آدم بی گناه پای دار می رود ولی سر دار نمی رود
روایت است که در یک درگیری قتلی رخ می دهد و قاتل فرار می کند
مامورین به شخصی مضنون می شوند و او را دستگیر می کنند
فرد مضنون هر چه التماس می کند که من بی گناهم حرفش را قبول نمی کنند
و پس از محاکمه چون شاهدی ندارد به اعدام محکوم می شود
روز اعدام طناب بر گردن او می بندند و بالای دار می کشند
اما طناب پاره می شود و از بالای دار می افتد
وقتی دوباره می خواهند او را بالا بکشند قاتل اصلی که جز تماشاگران بوده
جلو می آید و می گوید : او را رها کنید ، او بی گناه است و قاتل منم
پس او را به زندان می برند و بی گناه را آزاد می کنند
مقصود این مثل این است که شخص بی گناه مجازات نخواهد شد
و در پایان بی گناهی اش ثابت می شود ، ولو به پای چوبه ی دار
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)