با آب حمام دوست گرفتن
با آتيش بازی کردن
با اهل زمانه صحبت از دور نکوست /// آن به که در این زمانه کم گیری دوست(سعدی)
با بدان بد باش و با نیکان نکو /// جای گل گل باش و جای خار خار(سعدی)
با بدان یار گشت همسر لوط /// خاندان نبوتش گم شد( سعدی)
باب دندان بودن
با پنبه سر بریدن
با پول سر سبیل شاه هم می توان نقاره زد
با توکل زانوی اشتر ببند (گفت پیغمبر به آواز بلند....)(مولوی)
باج به شغال ندادن
باج سبیل دادن یا گرفتن
با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشود
با خودش هم قهر است
باد اورده را باد می برد
باد به غبغب انداختن
باد در آستین کسی انداختن
باد در قفس کردن
با درد بساز تا به درمان برسی
بادمجان دور قاب چين
با دمش گردو می شکند
با دم شیر بازی کردن
با دوستان مروت با دشمنان مدارا(آسايش دو گيتی تفسير این دو حرف است....)(حافظ)
باده در دست دلارام چه شیرین و چه تلخ
باران که در لطافت تبعش خلاف نیست /// در باغ لاله روید و در شوره زار خس(سعدی)
بار کج به منزل نمی رسد
بار محنت خود به که بار منت خلق(به نان خشک قناعت کنیم و جامه دلق که....)(سعدی)
بار و بنديل
باری به هر جهت کردن
باری چو عسل نمی دهی ، نیش مزن(زنبور درشت بی مروت را گو.....)(سعدی)
بازار شام
بازار گرمی کردن
با زبان بی زبانی
بازی در آوردن
بازيگوش بودن
با سلام و صلوات آمدن يا رفتن
با شاخ گاو در افتادن
باش تا صبح دولتت بدمد ///کاین هنوز از نتایج سحر است
باش تا قائم مقام از باغ دراید
با شمشیر چوبین جنگ نتوان کرد
با طناب کسی به چاه رفتن
با غربال آب از حوض کشيدن
بالای سیاهی رنگی نیست
بالای کسی در آمدن
بالای گود نشسته و میگه لنگش کن
با ما به از این باش که با خلق جهانی
با ما کج و با خود کج و با خلق خدا کج /// آخر قدمی راست بنه ای همه جا کج
بامبول زدن یا درآوردن
با مردم زمانه سلامی و والسلام (تا گفته ای غلام توام می فروشمت...)
با نردبان به آسمان نتوان رفت
با نمک خودتان بخورید
با هر دست بدهی با همان دست پس می گیری
با هر گلی خاری است
با همه بله با ما هم بله (مانند) با همه پلاس با ما هم پلاس
با یک تیر دو نشان زدن
با یک دست دو هندوانه نتوان برداشت
با یک گل بهار نمی شود
با یک مویز گرمیش می کند و با یک غوره سردیش
ببخش و بخور تا توانی درم /// که جز این دگر جمله درد است و غم
ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند /// بانگ و فریاد براوری که مسلمانی نیست(سعدی)
ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا (صلاح کار کجا و من خراب کجا...) (حافظ)
ببین چه می گوید نبین که می گوید
ببینیم و تعریف کنیم
بپرهیز از نادانی که خود را دانا شمارد
بترس از کسی که از خدا نترسد
بچه ، حکم طوطی را دارد
بچه زاییدم قاتق نونم بشه قاتل جونم شد
بچه عزیز است اما تربیت او عزیز تر است
بچه که بچگی نداشته باشد بچه نیست
بخت چو برگردد پالوده دندان شکند
بخت که برگردد اسب در طویله خر گردد
بخت که برگردد عروس در حجله نر گردد
بخند تا دنیا به روت بخندد
بخور آش و بشکن جاش
بخور انجیر پاره کن زنجیر
بخور و نمیر
بخیه به آبدوغ زدن
بخیه صد تا یه قاز زدن
بد آوردن
بد بخت تر از مردم آزار نیست /// که روز مصیبت کسش یار نیست(سعدی)
بد اصل وفا نکند /// خوش اصل خطا نکند
بد اندیش را بد بود روزگار ( به دل اندر اندیشه بد مدار.....)(فردوسی)
بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد /// یا طاق فرود اید و یا قبله کج آید
بدتر از کوری ، بی شعوری
بدش بدیم عیبه خوبش بدیم حیفه
بد عنق بودن
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)