دنیا طلبان ز حرص مستند همه
موسی کش و فرعون پرستند همه
هر عهد که با خدای بستند همه
از دوستی حرص شکستند همه
دنیا طلبان ز حرص مستند همه
موسی کش و فرعون پرستند همه
هر عهد که با خدای بستند همه
از دوستی حرص شکستند همه
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
ای چشم تو چشم چشمه هر چشم همه
بی چشم تو نور نیست بر چشم همه
چشم همه را نظر بسوی تو بود
از چشم تو چشمههاست در چشم همه
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
چون باز سفید در شکاریم همه
با نفس و هوای نفس یاریم همه
گر پرده ز روی کارها بر گیرند
معلوم شود که در چه کاریم همه
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
ای روی تو مهر عالم آرای همه
وصل تو شب و روز تمنای همه
گر با دگران به ز منی وای بمن
ور با همه کس همچو منی وای همه
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
سودا به سرم همچو پلنگ اندر کوه
غم بر سر غم بسان سنگ اندر کوه
دور از وطن خویش و به غربت مانده
چون شیر به دریا و نهنگ اندر کوه
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
هستی که ظهور میکند در همه شی
خواهی که بری به حال او با همه پی
رو بر سر می حباب را بین که چسان
می وی بود اندر وی و وی در می وی
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
ای خالق ذوالجلال و ای بار خدای
تا چند روم دربدر و جای به جای
یا خانه امید مرا در دربند
یا قفل مهمات مرا دربگشای
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
دارم صنمی چهره برافروختهای
وز خرمن دهر دیده بر دوختهای
او عاشق دیگری و من عاشق او
پروانه صفت سوختهای سوختهای
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
من کیستم آتش به دل افروختهای
وز خرمن دهر دیده بر دوختهای
در راه وفا چو سنگ و آتش گردم
شاید که رسم به صبحت سوختهای
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
آنم که توام ز خاک برداشتهای
نقشم به مراد خویش بنگاشتهای
کارم چو بدست خویش بگذاشتهای
میرویم از آنسان که توام کاشتهای
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)