگهای تن به تن ریش بلند سربازان ایرانی را به دست میگرفتند و با ضربات خنجر آنها را از پای در میآوردند.
در عهد اشکانیان سواران و جنگجویان پارت موی بلند و ریش انبوه داشتهاند ولی قیافهی پر هیبت، به خصوص فریادهای هول انگیز آنان به هنگام جنگ در سپاه دشمن چنان رعب و وحشتی ایجاد میکرد که جرات نمیکردند به جنگجویان ایرانی نزدیک شوند و احیانا ریش آنان را به دست گیرند.
خلاصه در آن روزگاران ریش و سبیل برای مردان و گیسوان بلند برای زنان ایرانی تا آن اندازه مایهی زیبایی و مباهات بود که چون میخواستند گناهکاری را شدیدا مجازات کنند اگر مرد بود ریشش را میتراشیدند و چنانکه زن بود گیسویش را میبریدند.
ریش تراشیدن و گیسو بریدن در ایران باستان بزرگترین ننگ شناخته میشد و محکومی که چنین مجازاتی در مورد او اعمال میشد تا زمانی که ریش یا گیسویش بلند شود از شدت خجلت و شرمساری جرات نمیکرد سرش را بلند کند. اما ریش در عهد ساسانیان به قدر سبیل اعتبار و رونق نداشت.
ایرانیان در این عصر سبیلهای بلند داشتند و بعضا ریش را به کلی میتراشیدند در صدر بعد از اسلام همان طوری که در مقالهی سبیل کسی را چرب کردن یاد آور شدهایم سبیل از این رونق افتاد و ریشهای بلند و انبوه قدر و اعتبار یافت.
از نکتههای جالب تاریخ ریش و سبیل، مخالفت شدید شاه عباس پادشاه مقتدر صفوی با گذاشتن ریش بوده است و شاه عباس ریش بلند را خوش نداشت و در زمان او ریشهای بلند ترکان را ایرانیان سخت زشت میشمردند و آن را جاروی خانه مینامیدند.
با این ترتیب میتوان گفت ریش در زمان شاه عباس کبیر بازارش کساد شد و اعتبار سبیل از نو رونق یافت.
پس از اینکه در آغاز سلطنت خود دشمنان و رقبای سرکش داخلی را سرکوب کرد با صدور یک فرمان به همهی مردان ایرانی دستور داد که ریشهای بلند خود را از ته بتراشند. حتی روحانیون نیز از این دستور معاف نبودند اما گذاشتن سبیل آزاد بود و خود شاه عباس نیز در تصویرهایش با سبیل بلند و افراشتهای دیده میشود.
باری ، سپاهیان و سوار کهنسال دوران صفویه فقط دو سبیل بزرگ و چماقی داشتهاند. که مرتبا آن را نمو و جلا میدادند و تا بنا گوش میرسانیدند که مانند قلابی در آنجا بند میشد. عشق و علاقهی شاه عباس به سبیل گذاشتن تا به حدی بود که «شاه عباس کبیر سبیل را آرایش صورت میشمرد و بر حسب بلندی و کوتاهی آن بیشتر و کمتر حقوق میپرداخت.»
پیداست که همین اخذ جبری و به عنف و قلدری ستاندن موجب گردید که بعدها از معانی مجازی و مفاهیم استعارهای باج سبیل در مورد اخاذی و رشاء و ارتشاء استفاده و تمثیل شده است.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)